گروه: استان ها / قم
تاریخ : 1348/10/11 03:00
شناسه : 131973



صدای گنجشک‌هایی که روی شاخه درختان نشسته و نوید رسیدن بهار را تا چند روز دیگر می‌دهند حال و هوای دیگری به شهرها و روستاها داده است.

برگ‌های تقویم را که ورق می‌زنیم مناسبتی که در آن رسمیت ندارد بین مردم کشور از مناسبت‌های رسمی نیز رسمی‌تر است، به خصوص جوانان و نوجوانان که دوست دارند در روزهای پایانی سال، شوق خود را برای رسیدن به بهار نشان دهند.

فاطمه سلطان، بانویی ۹۰ ساله ساکن یکی از محله‌های قدیمی این شهر است که چارقدی سفید همراه با چادری رنگی بر سر دارد و روی چهارپایه پلاستیکی مقابل درب خانه‌اش عبور رهگذران را به تماشا نشسته است.

فلاکس چای و دو عدد استکان و نعلبکی در سبد قرمز رنگی قدیمی کنارش خودنمایی می‌کند، با او هم‌سخن می‌شوم و از رسومات مردم این شهر در ایام پایانی سال پرسش می‌کنم.

با لبخندی گرم چای لب سوز لب دوز مهمانم می‌کند و با لهجه شیرین محلی می‌گوید: هر سال غروب آخرین سه‌شنبه سال مردم مقداری هیزم جمع کرده و در محله‌ها و کوچه‌ها و یا در باغ‌ها و پارک‌ها کپه‌های آتش روشن می‌کردند و با شادی از روی آتش می‌پریدند.

 کمی تأمل می‌کند و ادامه می‌دهد: آن روزها صفا و صمیمیتی خاص بین مردم بود و شادی آن زمان با امروز قابل مقایسه نیست... دختران و پسران، پیران و جوانان با شادی و هیجان می‌خواندند «غم برو شادی بیا، محنت برو شادی بیا...» و بعد رو به آتش می‌کردند و می‌گفتند: «زردی من از تو... سرخی تو از من»...

رسم قاشق زنی در قم قدیم

فاطمه سلطان که یاد روزهای جوانی خاطرات شیرینی را برایش تداعی می‌کند، از مراسم دیگری یاد می‌کند و ادامه می‌دهد: آن زمان «قاشق زنی» در برخی محله‌های شهر صورت می‌گرفت و ما که آن زمان دخترانی جوان بودیم صورت خود را با چادر می‌پوشاندیم و به درب منزل همسایه‌ها می‌رفتیم. وسیله خاصی لازم نبود تا این مراسم را برگزار کنیم کافی بود فقط یک قاشق فلزی و کاسه‌ای در دست می‌گرفتیم و با ضربه زدن به کاسه از صاحب خانه طلب هدیه می‌کردیم.



خوب یادم هست که مردم کار ما را عمل گدایی نمی‌دیدند بلکه به این مراسم که برای پیشواز عید برگزار می‌شد احترام می‌گذاشتند و هرچه در توان داشتند از پول و آجیل و نبات و ... در ظرفمان پر می‌کردند.

پول‌هایی را که از طریق اجرای مراسم قاشق زنی جمع‌آوری کرده بودیم دیگ آشی به پا می‌کردیم که اسم آن آش «ابودردا» بود که این آش به نیت شفا به مریض‌ها داده می‌شد.

با گذشت سال‌ها از این گونه مراسم‌های زیبا دیگر خبری نیست و فقط نامش باقی مانده و مسیر شادی کردن عوض شده و بوته‌هایی که در آتش می‌سوخت و شادی پریدن از روی آن را برای مردم تداعی می‌کرد جای خود را به ترقه و نارنجک‌های دستی داده است که خطرات بسیاری را به دنبال دارد.

آسیب‌های روانی لطمه‌های جبران ناپذیری بر روان انسان باقی می‌گذارد

مدیرکل پزشکی قانونی استان قم با اشاره به حوادث چهارشنبه سوری با اشاره به آمار کشته شدگان سال گذشته می‌گوید: سال گذشته ۱۶ نفر در حوادث چهارشنبه سوری فوت کردند و شادی لحظه‌ای آنان به پوشیدن رخت سیاه خانواده‌هایشان در ایام عید منجر شد.

حمید صدیقی با اشاره به غیرقابل جبران بودن برخی صدمات و آسیب‌ها و همچنین تحمیل هزینه‌های گزاف به خانواده‌ها، عنوان می‌کند: تماس با مواد محترقه و منفجره، آسیب‌های فراوانی به افراد می‌زند که این آسیب‌ها می‌تواند ناشی از برخورد ترکش ماده انفجاری تا سوختگی حرارتی و یا شیمیایی و نیز قرار گرفتن در معرض موج انفجار، ریزش ساختمان و … باشد که متأسفانه عوارض متعددی مانند نابینایی، قطع عضو، جوشگاه‌های دائمی روی صورت و بدن، ناشنوایی و … را به دنبال دارد.

سال گذشته ۱۶ نفر در حوادث چهارشنبه آخر سال فوت کردند و شادی لحظه‌ای به پوشیدن رخت سیاه خانواده‌هایشان منجر شد

مدیرکل پزشکی قانونی استان قم آسیب‌های روانی ناشی از استرس وارده به افراد را نوع دیگری از این صدمات مطرح کرده و می‌گوید: این صدمات لطمه‌های جبران ناپذیری بر روان انسان باقی می‌گذارد.

حسین که تازه قرار است به چهاردهمین بهار زندگی خود وارد شود از خاطرات چهارشنبه سوری سال گذشته می‌گوید: با دوستانم در مدرسه قرار گذاشته بودیم که نارنجک دستی بسازیم و به در و دیوار بکوبیم، صدایش هیجان‌آور بود.

دوستانم قبلاً همراه برادران و بچه‌های محله‌شان از این نوع نارنجک‌ها درست کرده بودند و می‌گفتند که خطری ندارد و مواد منفجره را در بسته‌ای می‌پیچیم و بعد که آماده شد، آن را به در و دیوار می‌کوبیم و صدایی شبیه بووووومب دارد که خیلی هیجان انگیز است.



من هم با راهنمایی‌های آنها دست به کار شدم و دور از چشم خانواده در گوشه اتاقم نشستم و شروع کردم به درست کردن نارنجک... همه چیز داشت خوب پیش می‌رفت ولی زمانی که داشتم چسب را محکم دور آن می‌پیچیدم در دستم منفجر شد و فقط حس کردم سوختم و دیگر نفهمیدم... زمانی که به هوش آمدم متوجه شدم دستم در انفجار قطع شده و بخشی از صورتم سوخته و چشمانم برای همیشه رنگ آفتاب را نخواهد دید.

مدت‌ها طول کشید تا توانستم خودم را با شرایطی که الآن دچار آن هستم هماهنگ کنم، مادرم هر روز مرا از این مطب به آن بیمارستان می‌برد و اشک می‌ریخت و من هرگز نفهمیدم که آن روز چه بر من گذشت، فقط می‌دانم نه تنها آسیب جدی دیدم بلکه مادرم بعد از گذشت یکسال هنوز اشک می‌ریزد.

برای قطع عضو و سوختگی‌های شدید، نمی‌توان کار ترمیمی خاصی انجام داد

یک فوق تخصص جراحی پلاستیک، ترمیمی و زیبایی در گفت‌وگو با رسانه ها با اشاره به حوادث جبران ناپذیر چهارشنبه سوری عنوان می‌کند: برای قطع عضو و سوختگی‌های شدید، نمی‌توان کار ترمیمی خاصی انجام داد.

محسن حسن‌زاده از جمله عوارض شدیدی که نوجوانان و جوانان در چهارشنبه آخر سال دچار آن می‌شوند را قطع انگشت، آسیب به بینی و صورت و کوری چشم مطرح می‌کند و به خانواده‌ها متذکر می‌شود: در این ایام بیش از پیش مراقب فرزندان خود باشند و اجازه ندهند که از مواد محترقه استفاده کنند زیرا آسیب ناشی از این مواد یک عمر حسرت برای فرد و خانواده‌اش را به همراه دارد.

اکثر موادی که در این شب توسط جوانان و نوجوانان استفاده می‌شوند حالت انفجاری دارند

وی با بیان اینکه متأسفانه امروزه اکثر موادی که در این شب توسط جوانان و نوجوانان استفاده می‌شوند از نوع دست ساز بوده و به دلیل تهیه نادرست و مشخص نبودن دقیق میزان ترکیبات، حالت انفجاری بیشتری دارند، متذکر می‌شود:‌ انفجار ناشی از این مواد سبب قطع انگشت یا کل دست شده و با توجه به اینکه کل نسج و استخوان از بین رفته، امکان ترمیم وجود ندارد و نقص عضو تا پایان عمر گریبان گیر فرد می‌شود.

این پزشک فوق تخصص جراحی پلاستیک، ترمیمی و زیبایی یادآور می‌شود: سوختگی ناشی از انفجار مواد محترقه می‌تواند درجات مختلفی داشته باشد که هنگام قطع عضو و سوختگی‌های شدید فرد تا پایان عمر با این آسیب‌ها دست به گریبان است.

بهتر است با احترام گذاشتن با آداب و سنن مادربزرگ‌ها و پدر بزرگ‌هایمان و بهره گرفتن از آموزش صحیح برای برگزاری این جشن و دوری جستن از فضایی که این جشن و شادمانی را به فضای میدان جنگ و عواقب جبران ناپذیری تبدیل می‌کند، به استقبال بهار برویم و عمری را در حسرت عواقب یک شب هیجانی پشیمان نباشیم.

پاسخی بگذارید