تاریخ : 1348/10/11 03:00
شناسه : 139474

کارشناس ارشد ادیان و عرفان در گفت‌و‌گو با شاخه سبز :
 لازمه جامعه امروز ما ترغیب تثبیت زندگی مبتنی بر عقل و اخلاق است

کارشناس ارشد ادیان و عرفان گفت: ترغیب تثبیت زندگی مبتنی بر عقل و اخلاق لازمه جامعه امروز ما برای تربیت و رشد صحیح و تداوم فرهنگ می شود.


درگفتگوی اختصاصی با آتنا تکیه خبرنگار شهرستان ری شاخه سبز - زهرا ملکی ،کارشناس ارشد ادیان و عرفان تشریح کرد: در گفتگوی گذشته بیان شد که تعقل و اخلاق مهمترین نیازهای جامعه امروز ما هستند و ابعاد و ضرورت آن مورد بررسی قرار گرفت. اکنون خوب است به این نکته پرداخته شود که چگونه می توان بنیان این دو ارزش را در جامعه تثبیت نمود.

وی بیان داشت :دیدگاه جامعه شناسی معتقد است که انسان از زمان ولادت می تواند برای پذیرش نقشه های اجتماعی خود آماده شود، از نظر روانشناسی، انسان پیش از تولد آمادگی پرورش دارد و پایه بسیاری از روحیات ، خلقیات و استعدادها در دوره جنینی در ذات فرد شکل می گیرد. اما نگاه دینی خصوصاً در ادیان ابراهیمی( یهودیت - مسیحیت - اسلام) تربیت فرزند از زمانی آغاز می شود که فرد تصمیم به ازدواج می گیرد، چرا که نخستین گام برای داشتن فرزند صالح ، انتخاب مادر یا پدری شایسته برای اوست؛ چرا که والدین بیشترین تاثیر را بر تربیت فرزند و پرورش اخلاق و استعداد را دارند.

ملکی با اشاره به نکاتی در مورد پرورش فرزندان افزود: والدین می توانند اولا با پیوند عاطفی بین خود و رعایت ملاحظاتی چون دقت در کسب و ادای وظایف دینی پیش از تکوین طفل، سبب شوند فطرت کودک از قابلیت های ذاتی بالا و حداکثر استعدادهای بالقوه برخوردار گردد . ثانیا با تقویت ویژگی های پسندیده در خود و التزام به عقلانیت، اخلاقیات و شرعیات ، بستری فراهم آورند که کودک با پرورش در آن بتواند به درک مقدماتی از این ارزش ها دست یابد و پایه تعقل و اخلاق در ضمیر او تثبیت گردد. ثالثا با آموزش های مستقیم و گفتگو او را متوجه ارزش و اهمیت رفتارهای عقلانی و اخلاقی نمایند.

کارشناس ارشد ادیان و عرفان اظهار داشت :علم و دین قوه ادراک کودک را از پیش از تولد به رسمیت شناخته و نظام وحیانی و علم روانشناسی به مادران توصیه می‌کنند که از دوره جنینی کودک، به حد توان بهره برداری تربیتی در جهت تقویت روحی، عقلی ، اخلاقی و آموزشی داشته باشند، که منابع مفصلی در این خصوص در دسترس علاقه مندان می باشد.

وی دوره طلایی تربیت کودک را پس از ولادت تا هفت سالگی خواند و با بیان روایتی ادامه داد : در سیره عملی رسول اکرم (ص)ملاحظه می شود با شنیدن صدای گریه نماز را به سرعت به پایان بردند، وقتی اصحاب نوزادانشان را به محضر ایشان می آورند گاهی طفل لباس پیامبر آلوده می کرد، اگر والدین می خواستند او را از دامان حضرت باز گیرند، ایشان اجازه نمی‌دادند و می‌گفتند اجابت مزاج کودک را قطع نکنید.

ملکی احترام به کودک و شئون کودکان بسیار مهم دانست و گفت: با احترام قائل شدن نسبت به کودک پایه‌های عزت نفس و اخلاق در جان او نهادینه می کند و باعث می شود با روحیه ای متعادل رشد کند. چنین کودکی به طور طبیعی در سنین بالاتر از سلامت شخصیت، درک بالا و آموزش پذیری بیشتری برخوردار خواهد بود.

کارشناس ارشد ادیان و عرفان افزود: ممکن است بپرسید بدون طی این سلسله مراتب چگونه می توان در جهت تقویت تربیت اخلاقی و عقلانی کودک گام برداشت؟ مهمتر اینکه در بین بزرگسالان چگونه می توان این دو ارزش را به فرهنگ تبدیل کرد و ایشان را به زندگی مبتنی بر عقل و اخلاق ترغیب نمود؟

وی ادامه داد: در پاسخ باید گفت اگر چه اتخاذ برخی راهکارها کمک می کند نهاد کودک از قابلیت های تربیتی بالاتری برخوردار باشد، اما این ابدا بدان مفهوم نیست که اگر والدین توجه کافی نداشته باشند کودک محروم خواهد ماند. به تعبیر دقیق تر، خداوند اگر چه مطابق سنت الهی برخی اختیارات را به والدین تفویض نموده ، اما مقام ربوبی او اقتضا می کند خلقت هر مخلوقی را به صورت اتم و اکمل به انجام رسانده و او را به سمت مسیر هدایتش راهنمایی کند. والدین نیز می‌توانند این توفیق را قدر دانسته و به نحو شایسته ای در پرورش کودک سهم داشته و در درگاه الهی ماجور باشند.

ملکی در زمینه پرورش به دو ارزش درهم تنیده در کودکان و نوجوانان به اختصار به چند مورد اشاره نمود: دادن آزادی های معقول و منطقی به کودکان و نوجوانان اولین مورد است که شخصیت فرزندان ما زمانی شکوفایی و بالندگی خود را می یابد که از خود اختیاری داشته و بتوانند در برخی امور مربوط به خود فکر کنند، تصمیم بگیرند و نتیجه تصمیمات خود را اعم از مثبت و منفی، تجربه کنند. اگر چه نظارت و مشورت دادن به جای خود لازم است نباید قید و بندهای والدین به حدی باشد که فرزند همواره خود را در قفس تصمیماتی ایشان محبوس ببینند.

وی دومین ارزش را ایجاد فرصت تجربه کردن بیان کرد و گفت: اتصال لازم است بپذیریم که خود ما با نظام آموزشی تفکر محور بار نیامده ایم و باید دیدگاه‌ها مواجهه های خودمان را اصلاح کنیم. وقایع پیرامون خود را می بینیم اما معمولا به شگفتی های نهفته در آن توجه نداریم. لذا وقتی کودکانمان می‌خواهند تجربه کنند چه بسا ناخودآگاه، اولین عکس العمل هایمان قهری و سرکوب گرانه است.

کارشناس ارشد ادیان و عرفان تصریح کرد: مثلا کودک می خواهد به طرف فوراه حوزه آب داخل پارک برود، آتش روشن کند( مثلا با کبریت بازی کند) ویا با قاشق روی اشیای مختلف بکوبد. او سرگرم اکتشافات خود و درک جهانی است که در آن زندگی می کند. در روح لطیف او جستجو گری فطری در حال جوانه زدن است و می طلبد تا مادر از طراوت آب، لطافت خنده شمع، هیجان صدای برخورد شکستن و... را به او بچشاند.

وی اضافه نمود: متاسفانه ما کمتر درک می کنیم که ساده ترین پدیده ها مثل تفاوت صدای خوردن اشیا به همدیگر برای کودک چقدر شگفتی آفرین است. او با هیجان و اشتیاق قاشق را به لیوان بشقاب می کوبد چه زیباست اگر به جای منع و پرخاشگری ، در این تجربه عقل و جان افروز با او همراه شده و در نشاط تجربه ای تازه با او سهیم شویم تا ریشه تعقل و مواجهه اخلاقی با دیگران را دراو مستحکم‌تر گردانیم. بزرگتر که می شود بگذاریم شمعی روشن کنند و با کم و کیف آتش آشنا شود. بگذار با خاک بازی کند و باور کنیم خطر واقعی حساسیتهای بی جای ماست و که با ترساندن کودکانمان ازخطر، حادثه و... از آن ها انسان هایی منفعل، کم اراده و شکننده می سازیم!

این کارشناس بازی با فرزندان را سومین ارزش درهم تنیده در کودکان و نوجوانان خواند افزود: روشن است بازی مهمترین برنامه زندگی کودک می باشد و تمام آنچه که مقرر است در زندگی واقعی او منصه ظهور برسد، نقشه اولیه آن در بازی تنظیم و تدوین می گردد. از طرفی بخش عمده بازی کودک بازآفرینی رفتارهای اطرافیان اوست که در اول مواجهه‌های او با زندگی در ذهنش نقش می بندد. لذا والدین می توانند در بازی با کودک از یک سو رفتار ها و اندیشه های صحیح را به او القا نمایند و از سوی دیگر روح او را واکاوی نموده و دریافت‌ها و رفتارهای نادرست را بزدایند.

ملکی به تمرین مهارت های گفت و گو در ارزش ها نیز اشاره کرد و بیان داشت: خداوند در کتب مقدس برای گفتگو با انسان محورهای مختلفی را در پیش گرفته است از جمله مهمترین آنها می توان به بیان داستان(تاریخی، سرگذشت های عبرت آموز) روشهای درست زندگی کردن( سپاسگزاری، رفتارهای پسندیده، احترام، نحوه گفت و گو کردن و...) عاقبت انسان در صورتی که سیره درست یا نادرست در پیش گیرد، اشاره نمود که همه اینها میتوانند روش و موضوع گفت و گو با فرزندان را به والدین بنمایانند. لذا از اینها مهمتر آن بخشی که خداوند به سوال ایجاد نمودن و اغلب، پاسخ را به عهده شنونده گذاشتن، انسان را به تفکر وا می دارد. چنین روشی برای پرورش عقل ، بزرگ و کوچک ندارد! خداوند همه را به مشاهده و تفکر و تعقل فرا می خواند. عقل که به کار بیفتد بسیاری از امور انسان در زندگی فردی و اجتماعی اصلاح خواهد شد.

وی در پیان اذعان نمود: مهمترین پایه پاسخ به سوال دوم تشویق و ترغیب آحاد اجتماع در نیل به اعتلای عقلانی و اخلاقی در همین مورد اخیر منطوی است و به اختصار می توان گفت اگر در تعامل با یکدیگر همین دستورات را به کار گیریم، مطابق اخلاق انسانی عمل کردیم و اگر خود را عادت دهیم به اینکه از خود درباره مسائل شخصی رفتارهای اجتماعی مان سوال کنیم و به دنبال پاسخ آن برای خود باشیم، تعقل در جان ما کارکرد خود را خواهد داشت. لیکن در این زمینه نیز سخن بسیار است و پرداختن به آن مجال خاص خود را می‌طلبد امید است هر کدام به سهم خود زیبا بیندیشیم، زیبا رفتار کنیم و عطر زندگی نیکو در جامعه پراکنده سازیم.

پاسخی بگذارید