هدی سادات چاوشی: دهه سوم فروردینماه است. روز دندانپزشکی. از شب گذشته انواع پیام و تبریک را دیدهای. چندتایی در اینستاگرام و چندتایی در دیگر فضاهای اجتماعی و مجازی. به یکی دو نفر از دندانپزشکان و دندانسازها، پیام تبریک میفرستی. همین روزهاست که اگر دنداندرد بگیری قاعدتا مجبوری با این عزیزان روبهرو شوی. البته اگر جیبی پرپول یا حساب پساندازی فعال داشته باشی... یک استوری میگذاری مبنی بر اینکه «با عرض پوزش، روز دندانپزشکی را تبریک نمیگویم».
یک نفر یک پیام میفرستد! بااین متن: «دندون طلا»!!... یک ایموجی به همراه خندهای کنایه آمیز هم فرستاده. در گویش تهرانی، دندون طلا کنایه از افراد فرودست دارد. 23 فروردین 1399 است. از اینکه در عصر کرونا، هر روز از ساعت 6 صبح اخبار کرونایی برایت ارسال شده و خبر مرگ و میر بسیاری را شنیدهای، دندانهایت درد میکند. میدانی حقوق تو جوابگوی هزینههای دندانپزشکی نیست. شاید از سر همین ناراحتی استوری عدم تبریک گذاشتهای.
شاید هم با دیگر شهروندانی که دخلشان جوابگوی درددندانشان نیست، همذات پنداری داشتهای. او که تو را دندونطلا خطاب کرده یک دانشجو است. تمام دندانهای پرشدهاش، بدون روکش مانده. نه اینکه تمایل به زیبایی نداشته باشد. خیر. اتفاقا انسانی بسیار زیباست و به آراستگی اهمیت میدهد. اما از قضا او هم پولی جهت انجام فرایند روکش دندان ندارد. به قول خودش، او در پرداخت هزینههای روزمره و دانشگاهش مانده، چه برسد به ترمیم دندان.
به یاد میآوری طرح سنجش کودکان پیش از دبستان را. کودکانی را که دندانهایی خراب داشتند. به خاطر میآوری مادری را که یک فرزند بیشتر نداشت، اما دندان کرسی افتادهاش و پلاکهای روی دندانهای پیشش، به زیبایی ظاهریاش لطمه وارد کرده بود.... پدری را که اگر از حقوق و مزایای بالاتری برخوردار بود قطعا به سر و وضعاش هم میرسید، چه برسد به دندانهای سیاه و کرمخوردهاش... به یاد میآوری چند ماه گذشته را که وقتی آقایی کارمند، از هزینه ترمیم یک دندان مطلع شد، پروندهاش را پس گرفت و گفت فعلا تصمیم به بهبود و ترمیم ندارد.
به یاد میآوری معلمی را که قرار است آموزگار کودکان مقطع ابتدائی باشد، اما به قدری دندانهایش خراب است که با دوکلمه گفتوگو با او، گلویت میسوزد. به یاد میآوری اقشار مختلف جامعه را که قطعا اگر پول داشتند و میتوانستند هزینههای بالای درمان دندانپزشکی را پرداخت کنند، خود را درمان میکردند.
لثههایشان را جراحی میکرد. حتی ایمپلنت میکردند، تا امروز به این وضع ناجور مبتلا نمیشدند که... میشنوی صدای ناله مردی را، در حالی که به دنبال وصول چک و لقمه نانی است، از دردِدندان هم به خود میپیچد...
حقیقت اینست که بله... من دندون طلا هستم. نه من، بلکه ما به عنوان زبان رسای جامعه، با توجه به هزینههای رعبآور دندانپزشکی، البته که با افتخار یک دندون طلا هستیم!!.... اما یک نفر پاسخ دهد، چرا اینقدر هزینههای دندانپزشکی بالاست؟.. چرا اینقدر سرسامآور است!!؟...
انتهای پیام /