گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1399/02/1 20:37
شناسه : 240491

هدی سادات چاوشی  : هنوز در حال نواختن است. از تمام نقاط جهان. کافیست به اینفوگرافیک منتشر شده سازمان بهداشت جهانی، از مبتلایان و فوت‌شدگان دقت کنید. همه چیز از یک سرفه شروع شد. از یک استرسور و خفاش‌. از سوءتفاهمی که دنیا را درام کرد. شبیه همان لک‌لک سفید و مهاجر که چند روز پیش در کنار رودخانه قم دیده شد و برخی خبرنگاران از آن، برای جذب فالوور کانال خبری‌شان استفاده کردند، امروز جامعه انسانی در این سمفونی، به اثری برای نقش‌آفرینی ویروس‌ها تبدیل شده‌ است.

گنجشک‌ها آواز می‌خوانند. پویش همدلی برپاست اما شاهنامۀکروناویروس همزمان با آن نوشته می‌شود و دمای بدن افراد به بالای 37 درجه می‌رسد. هنوز برخی نمی‌دانند که تشخیص این ویروس بر اساس چیست. برخی پاسخ نمی‌دهند. برخی خیره و بهت‌زده نگاه می‌کنند. برخی هم جواب سربالا می‌دهند در حالی که «امیر کیومرث حیدری، فرمانده نزاجا» در حاشیه رژه خدمت ارتش در جمع خبرنگاران خبر از رونمایی از تجهیزات جدید برای مقابله با کرونا داد و این یعنی امید. یعنی قدرت رزم و مقابله با تهدیدات بیولوژیکی.

تب.. لرز.. بدن‌درد و جلوه‌ای از یک سرماخوردگی. سالن ارکستر، وجود انسان‌هاست. می‌نوازد. از همان روزهای پرتب و تاب انتخابات. همان روزها که اگر جراتمند بودید و به خیابان می‌رفتید تا در انتخابات غیرالکترونیکی سال 2020 یا 1398 خودمان شرکت کنید، نِت‌های کروناویروس بینی‌ات را به شدت می‌سوزاند. همان روزها که سکوتی سرد بر انسان‌ها در سطح بین‌الملل حاکم شد و شهرها در هر قسمتش فقط استرس‌مند شدند. همان روزها که پاراسمپاتیک‌ها به خواب عمیق فرو رفتند. شهرها شبیه شهر مردگان شد. آذین شهرها، پارچه‌های سیاه بود و مشتی خاکستر خشن که به دل و استخوان‌ آدم‌ها گره می‌خورد و پاچیده می‌شد ولی امروز خوشحالیم چون «دکتر سعید نمکی، وزیر بهداشت» خبر داد که مهار و کنترل ویروس نزدیک است.

مجددا مرور می‌کنی‌. داروخانه‌ها را. ماسک موجود نیست. کوچه‌ها و خیابان‌ها پررفت ‌و آمد شده. ناوگان اتوبوسرانی تعطیل است. یک گربه سیاه در یک گوشه از پیاده‌‌رو در حالی که هنوز روز است آرام نشسته است. ظاهرا زخمی شده. باید در خانه بمانید. باید زنجیره اتصال را قطع کنید. باید قانون فاصله‌گذاری فیزیکی را رعایت کنید. مرد همسایه هر روز همسرش را کتک می‌زند. درب اتاق می‌شکند. بچه‌هایش را با کتک و ضرب و جرح تادیب می‌کند. روان‌شناسان معلوم نیست در کجای وزارت بهداشت و درمان نقش‌آفرینی می‌کنند. شاید پشتوانه دولتی ندارند.

موزیسین‌ها دلواپسانه و مضطربانه می‌نوازند. باید به دقت نگاه کنید. استخوانت درد می‌گیرد. سرت گیج می‌رود. یک داروخانه دیگر. آنجا هم ماسک موجود نیست. فروشنده از عدم موجودی ماسک می‌خندد. خط‌های کنار چشمش، زهر دارد. دهانش پشت یک ماسک مخفی‌است. خبرنگارها خبر تولید ماسک را، بسیار رسا در رسانه‌ها بیان می‌کنند. سکوت می‌شکند. تنفست سنگین می‌شود. راننده تاکسی در حالی که ماسک ندارد، اخبار را تکرار می‌کند و یک اسکناس قراضه تحویلت می‌دهد. دستکش ندارد. اینجا همان قسمت است که گریه می‌کنید. بسیار تلخ است.

 نباید به چشم‌هایتان دست بزنید. هرچند هنوز ماسک موجود نیست. دستکش هم همینطور. تولیدات افزایش یافته است. سربازان خدمت یکی پس از دیگری گاهی پرواز می‌کنند. ظاهرا ویروس‌ها میهمان و هم‌خانه‌ات شده‌اند. اشک‌هایت مثل آهک است. تاکسی با 5 سرنشین ادامه مسیر می‌دهد. کم لطفی برخی را در عدم رعایت قانون فاصله‌گذاری فیزیکی می‌بینید. شاید باید باور کنید این جهان به جهان دیگری مبدل شده است.

 شاید باید باور کنید که، زین پس در کرۀزمین مانند دیگر سیاره‌های موجود در کهکشان، بدون تجهیزات فضایی نمی‌توانید زندگی کنید. شاید باید قبول کرد که در دیگر سیارات، در گذشته زندگی وجود داشته ولی با نواختن نوعی سمفونی و عدم رعایت شهروندانش، زندگی و حیات بدرود گفته و اکنون این سمفونی و هنرنمایی در سیارۀزمین در حال رویداد است. چقدر پراسترس است. مردم رعایت نمی‌کنند. «مینو محرز عضو کمیته کشوری بیماری‌های عفونی وزارت بهداشت» در برخوردی که با مردم داشته احساسش این بوده که برخی افراد آگاهی ندارند و این‌ها همان‌هایی هستند که نمی‌ترسند که علاوه بر خودشان اطرافیان را هم آلوده می‌کنند.

 شاید سمفونی کرونا امروزه شبیه همان کودک که قرار است از مادر متولد شود، دچار کمبود اکسیژن است. مردم مراعات نمی‌کنند. شاید یک‌روز بیاید و همانطور که بعضی از سر جهالت، خاک‌ بر سر جوجه‌های بی‌زبان ریختند؛ مجددا با ندانم کاری‌ها و عدم رعایت، خاک‌ها را بر سر آدمیان کوت کنند...
هنوز در حال نواختن است. هنوز جای خالی هر روان‌شناس در اخبار مربوط به سازمان بهداشت و درمان و یگانه‌گرابودن‌ها، سمفونی کرونا را غمگین می‌کند هرچند از همان روزهای نخست رسانه‌ای شدن چهره نوپدید کرونا، اخبار به سمع ونظر مردم رسید. اخباری با این مضمون که ناقلان بی علامت کروناویروس، با هیچ شخصی شوخی ندارند. به احتمال زیاد باید منتظر موجی از اختلال وسواس باشیم. باید سعی کنید دوگانه‌گرا شوید تا با بینش حاصله از مطالعه در ایام قرنطینه و بعد از آن، مسائل را تحلیل کنید. متاسفانه هر چه قدم به دنیای جدیدی می‌گذاریم، بیماری‌ها قوی‌تر و مردم بهت‌زده‌تر می‌شوند. بعضی مردم رعایت نمی‌کنند...

انتهای پیام /


پاسخی بگذارید