معصومه نظری - از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی همواره دشمنان کینه توز جمهوری اسلامی به دنبال آسیب رساندن به کشور و نا امید کردن مردم بوده و هستند.
دشمن در این راه نیز از تهدید علیه کشور، تحریم های اقتصادی و ... استفاده کرده اما همیشه شکست خورده است. البته بعضی افراد تهدیدات این دشمن را جدی گرفته و مردم را می ترسانند. حتی گاهی پا را فراتر از حد گذاشته و به آمریکا پیام می دهند که تهدیدات و تحریم ها را بیشتر کند.
تحریف و وارونه جلوه دادن واقعیت، موضوع دیگری است که دشمن از آن به عنوان ابزاری برای مقابله با جمهوری اسلامی استفاده می کند. به طور مثال حضور مردم در انتخابات، راهپیمایی ها و فعالیت های سیاسی را به گونه ای نشان می دهند که مردم از حکومت خسته شده اند. درحالی که در عمل ملت بزرگ ایران، هرگاه منافع کشور به خط بیفتد؛ پر قدرت به صحنه آمده و از نظام دفاع می کنند.
انسجام و وحدت مردم، توجه مسئولان به مردم بخصوص به قشر آسیب پذیر، مبارزه با فساد، توجه به اقتصاد مقاومتی و تکیه بر توان داخلی می تواند از راه های پیروزی بر این ۲ جریان باشد.
در این میان همدلی و همراهی مسئولان سه قوه اهمیت ویژه ای دارد. آنان باید علاوه بر انجام وظایف، تعامل با یکدیگر و عمل به رهنمودهای رهبر انقلاب؛ از افراد خودباخته و شیفته بیگانگان در عرصه مدیریت کشور استفاده نکنند. اگر همه با هم در یک مسیر حرکت کنیم نه جریان تحریم و نه جریان تحریف قدرتی در مقابل قدرت ملت ایران نخواهند داشت و شکست خواهند خورد.
هبر انقلاب در دیدار مردمی عید قربان فرمودند «جریان تحریف شکست بخورد جریان تحریم قطعاً شکست میخورد.» با این تعبیر رهبر انقلاب، جنگ اقتصادی و تحریمی در سایه جنگ ذهنی است. جنگ ذهنی، جنگ شناختی و ادراکی جامعه است. هدف این جنگ وارونهنمایی از واقع است. جنگی که با تصویرسازی غلط ادراک مردم از پیرامون را تغییر میدهد و هولناک میسازد.
در این رابطه سه نکته حائز اهمیت است؛ اول. هدف جریان تحریف چیست؟ اگر هدف این جریان دقیق شناخته نشود ممکن است ناخواسته در میانه میدان نقش ستون پنجم را بازی کنیم. جریان تحریف تنها یک هدف را دنبال میکند و آن نیز ناامید کردن جامعه از راه طی شده و مسیر پیش روست. جامعه ناامید جامعهای است قهرا شکستخورده. لذا جنگ اقتصادی دشمن نیز در خدمت همین جنگ ذهنی است. بنابراین جریان تحریف را باید با کلیدواژه ناامیدی شناخت. مقصد تحریف اگر روشن شود هرکس در هر نقطهای قرار داشته باشد نسبت خودش را با این جنگ دقیقتر فهم میکند.
دوم. ابعاد جنگ ذهنی در عصر شبکههای اجتماعی بسیار گستردهتر از دوران سنتی رسانهای است. در عصر شبکه تنها رسانههای رسمی بازیگردان نیستند و همه حاضران و فعالان در شبکههای اجتماعی در این جنگ سهم دارند و نقش آفرینند. هرکس در هر سطحی و با هر سهمی. یک لایک، کامنت، ریشیر، ریتوییت و انتقال پیام در ساخت ادراک برای جامعه سهم دارد. با این توضیح همه من و شما سرباز این میدانیم. از پرستار تا معلم تا کارگر و تولیدکننده و زن خانهدار، دانشجو و دانشآموز. هر روایتی از جبهه حق تیری است به قلب دشمن. جنگ امروز، جنگ روایتهاست. در جنگ روایتها این مردماند که روایت میکنند لذا هر آنچه روایت مسلط شود ادراک جامعه از واقعیت است.باید در چنین صحنهای همه آرایش جنگی بگیرند.
سوم. هر اقدامی با هر عنوانی و به هر بهانهای جامعه را از راه طی شدهاش پشیمان و آینده را تلخ و ناامیدانه روایت کند، خواسته یا ناخواسته در خدمت جریان تحریف است؛ فرقی نمیکند چه کسی و با چه سمت و چه اسمورسمی است. جریان تحریف، جریانی است که امید جامعه را میزند؛ فرق هم نمیکند قصدش براندازی است یا ظاهراً اصلاح.
ما اغلب جریان تحریف را به جریانی میشناسیم که دروغ میگوید و مسائل را ناقص و وارونه ارائه میکنند. البته این جریان سهم بالایی در شکلگیری تحریف در جامعه دارند. گستره این جریان نیز از ضدانقلاب آغاز میشود و تا برخی در داخل نیز امتداد دارد. از این رو 10گونه در جریان تحریف سهم دارند، البته به جز سهم «مخاطب» و «مسوولان».
یکم. افرادی که قلب واقع میکنند. دروغ میگویند مثل آب خوردن؛ روشن است و عبور میکنیم.
دوم. افرادی که بزرگنمایی میکنند. آنچه می گویند کذب نیست، اما فراتر از اندازه خودش است.
سوم. افرادی که جای اصل و فرع امور را عوض میکنند. امر فرعی را جای اصلی جا میزنند.
چهارم. فقط سیاهیها را میبینند و حاضر نمیشوند داراییها و فضائل را به زبان بیاورند.
پنجم. فضائل را یا کتمان میکنند یا کوچک بهحساب میآورند یا به تمسخر میگیرند.
ششم. مخاطب را بمباران سیاهی میکنند. هجمه خبرهای تلخ، تصویر سیاه میسازد.
هفتم. ضعفها را تعمیم میدهند. خطا را در جزء می بینند و به کل نسبت میدهند.
هشتم. با تلخیها سلفی میگیرند. کسانی که حیاتشان در سیاهیهاست و شهرت میگیرند، جریان تحریفاند.
نهم. بت من میشوند. کسانی که تلاش میکنند نشان دهند همه از جمله حکومت خواب است و تنها آنها قهرمان اصلاح هستند.
دهم. هیجانسازها. غوغاسالارهایی که با تحریک احساسات مخاطب اجازه نمیدهند عقل مخاطب منطقی مسائل را تحلیل کند.
مخاطبین نیز در این جریان تحریف سهم دارند. مخاطبی که کورکورانه محتوای دیگران را لایک، ریشیر و ریتوییت میکند و متن و خبر بدون بررسی از این گروه به آن گروه میبرد در این جریان وارونه نما سهم دارد.
مسوولان نیز با پنهان کاری زمینهساز جریان تحریف هستند. همچنین مسوولی که مردم را جهت پاسخگوئی و روشنگری به حساب نمیآورد بیرقدار جریان تحریف است.خلاصه تصور نکنیم جریان تحریف فقط آن سوی آبهاست.
محسن کوهکن، نماینده ادوار مجلس و عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری در این زمینه چنین نوشته است: رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیرشان از دو جریان تحریف و تحریم سخن گفتند. معظم له در سخنرانی با مردم در روز عید قربان بیان کردند:« به موازات جریان تحریم، یک جریان «تحریف حقایق» و واژگون نشان دادن واقعیات هم وجود دارد، هدف این جریان، ضربه زدن به روحیه مردم و دادن آدرس غلط درباره علاج تحریم است.»
سخن مقام معظم رهبری روشن ترین و بهترین تعریف از سیاهنمایی ها و شایعه پراکنی های دشمنان جمهوری اسلامی ایران است. تحریم و تحریف ارتباط مستقیمی باهم دارند و نمی توان این ۲ جریان را جدا از یکدیگر تصور کرد. جای تاسف است که چرا برخی کارشناسان و سیاسیون تا به الآن نسبت به این جریان ها بی توجه بوده اند.
متاسفانه در حال حاضر فقط و فقط تاثیرات تحریم تعریف شده و به عوامل و مولفه هایی که می تواند مشکلاتی را در کشور ایجاد کند؛ بی توجهی شده است.
از ابتدای انقلاب تا به اکنون بلوف ها و بزرگنمایی های از سوی تحریم کنندگان مشاهده شده و می شود. گاهی هم مشکلاتی که در داخل کشور وجود دارد؛ بهانه ای به دست دشمنان برای ایجاد شایعه و فاصله انداختن بین مردم و حکومت می شود.
فارغ از اینکه باید سیاسیون، مسئولان و همه مردم هوشیارانه این مسائل را رصد کنند، تعامل و هماهنگی سران قوا هم در مبارزه با این ۲ جریان ضرورت دارد.
به طور مثال اگر تصمیماتی که در شورای عالی هماهنگی اقتصادی گرفته می شود، به صورت شفاف و با اطلاع رسانی درست از سوی رسانه ها و صدا و سیما به گوش مردم برسد، می تواند در مقابله با تحریم و تحریم نقش ویژه ای داشته باشد.
این هوشیاری و درست گام برداشتن می تواند به تحلیل های اشتباه دشمنان و برخی دوستداران آمریکا که برای پایان کار نظام جمهوری اسلامی ایران زمانی را مشخص می کند؛ خاتمه بدهند.
مهدی فضائلی، کارشناس مسائل سیاسی در خصوص جریان تحریف در یاددشاتی آورده است: جریان «تحریف» هم اکنون علاوه بر ایران در دیگر کشورهای جبهه مقاومت نیز فعال است دو کارویژه اصلی دارد؛ نخست امیدزدایی و القای یاس و دوم؛ آدرس غلط دادن در باره منشا مشکلات و راه حل آنها.
«تحریف» در لغت به معنای چرخاندن سخن و تغییر معنای آن از محل اصلیاش است و نقطه مقابل «تحریف»، «تصحیح» است.
یکی از مهمترین ابزار جریان باطل در مقابله با جریان حق، همواره استفاده از ابزار و تکنیک «تحریفـ» بوده است چرا که اگر سخن و موضع حق آنگونه که هست ارائه شود انسانهای پاک سرشت و جویای حقیقت را قانع و جذب میکند.
تحریف، سابقهای به درازای تاریخ دارد و مطابق آیه ۴۶ سوره نساء، یهود از این روش علیه پیامبر اسلام بهره برداری میکردند:《 مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ... 》
در مقابله با انقلاب اسلامی ایران نیز این تکنیک از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب مورد استفاده مخالفین و دشمنان انقلاب قرار گرفت و "تحریف" به تدریج به یک "جریان" تبدیل شد.
وقتی در باره "جریان تحریف" صحبت میکنیم یعنی یک حرکت سازمان دهی شده، هدفمند و مستمر. این جریان که هم اکنون علاوه بر ایران در دیگر کشورهای جبهه مقاومت نیز فعال است دو کارویژه اصلی دارد. نخست امیدزدایی و القای یاس و دوم، آدرس غلط دادن در باره منشا مشکلات و راه حل آنها.
جریان تحریف حتی نقاط مثبت کشور را نادیده نمیگیرد و تلاش میکند به نقطه ضعف تبدیل نماید چه برسد به نقاط ضعف واقعی که با تکرار و بزرگنمایی آنها، حداکثر فرصت طلبی را انجام میدهد.
جریان تحریف همچنین با سرپوش گذاشتن بر ظلم ها، ضعفها و شکستها در جبهه دشمن یا توجیه آنها و به سرعت از کنار آنها گذشتن، اجازه مقایسه بین وضعیت دو طرف را نمیدهد. جریان تحریف صرفا" یک جریان بیرونی و خارج از کشور نیست بلکه ایادی و بازوهایی نیز در داخل کشور دارد که دقیقا" همین دو کارویژه را دنبال میکنند!
راه مقابله با "جریان تحریف"، " جریان روشنگری" است.
"جریان روشنگری" علاوه بر اینکه باید همانند جریان تحریف، یک حرکت سازمان دهی شده، هدفمند و مستمر باشد از دو ویژگی مهم دیگر نیز باید برخوردار باشد؛ اول ابتکار عمل داشتن و منفعل نبودن و دوم تهاجمی بودن.
اجازه و فرصت دادن به جریان تحریف که کار خودش را بکند و سپس ما بخواهیم روشنگری کنیم یعنی حداقل نیمی از بازی را باختن!
و همواره قرار گرفتن در موضع پاسخگویی و جواب پس دادن نیز نتیجه اش واگذاری نیمه دیگر بازی خواهد بود!
لذا در مجموع "جریان روشنگری" باید جریانی باشد سازمان یافته، هدفمند، مستمر، فعال و تهاجمی.
البته یک تفاوت معناداری بین "جریان تحریف" با "جریان روشنگری" وجود دارد و باید داشته باشد و آن نسبتش با حقیقت و صداقت است.
جریان تحریف جریانی دروغ پرداز و اغوا گر است در حالیکه مبنا و زیرساخت جریان روشنگری، حقیقت و صداقت است حتی در مواجهه با دشمن!
قرآن در آیه ۸ سوره مائده خطاب به مومنان میفرماید:《یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کونوا قَوّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ ۖ وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعمَلونَای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است! 》
اطلاع رسانی صحیح و به هنگام بعلاوه تبیین منطقی مواضع و موضوعات تا حد زیادی میتواند "جریان تحریف" را خنثی کند هر چند عِدّه و عُدّه این جریان آنچنان زیاد است-به طول جبهه دشمن-که نمیتوان همه آنرا خنثی و بلا اثر نمود.
واقعیت این است که دشمن در بکارگیری و استفاده حداکثری از جریان تحریف کم نگذاشته، اما ما در "جریان روشنگری" کم کاری بسیار داریم!
معاون پارلمانی رئیسجمهور با بیان اینکه باید دقت داشته باشیم داخلیها درگیر جریان تحریف نشوند، گفت: بعضی مواقع افراد ممکن است سوء نیتی نداشته باشند که در این شرایط باید هوشمندانه عمل کرد.