گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1399/06/19 21:53
شناسه : 398470


معصومه نظری - مهم ترین  شاکله ی هویت فرهنگی ما ایرانیان زبان و ادبیات فارسی است که با پیشینه ی هزار و چندصد ساله اش میراث معنوی همه ی اقوام ایرانی در این سرزمین پاک اهورایی به شمار می رود . از گذشته های دور ، همه ی ایرانیان در گسترش  و غنای زبان فارسی دست داشته اند ؛ شواهد گویای این واقعیت تاریخی را در سخن رودکی از سمرقند ، فردوسی از توس ،  فرخی از سیستان ، فخرالدین اسعد از گرگان، بیهقی از سبزوار ، انوری از ابیورد ، نظامی از گنجه ، خاقانی از شیروان ، اوحدی از مراغه ، کمال الدین عبدالرزاق از اصفهان ، سعدی و حافظ از شیراز ، جامی از هرات، دهخدا از قزوین، معین از گیلان ، نیما از مازنداران و صدها شاعر ، نویسنده و دانشمند دیگر از جای جای حوزه ی تمدنی ایران بزرگ می توان دید.



با این حساب، زبان و ادبیات فارسی، ملک مشاع و میراث مشترک همه ی پارسی زبانان و فارسی دانان همه ی جهان به طور عام و سامان بخش هویت فرهنگی ایرانیان به طور خاص است . «موقعیت فرهنگی ایران و فرهنگ ایرانی در حوزه ی گسترده ی تمدنی ایران وامدار ادبیات فارسی ست. برای مثال ، در شبه قاره ی هند ، کسانی هم چون غنی کشمیری ، منیر لاهوری ، محمد داراشکوه، غنیمت لاهوری، بیدل عظیم آبادی ، فیضی اکبر آبادی ، غالب دهلوی و سرانجام اقبال لاهوری به پارسی به نظم  و نثر آثاری جاویدان از خود به جای گذاشته اند . سلاطین عثمانی در آسیای صغیر به پارسی فرمان می نوشتند و شعر می سرودند و امپراتوران مغول گورکانی در شبه قاره ی هند به پارسی سخن می گفتند و فرمان می راندند. »(امین ، 1384ص4)مهم تر آن که زنجیره ی ادبیات عرفانی ، جایگاه راسخ زبان فارس را سرتاسرجهان چه کشورهایی که مسلمانان در آن جا یا اکثریت یا اقلیت باشند . تثبیت می کند . اگر زبان عربی ، زبان شریعت اسلام است ، زبان فارسی زبان طریقت عرفان و معرفت در میان مسلمانان جهان است .



آثار ادبی منظوم و منثور پارسی از ارزشمندترین ذخایر و غنائم فرهنگی در حوزه ی تمدنی ایران است . خلاصه ، زبان و ادبیاتی که فردوسی در توس خراسان ، مولوی در قونیه ی روم ، سعدی و حافظ در شیراز ، خواجو در کرمان، قطران در تبریز، خاقانی در شروان ، نظامی در گنجه ، ناصر خسرو در یمگان، شهریار در تبریز و اقبال در لاهور با آن سخن گفته اند ، میراث معنوی ماست  و باید آن را صادقانه پاس بداریم.

یعنی همان «لفظ در دری» که ناصرخسرو آن را در «پای خوکان» نیفکند و همان «قند پارسی» که حافظ از شیراز به بنگاله فرستاد !



در سطح سیاسی و بین المللی هم ، این ادبیات ماست که هویت ما را به طور مستمر در سطح کلان محفوظ داشته است . این شعر سعدی ست که بر سر در سازمان ملل نقش است و این غزل حافظ ، مثنوی مولانا و رباعیات خیام است که اروپاییان چون کاغذ زرش می برند . به عکس ، اکثر سیاست ورزانی که هر کدام در برهه یی به طور رسمی و سیاسی بر ملت ایران حکومت کرده اند ، هیچ کدام در حافظه ی جمعی ملت ما به اندازه یی جا نیفتاده اند که موجب قوام هویت ما بشوند.اما زبان و فرهنگ و هویت ما به یمن داشتن بزرگانی چون فردوسی ، مولوی ، سعدی ، حافظ و خیام برقرار و بر دوام ماند.



کسی که تاریخ ایران را می شناسد و هویت ایرانی را ارج می نهد ، نیک می داند که پاسداری از فرهنگ ملی، زبان و ادبیات پارسی و تقویت هویت ایرانی بیش از مسائل دیگر باعث رشد آگاهی فرهنگی و ملی ، زمینه ساز همه ی جهش های مثبت سیاسی و اجتماعی خواهد شد.



در این میان چهره هایی ( که هرگز از یاد نخواهند رفت) وجود دارد مانند: حضرت حافظ که گوته بزرگترین شاعر آلمان و یکی از نامداران شاعران جهان در ستایش حافظ و شعر او چنین شیفته وار سخن می گوید:«ای حافظ، سخن تو چون ابدیت با عظمت است زیرا آن را آغاز و انجامی نیست . کلام تو چون گنبد آسمان تنها به خود وابسته است و میان نیمه غزل  توبا مطلع و مقطعش فرقی نمی توان نهاد، چه همه ی آن در حد کمال و جمال است . ای حافظ ، خود را با تو برابر نهادن حقاً که دیوانگی محض است ! تو آن کشتی مغرور و سرافرازی هستی که باد در بادبان افکنده ای و سینه ی دریا را می شکافی و پا بر سر امواج می نهی ، و من تخته پاره ای بیش نیستم که از خود بی خبر سیلی خور امواج می نهی ، و من تخته پاره ای بیش نیستم که از خود بی خبر سیلی خور امواج اقیانوسم. در دل سخن شورانگیز تو گاه موجی از پس موج دیگر می زاید و گاه دریایی از آتش در تلاطم است. اما مرا این موج آتشین در کام خویش می کشد و فرو می برد. با این همه هنوز  در خود جراتی اندک می یابم که خویشتن را یکی از مریدان تو بشمار آورم زیرا من نیز چون تو در سرزمین نور زندگی کردم و عشق ورزیدم» (یوسفی ،1370،ص26) پس بی گمان شاعران و ادبیات گذشته ما جهانیان به خوبی می شناسند و بر ماست که ضمن احترام و پاسداشت میراث گرانبهای مفاخر گذشته ی خویش ، به فکر شناخت بهتر شاعران معاصر خویش و بررسی فکر  و زبان و اندیشه آن ها و شناساندن آنان به دیگران باشیم .



زبانهای دنیا را 6 هزار دانسته اند بعضی از این زبانها  بسیار به هم شبیه هستند بنابراین همه زبانها را می توان  در 20 گروه عمده  جای داد یکی از مهمترین گروههای زبانی هندو ایرانی است که تمامی زبانهای شبه قاره هند ایران و اروپایی را دربرمی گیرد.



زبان فارسی را تمام مردم ایران، افغانستان و اکثریت تاجیکستان و ازبکسان می دانند. اقلیتی نیز در هند، پاکستان، سین کیانک، قرقیزستان و منطقه اوراسیا و  کشورهای عربی خلیج فارس این زبان را می فهمند.هندی ها و پاکستانی ها و کردها با کمترین ممارستی می توانند فارسی را بفهمند.اکنون یک میلیارد انسان شبه قاره و آسیای میانه  شمارش اعداد فارسی را براحتی می توانند بفهمند.


در روزگار ابن بطوطه وی در تمام مناطق غیر عربی که سفر کرده با زبان فارسی مشکل گفتاری خود را حل می کرده است. حتی در چین و بلغارستان و ترکستان  در تمام زبانهای دنیا کلماتی از فارسی وجود دارد و از این نظر با زبان یونانی قابل مقایسه است.



فارسی برترکی، عربی و مغولی تاثیر فراوانی گذاشته و بسیاری از کلمات در این زبانها ریشه فارسی دارند. فارسی باستان( اوستایی) ابتدا به خط زند نگاشته می شده است کردی و لری باقی مانده واژگان ماد و فارسی باستان است از میان‌ زبانها و گویش های‌ موجود فلات‌ ایران‌ "پشتو"نیز نزدیک‌ترین‌ خویشاوندی‌ را با زبان‌ اوستایی‌ دارد.



زبان‌ اوستایی‌ به‌ موازات‌ و هم‌زمان‌ با سانسکریت‌ جریان‌ داشته است این دو زبان ، مادر زبانهای هندو اروپایی محسوب می شوند. از به هم آمیخته شدن فارسی دری با فارسی اوستایی با واژگان عربی ، فارسی نوین شکل گرفته است.



گو اینکه‌  بسیاری از مردم‌ ایران‌ واژه‌ی‌ "فارسی‌"را همیشه‌ بر هر گونه‌ زبانی‌ که‌ در مملکت‌ رواج‌ داشته‌ اطلاق‌ کرده‌اند. در ایران گویش های متعددی وجود داشته  که  بعضی گویش های ایران را می توان زبان نامید مانند مانند آذری آرانی ، کردی،  پشتو و ...  در گذشته‌، دو زبان‌  گسترده تر که‌ به‌ طور هم‌زمان‌ رونق‌ داشته‌اند به‌ "فارسی‌ دری‌" و "فارسی‌ پهلوی" مشهور بوده‌اند.

 زبان فارسی از  قدیم ترین زبانها و از گروه زبانهای هندو  ایرانی ( آرین)  است که  زبانی پیوندی است  این گروه زبانی مجموعه ای از  چندین  زبان را شامل می شود که بزرگترین جمعیت جهان به این  گروه سخن می گویند  و صدها واژه مشترک میان فارسی و آنها وجود دارد.



 ریشه بسیاری از کلمات اساسی زبان های اروپایی مانند:  است - پدر- برادر خواهر- مردن ، ایست  و .....  یکی است از  زبان فارسی  امروزه  دهها کلمات بین المللی مانند بازار-کاروان کیمیا- شیمی- الکل دیتا بانک درویش -  آبکری بلبل شال شکر جوان یاسمین اسفناج- شاه زیراکس زنا لیمون - تایگر کلید-  کماندان ارد (امر، فرمان) استار سیروس-  داریوش- جاسمین ،  گاو ( گو= کو) ناو- ناوی- توفان مادر-  پدر- خوب بد- گاد- نام کام گام لنگ لگ لب- ابرو تو من - بدن- دختر( داتر)  و... به همه و یا بیشتر زبانهای  مهم دنیا راه پیدا کرده است .



البته  زبان فارسی همانطور که واژگانی از زبانهای همسایه اش گرفته واژگان زیادی نیز به آنها  واگذار کرده ، تاثیر شگرف زبان فارسی بر زبانهای شبه قاره هند نیاز به توضیح ندارد در مورد تاثیر فارسی بر زبان ترکی نیز مطلب زیادی گفته شده  این تاثیر کم و بیش در تمام زبانهای دنیا وجود دارد.



زبان فارسی زبان بین المللی عرفان است چه بسیار عارفانی که از ترک و عرب و هندی  کتابهای عرفانی خود را به فارسی نوشته اند.   مکتب‌ تصوف‌ هندوایرانی‌  که  از طریق‌ ایران‌ به‌ آسیای‌ غربی‌ و حتی‌ شمال‌ آفریقا نشر یافت‌  بیشتر کتابها و متون خود را ‌ به‌ نثر یا شعر فارسی‌ نوشته‌ شده‌ و زبان‌ تصوف‌ در شبه‌ قاره‌ی‌ هند و حتی در میان ترکان همواره‌ فارسی‌ بوده‌ است‌.



در زبان های اروپایی و از جمله در  انگلیسی امروز  نیز کلماتی با ریشه فارسی وجود دارد و صدهها کلمه مشترک میان فارسی و زبانهای اروپایی  وجود دارد مانند بهتر(بتر)- خوب(گود)- بد-  برادر- داتر( دختر) مادر- پدر( فادر، پیر،پیتر) کاروان_ کاروانسرا_ بازار- روز  و....

و اینها را می‌توان تا بیش از  700 کلمه ادامه داد و دلیل این اتفاق زبان باستانی سنسکریت هست که زبان مادری تمام زبانهای نوین  هندو اروپایی  می باشد.



 در کتب مقدس واژگانی از فارسی وجود دارد مانند  پردیس( فردوس) در انجیل تورات و قران .



بسیاری از نامهای جغرافیایی و نام  مکانها  در خاورمیانه و شمال آفریقا  از زبان فارسی است مانند بغداد- الانبار- عمان ( هومان) رستاق جیهان -  بصره ( پس راه) رافدین هندو کش حیدر آباد شبرقان ( شاپورگان) -  تنگه  و ....

روند اثرگذاری زبان فارسی و عدۀ سخن سرایان فارسی دردوران سلجوقیها وعهد عثمانی درکشور ترکیه مبسوط است. در خصوص اثرگذاری زبان فارسی می توان به شاه طهماسب صفوی  اشاره کرد که به زبان فارسی و به تخلص خطایی شعر می سرود و مجموعه می نگاشت. همچنان از عثمانی ها سلطان سلیم و سلطان سلیمان به فارسی شعر سروده اند.



 بیش از دویست  واژۀ فارسی را در هریک از  زبان قرقیزی، قزاقی ، ایغوری و ترکمنی می یابیم که بمرور سده ها از اینسوی دریای آمو بآنطرف نفوذ کرده است.



در مالایا  در جوار قریه بنام سامودرا، قبر حسام الدین نامی وجود دارد که در سال 823 هجری درگذشته است. سنگ قبر او در مالایا بی نظیر است. این اشعار از ابیات سعدی روی آن نوشته و حکاکی شده است:

بسیار سالها بشر خاک ما رود

کاین آب چشمه آید و باد صبا رود

این پنج روز مهلت ایام آدمی

بر خاک دیگران به تکبر چـرا رود

بیش از 350 کلمه فارسی در زبان اندونزیایی  بازشناسی شده است واژه های (خوش= خیلی خوب)، (سودا)، (بازرگانی)، (کار)، (کدو)، (نان)، (خرید فروش) (حروف ربط از، به، هم) وامثال آن در اندونیزیای امروزه رایج است.

نمونه ای از شاعرآلبانیایی (آبوگویچ) از قرن نهم میلادی داریم:

رخت ز آه دلم گر نهان کنی چه (نیست) عجب

کسی چگونه نهد شمع در دریچۀ بــــاد

شاعران پارسی گفتار و نویسندگان نامدار در قلمرو یگوسلاوی قدیم و سرزمین قفقازمانند نرودویچ و بابا سرخیان آثاری از خود بجا گذاشته اند که سومه های نفوذ زبان فارسی را درآن نقاط جهان تمثیل می کنند.

برای هفتصد سال فارسی زبان اداری  هندوستان بود تا اینکه درسال 1836م چارلز تری ویلیان  زبان انگلیسی را بجای زبان فارســــی رسمیت داد .



روی مزار جهان آرا (دختر شاه جهان) این بیت نگار  شده است:

بغیر سبزه نپوشد کسی مزار مـرا

که قبرپوش غریبان همین گیاه بس است

همچنین برلوحه سنگ مزار نورجهان وجهانگیر (درتاج محل) این شعر نورجهان حک شده است:     برمزار ما غریبان نی چراغی نی گلی

نی پر پروانه سوزد نی سراید بلبــلی.

بعضی از عوامل  سادگی زبان فارسی



1- ترکیبی و پیوندی بودن زبان فارسی و  نداشتن " حرف تعریف" ( "article") و جنس مذکر و مونث و خنثی  است. در فرانسه آلمانی انگلیسی و بسیاری از زبانها این مشکل وجود دارد   برای پیوند دو نام یا نام و صفت تنها از آوای "اِ" (e) سود می بریم. عد و معدود از هم تبعیت نمی کند و ادای اصوات بدون حرکات سخت حلقی و زبانی بیان می شود .

2- در فارسی گاهی با تبدیل یک آوا معنی دیگری از کلمه حاصل می شود مانند تبدیل  حرف "ب " به حرف  " و" در کلمه  بالا والا  که در اینجا والا معنی  عظیم و مهم می دهد. 

برچسب ها:

پاسخی بگذارید