هدی سادات چاوشی: از بین اتفاقها، واقعیات و حتی روزهای تلخ و شیرینِ حاکم بر شهر و استان قم، به ضرس قاطع میتوان گفت: "حقآبههای قم، خیلی کم است" و خیلی هم عجیب نیست اگر بگوییم مردم همان مسئولیتی را دارند که مسئولان دارند. درواقع با شفافسازی بیشتر اگر بدانیم، وقتی یک نفر اختلاس میکند تکلیف ما بعنوان یک شخص از مردم چیست..، حالا بهتر خواهیم دانست که وقتی آب هم اگر خدای ناکرده دزدیده، منع و یا حتی توسط چاههایی از غیرمجازها، توسط غیرمجازطلبها غیرمجازانه مجاز شمرده شود نیز، همان میشود تکلیف منابع طبیعی و حتی دیگرانی در بالادستها که سهم ویژهای در اختصاص به حقآبه برای شهرقم دارند...!!!...
روستاهای قم را هم نمیدانم نام ببرم یا نه اما حتما میدانید که کجاست... آنجا را هم نام نبرم حتما خبردارید در هر خانهای و حتی بدن هر موجود زندهای وقتی هوا گرم است یک سیستم سرمایشی به کمک می آید تا به تعدیل هوا کمک کند تا تنشها کاهش پیدا کند، اما در "شهر قم" نه تنها حقآبههایش رعایت نمیشود بلکه قلب خشکیدۀ منابع طبیعیاش و بوتههایش که با تلاش بسیار، در متراژی به وسعتی وسیع کاشته شدهاند؛ در نهایت تشنۀ تشنه و بدوننوشیدنِ حتی قطره آبی، لب تشنه توسط چرای مفرط دام، بلعیده و خوراک گوسفندان و شترانِ بیفکر و بیمغز میشوند.
حتی تصورش هم وحشتناک است...
همانجا که هرچند اسم بوتههایش را با آنکه سازگار با محیط بوده اما اسمش را نمیاوریم؛ اما اگر آن بوتهها بزرگ میشدند قطعا زیبا میشدند و دوستداشتنی بودند. اما زبان بستهها در همان ابتدای رویش، در نطفه خفه میشوند..
که انسان هم که باشی، اگر آب نخوری و در بیابانی تنها و بدون حمایت بمانی..، مانند دیگر داستانهای شنیده شده و یا شبیه آن کودک معصوم در سال گذشته با شبه این رویداد، جان خواهی باخت..... و مرگ که غمانگیزترین قسمت هر حادثه و نابودی است!...
عجیب هم نیست این عجیب، اما به "نور علی نور" اگر معتقد باشیم؛ مطمئنا خواهیم دانست که قم، نیاز دارد تا بعنوان دومین قطب معنوی ایران، نه در کلمات و جملات معکوس و بصورت تلنگر و کنایه، بلکه در حقیقت نور علی نور شود که اگر به خاطر حب به حضرت حیدر(ع) و دختر حضرت رسول(ص) هم که هست؛ از محدودیت، محصوریت و در نهایت وجود ریزگردها، با در نظرگرفتن حقآبه بیشتر در امان باشد.
بگذریم که انسانها هم در این کلانشهر، چه بعنوان زائر، چه شهروندان و مجاوران، به هوای بدون ریزگرد، زندگی و تنفسی عمیق نیاز دارند تا حداقل بعنوان میزبانان حرم حضرت فاطمه معصومه(س) از حداکثر اتباع پذیرایی کنند. و کاش حتی اگر در دشتها نمیگذاریم چیزی کاشته شده باقی بماند و نمیکاریم، آبی رها کنیم تا علفها و بوتهها به دهن بزها و دیگر دامها که چارهای جز این راه را برای برطرف کردن گرسنگی و اشباع خود ندارند؛ شیرین بیاید تا بیشتر فربه شوند.
اینکه «شهر مقدس قم» به صورت طبیعی عمدتا کمآب است و به نوعی امروزه "کربلای ایران" است را ارزش مینهیم!؛
اما امید است با تمرکز بر خصیصه انسانی و معنوی هم که شده، چاههای غیرمجاز_ کمتر به فعالیت ناسالم خود ادامه دهند تا کمتر و کمتر شاهد هجوم ریزگردها باشیم؛ که تنها کافی است کمی همت کنیم و بیشتر به صاحب این شهر ارادتمند باشیم.
روزگار عجیبی است/// و عجیبتر اینکه این عجایب، امروزه عجیب نیست و شاید باورتان نشود اما گاهی فکر میکنم چه ناخن خشکهایی هستیم ما، که نشستهایم و میبینیم حقآبۀ شهرقم، از قم به روشنی روز؛ دریغ میشود در حالی که قم شهری است در کویر که بصورت عینی و فطری کم آب است، و صاحبان دامها چارهای جز تغذیۀ دامهای بیزبانشان برای امرار معاش ندارند که وقتی و اگر حقآبهای هم نباشد و اختصاص ندهند و اگر اختصاص دهند اما کم، اینجا همچنان نور علی نور خواهد بود و خواهد شد....
انتهای پیام /