گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1398/07/3 21:52
شناسه : 209396


شاخه سبز به قلم یلدا سادات مقدم - بیشتر اوقات از ما پدر و مادرها خطاب به فرزندانمان شنیده شده، تنها چیزی که می خواهیم، دیدن شادی آنهاست. با اینکه به تعداد افراد مختلف تعاریف متفاوتی از شادی وجود دارد، اما در عمق این آرزو همه ما خواسته های مشترک داریم و آن این است که فرزندان ما از زندگی لذت ببرند، عشق بورزند دوست داشته شوند، در مواجهه با مشکلات زندگی قوی باشند و اگر چیزی آنها را ناراحت کرد، بتوانند به سرعت از آن عبور کنند، حال بدشان را به حالی خوب تبدیل کنند و شادی را جایگزین غم و ناراحتی نمایند. 
باید این را در نظر بگیریم بچه هایی که در فضای شاد تربیت یافته اند، نسبت به بچه های غمگين می توانند افراد موفق تری باشند. بچه های شاد بازخوردهای بهتری درباره رفتار واعمالشان به کار می گیرند، آینده ای بهتر پیش رویشان وجود دارد و می توانند در حیطه تحصیلی و اجتماعی و شغلی اعتبار بیشتر و درآمد بیشتری داشته باشند. حتی با احتمال خیلی زیاد در سن ازدواج می توانند ازدواج رضایتمندانه تری داشته باشند.
باید این را در نظر داشته باشیم ما پدر و مادرها بهترین هدیه ای که می توانیم به فرزندانمان بدهیم، شاد زیستن و شاد بودن آنهاست. این نکته را خوب درک کنیم که برای شاد بودن نیازی به مال و ثروت فراوان نیست، بلکه می شود با کمترین و ساده ترین امکانات و وسایل نیز کودکانی شاد داشته باشیم. فرزندانی که در محیط خانوادگی شادی رشد کرده اند، می توانند عواطف و احساسات شاد درونشان را بهتر بشناسند و می توانند محافظ خوبی برای حال خوب خود و زندگی شادمانه شان باشند. 
به طور نسبی می توان گفت فرزندانی که در شرایط مطلوب و شادمانه تربیت یافته اند، دارای روحیه بالا و از انگیزه زیاد عزت نفس و شجاعت و پایدار اخلاقی و روانی خوبی برخوردار هستند. ما پدر و مادرها به عنوان والدین بچه ها می توانیم با استفاده از روشهای ساده، شادی و نشاط را به عنوان بزرگترین هدیه پیشکش فرزندانمان کنیم. 
1 -فرزندان خود را بشناسیم همه ما فکر می‌کنیم که نحوه تربیت فرزندانی شاد را می دانیم، ولی هیچ روش مشخص و واحدی که برای همه مناسب باشد وجود ندارد. فرزندانی که والدین سختگیر دارند نسبت به فرزندانی که والدین با رفتار راحتی دارند، بیشتر در معرض افسردگی و استرس قرار می گیرند. در تحقیقات نشان داده شده که بچه ها در تنظیم احساسات خود مشکل دارند و نیازمند حمایت بیشتری از سوی پدر و مادر هستند و بلعکس کودکانی که از نظر عاطفی قوی هستند توجه بی اندازه و حمایت بیش از حد از سوی والدین می تواند آسیب پذیرشان کند.
2 -مادران عزیز با فرزندان خود رابطه ای گرم داشته باشید
 رابطه گرم و صمیمی مادر و فرزندش جلوی رفتارهای تند فرزندان را می گیرد.
تحقیقات نشان داده است، رابطه دوستانه و گرم و صمیمی مادر با فرزندانش، جلوی مشکلات رفتاری را در آنها گرفته و آنها احساس امنیت بیشتری می‌کنند. برای تربیت فرزندان شاد نیاز به ایجاد پیوندی امن بین فرزندان و والدین است. پیوند محکم با مادر (البته بدون به وجود آمدن وابستگی) موجب بالا رفتن توانمندی های احساسی فرزندان در آینده می شود.
ما پدر و مادرها الگوهای رفتاری فرزندانمان هستیم. آنها هر چه در رفتار ما می بینند، در بزرگسالی همان الگوی رفتاری را تقلید می‌کنند. فرزندانی که رابطه عاطفی خوبی با مادر خود دارند (از نظر علاقه توأم با درک و تحمل انتقادات و پیشنهادها نه وابستگی و اتکای کامل به مادر)، توانایی برقراری رابطه احساسی خوب با دیگران را نیز خواهند داشت.
3 -برای تربیت فرزندی شاد با خود مهربان باشیم با خودمان مهربان باشیم. این مهارت مهمی است که در زندگی به ما این امکان را می دهد که در برابر مشکلات و سختی ها انعطاف پذیر باشیم. افرادی که با خود مهربان هستند می توانند افکار و احساسات خود را بدون سرکوب، مدیریت نمایند. آنها می توانند مشکلات را پذیرفته و برای حل آن تلاش کنند. والدینی که از این مهارت در برابر چالشهای زندگی استفاده می‌کنند، تبدیل به الگویی مناسب برای فرزندان خود می شوند. این نکته بستری برای شاد بودن و یادگیری شاد زیستن را فراهم می نماید.
4 -زمانی را صرف بازی با فرزندانمان قرار دهیم به گفته دکتر لوی، بازی کردن یکی از ابتدایی ترین روشهایی است که بین نونهالان و مراقبان آنها پیوند برقرار می‌کند و باعث فعال شدن سیستم لیمبیک میشود. وقتی با فرزندمان مشغول تفریح هستیم، درواقع در حال یادگیری نیازها و توانایی های فرزندمان هستیم. در این زمان با نگاه و صدا و تماس جسمی، حس عشق و حمایت خودمان را ابراز نموده و لحظه های دلنشینی را برای فرزندمان فراهم کرده ایم. نگاه چشمی و دو سو، هورمون ایندورفین را افزایش داده که موجب آرامش و عشق است.
 وقتی من با دخترم بازی می‌کنم، حس رضایت‌مندی وخوشحالی را در چشمان و حرکاتش به خوبی درک می‌کنم. او از اینکه من برایش وقت گذاشته و دل به دل بازی بچه گانه اش داده ام مملو از لذت و شادمانی می شود. هنگامی که در حین بازی با او با لحن کودکانه صحبت می‌کنم، او چنان با شادی به من خیره می شود، گویی که باورش نمی شود این صدا و لحن از مادرش است و مرا به عنوان یک همبازی می پندارد. چقدر زیباست، شوق و ذوقی که در چشمانش با هر بار صحبت با لحن کودکانه می بینم. با او به بازی ادامه می دهم و این نشان‌دهنده این است که من آنجا هستم و وجود دارم و باعث شادی دخترم شده ام.
5 -پاسخگوی فرزندانمان باشیم به گفته دکتر زاکاری، نجات دادن فرزند ناراحت رابطه ما را تقویت می‌کند. فرزندمان یاد می گیرد که ما با او هماهنگ هستیم و آنجا حضور داریم. تاهر زمان که به وجود ما نیازمند باشد به او پاسخ خواهیم داد. وقتی که آرام کردن فرزندمان غیرممکن می شود، مثال زمانی که فرزندمان فریادهایی را می زند که منشأ آن فراتر از گرسنگی یا خواب آلودگی او باشد، آن فریادها منشأ نیازی بنیادی است. در این صورت باید او را در آغوش گرفته و تماس چشمی و لمسی داشته باشیم و صبوری پیشه کنیم تا بتوانیم او را در آغوش خود آرام کنیم و آرامش را به او ذره ذره تزریق نماییم. به گفته دکتر باون، تمام اینها به مغز فرزندمان کمک می‌کند تا به یاد آورد، که وقتی ناراحت بوده ما برای آرام کردن او تلاش نموده ایم. این حس به فرزندمان دست می دهد که ما می توانیم‌ شرایط او را درک نماییم و تمام تمرکزمان روی اوست. این موضوع برای فرزندمان رضایت بخش بوده و او احساس امنیت و حمایت و شادی خواهد داشت. 
 از بهترین فرصتها برای گوش سپردن به سخن کودکانمان با توجه کامل و بدون اینکه صحبتش را قطع کنیم، یکی هنگام پیاده روی یا رانندگی، درحالی‌که کودکمان همراهمان است و زمان مناسب دیگر شب در رختخواب است. 
6 -همیشه به فرزندانمان بگوییم که چقدر برایمان باارزش هستند بر اساس تحقیقات انجام شده توسط روانشناسان اکثر کودکان نمی دانند که برای نیاز دارند که این حرف را از پدر و مادرشان مهمترین فرد دنیا هستند. آنها واقعا زبان ما بشنوند. سعی کنیم تا جایی که امکان دارد این جمله را به فرزندانمان بگوییم تا احساس امنیت، دوست داشته شدن و باارزش بودن کنند. همیشه و در همه حال برای او پیام عشق و شادی به ارمغان آوریم، او را در آغوش بگیریم. هیچ مانعی برای در آغوش گرفتن کودکانمان وجود ندارد. او را لمس کنیم. آرام به پشت او بزنیم و بازوهایمان را دور شانه هایش حلقه کنیم. موهایش را به هم بریزیم. بدون به زبان آوردن کلمه ای، به تماشای بازی او در مدرسه یا زمین بازی بنشینیم. لحظه هایی را که به ما نگاه می‌کنند یا نگاهمان با هم تلاقی می‌کند به او لبخند بزنیم. علائم خاص برای رابطه مان تعریف کنیم که فقط خودمان دو نفر معنی آنها را بدانیم. 
 برای یک کودک هیچ چیز به اندازه یک خنده شیرین اطمینان بخش نیست. درحالی‌که می خندید او را در آغوش بگیرید. به خاطر داشته باشیم تمامی این لبخندها و در آغوش گرفتن ها به همان اندازه که برای کودکمان خوب است برای ما نیز مفید است. یک دلیل که امال فیزیکی این است که، هنگامی که میخندیم تنش استرس آزاد می شود و اکسیژن بیشتری دریافت می‌کنیم و سبک‌بال می شویم. 
 بیشتر کودکان موفق افرادی شاد هستند و کودکان شاد کودکانی موفق خواهند بود.
8 -کمک کردن به دیگران را به کودکانمان بیاموزیم.
برای آنکه بتواند شاد باشد و احساس کند که فردی باارزش در جامعه ای بزرگ است و می تواند به زندگی دیگران معناببخشد، با به وجود آوردن موقعیت های مناسب این احساس را در او ایجاد کنیم. اسباب‌بازی قدیمی او را جمع کنیم و از او بخواهیم که آنها را به خانوادههای نیازمند بدهد. یا در فروشگاه از او بخواهیم مقداری مواد غذایی برای اهدا به مستمندان خریداری نمایند.
کمک کردن به دیگران منجر به یک گفتگوی پربار می شود و همینطور درون کودک ما این احساس را به وجود می آورد که تعهدات ما برای خدمت به جامعه هم مهم بوده و هم حس خوبی به ما میدهد.

انتهای متن/

پاسخی بگذارید