هدی سادات چاوشی: ساعت 11 شب بود. صدای جیغ آمد. شیشههای ساختمان تکان خورد. انگار دعوایی در حال اتفاق بود. حتی کمی بعد صدای ناله آمد. صدای موزیک را بستیم. هواکش آشپزخانه را خاموش کردیم.
همسایه دیوار به دیوارمان، مجددا تصمیم گرفته بود زنش را کتک بزند. بار اولش نیست که اینگونه از خود بیخود میشود. فریاد زن، ریسه چنگی، به مغز و قلبمان میکشید. مرد همسایه را دیده بودیم. بینهایت بیاخلاق است. از وقتی که بخاطر کنترل شیوع کرونا در خانه مانده بود، بدرفتاریهایش بیشتر شده بود. چند روز قبل، درب اتاق خوابشان را با مشت و لگد شکسته بود. درب هنوز داخل راهروشان است. بیپناه زن بیچاره. نه پدری نه مادری نه خانوادهای.
دور از شهرشان چه زجری میکشد. به مرد التماس میکرد که خشونت را تمام کند. شاید اگر میدانست با التماس، سبب میشود تا مرد هیجان بیشتری برای خصم و حرکات تکانشی داشته باشد؛ هیچوقت التماسوار درخواستش را ابراز نمیکرد.
معلوم نیست چرا به کلانشهر مهاجرت کردهاند. طبق مطالعات انجام شده در چندین کشور، میزان بالاتر بروز مشکلات روانی در میان مهاجران، به ویژه در میان اقلیتهای قومی گزارش شده است.
همچنین وقتی اثرات مهاجرت بر روی ویژگیهای بیولوژیکی یعنی میزان ترشحات دوپامین در مغز نیز در آزمایشی بررسی شد؛ نتایج نشان داد که صرف نظر از وضعیت بالینی افراد شرکت کننده در مطالعه، مهاجرین در مقایسه با غیرمهاجرین به طور قابل توجهی دارای افزایش مقدار آزاد شدن دوپامین ناشی از استرس بودند. بیچاره زن همسایه. شاید اگر در شهر خود و نزد همشهریان خود میماند، بیشتر آرامش داشت و راحتتر زندگی میکردند. صدای گریۀ بچهها فضا را بیش از پیش مضطرب میکرد. مرد همسایه، دو کودک 9 و 14 سالهاش را هر چند روز یکبار تا ساعتها از چاردیواری کاغذی و پوشالیشان بیرون میاندازد.
همسایهها آرزو میکنند یک روز دیوار و سقف روی سر مرد همسایه خراب شود تا شاهد زجرکشیدن اعضای این خانواده نباشند. مرد ظاهرا مشکلاتی دارد. چند ماه قبل دست و پای خانمش را شکاند ولی جلوی همسایهها قربان صدقهاش میرفت. به نظر میآید اختلال یا بیماری داشته باشد. عمدتا با همسایهها دعوا دارد. قادر نیست دو کلمه صحبت کند.
خدا کند که نه ابراز علاقه کند و نه احساساتی شود. خدا کند دهانش باز نشود. دندانها خراب. دهان بدبو. شاید ارتباطی بین دندانهای خراب او و خلق و خوی خشن او باشد. همیشه قبل از ورود به منزل یک پاکت سیر و یک جعبه سیگار در دست دارد. بیچاره همسایهها که باید او را ببینند و تحمل کنند.
بیچاره خانوادهاش. زن از ترس اینکه مبادا بدون اجازه از خانه بیرون رود و ناشزه نامیده شود، اقدامی به شکایت ندارد، هرچند ظاهرا از تعریف فقهی ناشزه و صحت استفاده از این اصطلاح در اینگونه موارد از اختلافات اطلاع چندانی ندارد. چندوقت پیش که اراده کرده بود از پلیس اجتماعی مدد بگیرد، مرد سیم تلفن را پاره کرده بود که خانواده با شماره تلفن 123 و دیگر شمارههای مربوط به مشاور تماس نگیرند. همسایهها شبیه یک موش ترسیده، عمدتا با شنیدن نعرههای فراحیوانی مرد، فقط به خانه و آغوش خانواده خود پناه میبرند و شاید هم دعایی بخوانند و ذکری برای سلامت این خانواده بگویند که در هر صورت، به نوعی سکوت دارند. «مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی بهزیستی کشور، بهزاد وحیدنیا» چندی پیش گفت: میزان تماسهای زوجین مربوط به اختلافات خانوادگی در دوران قرنطینه و کرونا حاکی از افزایش سه برابری اختلافات خانوادگی است. طبق اخبار مندرج از خبرگزاریهای رسمی، قرنطینههای خانگی و در خانه ماندنها، تقریبا در تمام کشورها سبب افزایش درگیری و نزاع شد.
حتی اختلافهایی جهت تربیت فرزند پیش آمده بود. چندروز قبل، زن همسایه از عدمرعایت بهداشت همسرش گلهمند بود.
قبل از نزاع و درگیری همسایه، مرد همسایه درحالی که تلفنی در حال تبریک ایام نوروز بود، از خرید و استفاده بیش از حد مواد بهداشتی در خانهاش شاکی بود. هنوز خیلیها استفاده صحیح از محصولات بهداشتی را نمیدانند. یک جامعه شناس درباره شیوع ویروس کرونا و تبعاتی که این ویروس به دنبال خواهد داشت گفت: به لحاظ روانی باید منتظر اختلالاتی چون افسردگی و اضطراب باشیم؛ چرا که فکر وسواسی عملی به طور فزایندهای در جوامع، رشد خواهد داشت. راننده تاکسی دیروز از شستشوی تلفن همراهش، توسط همسرش، در هر بازگشت به منزل، با مسافران درد دل میکرد. یکی از اقدامات «پلیس ناجا» در ایام کرونا ارائه خدمات روانشناسی، مشاوره تلفنی و پایش سلامت روان، در سراسر کشور بود. بر اساس گزارش پایگاه اطلاعرسانی «سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور»، ۷۰۰ نفر از روانشناسان و مشاوران، داوطلب همکاری با سامانه ۴۰۳۰ در ستاد ملی مقابله با بحران کرونا توسط سازمان نظام روانشناسی و مشاوره معرفی شدند.
مرد امشب مجددا به سرش زده تا همسرش و مادر فرزندانش را به رسم نادانی به باد کتک بگیرد. هیچ کدام از همسایهها جرات نمیکنند تا با پلیس تماس بگیرند. ساعت صفر است. به نقطه صفر مرزی آرامش و استرس رسیدهایم. اجبارا خانه را ترک میکنیم. با یکی از شمارههای مشاوره تماس میگیریم.
معلوم نیست مارا چه شده است؟! حتی مشخص نیست که قرار است کدام مشکل را برطرف کنیم.. استرس و اضطراب ایجاد شده برای خودمان را یا مشکلات خلقی همسایه را. تصور میکنیم، دختر 9 ساله همسایه را که صدای اشکهایش و قلب و مغزش، با خوشبختی و جنبههای زندگی او در آینده بازی میکند. از نظر میگذرانیم پسر 14 سالهای را که بسیار لاغر است و پابهپای خشونتها و بدخلقیهای پدرش، اتفاقا بسیار قد کشیده است. شاید این دعوای امشب هم تمام شود.
شاید من، ما، زن همسایه، مرد همسایه و دیگر افرادی که امشب میهمان ناخواندهای به نام صدای زدوخورد داشتند، یک روز نباشند؛ اما به طور حتم پشت این ماجرای نزاع، بیرحمی و احتمالا اختلال آقا یا خانم همسایه، داستانی ناتمام و سریالوار نقشآفرین است که حتی موج دوم کرونا پیش او لنگ خواهد انداخت اگر پیشگیری قبل از ارتکاب خشونت صورت نگیرد. موج دوم کرونا که «یواسآتودی» درباره آن نوشت: محققان معتقدند موج دوم شیوع بیماری "کووید-۱۹" میتواند بدتر از موج اول آن باشد و جان هزاران نفر از مردم جهان را بگیرد. چرا که این موج میتواند به آرامی پیش برود و بسیاری از مردم بدون داشتن علائم بیماری آلوده شوند.
میدانیم که قم مقدسه به عنوان پایتخت فرهنگی ایران و جهان، همیشه پیشرو است. لذا بنا به گفته «مدیر کل امور بانوان و خانواده استانداری قم، صدیقه صدیق تقیزاده»، قرار است در قم با توجه به تحقیقات جامعه علمی آن که بسیار غنی است، برنامههایی جهت کاهش اختلافات خانوادگی انجام شود.
انتهای پیام /