معصومه نظری - استفاده نظامی از کودکان در قالبهای بهکارگیری کودکان به عنوان کودک-سرباز در جنگ، استفاده در فعالیتهای حمایت از جنگ مانند نگهبانی، جاسوسی و بردگی جنسی و در نهایت استفاده از کودکان برای پروپاگاندا در جنگ است.
کودک-سربازان ده ساله چینی عضو کومینتانگ، ۱۹۴۴
در طول تاریخ، در بسیاری از کشورها و فرهنگها، به صورت گسترده از کودکان برای مقاصد نظامی استفاده شدهاست. در دهه ۱۹۷۰ میلادی، پیمانهایی برای ممنوعیت استفاده از کودکان درجنگ تصویب شد. ولی با این وجود، گزارشهای «کمپین بینالمللی توقف سربازی کودکان» نشان از استفاده گسترده از کودکان در جنگها میدهد.
ماده ۳۸ پیماننامه حقوق کودک اعلام میکند که گروههای سیاسی نباید از افراد زیر پانزده سال در جنگ استفاده کنند. همچنین «پروتکل اختیاری شرکت کودکان در جنگ» از طرفین درگیریها میخواهد که به افراد زیر هجده سال اجازه شرکت درجنگ داده نشود و سربازگیری اجباری در مورد این افراد نیز ممنوع است (ماده۴). همچنین این پروتکل اختیاری از حکومتها میخواهد که کودکان را برای اقدامات نظامی بسیج نکنند و از نامنویسی آنها برای شرکت در درگیریهای نظامی خودداری شود و حکومتها برای بازگشت آرامش جسمانی و روانی کودکان تلاش کنند. (ماده ۶)
بنابر ماده ۸٫۲٫۲۶ اساسنامه رم از دیوان بینالمللی کیفری تصویب شده در سال ۱۹۹۸ و اجرایی شده در ۱ ژوئیه ۲۰۰۲، «سربازگیری یا نامنویسی از افراد زیر ۱۵ سال برای شرکت در درگیریهای نظامی ممنوع و یک جرم جنگی محسوب میشود.» در ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۵ شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آراء «قطعنامه ۱۶۱۲ شورای امنیت» را به تصویب رساند. این قطعنامه نخستین قدم برای ایجاد سیستم نظارتی و گزارشی به منظور وادار کردن گروههای استفادهکننده از کودکان در جنگ برای پذیرش قوانین بینالمللی بود.
براساس گزارش دیدبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۷ در بیش از ۲۰ کشور جهان نزدیک ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفر از کودکان سرباز در جنگها مورد استفاده قرار گرفتهاند.
استفاده نظامی از کودکان سه شکل مشخص دارد: کودکانی که نقش مستقیم در جنگها دارند( کودک سربازها) یا در نقشهای کمکی از آنها استفاده می شود مثل جاسوس، پیغام رسان، نگهبان و بردههای جنسی و یا اینکه در مقاصد سیاسی از آنها استفاده میشود مثلا به عنوان سپر انسانی یا در تبلیغات.
نکته قابل توجه در این بحث این است که امریکا به عنوان استعمارگر جهانی بیشترین سهم را در استفاده و بهره کشی از سربازان خردسال و نوجوان در جنگهای خود داشته است. امریکا غیر از استخدام سربازان امریکایی از طریق شرکت های خصوصی اقدم به بکارگیری سرباز از طیف های پایین سنی از کشورهای دیگر به خصوص کشورهای محروم و فقیر برای جنگهای خود می نماید. حضور این سربازان غیرامریکایی در جنگهای اخیر امریکا در عراق، افغانستان و سوریه کاملا مشهود بود. این در حالی است که بر اساس قانون های حقوق بشری نمی توان از افراد زیر 18 سال در جنگها استفاده کرد.
شرکت های خصوصی تامین سرباز برای ارتش ایالت متحده امریکا سربازانی را با حقوق بسیار بسیار پایین و تنها با تامین مکان خواب و غذا استخدام کرده و در اختیار ارتش امریکا در جنگهای خود قرار می دهند. با این اقدام هم سربازان غیربومی و غیرامریکا فدای اهداف منفعت طلبانه این دولت استکباری می شوند و هم سربازان امریکایی را نسبت به دیگر مردم جهان برتر می دانند که دیگران لایق مرگ هستند ولی سربازان امریکایی در امان بیشتری باشند تا دولتمردان آنها بتوانند به زورگویی و چپاول خود از دیگر کشورها ادامه دهند. بکارگیری سربازان امریکایی هزینه های بیشتری را به دولت امریکا تحمیل می کند و انها مجبور به تامین حقوق و نیازهای سربازان خود هستند ولی با استخدام سربازان ارزان از کشورهای فقیر هزینه جنگها به دولت کاهش یافته و آنها می توانند آن هزینه را بیشتر در بخش های عملیاتی صرف کنند. در حقیقت استفاده از سربازان خردسال و نوجوان در ارتش ایالت متحده بسیار باصرفه تر است استخدام سربازان امریکایی است بنابراین دولت امریکا بیشتر می تواند به جنگ افروزی های خود ادامه دهد و این سربازان غیربومی را فدای امنیت سربازان خود کنند. این سیاست از جمله رذالت اخلاقی امریکاست که در صورت قصاص یک قاتل شعار حقوق بشر سر می دهد ولی در برابر کودک کشی در کشور خودشان و استخدام کودکان در جنگهای خود ساکت می شوند.
حضور کودکان در جنگ بسیار به شخصیت و روان کودکان آسیب می زند حال اگر این کودکان خود سربازان سلاح به دوشی باشند که علاوه بر مصرف مواد مخدر در محیط پر تنش و خشونت آمیز جنگ، خود یک جنایت جنگی است چراکه این کودکان هیچ گاه آینده روشن و سالمی نخواهند داشت و به بزرگسالانی خشونت طلب و خطرناک برای خود و خانواده و جامعه تبدیل می شوند.
یونیسف در گزارش جدید خود توجه جهانیان را به سرنوشت ۲۵۰ هزار دختر و پسر خردسالی جلب کرده که برای پیشبرد مقاصد نظامی و در حمایت از جنگها به عنوان کودک سرباز، خدمتکار یا برده جنسی مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
براساس قانون صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل اگرچه به کار گیری کودکان برای رسیدن به مقاصد نظامی ممنوع است، اما هنوز هم دهها هزار دختر و پسر خردسال در سراسر جهان به عنوان کودکسرباز مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. یونیسف خواستار پایان دادن به این روند شده است.
یونیسف میگوید که آمار دقیقی از تعداد این کودکان سرباز در دست نیست، اما تخمین زده میشود که تعداد سربازان خردسال در جهان به ۲۵۰ هزار نفر برسد.
امروز سه شنبه به مناسبت روز جهانی مبارزه با بکارگیری کودکان سرباز، سازمان یونیسف در فراخوانی به همه دولتهای جهان، خواسته است که برای پایان دادن به این "نقض جدی حقوق کودک" تلاش کنند.
به گزارش دویچهوله کریستیان اشنایدر، مدیر یونیسف در آلمان میگوید: «کودکان سرباز نیستند. آنها به هیچ وجه نباید در جنگهای بزرگسالان به کار گرفته شوند.»
استخدام کودکان در ۵۰ ارتش و گروه نظامی
در گزارش یونیسف آمده است که در حدود ۲۰ کشور یا منطقه درگیر در جهان "شدیدترین نقض حقوق کودکان" به معنی سوءاستفاده از نیروی کودکان به عنوان سرباز، در کشتار، زورگویی، حمله به مدارس و بیمارستانها به کار گرفته میشود.
بر اساس فهرستی که سازمان ملل متحد منتشر کرده کار کودکان در پیشبرد مقاصد نظامی در ۵۰ ارتش و گروه مسلح نظامی ثبت شده است.
یونیسف به ویژه از سوءاستفاده از بسیاری از دختران و پسران خردسال توسط طرفهای درگیر در جنوب سودان، در جمهوری آفریقای مرکزی، در جمهوری دموکراتیک کنگو، سومالی، سوریه و یمن گزارش داده است.
در افغانستان، مالی و میانمار نیز از کودکان به عنوان سرباز یا در حمایت از گروههای مسلح در بخشهای خدماتی سوءاستفاده میشود.
در گزارش یونیسف آمده است که این دختران و پسران خردسال نباید در جنگ شرکت کنند. در برخی از مناطق درگیر از این کودکان به عنوان قاصد، پادو، جاسوس و خدمتکار آشپزخانه استفاده میشود.
دختران در برخی از موارد به اجبار به ازدواج جنگجویان درمیآیند.
یونیسف همچنین از سوءاستفاده جنسی از دختران و پسران سرباز گزارش داده است. در مواقعی از کودکان به عنوان "سپر" در درگیریها استفاده میشود یا آنها را وادار میکنند در عملیات انتحاری خود را در مراکز پر رفت و آمد منفجر کنند.
به گزارش یونیسف به ویژه شبهنظامیان الشباب، جنگجویان طالبان، نیروهای داعش و شبهنظامیان بوکوحرام از کودکان و نوجوانان برای پیشبرد مقاصد خود حتی در خارج از کشور سود میجویند.
شرایط بسیار سخت برای این خردسالان به ویژه زمانی است که مظنون به همکاری با یک گروه مسلح باشند و در این مواقع از سوی نیروهای امنیتی در زندانها با آنها بسیار بدرفتاری میشود.
یونیسف از تمام کشورهای جهان خواسته است که با جدیت بیشتری علیه نقض شدید حقوق کودکان مبارزه کنند. به این منظور یونیسف کمپینی را به نام "روز دست سرخ" به راه انداخته است که در آن با گذاشتن اثری قرمزرنگ از دست به عنوان یک نماد، مخالفت با به کارگیری کودکان در مقاصد نظامی نشان داده شود.
در ۱۲ فوریه سال ۲۰۰۲ میلادی (۱۷ سال پیش) پروتکل الحاقی کنوانسیون حقوق کودکان سازمان ملل متحد درباره ممنوعیت استفاده از کودکان به عنوان سرباز به امضا رسید. تا کنون ۱۶۸ کشور جهان این پروتکل را امضا کردهاند.
مطابق این پروتکل استفاده مستقیم از کودکان زیر ۱۸ سال در جنگها، سربازگیری اجباری از سوی دولتها و هر نوع سربازگیری کودکان زیر ۱۸ سال از سوی گروههای شبهنظامی و گروههای مسلح غیردولتی ممنوع است.
وزارت دفاع انگلیس خبر اعزام شماری کودک سرباز انگلیسی به مناطق خطرناک جنگی عراق و افغانستان را تایید کرد.
کودک سربازان انگلیسی توسط روسای ارتش این کشور به مناطق پر خطر جنگی در عراق و افغانستان اعزام شدند.
به گزارش دیلی استار، وزارت دفاع انگلیس اعتراف کرد که ۵ نفر از نظامیان اعزام شده به مناطق جنگی عراق و افغانستان در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰، زیر ۱۸ سال بوده و کودک سرباز محسوب میشدند.
این خبر در حالی از سوی مقامات انگلیسی تایید شد که از دهه ۱۹۷۰ کلیه نیروهای رزمی ارتش این کشور باید پیش از خدمت در خط مقدم ۱۸ سال را پر کرده باشند. ضمن این که انگلیس از جمله کشورهای امضا کننده معاهده عدم اعزام کودکان به میدانهای جنگ سازمان ملل است.
اعزام این پنج کودک سرباز به مناطق جنگی عراق و افغانستان زمانی انجام شد که تلفات نظامیان انگلیسی در حال افزایش بود.
یک منبع آگاه ضمن غیرقابل انکار خواندن این امر که نیروهای مسلح اجازه اعزام را دادند، اظهار داشت: "این اقدامی نیست که به عنوان یک اشتباه دقیقه نودی دیده شود؛ زیرا اعزام هر واحد به افغانستان با علم به این موضوع انجام میشود که این نیروها دستکم یک سال در آن کشور مستقر خواهند بود. این اقدام عمدی و از سر بی کفایتی بوده است."
از این پنج کودک سرباز، سه نفر به افغانستان و ۲ نفر به عراق اعزام شده بودند.
تحقیقات سازمان بین المللی مبارزه با کودک سرباز نشان میدهد که در دوران جنگ افغانستان، کودک سربازان انگلیسی که در ۱۶ سالگی به ارتش پیوسته و دورههای آموزشی خود را تکمیل میکردند ۲ برابر بیش از سربازان بالغ با خطر مرگ مواجه بودند.
براساس این تحقیقات کودک سربازان ارتش انگلیس همچنین در قیاس با هر دو گروه افراد بالغ نظامی و همسالان غیرنظامی خود، در معرض مشکلات روانی و رفتاری بیشتری قرار دارند. ضمن این که امکان جراحت آنان نیز بالاتر بوده است.
براساس گزارشها دختران شاغل در ارتش انگلیس نیز با ریسک بالای آزار و اذیت جنسی مواجه هستند. ۱۵ درصد زنان شاغل در ارتش انگلیس در سال ۲۰۱۸ مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتند.
«یک روزنامه انگلیسی با ارائه تحلیل جالبی از آموزشهای نظامی سربازان آمریکایی، کشتار غیرنظامیان در افغانستان را نه نتیجه جنون شخصی یک سرباز، بلکه ماحصل طبیعی نظامی میداند که کشتار هم نوع را عادی جلوه میدهد.»
روزنامه انگلیسی گاردین در مقالهای به تحلیل آموزشهایی پرداخت که کشتار به دور از تعقلورزی طبیعی را در سربازان آمریکایی تقویت کرده و رسم هم نوعکشی را به آنها آموزش میدهد.
این گزارش ابتدا با استناد به کتابی به نام «انسان علیه جنگ» نوشته «مارشال» آمار جالبی ارائه میدهد و مینویسد در خلال جنگ جهانی دوم مشخص شد 75 درصد از نیروهای نظامی قادر نبودند به سمت دشمن فیر کنند؛ این گزارش میافزاید: با آنکه بسیاری از تاریخدانان به خاطر نحوه گردآوری دادهها به مارشال ایراد میگیرند اما بعید است کسی اندک شبههای در این مورد داشته باشد که کشتن انسانی دیگر کاری به غایت دشوار است که هر انسانی مایل به انجام آن نیست؛ همحسیهای معمول در ابناء بشر با سازوکارهایی طبیعی، نوعی بازداریهای روانشناختی در انسان ایجاد میکنند که کشتار هم نوع را به تجربهای دشوار تبدیل میکند.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از سایت تخصصی جنگ نرم، گاردین سپس با طرح یک سؤال به استقبال موضوع اصلی میرود: «پس چه چیزی باعث میشود یک سربازآمریکایی بتواند با آرامش خاطر در نیمه شب شانزده غیرنظامی که نه نفر از آنها کودک بودهاند را به قتل برساند؟»
این روزنامه سپس با رویکردی روانشناختی به تحلیل این رویداد دهشتناک میپردازد: «یک تبیین [برای این رویداد این است که ارتش آمریکا برای آمادهسازی سربازانش برای ارتکاب قتل با تأنی خاطر بیشتر، از شرطیسازی روانشناختی استفاده میکند. ارتشهای آمریکا و انگلیس هر دو روی کتاب مارشال حساب ویژهای باز کردهاند. سربازی که نمیتواند مرتکب قتل شود به حسابداری میماند که شمردن بلد نیست. بنابراین ارتش شروع به تفکر بیشتر در مورد روشهایی کرد که میتوانستند بر بیزاری طبیعی انسان از کشتن غلبه کنند و برای نیل به این هدف به روانشناسی شناختی ـ رفتاری روی آورد؛ این راهکار، کارساز واقع شد. وقتی که مارشال در سال 1953 به جنگ کره بازگشت دید که فنون آموزشیای که روانشناسان ایجاد کرده بودند، موثر افتاده بودند. اکنون 55 درصد از سربازان از عهده فیر به سمت دشمن برمیآمدند و این رقم تا جنگ ویتنام به مرز 90 درصد رسید.»!
روزنامه گاردین در ادامه این تحلیل مینویسد: «از زمانی که انسانها برای اولین بار به میدانهای کارزار روانه شدهاند سربازان به جستجوی روشهایی برآمدهاند تا به خودشان کمک کنند از واقعیت کاری که انجام می دهند، بگریزند. آنها اکثرا این کار را با ایجاد «جداسازی عاطفی» انجام میدهند. دشمن به عنوان موجوداتی حقیرتر از انسان تنزل داده میشود و فرهنگ وی به استهزاء گرفته میشود؛ از زمان جنگ جهانی دوم دو مقوله روانشاختی در طراحیهای آموزشهای نظامی گنجانده شدهاند: «حساسیتزدایی و شرطیسازی. استفاده از فیلمها و تصاویر خشونتبار، کاری میکنند که خشونت به امری متداول و عادی تبدیل شود.»
علاوه بر اینها، آموزشهایی نیز به صورت آگاهانه با هدف شبیهسازی محیط قتل طراحی میشوند. دیگر چنین نیست که سربازان به سمت هدفهای مدور فیر نمیکنند؛ آنها اکنون به سمت آدمکهایی فیر میکنند که به گونهای ساخته شدهاند که تا حد امکان شبیه آدمهای واقعی به نظر برسند. در کل فرایند آموزش، فرایند قتل دائماً آشناتر میشود و عمل قتل مرتبا تکرار و بازتکرار میشود. فرایند تبدیل شدن به یک سرباز مدرن با یک جریان اصلاح رفتار قدرتمند آغاز میشود.
روزنامه گاردین در پایان، تجربه قتل 16 غیرنظامی در افغانستان به دست یک سرباز را اقدامی سربرآورده از سامانهای میداند که دقیقاً به همین منظور طراحی شده است؛ نمیتوان سامانهای مستقر کرد که قتل انسان به دست انسان را آسان میکند و سپس سربازی را به خاطر انجام همان کار سرزنش کرد.
اکنون چه کسی در برابر این جنایت پاسخگوست که کودکان از کشورهای فقیر در جنگهایی که هیچ ارتباطی با آنها و کشور متبوعشان ندارد حضور یافته، کشته شوند و یا آسیب ببینند و تا آخر عمر با عوارض و آسیب های آن دست به گریبان باشند؟
هر انسان آزاداندیشی با کمی تامل به دروغین و پوشالی بودن ادعاهای حقوق بشری این سردرمداران استکباری پی خواهند برد و حقیقت و دروغ این دولتها مشخص خواهد شد.
انتهای پیام