تاریخ : 1400/06/28 10:02
شناسه : 399672

فاطمه نظری – امروزه نقش موثر و مثبت زنان در عرصه‌های مختلف جامعه غیر قابل انکار است این درحالیست که آنها باید هم در برآورده‌ کردن انتظارات و توقعات شغلی و هم در برآورده‌کردن انتظارات خانوادگی موفق عمل کنند. این نقش‌های چندگانه‌ به عوامل متعددی مانند زمان، توجه و تمرکز نیاز دارد و همین مسئله، ایجاد تعادل بین کار و زندگی را برای زنان دو چندان دشوار کرده است اما به راستی چه عواملی به جز برنامه‌ریزی در ایجاد تعادل میان زندگی شغلی و شخصی زنان دخیل است؟

مشکلات زنان شاغل متاهل در خانواده چیست؟ نگرش مردان نسبت به کار کردن همسرشان چگونه است؟ امروزه با افزایش تحصیلات زنان، علاقه آن‌ها به شاغل بودن بیشتر شده است. شاغل بودن زنان مزایای بسیار زیادی دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به افزایش درآمد خانواده اشاره کرد. اما بسیاری از مردان تحت تاثیر باورهای سنتی و قدیمی خود قرار دارند و به همین دلیل از کار کردن همسرشان ناراضی هستند و در نتیجه مشکلات متعددی برایشان ایجاد می‌شود. از این مشکلات می‌توان به بحث درباره تقسیم امور اقصادی و انجام امور خانه اشاره کرد. با آگاهی و استفاده از راهکارهای صحیح، می‌توان این مسائل را تا حد زیادی از بین برد.
زنانی که به عنوان زن شاغل در جامعه حضور دارند باید همزمان به ایفای نقش های مختلف بپردازند و معمولا تمایز خاصی بین آنها و زنان خانه دار در این زمینه وجود ندارد و جامعه از هر دو انتظارات یکسانی دارد.
دکتر ابوطالب سعادتی شامیر، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، معتقد است: هر فردی که وارد زندگی متاهلی می شود، ملزم به پذیرش یک سری نقشهاست. اول نقش همسری و دوم نقش مادری که از او انتظار می رود آنها را درست انجام دهد. اگر زنی شاغل باشد (اعم از شغلهای سبک و سنگین) ممکن است این شغلها با مسئولیتهایش تداخل پیدا کند، مثلا نتواند وظیفه همسری یا مادری را به درستی انجام دهد و البته این موضوع بستگی به شغل هم دارد. برخی مشاغل سنگین ترهستند و وقت آنها نامناسب است، برخی مشاغل نیز جزء مشاغل مدیریتی محسوب می شوند و بنابراین بسیار وقت گیر و استرس زا هستند.
وی ادامه می دهد: زنان شاغل باید بتوانند بین نقشهای مختلف هماهنگی به وجود بیاورند تا هیچ کدام از بخش های زندگی آنها دچار آسیب نشود. البته ممکن است گاهی یک بخش از زندگی آنها دچار مشکلاتی شود اما این موضوع ممکن است حتی برای زنانی که فراغ بال بیشتری دارند نیز به وجود بیاید، بنابراین باید با تدبیر و خویشتن داری درصدد رفع مشکلات برآیند. ضمن اینکه بسیاری از زنان شاغل، وظایف خود را به درستی انجام می دهند و در این گفتار صرفا روی صحبت با آنان نیست.
آیا کودکان مادران شاغل، چند تربیتی می شوند؟
برخی از روانشناسان، فرزندان زنان شاغل را افرادی با چند تربیت متفاوت می دانند. تربیتی که آمیزه ای از خانواده، مهدکودک، پرستار کودک و ... است.
عضو هیات مدیره انجمن جامعه شناسی آموزش و پرورش ایران، در این باره می گوید: در چنین شرایطی طبیعی است که مادر زمانی را که باید برای تربیت فرزند بگذارد، صرف محیط کار می کند. معمولا در این گونه موارد، تربیت کودک توسط افراد دیگری به جز مادر انجام میشود، البته این موضوع با سن فرزند نیز ارتباط ویژه ای دارد، مثلا اگر در سنی باشد که او را را به مهدکودک یا پرستار بسپارند، تربیتی که مدنظر والدین است انجام نمی شود؛ اگر بچه ها بزرگ تر باشند نیز در هنگام عدم حضور والدین در منزل، از طریق تلفن و تلگرام و اجتماع و دوستان، تربیت هایی را دریافت می کنند که مدنظر پدر و مادر نیست. ضمن اینکه اگر برای فرزندان هم اتفاقی بیفتد احساس گناه پایدار و آزار دهنده ای همیشه همراه آنها هست.
سعادتی شامیر، بعضی تربیت ها را جایگزین ناخواسته تربیت والدین می داند و بیان می کند: این روزها تربیت منحصر به خانواده نیست، بلکه وقتی فرزند وارد رده سنی «نوجوانی» شد و با همسالان رابطه دوستانه برقرار کرد، موارد دیگری هم در تربیت او دخیل می شوند، بنابراین در دوران مدرسه و مخصوصا در سن بلوغ، حضور والدین و مخصوصا مادر برای حمایتهای تربیتی و عاطفی بیشتر، بسیار لازم و ضروری است. این روزها انحرافات اجتماعی در کمین بچه هاست و مادران باید مراقب باشند تا آسیب های اجتماعی متوجه آنها نشود.
مادران شاغل، خودشان را فراموش نکنند
به موضوع اشتغال مادران شاغل، از زاویه ای دیگر نیز می توان نگاه کرد. مادری را تصور کنید که در یک کلان شهر زندگی می کند و از صبح تا عصر دور از منزل و فرزندان است. او در بسیاری از لحظات به فکر کودک است و معمولا در طول روز چند بار به مهدکودک یا پرستار یا کسی که فرزند را نگهداری می کند زنگ می زند تا جویای احوالش شود. اگر فرزند در سنین نوجوانی باشد به نوعی دیگر فکر مادر درگیر اوست. در این گونه موارد، شرایط مادرانی که فرزندان معلول یا بیمار دارند بسیار سخت تر است و اگر کارفرما با این گونه زنان همراهی نکند شرایط بسیار سخت تر می شود.
سعادتی شامیر در این باره می گوید: زنانی که مشاغل سنگین دارند و فرصت نمی کنند برای تربیت کودکان وقت بگذارند به نوعی به خود نیز آسیب میزنند، زیرا زمانی را که در کنار فرزندشان نیستند فکر آنها متوجه فرزند است و ممکن است کار خود را باکیفیت انجام ندهند و توبیخ و تحقیر از جانب محل کار متوجه آنها شود. این گونه زنان ممکن است از پس ایفای نقش همسری نیز به خوبی برنیایند و مجموع این شرایط منجر به استرس های فراوانی برای برخی از این بانوان می شود. من به عنوان یک روانشناس به افرادی که میخواهند وظیفه مادری را بپذیرند توصیه می کنم در وهله اول بهتر است شغل خود را سبک کنند یا در شغلشان مناصب خیلی سخت را قبول نکنند.
وی بیان می کند: مثلا خانمی که استاد دانشگاه یا معلم است یا در بیمارستان و بانک و ... مشغول کار است، وقتی شغل سبک تری دارد به تناسب، استرس های آن کمتر است. اما وقتی قرار است ارتقاء شغلی پیدا کند طبیعی است که هر چه درجه شغلی بالاتر میرود وقتی که آن زن برای کار میگذارد بیشتر خواهد بود و او درگیر استرسهای شغلی میشود و از طرفی فشار خانواده هم وجود دارد. در این گونه موارد، همسر و فرزندان به صورت کلامی و ... معترض می شوند. بنابراین بهتر است تا زمانی که مادران، کودکان را به حدی از استقلال و هویت نرسانده اند که خودشان مسئولیت کارها را به عهده بگیرند، بین شغل و فرزندان تعادل ایجاد کنند زیرا در غیر این صورت آسیب های جدی به آنها وارد خواهد شد.
زنان ایرانی؛ پیشگامان گذار جامعه از سنت به مدرنیته
اواخر دهه 60 که تلویزیون های سیاه و سفید کم کم جای خود را به تلویزیون های رنگی میدادند، جامعه ایران نیز در حال تحول بود. جنگ تمام شده بود و کشور در آستانه ثبات نسبی قرار داشت. همین موضوع موجب تغییر و تحولاتی در جامعه زنان ایرانی شد. ورود زنان به دانشگاه ها و بازار کار بیشتر شد و در یک دگردیسی که شاید حدود یک دهه طول کشید این قشر از جامعه از قالب صرفا سنتی خارج شدند. البته در دوران جنگ نیز زنان نقشهای بسیار مهمی را ایفا کردند که ذکر آن در این مجال نمیگنجد. ورود این قشر از جامعه به بازار کار، طبیعتا در بسیاری از موارد منجر به ارتقاء شغلی شد. ضمن اینکه بحث پیشرفت شغلی نیز بحثی وسوسه انگیز است که به راحتی نمیتوان از آن گذشت.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم و تحقیقات در این باره بیان می کند: وقتی به یک خانم شاغل پیشنهاد درجه بالاتر شغلی شود خیلی سخت است که آن را رد کند. این در حالی است که معمولا وقتی آن را میپذیرد درگیر تزاحم کاری و فشارهای روانی می شود مخصوصا آنها که گسست های بالاتری دارند، در این گونه موارد معمولا مادر از وظیفه اصلی باز می ماند و فرد در بازتاب کلی اجتماعی بازتاب بدی خواهد داشت. بنابراین بهتر است زنان در این گونه موارد همه شرایط را سنجیده و بهترین تصمیم را اتخاذ کنند تا زندگی آنها با آسیب مواجه نشود.
آیا اشتغال زنان زمینه ساز روابط فرازناشویی همسرانشان است؟
این روانشناس می گوید: به پشتوانه سالها مشاوره با زوجین در سطوح مختلف اجتماعی به جرات می گویم پدیده ای به نام روابط فرازناشویی در بسیاری از موارد، به اشتغال خانمها مرتبط است، یعنی خانمهایی که به واسطه درگیریهای شغلی، نقش همسری را به درستی انجام نمی دهند زمینه ساز روابط فرازناشویی همسرانشان خواهند بود. همچنین در برخی موارد، خانمهایی برای مشاوره به ما مراجعه می کنند که چنین روابطی داشته اند و اکنون دچار عذاب وجدان شده و می خواهند این موضوع را ترک کنند. عده ای نیز برای تایید گرفتن مراجعه می کنند.
وی ادامه می دهد: وقتی مراجعان مرد به مراکز مشاوره را آسیب شناسی می کنیم در بسیاری از موارد همسر آنها کمتر در منزل حضور دارد. این گونه مردان می گویند همسر ما معمولا در خانه نیست و اگر هم باشد فکر و روح او درگیر است و نقش همسری را به درستی انجام نمی دهد، به شکل مطلوب به خودش نمی رسد، آنقدر در جلد شغل و کارش رفته که عشوه گری های زنانه را فراموش کرده و کم کم جذابیت خود را از دست می دهد و فرصتی برای روابط همسری باقی نمی ماند و این گونه موارد کم کم موجب طلاق عاطفی می شود.
بسیاری از زنان هم در محیط کار موفق هستند و هم در زندگی شخصی. چنین زنانی میتوانند الگوی خوبی برای دیگر همنوعانشان باشند. زیرا اگر مسائل مربوط به اشتغال زنان، مدیریت و کنترل نشود، در طولانی مدت، آسیب زا خواهد بود و برخی آسیب ها قابل ترمیم نیستند. مردان نیز باید شرایط همسرانشان را درک کرده و آنان را در مسیرهای پیش رو یاری رسانند.
دکتر محمدرضا ایمانی، روانشناس اجتماعی و استاد دانشگاه ، معتقد است که ایجاد تعادل میان زندگی شخصی و شغلی "زنان شاغل متاهل" تنها به برنامه‌ریزی صحیح زنان مربوط نیست بلکه عوامل متعددی مانند زیرساخت‌های اجتماعی، نوع سیستم آموزشی، پرداخت حقوق و مزایا و بیمه یکسان میان زنان و مردان و فرهنگ‌سازی، از عوامل وابسته به این موضوع است.
وی با بیان اینکه قرار گرفتن در نوع "موقعیت‌ها"، مشکلات و چالش‌ها را برای افراد متفاوت می‌کند افزود: زنان متاهل شاغل در کشور با مشکلاتی مواجه هستند که به دلیل عوامل متعددی آسیب‌های سخت و جبران‌ناپذیری را به آنها وارد می‌کند.
ایمانی بخشی از عدم تعادل میان زندگی شغلی و شخصی زنان متاهل شاغل را وابسته به نابرابری در قوانین و حقوق زنان جامعه دانست و افزود: حقوق و مزایایی که امروز برای زنان قائلیم وابسته به قوانین شغلی، نگاه جامعه، خانواده و مسائل تربیتی و آموزشی است. اگر معتقدیم که همزمان با کشورهای پیشرفته باید موثر باشیم باید قبول کنیم که زنان نیز سهم و نقش موثری در کسب درآمد و موقعیت‌های شغلی دارند، آیا قوانین حمایتی ما در این زمینه کفایت می کند؟ آیا مرخصی‌ زایمان ۶ تا ۹ ماهه در مجموعه‌های دولتی که به زنان تعلق گرفته و یا محدودیت زمان کاری تا ساعت ۲ بعدازظهر جهت حمایت از فرزندان تا سن ۶ سالگی می‌تواند همه نیازها و مشکلات زنان را برطرف کند؟.
این استاد دانشگاه ادامه داد: آیا زنان از قوانین کسب و کار و حمایت بیمه‌ای به طور کامل و قانع کننده‌ای بهره‌مندند؟ آیا مردان نقش‌ها، وظایف و مسئولیت های خود را در زندگی مشترک پذیرفته‌اند؟ آیا فضای اجتماعی امروز جامعه احترام و حرمتی که برای مردان قائل شده را برای زنان هم در نظر دارد؟.
این روانشناس معتقد است که قوانین کشور در راستای انتظارات جامعه بانوان نیست و این ناهمخوانی‌ها موجب خستگی، عدم تعادل میان زندگی شخصی و شغلی و در نهایت آسیب‌های روانی زنان شده است و جامعه و قوانین کاری، باید همان مزایایی که برای مردان در نظر دارد را به زنان نیز اختصاص دهند. در بخشهایی که شکاف جنسیتی وجود دارد، آسیب‌هایی برای زنان شکل گرفته و اینها از مسائلی است که زنان به طور جدی با آن مواجه هستند و همین موضوع توانسته صدماتی را به بدنه و ساختار خانواده و جامعه وارد کند.
ایمانی در ادامه به دیگر مشکلات پیش روی زنان در بخش اشتغال اشاره و توضیح داد: "جامعه"، "قوانین" و "خانواده" می‌توانند در تعادل میان زندگی شخصی و زندگی کاری زنان نقش موثری داشته باشند، زنان شاغل باید برای داشتن زندگی مطلوب به "خود"، "زندگی"، "همسر"، "فرزند" و "شغل" خود توجه کنند که اگر استراحت، آرامش و زندگی مطلوبی نداشته باشند به طور قطع نتیجه منفی آن در زندگی و روان آنها مشاهده می‌شود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه فرهنگ، نوع سبک زندگی و خصوصیات بومی ایرانیان نسبت به سایر کشورها متفاوت است و نمی‌توان انتظار داشت که از زندگی‌های غربی تقلید کنیم خاطرنشان کرد: در خصوصیات جامعه ایرانی مشخصه‌هایی از تربیت بروز پیدا کرده که وظایف مردانه و زنانه در آن تقسیم‌بندی شده و در جامعه رواج یافته است.
وی ادامه داد: زنان شاغل تا زمانی که مجرد هستند تنها به شغل و علاقه‌مندی‌های خود مشغولند تا پیشرفت‌های بیشتری داشته باشند اما بعد از ازدواج وضعیت و فرصت‌هایشان کاملا دگرگون می‌شود. آنها باید به دلیل شرایط تاهل برنامه‌ریزی درستی داشته باشند. در زندگی متاهلی موضوعی که برای زنان ایجاد می‌شود بسیار فراگیرتر از مردان است، زنان شاغل ایرانی به دلیل مسئولیت ها و وظایف بیشتر، آسیب بیشتری تحمل می‌کنند.
وی افزود: آنها از ابتدای روز هم‌پای مردان خارج از خانه کار می‌کنند و بعد از اتمام ساعت کاری همزمان با مرد وارد خانه می‌شوند، اما به دلیل نوع دیدگاهی که به وظایف زنان وجود دارد مسئولیت‌های متعدد خانه را نیز برعهده دارند و این مسئله موجب شده زنان شاغل به مرور زمات آسیب پذیرتر و با مشکلاتی درگیر باشند؛ این درحالیست که مردان بعد از ازدواج به اصطلاح سر و سامان می‌گیرند و با استقلالی که پیدا می‌کنند، کیفیت زندگیشان بهتر می‌شود و می‌توانند راحت‌تر مشکلات کاری خود را برطرف کنند و به تبع پشتیبانی بیشتری از سوی خانواده و اعضای کاری خود دارند.
این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه "زنان متاهل شاغل" در صورت نداشتن آرامش و برنامه های شخصی، احساس پوچی و خستگی می‌کنند گفت: آنها به مرور زمان به این نتیجه می‌رسند که خودشان در زندگی چه جایگاهی دارند؟. دغدغه و مشکلاتی که برای آنها بروز می‌یابد باعث می‌شود از نظر روانی آسیب ببینند و در برهه‌ زمانی تصمیم می‌گیرند میان شغل و زندگی شخصی یکی را انتخاب کنند. شغلی که برای رسیدن به آن زحمات زیادی کشیده‌اند و می‌تواند بر روی وضعیت اقتصادی و جایگاه اجتماعی آنها بسیار موثر باشد.
وی ادامه داد: بنابراین نوعی بریدگی میان موضوع شغلی و شخصی زنان شاغل را بر سر دو راهی قرار می‌دهد که اگر بخواهند مسیر شغلی خود را انتخاب کنند با بحرانی مانند طلاق مواجه می‌شوند و اگر بخواهند شغل خود را رها کنند از نظر روانی آسیب می‌بینند و در نهایت هر تصمیم غلطی می‌تواند منجر به سرخوردگی و پشیمانی شود و نمی‌توان انتظار داشت که آنها برای زندگی شخصی خود موقعیت آینده و شغل خود را فدا کنند.
با این وجود ایمانی معتقد است زنانی که به دلیل مشغله کاری و فرار از انجام ندادن وظایف همسری، تن به ازدواج نمی‌دهند نیز آسیب‌های روحی و روانی زیادی را تحمل می‌کنند چراکه ازدواج موجب پیشرفت افراد می‌شود و از طرفی دیگر بخش زیادی از نیازهای روانی انسانها را تامین می‌کند و نباید برای حل کردن مشکل صورت مسئله را پاک کرد.
این روانشناس در ادامه به مسئله فرهنگ سازی و لزوم حضور زنان در عرصه های مختلف جامعه اشاره کرد و گفت: علاوه بر مشکلات حمایتی و عدم ارائه مزایای مناسب به زنان، آنها به دلیل فقر آموزشی برای حفاظت از خود و موقعیت شغلی به مرور زمان خصیصه ها و رفتارهای مردانه از خود بروز می‌دهند و به مرور خصلتهایشان مردانه می‌شود.
وی بروز رفتارهای مردانه در زنان را ناشی از الزامات محیط کاری و صیانت آنها از خودشان در موقعیت های اجتماعی دانست و افزود: در جامعه مردان همچنان با دید آسیب‌زا، زنان را نگاه می‌کنند که این موضوع ریشه در آموزش و نوع نگاه جامعه به زنان دارد و خود دلیل دیگری بر عدم تعادل میان زندگی شخصی و شغلی "زنان متاهل شاغل" است.
وی ادامه داد: این فشار و نگاه ناسالم اجتماعی حتی زنان مجرد شاغل را برای حفاظت از خود مجبور به استفاده از حلقه ازدواج در محیط کاری کرده است.
این روانشناس با بیان اینکه زنان سهم بزرگی از جمعیت کشور و دانشگاهیان را به خود اختصاص داده‌اند افزود: زنان کشور در چند سال گذشته به مشاغل سختی ورود کرده‌اند و توانستند همپای مردان و در برهه‌ای فراتر از مردان فعال باشند لذا توانایی، قدرت اندیشه، خصوصیات روحی و روانی آنها نشان می‌دهد که زنان از توانایی‌ها و قابلیت‌های بالایی برخوردارند و باید برای آنها همانند مردان حقوق و شرایط یکسانی در نظر گرفت تا آنها بتوانند آرامش را همانند مردان در زندگی خود احساس کنند.
فاطمه نظری.



پاسخی بگذارید