فاطمه نظری- بدون شک سلامت جسمانی و روانی جامعه اهمیت بسزایی دارد افراد و جوامع انسانی بدون حفظ سلامت و رعایت بهداشت نمی توانند به زندگی فردی و نوعی خود ادامه دهند و نسل خود را حفظ نمایند بیماری وناتوانی، زندگی فرد و روابط انسانی را مختل و در نتیجه ، احساس امنیت و همبستگی را از انسان سلب می کند .
موضوع سلامتی از بدو پیدایش بشر و در قرون متمادی مهم و مطرح بوده است اما هرگاه از آن سخنی به میان آمده عموما بعد جسمانی آن مدنظر قرار گرفته و کمتر به بعد روانی آن توجه شده است. سازمان بهداشت جهاین 1990 ضمن توجه به تامین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی افراد جامعه همواره بر این نکته تاکید دارد که هیچیک از این 3 بعد بردیگری برتری ندارد طبق برآوردهای این سازمان شیوع اختلالات روانی درکشورهای صنعتی و در حال توسعه رو به افزایش است.
اگر بخواهیم افرادی را که با نشاط و امید زندگی میکنند در یک کلمه توصیف کنیم، شاید «هوشیار» مناسبترین واژه برای توصیفشان باشد.
هوشیار بودن یعنی مراقب بودن، گوش به زنگ بودن، زندگی کردن در لحظه حال، حفظ و ارتقای سلامت، سرعت در درک وضعیتهای مختلف و واکنش به موقع. افراد هوشیار معمولا چالشها و مشکلات زندگی را سریعتر از دیگران درک و مدیریت میکنند و اجازه نمیدهند دشواریهای زندگی بر آرامش درونی آنها چیره شود و شادی و نشاطشان را مخدوش کند.
آنها میدانند که برای حفظ هوشیاری ذهنی خود به تمرین نیاز دارند؛ درست به همان شکلی که بدن برای حفظ آمادگی و سلامت خود به تحرک و فعالیت نیاز دارد. آنها مطالعه میکنند، هرگز از یادگیری درباره ایدهها و شیوههای جدید انجام کارها دست نمیکشند. آنها سلامت ذهن و روان خود را به این شیوه تقویت میکنند. همچنین از روابط فردی معمولا رضایتبخشی بهرهمندند و اهداف واقعبینانهای برای خود تعیین میکنند. البته تجربیات زندگی آنها همیشه مثبت و خوشایند نیست؛ با این حال، آنها میدانند که حتی از تجربیات ناخوشایندشان نیز چگونه درس بگیرند تا به خوبی از پس مشکلات زندگی برآیند.
ما برای انجام فعالیتهای طبیعی خود در زندگی روزمره به سلامت اعصاب و روان نیازمندیم. سلامت روان به ما کمک میکند با دوستان و خانواده خود رابطه سالم و اثربخشی برقرار کنیم، در محل کار و مدرسه عملکرد مطلوبی داشته باشیم و در سایر فعالیتهای مهم زندگی خود نیز کامیاب باشیم. برای حفظ و ارتقای سلامت روان، بایدها و نبایدهای متعددی را باید مد نظر قرار داد.
برهمین اساس هفت توصیه عملگرایانه که میتواند به حفظ و ارتقای سلامت روان منجرشود، عبارتند ز:
- ورزش کردن و فعالیت بدنی که بدن را نیرومند و کارآمد میکند.
- آموختن مهارتهای تازه: فعالیت ذهنی نیز ذهن را توانمند و هوشیار میکند. برای هوشیارسازی ذهن خود بهتر است ذهنتان را به فراگیری مهارتهای تازه مشغول کنید. این چالش میتواند به رشد و تکامل ذهنی کمک کند. فعالیت ذهنی باعث میشود ارتباطات جدیدی بین سلولهای عصبی موجود در مغزتان شکل گیرد؛ ارتباطاتی که کمک میکنند اطلاعاتی را که در طول روز به هر شکلی دریافت میکنید، راحتتر ذخیره و بازیابی کنید. باید توجه کرد که با افزایش سن، نیاز به چالشهای ذهنی برای حفظ و ارتقای سلامت روان افزایش مییابد.
برخی ایدهها میتوانند به شما کمک کنند ذهن خود را به چالش بکشید؛ یک زبان خارجی بیاموزید، نحوه نواختن یک ساز را آموزش ببینید و تمرین کنید، شغلتان را عوض کنید یا مشغولیت جدیدی برای خودتان دست و پا کنید، تفریح یا سرگرمی جدیدی مثل یوگا، نویسندگی یا نقاشی را شروع کنید، برای کمک به دیگران داوطلب شوید، در کلاس دلخواهتان نامنویسی کنید، همیشه خودتان را یک دانشآموز مادامالعمر بدانید و در هر سن و سالی که هستید، مشتاق یادگیری مطالب جدید باشید. برای این که ذهنتان را فعال و هوشیار نگه دارید، باید بیشتر مطالعه کنید.
- خوب و آسوده بخوابید: به تمام اعضای بدنتان، به ویژه به مغزتان اجازه دهید به قدر کافی استراحت کند. خواب کافی فواید جسمانی و روانی متعددی دارد. در طول خواب، جسم و ذهن ما به استراحت میپردازد و تجدید قوا میکند. کمبود خواب میتواند به اختلال حافظه منجر شود. برای بهبود وضعیت خواب شبانهتان باید مدت زمان استراحت روزانهتان را کم کنید و دستکم چند ساعت قبل از خواب، نوشیدنیهای کافئیندار ننوشید. توصیههای ساده و اثربخش دیگری نیز در این زمینه وجود دارند مانند دوش آب گرم، گوش دادن به یک موسیقی ملایم و آرامسازی ذهن قبل از خواب.
- از سختیهای زندگی نترسید: از سختیهای زندگی نترسید. یکی از جنبههای مهم سلامت، سالم ماندن در شرایطی است که زندگی سخت میشود. برخی از مردم توان رویاررویی با مشکلات را ندارند و قادر نیستند از پس مشکلات زندگی برآیند. چنین افرادی ممکن است در شرایط سخت زندگی، به رفتارهای ناسالمی مانند مصرف مواد مخدر روی آورند و به تدریج به دام اعتیاد افتند. منظور از اعتیاد به مواد مخدر، احساس نیاز به مصرف مداوم مواد است. بیشتر معتادان کسانی هستند که توان حل و فصل مشکلات زندگی خود را نداشتهاند و در شرایط سخت زندگی به مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی پناه بردهاند و حال با وجود تبعات سنگین و زیانباری که اعتیاد برای خود و اطرافیانشان داشته، قادر به ترک مخدر یا الکل نیستند.
- از سیگار، مواد مخدر و الکل دوری کنید: از سیگار، مواد مخدر و الکل دوری کنید. مصرف سیگار، مواد مخدر و مشروبات الکلی باعث افت توان ذهنی میشود و تواناییهای ادراکی و قضاوتی را کاهش میدهد. الکل بر بخشهای مختلف مغز تأثیر میگذارد. حساسترین سلولهای مغزی در مواجهه با الکل، سلولهای مرتبط با حافظه، تمرکز، خواب، هماهنگی و قضاوت هستند. الکل به حافظه بلندمدت آسیب وارد میکند. سیگار نیز سطح اکسیژن مورد نیاز مغز را کاهش میدهد. این در حالی است که اکسیژن کافی برای سلامت و فعالیت مطلوب مغز ضرورت دارد.
- روابط اجتماعی خود را تقویت کنید: روابط اجتماعی خود را تقویت کنید. برخورداری از یک زندگی اجتماعی فعال میتواند به حفظ و ارتقای سلامت روان کمک کند، احساس خود ارزشمندی به وجود آورد و در بلندمدت به حفظ و ارتقای عملکرد حافظه و قوای ادراکی منجر شود. در میان بزرگسالان، آنهایی که زندگی اجتماعی فعالتری دارند، کمتر دچار آلزایمر میشوند. ایجاد و حفظ روابط اجتماعی مستلزم توجه، تلاش و هوشیاری است و همه این موارد میتوانند به سلامت حافظه کمک کنند. افرادی که بیشتر درگیر تعاملات اجتماعی میشوند، معمولا سالمتر، امیدوارتر و شادابترند.
- استرسهای خود را مدیریت کنید: وقتی دچار استرس میشوید، مغز شما هورمونهایی ترشح میکند که اگر بدنتان چند روز در معرض آن هورمونها باشد، مغزتان آسیب خواهد دید. استرس در صورتی که به خوبی مهار و مدیریت نشود، مزمن میشود و میتواند سطح شادی و نشاط درونی شما را به شکل محسوسی کاهش دهد و حتی به احساس افسردگی منجر شده و عملکرد حافظه را مختل کند.
بنابر اعلام دفتر آموزش و ارتقاء سلامت وزارت بهداشت، برخی راهکارهای ساده میتواند به شما کمک کند استرس خود را مدیریت کرده، شادی و نشاط درونی خود را حفظ کنید و از ابتلا به افسردگی جلوگیری کنید. ساده گرفتن زندگی، ورزش کردن، ایجاد تعادل بین کار و تفریح و استراحت، نوشتن، آرامسازی ذهن و بدن و ... اموری هستند که میتوانند به شما در مدیریت استرسهای روزمره کمک کنند.
زندگی هر انسانی پر از چالش و سختی است، چالشهایی که به نحوی سلامت ذهن و روان ما را جدا از سلامت جسم، تحت تأثیر خود قرار میدهد و باعث خستگی و تخلیهی روحی میشود. بسیاری در برابر مشکلات روحی که در طی زندگی برایشان به وجود میآید، تسلیم میشوند و بسیاری دیگر سعی میکنند با روشهای مختلف در کنار رسیدگی به سلامت جسم، از سلامت ذهن و روان خود هم مراقبت کنند و سبک زندگی خود را تغییر دهند.
۱. فعال باشید
بارها دربارهی فواید ورزش برای سلامت و بهداشت ذهن و روان، شنیده و خواندهایم. نداشتن فعالیت نه تنها باعث ایجاد بیماریهای مزمن جسمی میشود، بلکه بهشدت روی سلامت روان هم اثر میگذارد. وقتی مشغول یک فعالیت ورزشی میشوید، مغزتان مواد شیمیایی شادیآوری مانند اندورفین در بدن آزاد میکند. اندورفین درک انسان را از درد کاهش میدهد و حس مثبتی را در سرتاسر بدن پخش میکند.
ورزش مداوم کمک میکند حال بهتری داشته باشید، عزتنفستان بالاتر برود، خوابتان بهتر شود، استرستان کاهش پیدا کند و حس اضطراب و افسردگی را در شما از بین برود. حتی ورزش به مدت نیم ساعت در روز هم میتواند بهشدت روی سلامت ذهنی و روانی شما اثر مثبتی بگذارد.
۲. به تغذیهی خود اهمیت بدهید
تغذیهی صحیح اثر بزرگی روی سلامت ذهن و بدن شما دارد، درست مانند ورزش. تغذیهی درست باعث کاهش استرس میشود، اعتمادبهنفس را بالاتر میبرد و در بهبود اضطراب و افسردگی هم مؤثر است. از دوستان و خانوادهی خود بخواهید در این راه از شما حمایت کنند و با رژیم غذایی جدید شما همراه بشوند. تجربهی خود را در این زمینه با آنها در میان بگذارید و از موفقیتها و مشکلتان برایشان بگویید تا اشتیاقتان را برای ادامهی راه حفظ کنید و از مسیر اصلی دور نشوید.
۳. برای زندگی خود مرز تعریف کنید
هر کس مسؤولیتها و محدودیتهای خودش را در زندگی دارد که باید هر روز به آنها پایبند بماند. از سر کار رفتن گرفته تا مراقبت از خانواده، برنامهی زندگی هر فردی با وظایف مختلف پر شده است. اما متأسفانه خیلی از مواقع به خود میآییم و میبینیم که زندگی خود را رها کردهایم و در حال انجام کارها و درخواستهای دیگران هستیم، بدون توجه به اینکه آیا زمان کافی برای انجام آنها داریم یا خیر.
وقتی با همه چیز و هر کاری موافقت میکنید، به خودتان، ذهنتان و بدنتان اجازه نمیدهید استراحتی داشته باشد و از فشار روزمرهی زندگی بیرون بیاید. اگر به این مرحله برسید که همیشه درگیر کاری باشید، چه کارهای خودتان، چه کارهای دیگران، آن وقت دیگر زمانی پیدا نمیکنید که به سلامت و بهداشت ذهن و روان خود برسید.
دربارهی خود واقعگرا باشید. شما میدانید که واقعا از عهدهی چه کارهایی بر میآیید و چه کارهایی را نمیتوانید انجام بدهید. بیش از ظرفیت خود به دیگران متعهد نشوید. برای خود زمان کنار بگذارید، برای کارهایی که باید برای سلامت جسم و روانتان انجام بدهید زمان بگذارید، سپس بر اساس آن زمانی که برایتان باقی مانده است، به دیگران برای انجام کارهایشان یا همراهی با آنها متعهد شوید.
همچنین هیچوقت نباید دربارهی نه گفتن به دیگران حس بدی داشته باشید. اجازه بدهید مردم بدانند که شما هم به زمانی برای خودتان نیاز دارید و باید استراحت کنید. اغلب اوقات مردم متوجهی این درخواست و نیاز شما میشوند.
پیشنهادهایی برای تجدید و تقویت روحیه
چند پیشنهاد داریم که میتوانید برای تجدید و تقویت روحیه، به سراغ آنها بروید؛
۱۵ دقیقه تا نیم ساعت از روزتان را به کاری که دلتان میخواهد اختصاص بدهید.
زمانی که بخش انتقادگر ذهنتان شروع به شمردن اشتباههای شما میکند، دفتری بردارید و از خوبیها و نکات مثبت خودتان بنویسید.
فکر کنید بهترین دوست خودتان هستید و به مانند بهترین دوستتان در زندگی در زمانهایی که شکستخورده یا ناراحت هستید، از خودتان حمایت کنید و خود را دلداری بدهید.
چند دقیقه از پایان روز را به جشن گرفتن برای موفقیتهای کوتاه اختصاص بدهید.
فیلمهای خندهدار ببینید.
۱۰ دقیقه از روز را به ریلکس کردن و جمع کردن افکارتان اختصاص بدهید.
نقاشی کنید، طرحی بکشید.
دربارهی احساساتتان با دوستان و عزیزانتان حرف بزنید.
با آدمهای مثبت وقت بگذرانید.
۴. برای مراقبت از خودتان کاری کنید
بسیار اتفاق میافتد که تصمیم میگیریم زندگی بهتری را دنبال کنیم و به نسخهی بهتری از خودمان تبدیل شویم. این تصمیم بسیار خوب است و باید انجام شود اما بیشتر مواقع به جای اینکه این تصمیم بر اساس حسهای مثبت باشد، بر اساس حسهای منفی که نسبت به خودمان داریم، گرفته میشود.
اینجاست که کار مشکل پیدا میکند، چرا که بیشتر اوقات اگر تصمیم برای تغییر، فقط بر اساس حسهای منفی باشد، میتواند درست زمانی که برای رسیدن به اهدافمان در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات هستیم، این حسهای منفی را در ما بیشتر تشدید کند. بیشتر مواقع مردم به دلایل مختلف دربارهی خودشان احساس ناخوشی و بیاطمینانی میکنند که این احساس باید به شکلی برطرف شود.
به جای اینکه بر حسهای منفی تمرکز داشته باشید، سعی کنید با یک نگرش مثبت در زندگی تغییر ایجاد کنید. دربارهی جنبههای مثبتی که دارید با خودتان صحبت کنید و به مراقبت از خودتان بپردازید. اصلا این حس را نداشته باشید که این کار از روی خودخواهی یا غرور است. حتی اگر آن چیزی که دربارهی خودتان دوست دارید، از نظر خودتان کم اهمیت است، باز هم با خودتان دربارهی آن صحبت و آن ویژگی را در خود تقویت کنید.
سعی کنید هر روز با انجام کارهای مختلف به خودتان عشق بورزید و حس خوبی در خودتان ایجاد کنید. لازم نیست این کار خیلی بزرگ باشد، یک حمام آرامشبخش یا خرید یک شاخهی گل میتواند همان حس را برایتان به وجود بیاورد.
۵. یک سیستم حمایتی بسازید
داشتن سیستم حمایتی برای حل مشکلات ذهنی و روانی
متأسفانه بسیاری از افراد سنگینی مشکلات روانی و ذهنی خود را به تنهایی بر دوش میکشند و این مشکلات را با دیگران در میان نمیگذارند. این افراد هر روز با چالشها و مسائل ذهنی و روانی خود درگیر هستند و نمیتوانند آن را با عزیزانشان در میان بگذارند، چرا که نمیخواهند آنها را از این بابت ناراحت کنند. اما باید بدانید ضرر در میان نگذاشتن این مشکلات با نزدیکان و عزیزان، بیشتر از نفع آن است.
بهطور میانگین، بین شروع نخستین نشانههای بیماری روانی و درمان آن، ۱۱ سال فاصله میافتد. این موضوع بیشتر به این خاطر است که افراد، مشکل ذهنی و روانی خود را بهعنوان راز پیش خود نگه میدارند. هرچه سریعتر دربارهی مشکلاتان با کسی صحبت کنید، خیلی زودتر میتوانید بهسراغ درمان و حل آن بروید. اگرچه، باید بتوانید به سیستم حمایتی که میخواهید برای خودتان بسازید اعتماد کنید.
به یک دوست یا عضو خانواده که برایتان بسیار عزیز است اعتماد و با او صادقانه دربارهی مشکل خود صحبت کنید. به دنبال کسی باشید که به مشکل شما با ذهنی باز گوش میدهد. نیازی نیست خیلی سریع یگ گروه حمایتی داشته باشید. مشکل خود را ابتدا با فردی که با او راحت هستید و به او اعتماد دارید در میان بگذارید و سپس با کمک او به سراغ افراد دیگر بروید.
۶. به احساسات خود بها بدهید
همانطور که در بالا به آن اشاره کردیم، بسیاری از مردم ترجیح میدهند از احساساتی که درگیر آن هستند دوری کنند. آنها تلاش میکنند این احساسات را نادیده بگیرند و طوری زندگی را ادامه بدهند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. البته باید بدانید، وقتی در طول زمان به احساسات خود و آنچه در ذهنتان میگذرد بها نمیدهید، این حسها روی هم در ذهن شما جمع میشود تا اینکه بالاخره یک جا از هم فرو میپاشد. اگر نتوانید با حسهایتان روبهرو شوید و آنها را بشناسید، تنها زمان درمان و حل مشکلات ذهنی را عقب میاندازید و کار را برای خودتان سختتر میکنید. سعی کنید هر چه زودتر به احساساتتان بها بدهید، از دور به خودتان و ذهنتان نگاه کنید و در خودتان و احساسهایتان عمیق بشوید. این کار به شما اجازه میدهد بدانید چطور میتوانید نسبت به جهان اطرافتان بهتر واکنش نشان بدهید و عواملی که باعث استرس در شما میشوند را بشناسید.
از این طریق میتوانید اطلاعات و دانش زیادی دربارهی خود و احساساتتان به دست بیاورید. بها دادن به احساسات، به شما کمک میکند دربارهی وضعیت سلامت روانی خود آگاهی داشته باشید و بدانید چطور باید به محرکها پاسخ بدهید.
۷. با یک متخصص ارتباط بگیرید
بسیاری از مواقع یکی از بهترین کارهایی که میتوانید برای در اولویت قرار دادن سلامت روانتان انجام بدهید، این است که خیلی ساده با متخصصان سلامت ذهن و روان ارتباط بگیرید. روان درمانی راهی عالی برای شناخت عمیق احساسات و ذهن شماست، میتواند کمک کند عواملی که باعث استرس در شما میشوند را بشناسید و تشخیص دقیقی دربارهی مشکل خود به دست بیاورید. رفتن به جلسههای روان درمانی نه تنها نشانهی ضعف نیست، بلکه نشانهی قوت است.
البته کاملا قابل درک است که برای رفتن پیش رواندرمانگرها اضطراب داشته باشید. فقط باید بدانید که رواندرمانگرها در نهایت قصد کمک به شما را دارند و میخواهند راهی برای دوری از احساسهای بد و منفی به شما پیشنهاد بدهند.
اگر بخواهیم افرادی را که با نشاط و امید زندگی میکنند در یک کلمه توصیف کنیم، شاید «هوشیار» مناسبترین واژه برای توصیفشان باشد.
هوشیار بودن یعنی مراقب بودن، گوش به زنگ بودن، زندگی کردن در لحظه حال، حفظ و ارتقای سلامت، سرعت در درک وضعیتهای مختلف و واکنش به موقع. افراد هوشیار معمولا چالشها و مشکلات زندگی را سریعتر از دیگران درک و مدیریت میکنند و اجازه نمیدهند دشواریهای زندگی بر آرامش درونی آنها چیره شود و شادی و نشاطشان را مخدوش کند.
آنها میدانند که برای حفظ هوشیاری ذهنی خود به تمرین نیاز دارند؛ درست به همان شکلی که بدن برای حفظ آمادگی و سلامت خود به تحرک و فعالیت نیاز دارد. آنها مطالعه میکنند، هرگز از یادگیری درباره ایدهها و شیوههای جدید انجام کارها دست نمیکشند. آنها سلامت ذهن و روان خود را به این شیوه تقویت میکنند. همچنین از روابط فردی معمولا رضایتبخشی بهرهمندند و اهداف واقعبینانهای برای خود تعیین میکنند. البته تجربیات زندگی آنها همیشه مثبت و خوشایند نیست؛ با این حال، آنها میدانند که حتی از تجربیات ناخوشایندشان نیز چگونه درس بگیرند تا به خوبی از پس مشکلات زندگی برآیند.
ما برای انجام فعالیتهای طبیعی خود در زندگی روزمره به سلامت اعصاب و روان نیازمندیم. سلامت روان به ما کمک میکند با دوستان و خانواده خود رابطه سالم و اثربخشی برقرار کنیم، در محل کار و مدرسه عملکرد مطلوبی داشته باشیم و در سایر فعالیتهای مهم زندگی خود نیز کامیاب باشیم. برای حفظ و ارتقای سلامت روان، بایدها و نبایدهای متعددی را باید مد نظر قرار داد.
برهمین اساس هفت توصیه عملگرایانه که میتواند به حفظ و ارتقای سلامت روان منجرشود، عبارتند ز:
- ورزش کردن و فعالیت بدنی که بدن را نیرومند و کارآمد میکند.
- آموختن مهارتهای تازه: فعالیت ذهنی نیز ذهن را توانمند و هوشیار میکند. برای هوشیارسازی ذهن خود بهتر است ذهنتان را به فراگیری مهارتهای تازه مشغول کنید. این چالش میتواند به رشد و تکامل ذهنی کمک کند. فعالیت ذهنی باعث میشود ارتباطات جدیدی بین سلولهای عصبی موجود در مغزتان شکل گیرد؛ ارتباطاتی که کمک میکنند اطلاعاتی را که در طول روز به هر شکلی دریافت میکنید، راحتتر ذخیره و بازیابی کنید. باید توجه کرد که با افزایش سن، نیاز به چالشهای ذهنی برای حفظ و ارتقای سلامت روان افزایش مییابد.
برخی ایدهها میتوانند به شما کمک کنند ذهن خود را به چالش بکشید؛ یک زبان خارجی بیاموزید، نحوه نواختن یک ساز را آموزش ببینید و تمرین کنید، شغلتان را عوض کنید یا مشغولیت جدیدی برای خودتان دست و پا کنید، تفریح یا سرگرمی جدیدی مثل یوگا، نویسندگی یا نقاشی را شروع کنید، برای کمک به دیگران داوطلب شوید، در کلاس دلخواهتان نامنویسی کنید، همیشه خودتان را یک دانشآموز مادامالعمر بدانید و در هر سن و سالی که هستید، مشتاق یادگیری مطالب جدید باشید. برای این که ذهنتان را فعال و هوشیار نگه دارید، باید بیشتر مطالعه کنید.
- خوب و آسوده بخوابید: به تمام اعضای بدنتان، به ویژه به مغزتان اجازه دهید به قدر کافی استراحت کند. خواب کافی فواید جسمانی و روانی متعددی دارد. در طول خواب، جسم و ذهن ما به استراحت میپردازد و تجدید قوا میکند. کمبود خواب میتواند به اختلال حافظه منجر شود. برای بهبود وضعیت خواب شبانهتان باید مدت زمان استراحت روزانهتان را کم کنید و دستکم چند ساعت قبل از خواب، نوشیدنیهای کافئیندار ننوشید. توصیههای ساده و اثربخش دیگری نیز در این زمینه وجود دارند مانند دوش آب گرم، گوش دادن به یک موسیقی ملایم و آرامسازی ذهن قبل از خواب.
- از سختیهای زندگی نترسید: از سختیهای زندگی نترسید. یکی از جنبههای مهم سلامت، سالم ماندن در شرایطی است که زندگی سخت میشود. برخی از مردم توان رویاررویی با مشکلات را ندارند و قادر نیستند از پس مشکلات زندگی برآیند. چنین افرادی ممکن است در شرایط سخت زندگی، به رفتارهای ناسالمی مانند مصرف مواد مخدر روی آورند و به تدریج به دام اعتیاد افتند. منظور از اعتیاد به مواد مخدر، احساس نیاز به مصرف مداوم مواد است. بیشتر معتادان کسانی هستند که توان حل و فصل مشکلات زندگی خود را نداشتهاند و در شرایط سخت زندگی به مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی پناه بردهاند و حال با وجود تبعات سنگین و زیانباری که اعتیاد برای خود و اطرافیانشان داشته، قادر به ترک مخدر یا الکل نیستند.
- از سیگار، مواد مخدر و الکل دوری کنید: از سیگار، مواد مخدر و الکل دوری کنید. مصرف سیگار، مواد مخدر و مشروبات الکلی باعث افت توان ذهنی میشود و تواناییهای ادراکی و قضاوتی را کاهش میدهد. الکل بر بخشهای مختلف مغز تأثیر میگذارد. حساسترین سلولهای مغزی در مواجهه با الکل، سلولهای مرتبط با حافظه، تمرکز، خواب، هماهنگی و قضاوت هستند. الکل به حافظه بلندمدت آسیب وارد میکند. سیگار نیز سطح اکسیژن مورد نیاز مغز را کاهش میدهد. این در حالی است که اکسیژن کافی برای سلامت و فعالیت مطلوب مغز ضرورت دارد.
- روابط اجتماعی خود را تقویت کنید: روابط اجتماعی خود را تقویت کنید. برخورداری از یک زندگی اجتماعی فعال میتواند به حفظ و ارتقای سلامت روان کمک کند، احساس خود ارزشمندی به وجود آورد و در بلندمدت به حفظ و ارتقای عملکرد حافظه و قوای ادراکی منجر شود. در میان بزرگسالان، آنهایی که زندگی اجتماعی فعالتری دارند، کمتر دچار آلزایمر میشوند. ایجاد و حفظ روابط اجتماعی مستلزم توجه، تلاش و هوشیاری است و همه این موارد میتوانند به سلامت حافظه کمک کنند. افرادی که بیشتر درگیر تعاملات اجتماعی میشوند، معمولا سالمتر، امیدوارتر و شادابترند.
- استرسهای خود را مدیریت کنید: وقتی دچار استرس میشوید، مغز شما هورمونهایی ترشح میکند که اگر بدنتان چند روز در معرض آن هورمونها باشد، مغزتان آسیب خواهد دید. استرس در صورتی که به خوبی مهار و مدیریت نشود، مزمن میشود و میتواند سطح شادی و نشاط درونی شما را به شکل محسوسی کاهش دهد و حتی به احساس افسردگی منجر شده و عملکرد حافظه را مختل کند.
بنابر اعلام دفتر آموزش و ارتقاء سلامت وزارت بهداشت، برخی راهکارهای ساده میتواند به شما کمک کند استرس خود را مدیریت کرده، شادی و نشاط درونی خود را حفظ کنید و از ابتلا به افسردگی جلوگیری کنید. ساده گرفتن زندگی، ورزش کردن، ایجاد تعادل بین کار و تفریح و استراحت، نوشتن، آرامسازی ذهن و بدن و ... اموری هستند که میتوانند به شما در مدیریت استرسهای روزمره کمک کنند.
زندگی هر انسانی پر از چالش و سختی است، چالشهایی که به نحوی سلامت ذهن و روان ما را جدا از سلامت جسم، تحت تأثیر خود قرار میدهد و باعث خستگی و تخلیهی روحی میشود. بسیاری در برابر مشکلات روحی که در طی زندگی برایشان به وجود میآید، تسلیم میشوند و بسیاری دیگر سعی میکنند با روشهای مختلف در کنار رسیدگی به سلامت جسم، از سلامت ذهن و روان خود هم مراقبت کنند و سبک زندگی خود را تغییر دهند.
۱. فعال باشید
بارها دربارهی فواید ورزش برای سلامت و بهداشت ذهن و روان، شنیده و خواندهایم. نداشتن فعالیت نه تنها باعث ایجاد بیماریهای مزمن جسمی میشود، بلکه بهشدت روی سلامت روان هم اثر میگذارد. وقتی مشغول یک فعالیت ورزشی میشوید، مغزتان مواد شیمیایی شادیآوری مانند اندورفین در بدن آزاد میکند. اندورفین درک انسان را از درد کاهش میدهد و حس مثبتی را در سرتاسر بدن پخش میکند.
ورزش مداوم کمک میکند حال بهتری داشته باشید، عزتنفستان بالاتر برود، خوابتان بهتر شود، استرستان کاهش پیدا کند و حس اضطراب و افسردگی را در شما از بین برود. حتی ورزش به مدت نیم ساعت در روز هم میتواند بهشدت روی سلامت ذهنی و روانی شما اثر مثبتی بگذارد.
۲. به تغذیهی خود اهمیت بدهید
تغذیهی صحیح اثر بزرگی روی سلامت ذهن و بدن شما دارد، درست مانند ورزش. تغذیهی درست باعث کاهش استرس میشود، اعتمادبهنفس را بالاتر میبرد و در بهبود اضطراب و افسردگی هم مؤثر است. از دوستان و خانوادهی خود بخواهید در این راه از شما حمایت کنند و با رژیم غذایی جدید شما همراه بشوند. تجربهی خود را در این زمینه با آنها در میان بگذارید و از موفقیتها و مشکلتان برایشان بگویید تا اشتیاقتان را برای ادامهی راه حفظ کنید و از مسیر اصلی دور نشوید.
۳. برای زندگی خود مرز تعریف کنید
هر کس مسؤولیتها و محدودیتهای خودش را در زندگی دارد که باید هر روز به آنها پایبند بماند. از سر کار رفتن گرفته تا مراقبت از خانواده، برنامهی زندگی هر فردی با وظایف مختلف پر شده است. اما متأسفانه خیلی از مواقع به خود میآییم و میبینیم که زندگی خود را رها کردهایم و در حال انجام کارها و درخواستهای دیگران هستیم، بدون توجه به اینکه آیا زمان کافی برای انجام آنها داریم یا خیر.
وقتی با همه چیز و هر کاری موافقت میکنید، به خودتان، ذهنتان و بدنتان اجازه نمیدهید استراحتی داشته باشد و از فشار روزمرهی زندگی بیرون بیاید. اگر به این مرحله برسید که همیشه درگیر کاری باشید، چه کارهای خودتان، چه کارهای دیگران، آن وقت دیگر زمانی پیدا نمیکنید که به سلامت و بهداشت ذهن و روان خود برسید.
دربارهی خود واقعگرا باشید. شما میدانید که واقعا از عهدهی چه کارهایی بر میآیید و چه کارهایی را نمیتوانید انجام بدهید. بیش از ظرفیت خود به دیگران متعهد نشوید. برای خود زمان کنار بگذارید، برای کارهایی که باید برای سلامت جسم و روانتان انجام بدهید زمان بگذارید، سپس بر اساس آن زمانی که برایتان باقی مانده است، به دیگران برای انجام کارهایشان یا همراهی با آنها متعهد شوید.
همچنین هیچوقت نباید دربارهی نه گفتن به دیگران حس بدی داشته باشید. اجازه بدهید مردم بدانند که شما هم به زمانی برای خودتان نیاز دارید و باید استراحت کنید. اغلب اوقات مردم متوجهی این درخواست و نیاز شما میشوند.
پیشنهادهایی برای تجدید و تقویت روحیه
چند پیشنهاد داریم که میتوانید برای تجدید و تقویت روحیه، به سراغ آنها بروید؛
۱۵ دقیقه تا نیم ساعت از روزتان را به کاری که دلتان میخواهد اختصاص بدهید.
زمانی که بخش انتقادگر ذهنتان شروع به شمردن اشتباههای شما میکند، دفتری بردارید و از خوبیها و نکات مثبت خودتان بنویسید.
فکر کنید بهترین دوست خودتان هستید و به مانند بهترین دوستتان در زندگی در زمانهایی که شکستخورده یا ناراحت هستید، از خودتان حمایت کنید و خود را دلداری بدهید.
چند دقیقه از پایان روز را به جشن گرفتن برای موفقیتهای کوتاه اختصاص بدهید.
فیلمهای خندهدار ببینید.
۱۰ دقیقه از روز را به ریلکس کردن و جمع کردن افکارتان اختصاص بدهید.
نقاشی کنید، طرحی بکشید.
دربارهی احساساتتان با دوستان و عزیزانتان حرف بزنید.
با آدمهای مثبت وقت بگذرانید.
۴. برای مراقبت از خودتان کاری کنید
بسیار اتفاق میافتد که تصمیم میگیریم زندگی بهتری را دنبال کنیم و به نسخهی بهتری از خودمان تبدیل شویم. این تصمیم بسیار خوب است و باید انجام شود اما بیشتر مواقع به جای اینکه این تصمیم بر اساس حسهای مثبت باشد، بر اساس حسهای منفی که نسبت به خودمان داریم، گرفته میشود.
اینجاست که کار مشکل پیدا میکند، چرا که بیشتر اوقات اگر تصمیم برای تغییر، فقط بر اساس حسهای منفی باشد، میتواند درست زمانی که برای رسیدن به اهدافمان در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات هستیم، این حسهای منفی را در ما بیشتر تشدید کند. بیشتر مواقع مردم به دلایل مختلف دربارهی خودشان احساس ناخوشی و بیاطمینانی میکنند که این احساس باید به شکلی برطرف شود.
به جای اینکه بر حسهای منفی تمرکز داشته باشید، سعی کنید با یک نگرش مثبت در زندگی تغییر ایجاد کنید. دربارهی جنبههای مثبتی که دارید با خودتان صحبت کنید و به مراقبت از خودتان بپردازید. اصلا این حس را نداشته باشید که این کار از روی خودخواهی یا غرور است. حتی اگر آن چیزی که دربارهی خودتان دوست دارید، از نظر خودتان کم اهمیت است، باز هم با خودتان دربارهی آن صحبت و آن ویژگی را در خود تقویت کنید.
سعی کنید هر روز با انجام کارهای مختلف به خودتان عشق بورزید و حس خوبی در خودتان ایجاد کنید. لازم نیست این کار خیلی بزرگ باشد، یک حمام آرامشبخش یا خرید یک شاخهی گل میتواند همان حس را برایتان به وجود بیاورد.
۵. یک سیستم حمایتی بسازید
داشتن سیستم حمایتی برای حل مشکلات ذهنی و روانی
متأسفانه بسیاری از افراد سنگینی مشکلات روانی و ذهنی خود را به تنهایی بر دوش میکشند و این مشکلات را با دیگران در میان نمیگذارند. این افراد هر روز با چالشها و مسائل ذهنی و روانی خود درگیر هستند و نمیتوانند آن را با عزیزانشان در میان بگذارند، چرا که نمیخواهند آنها را از این بابت ناراحت کنند. اما باید بدانید ضرر در میان نگذاشتن این مشکلات با نزدیکان و عزیزان، بیشتر از نفع آن است.
بهطور میانگین، بین شروع نخستین نشانههای بیماری روانی و درمان آن، ۱۱ سال فاصله میافتد. این موضوع بیشتر به این خاطر است که افراد، مشکل ذهنی و روانی خود را بهعنوان راز پیش خود نگه میدارند. هرچه سریعتر دربارهی مشکلاتان با کسی صحبت کنید، خیلی زودتر میتوانید بهسراغ درمان و حل آن بروید. اگرچه، باید بتوانید به سیستم حمایتی که میخواهید برای خودتان بسازید اعتماد کنید.
به یک دوست یا عضو خانواده که برایتان بسیار عزیز است اعتماد و با او صادقانه دربارهی مشکل خود صحبت کنید. به دنبال کسی باشید که به مشکل شما با ذهنی باز گوش میدهد. نیازی نیست خیلی سریع یگ گروه حمایتی داشته باشید. مشکل خود را ابتدا با فردی که با او راحت هستید و به او اعتماد دارید در میان بگذارید و سپس با کمک او به سراغ افراد دیگر بروید.
۶. به احساسات خود بها بدهید
همانطور که در بالا به آن اشاره کردیم، بسیاری از مردم ترجیح میدهند از احساساتی که درگیر آن هستند دوری کنند. آنها تلاش میکنند این احساسات را نادیده بگیرند و طوری زندگی را ادامه بدهند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. البته باید بدانید، وقتی در طول زمان به احساسات خود و آنچه در ذهنتان میگذرد بها نمیدهید، این حسها روی هم در ذهن شما جمع میشود تا اینکه بالاخره یک جا از هم فرو میپاشد. اگر نتوانید با حسهایتان روبهرو شوید و آنها را بشناسید، تنها زمان درمان و حل مشکلات ذهنی را عقب میاندازید و کار را برای خودتان سختتر میکنید. سعی کنید هر چه زودتر به احساساتتان بها بدهید، از دور به خودتان و ذهنتان نگاه کنید و در خودتان و احساسهایتان عمیق بشوید. این کار به شما اجازه میدهد بدانید چطور میتوانید نسبت به جهان اطرافتان بهتر واکنش نشان بدهید و عواملی که باعث استرس در شما میشوند را بشناسید.
از این طریق میتوانید اطلاعات و دانش زیادی دربارهی خود و احساساتتان به دست بیاورید. بها دادن به احساسات، به شما کمک میکند دربارهی وضعیت سلامت روانی خود آگاهی داشته باشید و بدانید چطور باید به محرکها پاسخ بدهید.
۷. با یک متخصص ارتباط بگیرید
بسیاری از مواقع یکی از بهترین کارهایی که میتوانید برای در اولویت قرار دادن سلامت روانتان انجام بدهید، این است که خیلی ساده با متخصصان سلامت ذهن و روان ارتباط بگیرید. روان درمانی راهی عالی برای شناخت عمیق احساسات و ذهن شماست، میتواند کمک کند عواملی که باعث استرس در شما میشوند را بشناسید و تشخیص دقیقی دربارهی مشکل خود به دست بیاورید. رفتن به جلسههای روان درمانی نه تنها نشانهی ضعف نیست، بلکه نشانهی قوت است.
البته کاملا قابل درک است که برای رفتن پیش رواندرمانگرها اضطراب داشته باشید. فقط باید بدانید که رواندرمانگرها در نهایت قصد کمک به شما را دارند و میخواهند راهی برای دوری از احساسهای بد و منفی به شما پیشنهاد بدهند.