زهره مهرنوروزی-هم همهای در بازار پیچیده است عده ای از تاجران دور حاج سید محمود طباطبایی از تاجران بهنام قم حلقه زده اند، با بلند شدن صدای الله اکبر موذن همه به اتفاق به سمت مسجد ملا جعفربازار حرکت میکنند. بین دو نماز ظهر وعصر حاج محمود برملا میکند که تصمیم دارد برای خریدو فروش قالی قم یک بازار بسازد وبه دنبال یک معمار خوب است. هرکس نام یک معماری را که می داند اعلام می کند.
یکی از میان جمع بر میخیزد نام استاد حسن معمار باشی را بر زبان میآورد. استاد حسن از معماران معروف عصر ناصری بود بنا بر تخصصی که داشت پیدا کردن این بلد کار آسان نبود،حاج محمود بعد از حدود چند هفته جستجو سر انجام استاد را مییابد، معمار باشی بعد از توافقات اولیه ساخت تیمچه را آغاز می کند.او برتمام فوت و فن های معماری سنتی اشراف دارد دانش لدونی معماران قدیم آسان نیست. بدنه بنا ساخته میشود، اما ساخت طاق میماند دنیایی از مهارت و زیبایی نیز در سقف تیمچه است در واقع بنا نیمه کاره می ماند، اما دیگر از معمار باشی خبری نیست حاج محمود متوجه میشود که استادحسن بدون اطلاع وی از قم خارج شده ، هیچ کس نمیداند چه شده. سراغ چند معمار میروند که بیاید و سقف بنا را تمام کند، اما همه آنانی که استاد حسن معمار باشی را میشناسند نمیپذیرند که کار نیمه کاره استاد را تمام کنند یک اینکه در مرامشان نبود که نان از سفره دیگری بردارند، دوم اینکه درکارهم صنف خود دخالت نمیکردند و سه اینکه احترام گذاشتن به استاد رسم و آیینی بود که در بین معماران قدیم قم وایران مرسوم بود.اما مگر معمار باشی چه ساخته که امروز به جاذبه تاریخی قم تبدیل شده است؟ چه رازی در این بازارسنتی نهقته است؟
سردر و ورودی تیمچه بزرگ
با عبور ازشلوغی راستهبازار در جوار بدنه آجری بازار به ورودی تیمچه قم میرسیم. زیر طاق گنبدیشکل گچی، سردری کوچک و سبزرنگ با دری چوبی بزرگ تو را به تماشای یکی از زیباترین و اصیلترین تیمچههای ایرانزمین دعوت میکند.
معماری و تزیینات سقف تیمچه
نزدیک ظهراست، با گذر از سه پله به راهروی نیمهشتی با ابعاد سه در پنجونیم متر قدم میگذاریم؛ فضایی که طرفین حجرههای فرشفروشی قرار دارد. پس از عبور از راهروی اصلی، وارد صحن مرکزی و فضای اصلی تیمچه قم میشویم.انگار تمام بنا با تو حرف میزنند. فضا عجیب روشن است که نتیجه جانمایی درست نور گیرها در سقف بناست.درهمان نخستین لحظه های ورودت ، جذب معماری منحصربهفرد سقف میشوی چشمها ناخود آگاه به سقف دوخته می شود، بیاختیار تناسب، تقارن و زیبایی آن متحیرت می سازد. تیمچه در طول عمر صدو اندی ساله خود از تاجر و بارباربرگرفته تا حجره دار و گردشگر آدمهای زیادی را به خود دیده است ابوالفضل غفوری یکی از باربرانی است که میگوید 35سال است در تیمچه و بازار بزرگ بار جابجا میکند. پیداست که در این ساعت برای رفع خستگی بر روی باربرش نشسته. او بخشی این بازار است چرا که با زحمت او بارها حمل و نقل میشود چون هیچ وسیله نقلیه ای وارد اینجا نمیشود. میگوید: ازوقتی کرونا آمده کار ما هم کسات شده. بابت هر باری که تخلیه میکند 10هزار تومان دست مزد میگیرد.
اینجا خوب که دقت میکنی متوجه میشوی نقوش استفاده شده در سقف تیمچه بهلحاظ هندسی با فرش ایرانی رابطه دارند و این هماهنگی، احساسی آشنایی بیننده را برمیانگیزد. در نگاهی کلی، کف بنا عناصر ساده و خالصی را میبینیم و همینطور که چشممان بهسمت بالا پیش میرود، شاهد عناصر ریزتر و پردازش نور کنار آن هستیم. بیشک معماری چشمنواز صحن مرکزی تیمچه، زبان را به تحسین ذوق و سلیقه سازنده این شاهکار میگشاید.
سید محسن محسنی استاد دانشگاه درباره تیمچه میگوید: در معماری سنتی ایران، بازارها بهعنوان ستون فقرات شهر به حساب میآمدند. درون بازارها، تیمچهها بهعنوان فضاهای تمرکز تجارت، فروش کالاهای خاص و افزایش رقابت اهمیت بسیاری داشتند.به همین علت معمار باشی تمام سعی خود را گذاشت تا چیزی بسازد که امروزما مردم قم به آن افتخار کنیم.
وی که درباره معمار عصر ناصری تیمچه تحقیقات انجام داده و کتابی در دست چاپ دارد درباره حکایت ناپدید شدن استاد حسن معمارمیگوید: استاد نابغهای که این بنا را ساخته بعد از ساخت بنا و دیوارها بی خبر از قم میرود عدهای میگویند به کربلا رفته عدهای معنقد هستند که در سمنان ساکن شده قولها مختلف هستند حتی در میزان ناپدید شدنش عدهای میگویند شش ماه عدهای معتقدند دوسال و بعضیها میگویند معمار چهارسال تمام تیمچه را نیمهکاره رها میکند و از قم میرود.
حجرهها و فضاهای تیمچه فرش
مرکز صحن، حوض هشتضلعی زیبایی، درست زیر سقف گنبد میانی، شما را به نشستن کنار خود دعوت میکند. این حوض این روزها خالی از آب است و امتداد نور از سقف راه به آب نمیبرد. سر را که بچرخانی در دو سو گرداگرد حجره فرش فروشی است پایینی درب هایشان آهنی است، اما دربهای طبقه فوقانی باید نو نوا شوند چرا که رنگ درب ها تغییر کرده روی درب ها با هنر گره چینی تزیین شده تا جایی که میدانم در قم فقط خانواده حاجی محمدی هستند که این هنر پدر پیشگی خود را ادامه میدهند در سقف بیرونی حجره ها که نیم گنبد است، با آثاری ارزنده از گچبری و مقرنس در زوایا به چشم میخورند.
طبق پژوهشهای محسنی، علت دست کشیدن ازکار و ترک قم استاد حسن معمار بر این اساس بوده که طبق اصول معماری قدیم باید بنای پایه بعد از ساخت به اندازه کافی نشست کند تا وقتی سقف ساخته میشودبا گذر زمان سقف نشکند، ترک بر ندارد.
حجره شاهنشین
اگر پشت به ورودی بایستید، با نگاه به روبرو و طبقه بالا، حجره شاهنشین توجهت را جلب میکند. محلی مشرف به صحن مرکزی تیمچه و سرا که پلکانهای منبر مانند اطراف، بر اعتبار آن افزوده است. اینجا محل اسکان مدیر و مسئول بنا است. در ایوان شاهنشین مقرنسهای استادانه متفاوتی با دیگر نقاط تیمچه را نظارهگریم.
تنفس در فضایی دلپذیرتیمچه
همه اهالی و همه کسانی که با تیمچه قم آشنا هستند از هوای مطبوع تیمچه متعجب هستند میگویند هیچ فرقی نمیکند در کدام فصل ازسال به این فضای بدیع قدم میگذارید هوای اینجا همیشه خوب است نه سرد است نه گرم، محسنی معتقد است معمار باشی بنا را مناسب آب و هوای قم ساخته است درواقع مناسب با اقلیم قم ساخته شده است.
در زیر حجره شاه نشین دری است که به سرای کوچک تیمچه باز میشود و کارهایی مثل رفوگری در آن انجام میشود. عبور نورغیرمستقیم از روزنههای سقف و نورگیرهای کناری با فواصل معین، روشنایی موزون و دلپذیری را برای تیمچه قم به ارمغان آورده است.
اینجا از خشت و گل و سنگ ساخته شده است، اما هنر دستان خالق تیمچه است که از آن اثری فاخر ساخته تا با ورود به این فضا به تماشای شکوه معماری ایران بنشینی.
اینجا زندگی در جریان است، فرش فروشان در حجرههای خود با مشتریان سرگرم گفتوگوهستند میدانید فرش ابریشمی دستباف قم عروس فرشهای دنیاست به همین علت از دور و نزدیک خریدار دارد.
به سمت باربر نان حلاخور بر میگردم کنار حوض هشت ضلعی وسط تیمچه نشسته است میگوید: شش فرزند دارم 4دخترو 2پسر دوتا از دخترهایش ازدواج کردهاند به گفته خودش 57ساله است، اما چهرهاش سنش را بیشتر نشان میدهد خدا میداند شاید از سختی کارش باشد. او نی هم میزند. گاهی صدای نی نوازیش تمام این بازار را به سوی خود میکشاند. به او می گویم شما به غفوری نی نواز معروفید. با حرکت سرش تایید میکند و در چشم بهم زدنی «نی» به دست مقابلم حاضر می شود.
ساز نی علاقه اوست می گوید: نی همدم من است خستگی کار را از من میگیرد.
او در کنار باربری از نی نوازی هم ارتزاق می کند میگوید: بعضی وقتها گردشگرانی که برای بازدید از تیمچه می آیند از من می خواهند که برای آن نی بزنم برخی از آنها پولی هم می دهند او سازنی را پیش استاتید آموزش دیده 20سال پیش از این .
به ظاهر تنها نان آور خانه اش است کارگر بنایی و کفاشی را هم تجربه کرده در نهایت باربردن با چهار چرخ در راسته بازار و تیمچه را انتخاب کرده. خوشبختانه بیمه بازار است. گرم صحبت است که برای جابجایی چند طاقه فرش صدایش میکنند مانع کسبش نمیشوم.
تیمچه راز آلود قم چقدر با برکت است که سالهای زیادی است که روزی ده ها باربر، تاجر، بافنده و چله دوندان را تامین میکند. محسنی می گوید: راز تمیچه همان است که معمارسنتی برآن تسلط و آن را به گونه ای ساخت که تاجران ساکن در آنجا ورشکست نمی شوند وآن موسیقی اقتصادی است که نامحسوس در این فضا پخش می شود و تاتیرش را می گذارد.
آنروز که استاد حسن معمارساخت تیمچه را آغاز کرد هیچکس نمیدانست این بازارچه که امروز مانند نگینی در دل بازار قم میدرخشد به اثری بینظیر تبدیل شود. امروز بازار قم بدون تیمچه و تیمچه بدون نام استاد حسن معمار باشی بی معناست.
تیمچه در سال 11مرداد 1376 به شماره 1902در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد، و اکنون معمار داستان ما درصحن حیاط خانم فاطمه معصومه علیها سلام در نهایت گمنامی آرمیده، اما آوازه هنرش درجهان پیچیده است.
سردر و ورودی تیمچه بزرگ
با عبور ازشلوغی راستهبازار در جوار بدنه آجری بازار به ورودی تیمچه قم میرسیم. زیر طاق گنبدیشکل گچی، سردری کوچک و سبزرنگ با دری چوبی بزرگ تو را به تماشای یکی از زیباترین و اصیلترین تیمچههای ایرانزمین دعوت میکند.
معماری و تزیینات سقف تیمچه
نزدیک ظهراست، با گذر از سه پله به راهروی نیمهشتی با ابعاد سه در پنجونیم متر قدم میگذاریم؛ فضایی که طرفین حجرههای فرشفروشی قرار دارد. پس از عبور از راهروی اصلی، وارد صحن مرکزی و فضای اصلی تیمچه قم میشویم.انگار تمام بنا با تو حرف میزنند. فضا عجیب روشن است که نتیجه جانمایی درست نور گیرها در سقف بناست.درهمان نخستین لحظه های ورودت ، جذب معماری منحصربهفرد سقف میشوی چشمها ناخود آگاه به سقف دوخته می شود، بیاختیار تناسب، تقارن و زیبایی آن متحیرت می سازد. تیمچه در طول عمر صدو اندی ساله خود از تاجر و بارباربرگرفته تا حجره دار و گردشگر آدمهای زیادی را به خود دیده است ابوالفضل غفوری یکی از باربرانی است که میگوید 35سال است در تیمچه و بازار بزرگ بار جابجا میکند. پیداست که در این ساعت برای رفع خستگی بر روی باربرش نشسته. او بخشی این بازار است چرا که با زحمت او بارها حمل و نقل میشود چون هیچ وسیله نقلیه ای وارد اینجا نمیشود. میگوید: ازوقتی کرونا آمده کار ما هم کسات شده. بابت هر باری که تخلیه میکند 10هزار تومان دست مزد میگیرد.
اینجا خوب که دقت میکنی متوجه میشوی نقوش استفاده شده در سقف تیمچه بهلحاظ هندسی با فرش ایرانی رابطه دارند و این هماهنگی، احساسی آشنایی بیننده را برمیانگیزد. در نگاهی کلی، کف بنا عناصر ساده و خالصی را میبینیم و همینطور که چشممان بهسمت بالا پیش میرود، شاهد عناصر ریزتر و پردازش نور کنار آن هستیم. بیشک معماری چشمنواز صحن مرکزی تیمچه، زبان را به تحسین ذوق و سلیقه سازنده این شاهکار میگشاید.
سید محسن محسنی استاد دانشگاه درباره تیمچه میگوید: در معماری سنتی ایران، بازارها بهعنوان ستون فقرات شهر به حساب میآمدند. درون بازارها، تیمچهها بهعنوان فضاهای تمرکز تجارت، فروش کالاهای خاص و افزایش رقابت اهمیت بسیاری داشتند.به همین علت معمار باشی تمام سعی خود را گذاشت تا چیزی بسازد که امروزما مردم قم به آن افتخار کنیم.
وی که درباره معمار عصر ناصری تیمچه تحقیقات انجام داده و کتابی در دست چاپ دارد درباره حکایت ناپدید شدن استاد حسن معمارمیگوید: استاد نابغهای که این بنا را ساخته بعد از ساخت بنا و دیوارها بی خبر از قم میرود عدهای میگویند به کربلا رفته عدهای معنقد هستند که در سمنان ساکن شده قولها مختلف هستند حتی در میزان ناپدید شدنش عدهای میگویند شش ماه عدهای معتقدند دوسال و بعضیها میگویند معمار چهارسال تمام تیمچه را نیمهکاره رها میکند و از قم میرود.
حجرهها و فضاهای تیمچه فرش
مرکز صحن، حوض هشتضلعی زیبایی، درست زیر سقف گنبد میانی، شما را به نشستن کنار خود دعوت میکند. این حوض این روزها خالی از آب است و امتداد نور از سقف راه به آب نمیبرد. سر را که بچرخانی در دو سو گرداگرد حجره فرش فروشی است پایینی درب هایشان آهنی است، اما دربهای طبقه فوقانی باید نو نوا شوند چرا که رنگ درب ها تغییر کرده روی درب ها با هنر گره چینی تزیین شده تا جایی که میدانم در قم فقط خانواده حاجی محمدی هستند که این هنر پدر پیشگی خود را ادامه میدهند در سقف بیرونی حجره ها که نیم گنبد است، با آثاری ارزنده از گچبری و مقرنس در زوایا به چشم میخورند.
طبق پژوهشهای محسنی، علت دست کشیدن ازکار و ترک قم استاد حسن معمار بر این اساس بوده که طبق اصول معماری قدیم باید بنای پایه بعد از ساخت به اندازه کافی نشست کند تا وقتی سقف ساخته میشودبا گذر زمان سقف نشکند، ترک بر ندارد.
حجره شاهنشین
اگر پشت به ورودی بایستید، با نگاه به روبرو و طبقه بالا، حجره شاهنشین توجهت را جلب میکند. محلی مشرف به صحن مرکزی تیمچه و سرا که پلکانهای منبر مانند اطراف، بر اعتبار آن افزوده است. اینجا محل اسکان مدیر و مسئول بنا است. در ایوان شاهنشین مقرنسهای استادانه متفاوتی با دیگر نقاط تیمچه را نظارهگریم.
تنفس در فضایی دلپذیرتیمچه
همه اهالی و همه کسانی که با تیمچه قم آشنا هستند از هوای مطبوع تیمچه متعجب هستند میگویند هیچ فرقی نمیکند در کدام فصل ازسال به این فضای بدیع قدم میگذارید هوای اینجا همیشه خوب است نه سرد است نه گرم، محسنی معتقد است معمار باشی بنا را مناسب آب و هوای قم ساخته است درواقع مناسب با اقلیم قم ساخته شده است.
در زیر حجره شاه نشین دری است که به سرای کوچک تیمچه باز میشود و کارهایی مثل رفوگری در آن انجام میشود. عبور نورغیرمستقیم از روزنههای سقف و نورگیرهای کناری با فواصل معین، روشنایی موزون و دلپذیری را برای تیمچه قم به ارمغان آورده است.
اینجا از خشت و گل و سنگ ساخته شده است، اما هنر دستان خالق تیمچه است که از آن اثری فاخر ساخته تا با ورود به این فضا به تماشای شکوه معماری ایران بنشینی.
اینجا زندگی در جریان است، فرش فروشان در حجرههای خود با مشتریان سرگرم گفتوگوهستند میدانید فرش ابریشمی دستباف قم عروس فرشهای دنیاست به همین علت از دور و نزدیک خریدار دارد.
به سمت باربر نان حلاخور بر میگردم کنار حوض هشت ضلعی وسط تیمچه نشسته است میگوید: شش فرزند دارم 4دخترو 2پسر دوتا از دخترهایش ازدواج کردهاند به گفته خودش 57ساله است، اما چهرهاش سنش را بیشتر نشان میدهد خدا میداند شاید از سختی کارش باشد. او نی هم میزند. گاهی صدای نی نوازیش تمام این بازار را به سوی خود میکشاند. به او می گویم شما به غفوری نی نواز معروفید. با حرکت سرش تایید میکند و در چشم بهم زدنی «نی» به دست مقابلم حاضر می شود.
ساز نی علاقه اوست می گوید: نی همدم من است خستگی کار را از من میگیرد.
او در کنار باربری از نی نوازی هم ارتزاق می کند میگوید: بعضی وقتها گردشگرانی که برای بازدید از تیمچه می آیند از من می خواهند که برای آن نی بزنم برخی از آنها پولی هم می دهند او سازنی را پیش استاتید آموزش دیده 20سال پیش از این .
به ظاهر تنها نان آور خانه اش است کارگر بنایی و کفاشی را هم تجربه کرده در نهایت باربردن با چهار چرخ در راسته بازار و تیمچه را انتخاب کرده. خوشبختانه بیمه بازار است. گرم صحبت است که برای جابجایی چند طاقه فرش صدایش میکنند مانع کسبش نمیشوم.
تیمچه راز آلود قم چقدر با برکت است که سالهای زیادی است که روزی ده ها باربر، تاجر، بافنده و چله دوندان را تامین میکند. محسنی می گوید: راز تمیچه همان است که معمارسنتی برآن تسلط و آن را به گونه ای ساخت که تاجران ساکن در آنجا ورشکست نمی شوند وآن موسیقی اقتصادی است که نامحسوس در این فضا پخش می شود و تاتیرش را می گذارد.
آنروز که استاد حسن معمارساخت تیمچه را آغاز کرد هیچکس نمیدانست این بازارچه که امروز مانند نگینی در دل بازار قم میدرخشد به اثری بینظیر تبدیل شود. امروز بازار قم بدون تیمچه و تیمچه بدون نام استاد حسن معمار باشی بی معناست.
تیمچه در سال 11مرداد 1376 به شماره 1902در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد، و اکنون معمار داستان ما درصحن حیاط خانم فاطمه معصومه علیها سلام در نهایت گمنامی آرمیده، اما آوازه هنرش درجهان پیچیده است.