فاطمه مداح نظری - آموزه های قرآن کریم با بهره گیری از همه عوامل ارضی و سماوی به منظور خوب زیستن در دنیا، جهت دستیابی به سعادت واقعی و رفتن به "سرای سلامت" را توصیه می کند.
نظام ترجیحات قرآنی، اهمیت و مراقبت از جسم و روان و بهره گیری از همه عوامل را با ذکر آیاتی که بیانگر نظام ارزشی قرآن است در قالب "بایدها و نبایدها" و یا "حلال و حرام" و یا به گونه توصیه ای به منظور تأمین سلامت جسم و روان بیان می نماید و بدین وسیله به مسلمان هویت خاص و شیوه ای قرآنی را در حوزه رعایت سلامت عطا می نماید. تبیین و تعمیق آموزه های قرآنی در حوزه سلامت و تبدیل آنها به "برنامه" با عنایت به جایگاه وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در ارتقاء سلامت افراد نیازمند گسترش "آگاهی های مردم" و اهتمام در" رواج آموزه های قرآنی" دارد، به گونه ای که سبک زندگی آنان برگرفته از آیات الهی و ترجیحات آن گردد.
جامعه موفق و پیشرفته جامعه ای است که جسم و روان مردم سالم و آسوده باشد و تمام افراد جامعه از حقوق مسلم فردی و اجتماعی خویش استفاده کند که این امر مستلزم بر خورداری از نعمت سلامتی است و در گرو این نعمت جامعه به کمال و رشد و سعادت می رسد. دین اسلام بر مسیله بهداشت فردی و اجتماعی و همچنین بهداشت روانی سفارش فراوانی کرده است و مسایل بهداشتی را تحت عناوین حلال، حرام، مکروه و مستحب بیان کرده به گونه ای که هرچه برای فرد و جامعه مفید باشد آن را حلال و واجب می داند و هر آنچه مضر باشد آن را حرام و مکروه اعلام می دارد.
«سبک زندگی» از موضوعات حیاتی و مهم اجتماعات بشری است و ابعاد مختلف زندگی بشر را پوشش میدهد. از دیگر سوی، هدف قرآن کریم هدایت بشر است و یکی از کلیدیترین مؤلفههای هدایت، «سبک زندگی» است. جامعیت و جاودانگی قرآن اقتضا میکند آنچه بشر در مسیر رشد و کمال خود به آن نیاز دارد را بیان کرده باشد و چنین نیز هست. در قرآن کریم این قابلیت وجود دارد که برای زندگی تمامی انسانها با سلیقهها و شرایط گوناگون برنامهای جامع ارائه کند و سعادت دنیا و آخرت آنها را تأمین کند. روشن است که در زمان ما بیش از هر زمان دیگری، بشریت تشنه چنین برنامهای است. اینجاست که ضرورت «استنباط سبک زندگی از قرآن» آشکار میگردد.
تفاوت انسان با حیوانات عقل اوست و این عقل حکم میکند که انسان برای زندگی در این دنیا به «برنامه» نیاز دارد. برنامهای که تمام ابعاد فردی و اجتماعی، مادی و معنوی و جسمی و روحی او را در بر بگیرد و او را به سعادت برساند؛ اما آیا این عقل قدرت تنظیم و تولید چنین برنامهای را نیز دارد؟ آیا بشر میتواند بدون بهرهگیری از قدرتی ماورایی و آسمانی، تمامی نیازهای خود را برآورده نماید و مسیر کمال را طی کند؟ پاسخ مسلماً منفی است و بشر برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت به برنامهای که از سوی خالق او تنظیم شده باشد «اضطرار» و نیازی همچون نیاز به اکسیژن دارد و بدون آن ره به جایی نمیبرد.
قرآن کریم پاسخگوی نیاز بشر در هر عصر است و برای رشد و تعالی دنیا و آخرت او برنامه دارد. از دیگر سوی، مباحث مربوط به سبک زندگی بهصورت مستقیم با زندگی فردی و اجتماعی بشر در ارتباط است و رسالت مفسران قرآن کریم و عالمان دینی آن است که آموزههای مربوط به سبک زندگی را (با در نظر گرفتن مقتضیات هر عصر) به صورت شفاف و روشن از قرآن کریم استخراج کرده، فراروی طالبان آن قرار دهند.
ممکن است کسانی «سبک زندگی قرآنی» را بهعنوان یکی از گزینههای موجود و در کنار سایر مکاتب بشری بپذیرند و یا ترویج نمایند. در حالی که فکر بشر از ارائه الگوی جامع زندگی برای سعادت دنیا و آخرت انسان عاجز است. درنتیجه بشر به کلام وحی «مضطر» است و استنباط سبک زندگی از قرآن، تنها راه پیش روی اوست که اگر آن را نپیماید هرگز به مقصود نخواهد رسید؛ بنابراین نگارنده بر دو تعبیر «ضرورت استنباط سبک زندگی از قرآن» و «اضطرار بشر به وحی» تأکید دارد.
مقام معظم رهبری (دامت برکاته) که سردمدار احیاء سبک زندگی اسلامی در سالهای اخیر به شمار میآیند نیز سبک زندگی را در یک کلام «رفتار اجتماعی و شیوه زیستن» تعریف نمودهاند.
ایشان در ادامه برای سبک زندگی نمونههایی برمیشمارند که منظور ایشان را از این تعریف واضحتر مینماید. این نمونهها عبارتاند از: ازدواج، مسکن، الگوی مصرف، خوراک، نوع آشپزی و تفریح، خط و زبان، کسبوکار، رفتار در محل کار و دانشگاه و مدرسه، فعالیتهای سیاسی، ورزش، رسانه، رفتار با پدر و مادر و همسر و فرزند، رفتار با پلیس و مأموران دولتی، رفتار با دوست و دشمن، مسافرتها، طهارت و نظافت و در یک کلام آنچه با «عقل معاش» مدیریت میشود.
مکاتب بشری به دنبال ترسیم ساختاری برای سبک زندگی هستند که بیشترین سود و بهره نصیب بشر شود و او را از آفات و موانع موجود در زندگی مصون بدارد؛ اما تردیدی وجود ندارد که بهترین برنامه زندگی آن است که بر پایه وحی و کلام خالق ترسیم شود. چرا که علم ما محدود است و بسیاری از جوانب جسم و روح انسان بر ما پوشیده است و تنها خالق است که میتواند با احاطه و علم و قدرت خود برنامهای کامل برای زندگی ما ترسیم نماید و سعادت ابدی ما را تضمین کند.
انسان ترکیبی از جسم و روح است و به تبع آن نیازهای او نیز به دو دسته جسمی و روحی تقسیم میشوند. حداکثر توان انسان (پس از تجربه و آزمون و خطای بسیار) آن است که برای نیازهای جسمی خود راهحلی بیندیشد و پاسخی درخور بیابد؛ اما نیازهای روحی از آنجا که با عالم ماوراءالطبیعه دستبهگریبان است و عقل بشر دسترسی به آن ندارد، نیاز به آییننامه و نقشه راهی دارد که با تسلط و سیطره بر همان عالم تنظیم شده باشد و آن چیزی نیست جز کتاب آسمانی و وحی. آیتالله جوادی آملی (دامت برکاته) این برهان عقلی را در قالب چهار مقدمه بیان مینماید.
اثبات ضرورت نزول وحی و بعثت، برای رساندن انسان به سعادت واقعی و حقیقی خود او با این مقدمات تبیین میشود:
الف: آفریدگار انسان، خدای علیم و حکیم است که او را برای مقصد و هدفی عالی آفریده است.
ب: انسان، حقیقتی جاودانه است و باید در «صراط مستقیم» بهسوی ابدیت حرکت کند تا از این راه، سعادت ابدی خود را تأمین کند و اگر در این راه مرتکب خطا شود، دچار شقاوت و محرومیت از سعادت ابدی خواهد شد.
ج: چون انسان مخلوق خدای علیم و حکیم است، فقط خداوند به حقیقت انسان و ابعاد وجودی او و نیازهای وی واقف است.
د: اگر غیر خدا بخواهد در این راه قدمی بردارد، چون معصوم نیست، دچار اشتباه شده، با فراهم کردن زمینههای سقوط انسان، موجب محرومیت ابدی وی میشود و سقوط و محرومیت ابدی انسان با عنایت و حکمت خداوند سازگار نیست.
هر قانونی که با تکیه بر عقل و تجربه بشر نوشته شده باشد احتمال خطا در آن بسیار است و نمیتواند بهطور کامل قابل اعتماد باشد چرا که براساس تجربه و استقراء استوار است. از سوی دیگر با توجه به زندگی جمعی و بهتبع آن نیازهای اجتماعی بشر و همچنین غرایزی همچون سودجویی و حب ذات، قوانینی که بشر وضع کند همواره در معرض جانبداری و خروج از مسیر عدالت است؛ اما وحی الهی از هرگونه خطا و انحراف مبرا است و عادلانهترین مقررات را برای بشر وضع میکند .
خطاپذیری مکاتب بشری در طول قرنهای گذشته بهصورت مکرر تجربه شده و تاریخ مکاتب بشری گواه بر این مطلب است. یکی از بزرگان معاصر در این زمینه مینویسد: «وجود مکاتب مختلف و متضادّ حقوقى و تغییرات مداومى که بشر پیوسته در مواد قوانین موضوعۀ خود اعمال مىکند کاشف از این است که بشر همچنان نیازمند به وحى است و از احاطۀ کامل علمى براى وضع قوانین برخوردار نیست».
یکی از عاداتی که مکاتب بشری در قرون اخیر تجویز کردهاند، پرهیز از پایبندی به خانواده و حتی تشکیل دادن آن و ترویج تنها زندگی کردن است. با توجه به حس مسؤولیتگریزی و راحتطلبی انسانها، این توصیه مورد استقبال برخی جوامع واقع شد و عده زیادی از مردم رو به زندگی فردی آوردند.
اما همین نسخه نامبارک پس از چندین دهه آثار شوم خود را نمایان کرد و ضربات جبرانناپذیری بر پیکره این جوامع وارد کرد که افسردگی و اضطراب و افزایش قتل و جنایات جنسی از جمله آنها است.
اکنون همان مکاتب جهت جبران این ضایعه، به فکر ترویج زندگی دیجیتالی و پر کردن این خلأ توسط ماشین و عروسک و ربات خدمتکار افتادهاند. برخی دیگر نیز «حیوانات» را برای پر کردن جای خالی اعضای خانواده پیشنهاد میکنند. این تفکر، کار را به جایی رسانده است که فروشگاهها و آرایشگاههای حیواناتی همچون سگ، بازار پررونقی پیدا کردهاند و حتی در سالهای اخیر عمل جراحی زیبایی سگ و سایر حیوانات، هزینههای هنگفتی را بر صاحبان آنها تحمیل میکند! غافل از اینکه هیچیک از این راهحلها نمیتواند خلأ خانواده را در یک جامعه پر کند و همنشین کردن انسان با حیوانات جز اهانت به او و پایین آوردن جایگاه انسانی او ثمره دیگری ندارد.
این در حالی است که قرآن کریم اولاً برای انسان جایگاه ویژهای در میان مخلوقات قائل است که هیچ مخلوق دیگری نمیتواند جایگزین او باشد؛ ثانیاً انسان کامل را انسانی میداند که علاوه بر رعایت اصول حاکم بر سبک زندگی فردی، پایبند به خانواده خویش است و اعضای خانواده برای او اهمیت و احترام ویژهای دارند .
مقایسه این آموزهها با سوغاتی که در زمان ما از فرهنگ غربی وارد برخی کشورهای مسلمان میشود، شیفتگان سبک زندگی غربی را به این فکر فرو خواهد برد که چه فرهنگ غنی و پرباری را رها کردهاند و در مقابل چه به دست آوردهاند.
قرآن کریم تمامی ابعاد زندگی بشر را در نظر گرفته و در صورتی که به آموزههای انسانساز قرآن عمل شود، دنیا و آخرت انسانها آباد میشود. این همان وعدهای است که در خود قرآن نیز به آن اشاره شده است.
اگر سبک زندگی اسلامی در تمام جوامع مسلمان حکمفرما شود زمینه وحدت امت اسلامی مهیا خواهد شد چرا که در این صورت همه مسلمانان حول یک محور خواهند چرخید و شیوه زندگی واحدی خواهند داشت. گذشته از آنکه یکی از آموزههای سبک زندگی قرآنی پرهیز از اختلاف و تفرقه است که نتیجه عمل کردن به آن، وحدت و یکپارچگی امت اسلام خواهد بود.
روششناسی استنباط سبک زندگی از قرآن، الگوی مناسبی برای تطبیق اقتضائات هر عصری بر آموزههای قرآنی است. لذا با تدوین این روششناسی، الگویی فراگیر از قرآن استخراج میشود و نسلهای آینده نیز میتوانند با تکیه بر آن، سبک زندگی خود را بر آموزههای قرآنی تطبیق نمایند.
سبک زندگی براساس دین میتواند بهعنوان یکی از عوامل اصلی در پیشبینی و ارتقای سلامت روان به شمار آید. دین با مکانیزمهای گوناگون مانند وجود امید، انگیزه و مثبتنگری در زندگی، ایجاد شبکه حمایتی عاطفی و اجتماعی، دادن پاسخ روشن و قاطع به مفهوم خلقت، جهان و زندگی، تبیین و تعریف لذتبخش و معقول از رنج، درد و محرومیت، همچنین با دادن معنی و مفهوم به زندگی انسان و نجات او از پوچی و از سوی دیگر، با تغییر شناخت انسان از مرگ و ارضای صحیح انگیزه بقا و نیز با ارایه مفهوم پاداش و جبران سختیها میتواند در بهزیستی روانی فرد و جامعه نقش موثری داشته باشد.
جامعه موفق و پیشرفته جامعه ای است که جسم و روان مردم سالم و آسوده باشد و تمام افراد جامعه از حقوق مسلم فردی و اجتماعی خویش استفاده کند که این امر مستلزم بر خورداری از نعمت سلامتی است و در گرو این نعمت جامعه به کمال و رشد و سعادت می رسد. دین اسلام بر مسیله بهداشت فردی و اجتماعی و همچنین بهداشت روانی سفارش فراوانی کرده است و مسایل بهداشتی را تحت عناوین حلال، حرام، مکروه و مستحب بیان کرده به گونه ای که هرچه برای فرد و جامعه مفید باشد آن را حلال و واجب می داند و هر آنچه مضر باشد آن را حرام و مکروه اعلام می دارد.
«سبک زندگی» از موضوعات حیاتی و مهم اجتماعات بشری است و ابعاد مختلف زندگی بشر را پوشش میدهد. از دیگر سوی، هدف قرآن کریم هدایت بشر است و یکی از کلیدیترین مؤلفههای هدایت، «سبک زندگی» است. جامعیت و جاودانگی قرآن اقتضا میکند آنچه بشر در مسیر رشد و کمال خود به آن نیاز دارد را بیان کرده باشد و چنین نیز هست. در قرآن کریم این قابلیت وجود دارد که برای زندگی تمامی انسانها با سلیقهها و شرایط گوناگون برنامهای جامع ارائه کند و سعادت دنیا و آخرت آنها را تأمین کند. روشن است که در زمان ما بیش از هر زمان دیگری، بشریت تشنه چنین برنامهای است. اینجاست که ضرورت «استنباط سبک زندگی از قرآن» آشکار میگردد.
تفاوت انسان با حیوانات عقل اوست و این عقل حکم میکند که انسان برای زندگی در این دنیا به «برنامه» نیاز دارد. برنامهای که تمام ابعاد فردی و اجتماعی، مادی و معنوی و جسمی و روحی او را در بر بگیرد و او را به سعادت برساند؛ اما آیا این عقل قدرت تنظیم و تولید چنین برنامهای را نیز دارد؟ آیا بشر میتواند بدون بهرهگیری از قدرتی ماورایی و آسمانی، تمامی نیازهای خود را برآورده نماید و مسیر کمال را طی کند؟ پاسخ مسلماً منفی است و بشر برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت به برنامهای که از سوی خالق او تنظیم شده باشد «اضطرار» و نیازی همچون نیاز به اکسیژن دارد و بدون آن ره به جایی نمیبرد.
قرآن کریم پاسخگوی نیاز بشر در هر عصر است و برای رشد و تعالی دنیا و آخرت او برنامه دارد. از دیگر سوی، مباحث مربوط به سبک زندگی بهصورت مستقیم با زندگی فردی و اجتماعی بشر در ارتباط است و رسالت مفسران قرآن کریم و عالمان دینی آن است که آموزههای مربوط به سبک زندگی را (با در نظر گرفتن مقتضیات هر عصر) به صورت شفاف و روشن از قرآن کریم استخراج کرده، فراروی طالبان آن قرار دهند.
ممکن است کسانی «سبک زندگی قرآنی» را بهعنوان یکی از گزینههای موجود و در کنار سایر مکاتب بشری بپذیرند و یا ترویج نمایند. در حالی که فکر بشر از ارائه الگوی جامع زندگی برای سعادت دنیا و آخرت انسان عاجز است. درنتیجه بشر به کلام وحی «مضطر» است و استنباط سبک زندگی از قرآن، تنها راه پیش روی اوست که اگر آن را نپیماید هرگز به مقصود نخواهد رسید؛ بنابراین نگارنده بر دو تعبیر «ضرورت استنباط سبک زندگی از قرآن» و «اضطرار بشر به وحی» تأکید دارد.
مقام معظم رهبری (دامت برکاته) که سردمدار احیاء سبک زندگی اسلامی در سالهای اخیر به شمار میآیند نیز سبک زندگی را در یک کلام «رفتار اجتماعی و شیوه زیستن» تعریف نمودهاند.
ایشان در ادامه برای سبک زندگی نمونههایی برمیشمارند که منظور ایشان را از این تعریف واضحتر مینماید. این نمونهها عبارتاند از: ازدواج، مسکن، الگوی مصرف، خوراک، نوع آشپزی و تفریح، خط و زبان، کسبوکار، رفتار در محل کار و دانشگاه و مدرسه، فعالیتهای سیاسی، ورزش، رسانه، رفتار با پدر و مادر و همسر و فرزند، رفتار با پلیس و مأموران دولتی، رفتار با دوست و دشمن، مسافرتها، طهارت و نظافت و در یک کلام آنچه با «عقل معاش» مدیریت میشود.
مکاتب بشری به دنبال ترسیم ساختاری برای سبک زندگی هستند که بیشترین سود و بهره نصیب بشر شود و او را از آفات و موانع موجود در زندگی مصون بدارد؛ اما تردیدی وجود ندارد که بهترین برنامه زندگی آن است که بر پایه وحی و کلام خالق ترسیم شود. چرا که علم ما محدود است و بسیاری از جوانب جسم و روح انسان بر ما پوشیده است و تنها خالق است که میتواند با احاطه و علم و قدرت خود برنامهای کامل برای زندگی ما ترسیم نماید و سعادت ابدی ما را تضمین کند.
انسان ترکیبی از جسم و روح است و به تبع آن نیازهای او نیز به دو دسته جسمی و روحی تقسیم میشوند. حداکثر توان انسان (پس از تجربه و آزمون و خطای بسیار) آن است که برای نیازهای جسمی خود راهحلی بیندیشد و پاسخی درخور بیابد؛ اما نیازهای روحی از آنجا که با عالم ماوراءالطبیعه دستبهگریبان است و عقل بشر دسترسی به آن ندارد، نیاز به آییننامه و نقشه راهی دارد که با تسلط و سیطره بر همان عالم تنظیم شده باشد و آن چیزی نیست جز کتاب آسمانی و وحی. آیتالله جوادی آملی (دامت برکاته) این برهان عقلی را در قالب چهار مقدمه بیان مینماید.
اثبات ضرورت نزول وحی و بعثت، برای رساندن انسان به سعادت واقعی و حقیقی خود او با این مقدمات تبیین میشود:
الف: آفریدگار انسان، خدای علیم و حکیم است که او را برای مقصد و هدفی عالی آفریده است.
ب: انسان، حقیقتی جاودانه است و باید در «صراط مستقیم» بهسوی ابدیت حرکت کند تا از این راه، سعادت ابدی خود را تأمین کند و اگر در این راه مرتکب خطا شود، دچار شقاوت و محرومیت از سعادت ابدی خواهد شد.
ج: چون انسان مخلوق خدای علیم و حکیم است، فقط خداوند به حقیقت انسان و ابعاد وجودی او و نیازهای وی واقف است.
د: اگر غیر خدا بخواهد در این راه قدمی بردارد، چون معصوم نیست، دچار اشتباه شده، با فراهم کردن زمینههای سقوط انسان، موجب محرومیت ابدی وی میشود و سقوط و محرومیت ابدی انسان با عنایت و حکمت خداوند سازگار نیست.
هر قانونی که با تکیه بر عقل و تجربه بشر نوشته شده باشد احتمال خطا در آن بسیار است و نمیتواند بهطور کامل قابل اعتماد باشد چرا که براساس تجربه و استقراء استوار است. از سوی دیگر با توجه به زندگی جمعی و بهتبع آن نیازهای اجتماعی بشر و همچنین غرایزی همچون سودجویی و حب ذات، قوانینی که بشر وضع کند همواره در معرض جانبداری و خروج از مسیر عدالت است؛ اما وحی الهی از هرگونه خطا و انحراف مبرا است و عادلانهترین مقررات را برای بشر وضع میکند .
خطاپذیری مکاتب بشری در طول قرنهای گذشته بهصورت مکرر تجربه شده و تاریخ مکاتب بشری گواه بر این مطلب است. یکی از بزرگان معاصر در این زمینه مینویسد: «وجود مکاتب مختلف و متضادّ حقوقى و تغییرات مداومى که بشر پیوسته در مواد قوانین موضوعۀ خود اعمال مىکند کاشف از این است که بشر همچنان نیازمند به وحى است و از احاطۀ کامل علمى براى وضع قوانین برخوردار نیست».
یکی از عاداتی که مکاتب بشری در قرون اخیر تجویز کردهاند، پرهیز از پایبندی به خانواده و حتی تشکیل دادن آن و ترویج تنها زندگی کردن است. با توجه به حس مسؤولیتگریزی و راحتطلبی انسانها، این توصیه مورد استقبال برخی جوامع واقع شد و عده زیادی از مردم رو به زندگی فردی آوردند.
اما همین نسخه نامبارک پس از چندین دهه آثار شوم خود را نمایان کرد و ضربات جبرانناپذیری بر پیکره این جوامع وارد کرد که افسردگی و اضطراب و افزایش قتل و جنایات جنسی از جمله آنها است.
اکنون همان مکاتب جهت جبران این ضایعه، به فکر ترویج زندگی دیجیتالی و پر کردن این خلأ توسط ماشین و عروسک و ربات خدمتکار افتادهاند. برخی دیگر نیز «حیوانات» را برای پر کردن جای خالی اعضای خانواده پیشنهاد میکنند. این تفکر، کار را به جایی رسانده است که فروشگاهها و آرایشگاههای حیواناتی همچون سگ، بازار پررونقی پیدا کردهاند و حتی در سالهای اخیر عمل جراحی زیبایی سگ و سایر حیوانات، هزینههای هنگفتی را بر صاحبان آنها تحمیل میکند! غافل از اینکه هیچیک از این راهحلها نمیتواند خلأ خانواده را در یک جامعه پر کند و همنشین کردن انسان با حیوانات جز اهانت به او و پایین آوردن جایگاه انسانی او ثمره دیگری ندارد.
این در حالی است که قرآن کریم اولاً برای انسان جایگاه ویژهای در میان مخلوقات قائل است که هیچ مخلوق دیگری نمیتواند جایگزین او باشد؛ ثانیاً انسان کامل را انسانی میداند که علاوه بر رعایت اصول حاکم بر سبک زندگی فردی، پایبند به خانواده خویش است و اعضای خانواده برای او اهمیت و احترام ویژهای دارند .
مقایسه این آموزهها با سوغاتی که در زمان ما از فرهنگ غربی وارد برخی کشورهای مسلمان میشود، شیفتگان سبک زندگی غربی را به این فکر فرو خواهد برد که چه فرهنگ غنی و پرباری را رها کردهاند و در مقابل چه به دست آوردهاند.
قرآن کریم تمامی ابعاد زندگی بشر را در نظر گرفته و در صورتی که به آموزههای انسانساز قرآن عمل شود، دنیا و آخرت انسانها آباد میشود. این همان وعدهای است که در خود قرآن نیز به آن اشاره شده است.
اگر سبک زندگی اسلامی در تمام جوامع مسلمان حکمفرما شود زمینه وحدت امت اسلامی مهیا خواهد شد چرا که در این صورت همه مسلمانان حول یک محور خواهند چرخید و شیوه زندگی واحدی خواهند داشت. گذشته از آنکه یکی از آموزههای سبک زندگی قرآنی پرهیز از اختلاف و تفرقه است که نتیجه عمل کردن به آن، وحدت و یکپارچگی امت اسلام خواهد بود.
روششناسی استنباط سبک زندگی از قرآن، الگوی مناسبی برای تطبیق اقتضائات هر عصری بر آموزههای قرآنی است. لذا با تدوین این روششناسی، الگویی فراگیر از قرآن استخراج میشود و نسلهای آینده نیز میتوانند با تکیه بر آن، سبک زندگی خود را بر آموزههای قرآنی تطبیق نمایند.
سبک زندگی براساس دین میتواند بهعنوان یکی از عوامل اصلی در پیشبینی و ارتقای سلامت روان به شمار آید. دین با مکانیزمهای گوناگون مانند وجود امید، انگیزه و مثبتنگری در زندگی، ایجاد شبکه حمایتی عاطفی و اجتماعی، دادن پاسخ روشن و قاطع به مفهوم خلقت، جهان و زندگی، تبیین و تعریف لذتبخش و معقول از رنج، درد و محرومیت، همچنین با دادن معنی و مفهوم به زندگی انسان و نجات او از پوچی و از سوی دیگر، با تغییر شناخت انسان از مرگ و ارضای صحیح انگیزه بقا و نیز با ارایه مفهوم پاداش و جبران سختیها میتواند در بهزیستی روانی فرد و جامعه نقش موثری داشته باشد.