فاطمه مداح نظری - « أمل » به معنی آرزو، مخفف کلمه « افواج المقاومه اللبنانیه » یعنی « گردان های مقاومت لبنانی » می باشد. این جنبش که اولین جنبش شیعی لبنان و بنیانگذار مقاومت اسلامی علیه اسرائیل در لبنان محسوب میشود، در ابتدا به عنوان شاخه نظامی حرکت المحرومین و توسط امام موسی صدر با همکاری شهید دکتر مصطفی چمران بنیان گذاشته شد .
تا در کشوری که هر حزب و گروه سیاسی یک شاخه نظامی وابسته به خود داشت، بتواند از کیان و هویت شیعیان لبنان دفاع نماید . شیعیانی که علیرغم داشتن بیشترین جمعیت طائفی در لبنان ، محروم ترین و مظلوم ترین طائفه لبنانی محسوب می شدند . با تأسیس حرکت المحرومین و سپس جنبش امل – که عملاً جایگزین حرکت المحرومین شد – جوانان شیعه که قبلا به احزاب چپ ، کمونیستی و فلسطینی پیوسته بودند ، از احزاب یاد شده روی گردان شده و به حزب طائفه خود پیوستند . به دنبال حمله نظامی اسرائیل درسال1982م/1361 ه.ش به لبنان ، مبارزان فلسطینی از لبنان اخراج شدند . حمایت های مالی و نظامی آنها از گروههای چپ لبنانی قطع گردید . سپس درگیری دولت مارونی با جنبش امل نیز ، به پیروزی جنبش امل و متحدانش انجامید . این عوامل باعث افزایش چشمگیر قدرت جنبش امل و تبدیل آن به قوی ترین قدرت نظامی لبنان در طی سالهای 5-1984 م/64-1363 ه .ش گردید ، اما این قدرت دوامی نیاورد و جنبش امل شکوه و قدرت خود را از دست داد .
«جنبش أمَل» از تشکلهای سیاسی شیعی در لبنان است که در اوایل دهه ۱۹۷۰میلادی توسط «امام موسی صدر» و برای دفاع از شیعیان لبنان و مقابله نظامی با رژیم صهیونیستی شکل گرفت.
«جنبش أمَل» از تشکلهای سیاسی شیعی در لبنان است که در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی توسط «امام موسی صدر» و برای دفاع از شیعیان لبنان و مقابله نظامی با رژیم صهیونیستی شکل گرفت. این گروه نیز در کنار سایر گروههای فعال لبنانی توانست به خوبی و با استفاده از حمایت و پشتیبانیهای مردمی از شیعیان این کشور در برابر رژیم صهیونیستی محافظت کند.
لبنان طوایف و مذاهب بسیاری دارد که این موضوع هم مشکل و هم خوبی است. دولت به بیروت و اطراف آن توجه بسیاری داشت، اما به مرزهای آن، مناطق جنوبی و بقاع اهمیت نمیداد. یک درصد بودجه برای جنوب و 99 درصد برای بیروت و دیگر مناطق بود.
عثمانیها حدود سیصد چهارصد سال بر لبنان حاکم بودند. طوایف شیعی، سنی، مسیحی، دروزی و... بودند. مسیحیان، دروزیها و اهلتسنن مورد حمایت بودند؛ از اروپا و ترکیه حمایت میشدند، اما هیچ کس از شیعیان لبنان حمایت نمیکرد.
عثمانیها شیعیان را به سربازی میگرفتند. برادرهای مادربزرگم به سربازی گرفته شدند و دیگر برنگشتند. شیعیان آن زمان میدانستند که اگر به سربازی بروند، دیگر برگشتی ندارند، به همین دلیل خیلی از شیعیان لبنان، مسیحی شدند. آنها از ترس این کار را انجام دادند. شهر جزین حدود چهارصد سال پیش، حدود پنجاه نفر مجتهد داشت، اما اکنون همه مردم مسیحی هستند. در شهر جبیل و دیگر شهرهای لبنان نیز چنین وضعیتی به وجود آمد.
علیه شیعیان ظلم و ستم بسیاری صورت گرفت. عثمانیها که رفتند، فرانسویها آمدند. اما معادله زیاد تفاوتی نکرد. استقلال در لبنان به وجود آمد، اما دولت لبنان اهمیتی به مناطق جنوب لبنان و آن مناطقی از بیروت که شیعهنشین بودند، نمیداد.
سید عبدالحسین شرفالدین با اشغالگران فرانسوی جنگید. مقاومت شدیدی هم به وجود آمد. امام موسی صدر اصالتاً لبنانی و خانوادهاش اهل لبنان و ایران بود. ایشان با دعوت شرفالدین به لبنان رفتند، به او پیوستند و وضعیت شیعیان لبنان را دیدند. امام موسی صدر وقتی این وضعیت را دیدند، خیلی ناراحت شدند.
بعد از وفات شرفالدین، ایشان کار در لبنان را شروع کردند. امام موسی صدر با سه خط، محور و روش پیش رفتند. این محورها اجتماعی، فرهنگی و نظامی بودند. او دید که اسرائیل تجاوزهای بسیاری دارد و هر روز شهرهای لبنان را میگیرد، وارد میشود، مردم را اسیر میکند و میکُشد. دولت و ارتش لبنان هم هیچ کاری در مقابل اسرائیل انجام نمیدهند. بنابراین یکی از محورها را با توجه به تجاوزات اسرائیل، نظامی قرار دادند. ضمن اینکه امام موسی صدر به قضیه فلسطین توجه داشت. او معتقد بود که باید در برابر تجاوزهای اسرائیل بایستیم و مقاومت نظامی ایجاد کنیم.
مقاومت نباید تنها نظامی باشد، بلکه باید در تمامی وسیلههای زندگی همچون آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و... باشد. امام موسی در لبنان شروع به کار کردند. از لحاظ نظامی بنیانگذار مقاومت در لبنان شدند. از لحاظ اجتماعی کارهای اجتماعی انجام دادند و به رفع فقر و محرومیت پرداختند. رفع محرومیت فقط این نبود که پول داده شود، بلکه باید مدرسه، بیمارستان، آب، برق و... تهیه میشد. باید وسایل زندگی خوب برای مردم تهیه میشد. در جنوب لبنان این چیزها نبود. اسرائیل هم از آن طرف حمله میکرد.
امام موسی صدر با این چند روش جلو رفتند. مدرسه همچون مدرسه جبل عامل ایجاد کرد. شیعیان لبنان قبلاً کل وقف و کارهایشان را زیر نظر سنیهای لبنان انجام میدادند. ایشان مجلس شیعیان را در لبنان تاسیس کردند. امام موسی صدر از دولت لبنان خیلی خواست تا به محرومان جنوب لبنان رسیدگی کند که برخی از آنها مسیحی و سنی بودند. اما اکثریت شیعه بودند.
امام موسی صدر در این زمینه تنها نبود و یک نفر از ایران به او معرفی شد و او دکتر مصطفی چمران بود. او به لبنان آمد و با امام موسی صدر جلسه برگزار کرد. با یکدیگر آشنا شدند. به نظرم در آن جلسه امام موسی صدر، چمران را خیلی پسندید. یک مدرسه هنرستان با عنوان جبل عامل تاسیس شد. شهید چمران مدیر آن مدرسه شد. وی از آن سو از طرف امام موسی صدر مسئول اساسی در جنبش امل شد تا از لحاظ آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی وارد شود و به رفع محرومیت بپردازد.
هرچه درباره شهید چمران صحبت کنیم، نمیتوانیم حقش را ادا کنیم. اصلاٌ نمیشود. درباره امام موسی صدر نیز اینگونه است. شهید چمران یک عالم، دانشمند، شاعر، عارف و... بود. 7 سمت داشت و میتوانست ثروت زیادی داشته باشد. او در ناسا کار کرده بود و اکتشافات بسیاری داشت. چمران همه این چیزها را رها کرد و دنبال رفع فقر و محرومیت رفت و در لبنان زندگی کرد. او خانوادهاش را رها کرد و خانواده بزرگ دیگری انتخاب کرد. جای دو سه نفر، پدر 300 نفر شد که آنها ایتام موسسه جبل عامل بودند. بیشتر رهبران مقاومت لبنان از این موسسه فارغ التحصیل شدند.
شهید چمران همه چیزها را رها کرد و به لبنان رفت. پول و علم را رها کرد و به لبنان رفت. آمد لبنان، خانوادهاش را رها کرد و با خانواده بزرگی زندگی کرد. این یک نفر عادی نیست. نمیشود گفت شهید چمران یک آدم عادی است و هر روز میتوانیم شهید چمران دیگری را بیاوریم. در هر صد سال یک مرد اینگونه میآید. به همین دلیل امام موسی صدر ایشان را حمزه عصر نامیدند.
هرچه درباره شهید چمران صحبت بکنیم، کم است. او ضد اسرائیل خیلی مقاومت کرد. او استاد مقاومت بود. فکر نمیکنم کسی در آن زمان کارهایی که شهید چمران انجام داد را میتوانست انجام دهد. با سلاحی که داشتند، نمیشد کاری کرد. شهید چمران در مقابل دشمن اسرائیلی، توانست خیلی از کارها را انجام دهد.
تأسیس «جنبش أمَل»
در سالهای ابتدایی دهه ۱۹۷۰ میلادی برابر با دهه ۱۳۵۰ شمسی، احزاب و گروههای لبنانی، فعالیت نظامی مستقلی برای خود داشتند که این موضوع همواره بهعنوان عاملی برای درگیریهای قومی و مذهبی مطرح بود. در این شرایط دشوار و خطرناک بود که «امام موسی صدر» در ۲۰ ژانویه ۱۹۷۵ میلادی برابر با ۳۰ دی ۱۳۵۳ شمسی مردم لبنان را به تشکیل سازمان نظامی متحد دعوت کرد. از این تاریخ، پایههای یک سازمان نظامی به نام «افواج مقاومت لبنان» یا همان «أمَل» پیریزی شد.
آموزش نیروها
جوانان مدرسه صنعتی «جبل عامل» اولین کسانی بودند که به این گروه پیوستند و به آموختن فنون نظامی پرداختند. مرکز آموزش این سازمان، نخست در دهکدهای به نام «یمونه» در حومه «بعلبک» بود که بعد از مدتی با توافق سازمان «فتح» فلسطین به مرکز بزرگ آموزش نظامی آن، یعنی محلی به نام «عینالنبیه» منتقل شد و در آنجا زیر نظر مربیان «جنبش فتح» به تربیت نیروهای خود پرداخت.
آشکار شدن سازمان «أمَل»
فعالیتهای این سازمان هفت ماه به صورت مخفیانه ادامه داشت، ولی پس از گذشت این مدت، در روز ۶ ژوئیه ۱۹۷۵ انفجاری در پایگاه نظامی این سازمان روی داد و ۲۷ نفر کشته و بیش از ۵۰ نفر نیز زخمی شدند. این جریان خود به خود موجب آشکار شدن سازمان «أمَل» شد.
از طرف دیگر به دنبال روی دادن این انفجار «امام موسی صدر» روز یکشنبه ۷ ژوئیه ۱۹۷۵میلادی در یک کنفرانس مطبوعاتی، موجودیت این سازمان را اعلام کرد. پس از این انفجار، مرکز آموزش به محل دیگری به نام «جَنَتا» تغییر مکان داد و در آنجا خود اعضای سازمان به اعضای جدید آموزش میدادند. پس از اعلام تأسیس «جنبش أمَل» جوانان متعددی به آن پیوستند.
تأمین هزینههای اولیه
بیشتر سلاحهای مورد نیاز این گروه، از طریق خمس و زکات ثروتمندان شیعه تهیه میشد. «امام موسی صدر» بهطور مستقیم یا بهوسیله برخی از افراد مورد اعتماد، از رومانی سلاح خریداری میکرد. بهطوریکه نخستین معامله تسلیحاتی که امام موسی صدر انجام داد، با وامی بود که از یکی از ثروتمندان جنوب گرفت. ضمن اینکه «امام موسی صدر» پیشنهاد پول و سلاح از سوی گروههای دیگر را نمیپذیرفت. او پیشنهاد تأمین سلاح و پول از سوی «خلیل الوزیر» معاون «یاسر عرفات» را هم رد کرده بود.
خنثی کردن فتنه فالانژها
مردم لبنان در ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۵میلادی برابر با ۲۵ شهریور ۱۳۵۴شمسی با یک چالش مستقیم در قلب بیروت روبرو شدند. در این زمان بود که گروههای مسلح، بهدستور «بشیر جمیل» نایب رئیس شبه نظامیان مسیحی فالانژ، بندرگاه و بازارهای تجاری بیروت را به تصرف خود درآوردند و به کشتار شهروندان پرداختند. پس از اینکه اهداف «فالانژها» مبنی بر تسلط بر کشور از طریق جنگ فرقهای فاش شد، این نیروهای «جنبش أمَل» بودند که به مقابله با این حزب برخاستند.
رهبری «جنبش أمَل»
رهبری «جنبش أمَل» از ابتدای تشکیل بر عهده «امام موسی صدر» بود، اما بعد از ربوده شدن «امام موسی صدر» در لیبی، شهید «مصطفی چمران» به مدت یک سال رهبر این گروه شد. سپس از سال ۱۹۷۹میلادی برابر با ۱۳۵۷شمسی نیز رهبری بر عهده «نبیه بری» بود. در عملیات «الجلیل» و حمله رژیم صهیونیستی به بیروت، «جنبش أمَل» همراه با دیگر گروههای لبنانی به مذاکرات با این رژیم اشغالگر در قالب هیات «نجات ملی» پیوست.
پس از توافق طائف
پس از اجرای توافق طائف، در سال ۱۹۹۰میلادی برابر با ۱۳۶۹شمسی با هدف قطع جنگ داخلی لبنان و تقسیم قدرت سیاسی، جنبش امل به جریان حاکم سیاسی جدید پیوست. از این رو، منصب ریاست مجلس و وزارت خانههایی همچون امور اجتماعی، مسکن و تعاونیها و اقتصاد به همراه مجلس جنوب و بخشهایی از ارتش، امنیت داخلی، امنیت دولت، و مراکز خدماتی از آن اعضای این جنبش شد.
مبارزات اتخاباتی
جنبش امل، در مبارزات انتخابی سال ۱۹۹۶میلادی کرسیهای فراوانی از حوزههای جنوب لبنان و بیروت بهدست آورد. «نبیه بری» رهبر این جنبش، ریاست مجلس را بهدست آورد و ریاست فراکسیون بزرگی را در مجلس بر عهده داشت.
فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی
این جنبس برخی نهادهای اجتماعی، بهداشتی، تبلیغاتی و فرهنگی مخصوص به خود و یا همراه خود را تحت پوشش دارد که مهمترین آنها شامل موسسه آموزش جبل عامل در شهر صور، جنبش فرهنگی لبنان، پیشاهنگی دانش آموزش رسالت اسلامی، مجله الامل، مجله داخلی العواصف، چاپ خانه بلال، تلویزیون NBN، مجمع فرهنگی نبیه برّی، منطقه زهرانی، خریداری «روزنامه الزمان» توسط جنبش امل، موسسه جمعیت حمایت از معلولان لبنان و ایستگاه رادیویی ۲۴ ساعته «الرسالة» است.
شکل گیری «حزبالله لبنان»
به دنبال این تغییر رویکرد و تحولاتی که در این عرصه روی داد گروهی از نیروهای این جنبش جدا شدند و چندی بعد، «حزبالله لبنان» به دنبال آن شکل گرفت. از سال ۱۹۹۰میلادی برابر با ۱۳۶۹شمسی، این جنبش به جریان سیاسی حاکم لبنان پیوست. ریاست مجلس و تصاحب تعدادی از کرسیهای مجلس لبنان، دستاورد تغییر نگرش «جنبش أمَل» در دوره بعد از «امام موسی صدر» بود. با وجود این تغییر نگرش، در جنگ ۳۳ روزه اسرائیل علیه لبنان، این نهضت در کنار «حزبالله» به مقابله با «رژیم صهیونیستی» برخاست.
همکاری در جنگ ۳۳ روزه
در جریان جنگ ۳۳ روزه در تابستان ۲۰۰۶ میلادی این جنبش با «حزبالله لبنان» همکاری خوب و منسجمی در مقابل اسرائیل داشت. به گواهی «سید حسن نصرالله» دبیر کل حزبالله، این همکاری در پی رایزنی با «نبیه بری» رهبر «جنبش امل» از همان روز اول جنگ تا آخر وجود داشت. در واقع میتوان گفت موفقیت لبنان در پیروزی بر اسرائیل نتیجه همکاری و همراهی نزدیک «نبیه برّی» و این جنبش و تقسیم مسئولیتها در بین دو گروه سیاسی بوده است. همکاریای که هم در میدان جنگ و هم در بعد برنامه ریزی و لجستیک جنگ بود. همچنین این هماهنگی در آزاد سازی کشتزارهای شعبا و جنگ جنوب ادامه داشته است.
«جنبش أمَل» از تشکلهای سیاسی شیعی در لبنان است که در اوایل دهه ۱۹۷۰میلادی توسط «امام موسی صدر» و برای دفاع از شیعیان لبنان و مقابله نظامی با رژیم صهیونیستی شکل گرفت.
«جنبش أمَل» از تشکلهای سیاسی شیعی در لبنان است که در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی توسط «امام موسی صدر» و برای دفاع از شیعیان لبنان و مقابله نظامی با رژیم صهیونیستی شکل گرفت. این گروه نیز در کنار سایر گروههای فعال لبنانی توانست به خوبی و با استفاده از حمایت و پشتیبانیهای مردمی از شیعیان این کشور در برابر رژیم صهیونیستی محافظت کند.
لبنان طوایف و مذاهب بسیاری دارد که این موضوع هم مشکل و هم خوبی است. دولت به بیروت و اطراف آن توجه بسیاری داشت، اما به مرزهای آن، مناطق جنوبی و بقاع اهمیت نمیداد. یک درصد بودجه برای جنوب و 99 درصد برای بیروت و دیگر مناطق بود.
عثمانیها حدود سیصد چهارصد سال بر لبنان حاکم بودند. طوایف شیعی، سنی، مسیحی، دروزی و... بودند. مسیحیان، دروزیها و اهلتسنن مورد حمایت بودند؛ از اروپا و ترکیه حمایت میشدند، اما هیچ کس از شیعیان لبنان حمایت نمیکرد.
عثمانیها شیعیان را به سربازی میگرفتند. برادرهای مادربزرگم به سربازی گرفته شدند و دیگر برنگشتند. شیعیان آن زمان میدانستند که اگر به سربازی بروند، دیگر برگشتی ندارند، به همین دلیل خیلی از شیعیان لبنان، مسیحی شدند. آنها از ترس این کار را انجام دادند. شهر جزین حدود چهارصد سال پیش، حدود پنجاه نفر مجتهد داشت، اما اکنون همه مردم مسیحی هستند. در شهر جبیل و دیگر شهرهای لبنان نیز چنین وضعیتی به وجود آمد.
علیه شیعیان ظلم و ستم بسیاری صورت گرفت. عثمانیها که رفتند، فرانسویها آمدند. اما معادله زیاد تفاوتی نکرد. استقلال در لبنان به وجود آمد، اما دولت لبنان اهمیتی به مناطق جنوب لبنان و آن مناطقی از بیروت که شیعهنشین بودند، نمیداد.
سید عبدالحسین شرفالدین با اشغالگران فرانسوی جنگید. مقاومت شدیدی هم به وجود آمد. امام موسی صدر اصالتاً لبنانی و خانوادهاش اهل لبنان و ایران بود. ایشان با دعوت شرفالدین به لبنان رفتند، به او پیوستند و وضعیت شیعیان لبنان را دیدند. امام موسی صدر وقتی این وضعیت را دیدند، خیلی ناراحت شدند.
بعد از وفات شرفالدین، ایشان کار در لبنان را شروع کردند. امام موسی صدر با سه خط، محور و روش پیش رفتند. این محورها اجتماعی، فرهنگی و نظامی بودند. او دید که اسرائیل تجاوزهای بسیاری دارد و هر روز شهرهای لبنان را میگیرد، وارد میشود، مردم را اسیر میکند و میکُشد. دولت و ارتش لبنان هم هیچ کاری در مقابل اسرائیل انجام نمیدهند. بنابراین یکی از محورها را با توجه به تجاوزات اسرائیل، نظامی قرار دادند. ضمن اینکه امام موسی صدر به قضیه فلسطین توجه داشت. او معتقد بود که باید در برابر تجاوزهای اسرائیل بایستیم و مقاومت نظامی ایجاد کنیم.
مقاومت نباید تنها نظامی باشد، بلکه باید در تمامی وسیلههای زندگی همچون آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و... باشد. امام موسی در لبنان شروع به کار کردند. از لحاظ نظامی بنیانگذار مقاومت در لبنان شدند. از لحاظ اجتماعی کارهای اجتماعی انجام دادند و به رفع فقر و محرومیت پرداختند. رفع محرومیت فقط این نبود که پول داده شود، بلکه باید مدرسه، بیمارستان، آب، برق و... تهیه میشد. باید وسایل زندگی خوب برای مردم تهیه میشد. در جنوب لبنان این چیزها نبود. اسرائیل هم از آن طرف حمله میکرد.
امام موسی صدر با این چند روش جلو رفتند. مدرسه همچون مدرسه جبل عامل ایجاد کرد. شیعیان لبنان قبلاً کل وقف و کارهایشان را زیر نظر سنیهای لبنان انجام میدادند. ایشان مجلس شیعیان را در لبنان تاسیس کردند. امام موسی صدر از دولت لبنان خیلی خواست تا به محرومان جنوب لبنان رسیدگی کند که برخی از آنها مسیحی و سنی بودند. اما اکثریت شیعه بودند.
امام موسی صدر در این زمینه تنها نبود و یک نفر از ایران به او معرفی شد و او دکتر مصطفی چمران بود. او به لبنان آمد و با امام موسی صدر جلسه برگزار کرد. با یکدیگر آشنا شدند. به نظرم در آن جلسه امام موسی صدر، چمران را خیلی پسندید. یک مدرسه هنرستان با عنوان جبل عامل تاسیس شد. شهید چمران مدیر آن مدرسه شد. وی از آن سو از طرف امام موسی صدر مسئول اساسی در جنبش امل شد تا از لحاظ آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی وارد شود و به رفع محرومیت بپردازد.
هرچه درباره شهید چمران صحبت کنیم، نمیتوانیم حقش را ادا کنیم. اصلاٌ نمیشود. درباره امام موسی صدر نیز اینگونه است. شهید چمران یک عالم، دانشمند، شاعر، عارف و... بود. 7 سمت داشت و میتوانست ثروت زیادی داشته باشد. او در ناسا کار کرده بود و اکتشافات بسیاری داشت. چمران همه این چیزها را رها کرد و دنبال رفع فقر و محرومیت رفت و در لبنان زندگی کرد. او خانوادهاش را رها کرد و خانواده بزرگ دیگری انتخاب کرد. جای دو سه نفر، پدر 300 نفر شد که آنها ایتام موسسه جبل عامل بودند. بیشتر رهبران مقاومت لبنان از این موسسه فارغ التحصیل شدند.
شهید چمران همه چیزها را رها کرد و به لبنان رفت. پول و علم را رها کرد و به لبنان رفت. آمد لبنان، خانوادهاش را رها کرد و با خانواده بزرگی زندگی کرد. این یک نفر عادی نیست. نمیشود گفت شهید چمران یک آدم عادی است و هر روز میتوانیم شهید چمران دیگری را بیاوریم. در هر صد سال یک مرد اینگونه میآید. به همین دلیل امام موسی صدر ایشان را حمزه عصر نامیدند.
هرچه درباره شهید چمران صحبت بکنیم، کم است. او ضد اسرائیل خیلی مقاومت کرد. او استاد مقاومت بود. فکر نمیکنم کسی در آن زمان کارهایی که شهید چمران انجام داد را میتوانست انجام دهد. با سلاحی که داشتند، نمیشد کاری کرد. شهید چمران در مقابل دشمن اسرائیلی، توانست خیلی از کارها را انجام دهد.
تأسیس «جنبش أمَل»
در سالهای ابتدایی دهه ۱۹۷۰ میلادی برابر با دهه ۱۳۵۰ شمسی، احزاب و گروههای لبنانی، فعالیت نظامی مستقلی برای خود داشتند که این موضوع همواره بهعنوان عاملی برای درگیریهای قومی و مذهبی مطرح بود. در این شرایط دشوار و خطرناک بود که «امام موسی صدر» در ۲۰ ژانویه ۱۹۷۵ میلادی برابر با ۳۰ دی ۱۳۵۳ شمسی مردم لبنان را به تشکیل سازمان نظامی متحد دعوت کرد. از این تاریخ، پایههای یک سازمان نظامی به نام «افواج مقاومت لبنان» یا همان «أمَل» پیریزی شد.
آموزش نیروها
جوانان مدرسه صنعتی «جبل عامل» اولین کسانی بودند که به این گروه پیوستند و به آموختن فنون نظامی پرداختند. مرکز آموزش این سازمان، نخست در دهکدهای به نام «یمونه» در حومه «بعلبک» بود که بعد از مدتی با توافق سازمان «فتح» فلسطین به مرکز بزرگ آموزش نظامی آن، یعنی محلی به نام «عینالنبیه» منتقل شد و در آنجا زیر نظر مربیان «جنبش فتح» به تربیت نیروهای خود پرداخت.
آشکار شدن سازمان «أمَل»
فعالیتهای این سازمان هفت ماه به صورت مخفیانه ادامه داشت، ولی پس از گذشت این مدت، در روز ۶ ژوئیه ۱۹۷۵ انفجاری در پایگاه نظامی این سازمان روی داد و ۲۷ نفر کشته و بیش از ۵۰ نفر نیز زخمی شدند. این جریان خود به خود موجب آشکار شدن سازمان «أمَل» شد.
از طرف دیگر به دنبال روی دادن این انفجار «امام موسی صدر» روز یکشنبه ۷ ژوئیه ۱۹۷۵میلادی در یک کنفرانس مطبوعاتی، موجودیت این سازمان را اعلام کرد. پس از این انفجار، مرکز آموزش به محل دیگری به نام «جَنَتا» تغییر مکان داد و در آنجا خود اعضای سازمان به اعضای جدید آموزش میدادند. پس از اعلام تأسیس «جنبش أمَل» جوانان متعددی به آن پیوستند.
تأمین هزینههای اولیه
بیشتر سلاحهای مورد نیاز این گروه، از طریق خمس و زکات ثروتمندان شیعه تهیه میشد. «امام موسی صدر» بهطور مستقیم یا بهوسیله برخی از افراد مورد اعتماد، از رومانی سلاح خریداری میکرد. بهطوریکه نخستین معامله تسلیحاتی که امام موسی صدر انجام داد، با وامی بود که از یکی از ثروتمندان جنوب گرفت. ضمن اینکه «امام موسی صدر» پیشنهاد پول و سلاح از سوی گروههای دیگر را نمیپذیرفت. او پیشنهاد تأمین سلاح و پول از سوی «خلیل الوزیر» معاون «یاسر عرفات» را هم رد کرده بود.
خنثی کردن فتنه فالانژها
مردم لبنان در ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۵میلادی برابر با ۲۵ شهریور ۱۳۵۴شمسی با یک چالش مستقیم در قلب بیروت روبرو شدند. در این زمان بود که گروههای مسلح، بهدستور «بشیر جمیل» نایب رئیس شبه نظامیان مسیحی فالانژ، بندرگاه و بازارهای تجاری بیروت را به تصرف خود درآوردند و به کشتار شهروندان پرداختند. پس از اینکه اهداف «فالانژها» مبنی بر تسلط بر کشور از طریق جنگ فرقهای فاش شد، این نیروهای «جنبش أمَل» بودند که به مقابله با این حزب برخاستند.
رهبری «جنبش أمَل»
رهبری «جنبش أمَل» از ابتدای تشکیل بر عهده «امام موسی صدر» بود، اما بعد از ربوده شدن «امام موسی صدر» در لیبی، شهید «مصطفی چمران» به مدت یک سال رهبر این گروه شد. سپس از سال ۱۹۷۹میلادی برابر با ۱۳۵۷شمسی نیز رهبری بر عهده «نبیه بری» بود. در عملیات «الجلیل» و حمله رژیم صهیونیستی به بیروت، «جنبش أمَل» همراه با دیگر گروههای لبنانی به مذاکرات با این رژیم اشغالگر در قالب هیات «نجات ملی» پیوست.
پس از توافق طائف
پس از اجرای توافق طائف، در سال ۱۹۹۰میلادی برابر با ۱۳۶۹شمسی با هدف قطع جنگ داخلی لبنان و تقسیم قدرت سیاسی، جنبش امل به جریان حاکم سیاسی جدید پیوست. از این رو، منصب ریاست مجلس و وزارت خانههایی همچون امور اجتماعی، مسکن و تعاونیها و اقتصاد به همراه مجلس جنوب و بخشهایی از ارتش، امنیت داخلی، امنیت دولت، و مراکز خدماتی از آن اعضای این جنبش شد.
مبارزات اتخاباتی
جنبش امل، در مبارزات انتخابی سال ۱۹۹۶میلادی کرسیهای فراوانی از حوزههای جنوب لبنان و بیروت بهدست آورد. «نبیه بری» رهبر این جنبش، ریاست مجلس را بهدست آورد و ریاست فراکسیون بزرگی را در مجلس بر عهده داشت.
فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی
این جنبس برخی نهادهای اجتماعی، بهداشتی، تبلیغاتی و فرهنگی مخصوص به خود و یا همراه خود را تحت پوشش دارد که مهمترین آنها شامل موسسه آموزش جبل عامل در شهر صور، جنبش فرهنگی لبنان، پیشاهنگی دانش آموزش رسالت اسلامی، مجله الامل، مجله داخلی العواصف، چاپ خانه بلال، تلویزیون NBN، مجمع فرهنگی نبیه برّی، منطقه زهرانی، خریداری «روزنامه الزمان» توسط جنبش امل، موسسه جمعیت حمایت از معلولان لبنان و ایستگاه رادیویی ۲۴ ساعته «الرسالة» است.
شکل گیری «حزبالله لبنان»
به دنبال این تغییر رویکرد و تحولاتی که در این عرصه روی داد گروهی از نیروهای این جنبش جدا شدند و چندی بعد، «حزبالله لبنان» به دنبال آن شکل گرفت. از سال ۱۹۹۰میلادی برابر با ۱۳۶۹شمسی، این جنبش به جریان سیاسی حاکم لبنان پیوست. ریاست مجلس و تصاحب تعدادی از کرسیهای مجلس لبنان، دستاورد تغییر نگرش «جنبش أمَل» در دوره بعد از «امام موسی صدر» بود. با وجود این تغییر نگرش، در جنگ ۳۳ روزه اسرائیل علیه لبنان، این نهضت در کنار «حزبالله» به مقابله با «رژیم صهیونیستی» برخاست.
همکاری در جنگ ۳۳ روزه
در جریان جنگ ۳۳ روزه در تابستان ۲۰۰۶ میلادی این جنبش با «حزبالله لبنان» همکاری خوب و منسجمی در مقابل اسرائیل داشت. به گواهی «سید حسن نصرالله» دبیر کل حزبالله، این همکاری در پی رایزنی با «نبیه بری» رهبر «جنبش امل» از همان روز اول جنگ تا آخر وجود داشت. در واقع میتوان گفت موفقیت لبنان در پیروزی بر اسرائیل نتیجه همکاری و همراهی نزدیک «نبیه برّی» و این جنبش و تقسیم مسئولیتها در بین دو گروه سیاسی بوده است. همکاریای که هم در میدان جنگ و هم در بعد برنامه ریزی و لجستیک جنگ بود. همچنین این هماهنگی در آزاد سازی کشتزارهای شعبا و جنگ جنوب ادامه داشته است.