گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1403/07/1 12:52
شناسه : 409647
شروع مهر معمولاً برای اکثر کودکانی که مدرسه رفتن را آغاز می‌کنند ‏با حال و هوای دلنشین شاد و جذاب و هیاهوی کودکانه همراه است ‏ولی در این میان عده‌ای از کودکان هستند که به روش دیگری به آغاز ‏مهر پاسخ می‌دهد این کودکان از شروع مدرسه و رفتن به مدرسه ‏خوشحال نیستند ‌آنها تا به مدرسه می‌آیند ولی به محض مشاهده فضای ‏مدرسه و سایر دانش آموزان دچار ترس و اضطراب می‌شوند و شروع ‏به گریه کردن و داد زدن می‌کنند .بعضی‌ها در طول شبانه روز کابوس ‏رفتن به مدرسه دارند و معمولاً از آمدن به مدرسه امتناع می‌کنند و ‏تلاش و ترفند والدین کفایت نمی‌کند؛ این‌ها قبل از آمدن به مدرسه ‏اظهار می‌کنند که سردرد یا شکم درد دارند .‏
بر اساس رفتارهای تشخیصی و آماری اختلالات روانی اختلال اضطراب ‏جدایی با ملاک‌های زیر قابل تشخیص است.‏
‏ ترس یا اضطراب زیاد و بی‌تناسب با مراحل رشدی درباره جدا شدن از ‏کسانی که به آنها وابسته است که حداقل سه مورد از ۸ مورد زیر را ‏داشته باشد.‏
‏ ۱. وقتی کودک از منزل یا افرادی که به آنها دلبستگی دارد جدا ‏می‌شود دچار ناراحتی مفرط می‌شود.‏
‏ ۲ .نگرانی مفرط و مداوم درباره از دست دادن یا آسیب دیدن احتمالی ‏تصادف یا مرگ افراد مورد دلبستگی .‏
‏۳. نگرانی مفرط و مداوم درباره واقعه ناخواسته مانند گم شدن روبرو ‏شدن تصادف کردن بیمار شدن که موجب جدا شدن از فرد مورد ‏دلبستگی گردد. ۴. بی‌میلی یا امتناع مداوم از بیرون رفتن دور شدن از ‏منزل مدرسه رفتن یا هر جای دیگری به دلیل ترس از جدایی این ‏اختلال باعث ناراحتی والدین مدرسه به ویژه معلم و برهم شدن برهم ‏زدن نظم کلاس و اختلال جدی در روند تحصیل کودک می‌شود؛ که ‏گاهی با اعتراض والدین سایر دانش آموزان همراه است.‏
‏ در اکثر موارد اختلال اضطراب جدایی به دنبال استرس زندگی به ویژه ‏فقدان بروز می‌کند مثل مرگ اعضای خانواده یا حیوان خانگی بیماری ‏فرد با خویشاوندان تغییر مدرسه ،طلاق والدین انتقال به یک منزل جدید ‏مهاجرت و فاجعه‌ای که برای مدتی سبب جدایی از افراد مهم زندگی فرد ‏شده است.‏
واما راهکار .....‏
اریک اریکسون در نظریه روانی اجتماعی خود رشد روانی اجتماعی ‏انسان را در ۸ مرحله معرفی کرده است نخستین مرحله اعتماد در ‏برابر بی‌اعتمادی است که در برابر بین تولد تا یک سالگی پدید می‌آید و  ‏بنیادی‌ترین مرحله در زندگی است. اعتماد زیربنا و اساس نگرش ‏کودک به زندگی است اگر مادر به نیازهای جسمانی کودک به طور ‏مناسب پاسخ دهد و عشق و محبت پرستاری و امنیت کافی را تامین ‏کند کودک احساس اعتمادخواهد کرد .(کاپلان ۱۳۹۸ )‏
اگراعتماد به نحو موفقیت آمیز در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس ‏امنیت خواهد کرد اگر مادر یا پرستار ناسازگار پس زننده و بی‌ثبات و ‏یا از نظر عاطفی غیر قابل دسترس باشد به رشد حس بی‌اعتمادی در ‏کودک کمک می‌کند عدم توفیق در رشد اعتماد به ترس و باور اینکه ‏دنیا ناسازگار و غیر قابل پیش بینی است، منجر می‌گردد.‏
‏ اریکسون معتقد بود که زیربنای شخصیت سالم را احساس اعتماد ‏می‌سازد( کاپلان ۱۳۹۸ )‏
اگر کودک حس اعتماد درونی و عمیق داشته باشد دنیا را امن و با ‏ثبات مردم را قابل اعتماد می‌یابد؛ این حس به چگونگی رابطه مادر و ‏کودک و نحوه مراقبت او از کودک بستگی دارد. هنگامی که آنها ‏احساس کنند والدینشان با ثبات قابل پیش بینی و قابل اتکا هستند ؛آنگاه ‏حس عمیق اعتماد به والد خویش را در خود رشد می‌دهند. آنها ‏می‌فهمند که وقتی احساس گرسنگی سرما و یا درد می‌کنند می‌توانند ‏برای تسکین درد خود و رفع گرسنگی و گرم شدن روی مراقب خود ‏حساب کنند.‏
‏ والدین با برخورداری از آرامش و با حضور مطمئن خود کودکان را ‏تشویق می‌کنند تا دنیای اطراف خود را مورد بررسی قرار دهند آنچه ‏لازم است این است که والدین صبورانه حضور داشته باشند و قابل ‏دسترس باشند در این صورت کودک خودش می‌آموزد.‏
‏ این کاربرد عملی بر اساس پژوهش ماهلر در مورد فرایند جدایی ‏مناسب کودک از مادر در نظر گرفته شده است (کرین ۱۳۹۸)‏
برگرفته از نظریه های رشد مفاهیم وکاربردها ‏
جمع آوری وتدوین : اعظم حاجی آقاجانی .معاون آموزشی دبستان ‏شاطربان ۲ ناحیه ۲ آموزش وپرورش

پاسخی بگذارید