گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1403/08/2 12:01
شناسه : 409914
فاطمه مداح نظری – در یک سالی که از جنگ غزه و مناقشات فزاینده ‏در منطقه می گذرد، در کنار اخبار جنایات حیرت‌انگیز رژیم ‏صهیونیستی، شنیدن برخی اخبار تلخی و غم متفاوتی در اذهان به جا ‏می گذارد. این که جنگنده‌های رژیم اسراییل برای بمباران یمن یا عراق ‏جهت سوختگیری یا مسائل فنی دیگر از پایگاه‌های نظامی کشورهای ‏عربی استفاده می کنند؛ این که کشور اردن با افتخار اعلام می کند که ‏در رهگیری موشک‌ها و پهپادهای ایران به سمت سرزمین‌های اشغالی ‏نقش داشته است؛ این که ارتش مصر با وجود شمار قابل‌توجه نیرو و ‏امکانات و تسلیحات قابل اعتناء، قدمی در راه مقابله با اسراییل برنمی ‏دارد و...همه نشانگان یک بیماری تاریخی در حاکمان کشورهای ‏عربی، یعنی بیماری «خیانت» است. اما این که خیانت عمیق و قدیمی ‏و مستمر چه ریشه‌هایی دارد و چرا حاکمان کشورهای اسلامی دچار ‏مسخ‌شدگی به نفع اسراییل شده‌اند، خود یک سوال بسیار حیاتی و ‏اساسی است که برای رسیدن به آن، لاجرم باید ریشه‌های تاریخی و ‏پیوندها و ارتباطات پنهان را کاوش کرد.‏
‏ این که این خیانت عمیق و قدیمی و مستمر چه ریشه‌هایی دارد و چرا ‏حاکمان کشورهای اسلامی «مسخ» اسراییل شده‌اند، خود یک سوال ‏بسیار حیاتی و اساسی است که برای رسیدن به آن، لاجرم باید ‏ریشه‌های تاریخی را کاوید. ‏
عطوان تحلیلگر معروف جهان عرب در مطلبی در رای الیوم با اشاره ‏به اقدام سه کشور عربی در کمک به رژیم صهیونیستی برای مقابله با ‏محاصره دریایی اعمال شده از سوی ارتش یمن، آورده است: در ‏شرایطی که برادران یمنی تاوان مالی و انسانی سنگینی به سبب بستن ‏دریای سرخ و باب المندب به روی کشتی‌های اسرائیلی می‌دهند و هدف ‏حملات هوایی آمریکا و انگلیس قرار دارند، برخی کشورهای عربی ‏مانند امارات، عربستان و اردن با گشودن گذرگاه زمینی دوبی - حیفا ‏هر آنچه رژیم اشغالگر از کالاها و غذاهای تازه نیاز دارد و با قیمت ‏کمتر به این رژیم می‌رسانند.‏
وی نوشت: درحالیکه کشورهایی که این کریدور زمینی از آن عبور ‏می‌کند سکوت مطلق در پیش گرفته‌اند و به دنبال توجیه و عذر و بهانه ‏آوردن به خاطر این اقدام عادی سازی خطرناک و خفت بار و همسویی ‏با جنگ کشتار پاکسازی نژادی در غزه هستند؛ رسانه‌های رژیم ‏صهیونیستی گزارش‌های تصویری از عبور صدها کامیون از این ‏کریدور به تصویر کشانده‌اند و آنچه این کشورها به دنبال سرپوش ‏نهادن از آن و مخفی نگه داشتن از ملت‌هایشان هستند را برملا ‏کرده‌اند. چند روز قبل کانال ۱۳ رژیم صهیونیستی صدها کامیون حامل ‏کالا و غذای تازه منتشر کرد. این اقدام سه کشور عربی به مثابه ‏مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در جنگ کشتار جمعی و خونریزی غزه ‏است.‏
وی همچنین این کریدور را به مثابه پایمال کردن خون شهیدان، ‏کودکان، زنان و سالخوردگان در غزه دانست که حامی کرامت امت ‏اسلامی و حافظ هویت عربی و اسلامی در قدس اشغالی هستد.‏
عطوان بیان کرد: حرکت شتابان برای رساندن کالا و غذا به ‏صهیونیست‌ها به مثابه مشارکت مستقیم در جنگ کشتار و گرسنه نگه ‏داشتن ساکنان غزه و کرانه باختری است همانطور که مقامات مصر با ‏نگشودن گذرگاه رفح با زور و اجازه ندادن به عبور کمک‌های ‏بشردوستانه به غزه و وضع عوارض پنج هزار دلاری برای عبور هر ‏کامیون اقدامی مشابه انجام می‌دهند. گزارش‌ها از صف طولانی بیش از ‏‏۲ هزار و پانصد کامیون از العریش تا گذرگاه رفح حکایت دارد.‏
احمد الکحلاوی، رئیس شورای ملی حمایت از مقاومت تونس و مبارزه ‏با عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی: کشور‌های عربی تنها به ‏دادن بیانیه و محکومیت جنایات رژیم اسرائیل در حد حرف عمل می‌کنند ‏و منافع آنان این اجازه را نمی‌دهد که در عمل واکنشی در حمایت از ‏مردم فلسطین انجام دهند. تحریم رژیم صهیونیستی به تنهایی کافی ‏نخواهد بود؛ کشور‌های اسلامی باید این غده سرطانی که از ابتدای قرن ‏بیستم و به منظور از بین بردن اتحاد مسلمانان شکل گرفت را از بین ‏ببرند. کار رژیم اشغالگر، ترویج هرج و مرج و تنش در منطقه و ‏اختلاف پراکنی میان کشور‌های اسلامی است. جمهوری اسلامی نسبت ‏به مردم مظلوم فلسطین احساس مسئولیت کرده و دست برتر را در ‏حمایت از موضوع فلسطین دارد. نابودی رژیم صهیونیستی امری ‏ممکن است؛ بیش از شش ماه از جنگ گذشته است و آنان کوچکترین ‏پیروزی در جنگ بدست نیاوردند.‏
در حالی که مردم فلسطین با نسل‌کشی روبه‌رو هستند، کشورهای عربی ‏باید با رژیم صهیونیستی که آنها را هدف قرار می‌دهد، آواره می‌کند و ‏شهرهای آنها را نابود می‌کند به شیوه‌ای معنی‌دار برخورد کند. وقت آن ‏است که جهان عرب، از جمله دولت خودگردان فلسطین، روابط ‏دیپلماتیک و اقتصادی خود را با تل‌ آویو قطع کند.‏
تمام دولت‌ها عربی تاکنون تنها بر اساس منافع شخصی‌شان با این نسل‌ ‏کشی برخورد کرده‌اند نه بر اساس اصول انسانی و اخلاقی. آن‌ها در ‏درجه نخست، از توان نظامی رژیم صهیونیستی می‌ ترسند و در ثانی، ‏نمی‌خواهند که در مصاف با قدرت‌های غربی قرار بگیرند. اما واقعیت ‏این است که منافع اقتصادی و سیاسی حاصل از این رویکرد تنها در ‏اختیار اقلیتی معدود از نخبگان سیاسی و اقتصادی قرار دارد و به ‏همین دلیل است که اکثریت مردم کشورهای عربی که منتقد وضع فعلی ‏بوده و خواستار برخورد قاطع جهان عرب با جنایات رژیم صهیونیستی ‏هستند معتقدند که نخبگان حاکم بر کشورشان فاسد هستند، این همان ‏نگاهی بود که باعث شورش‌ های اجتماعی در سال 2011 شد.‏
مردم سراسر منطقه به دلایل مختلفی از فلسطین حمایت می‌کنند از جمله ‏اینکه آن‌ها مبارزه فلسطینی‌ها را بازتابی از وضعیت خود و تمایل به ‏آزادی و عزت می‌بییند. از نظر آنان مردم فلسطین که با منابع اندک در ‏برابر ابرقدرتی چون آمریکا و متحد تا بن دندان مسلح آن ـ رژیم ‏صهیونیستی ـ ایستاده‌اند قابل احترام هستند.‏
بر همین اساس است که این روزها مردم جهان عرب مرتبا این پرسش ‏را مطرح می‌کنند که چرا دولت‌های مصر و اردن نتوانسته‌اند برای ‏تسکین رنج فلسطینی‌ها در غزه اقدام کنند، یا چرا عربستان سعودی از ‏اهرم عرضه نفت خود برای فشار بر آمریکا برای متوقف کردن حمایت ‏خود از جنگ استفاده نکرده است.‏
خیانت کشورهای عربی و اسلامی در موضوع فلسطین و لبنان یک ‏مصیبت تاریخی است آنها در طول تاریخ مورد لعن و نفرین مسلمان‌ها ‏خواهند بود آنها در ظاهر اسرائیل را محکوم می‌کنند اما در واقع ‏آرزوی زوال حماس و حزب الله را دارند.‏
حجت‌ الاسلام و المسلمین سید حسن عاملی نماینده ولی فقیه در استان ‏اردبیل و امام جمعه اردبیل گفت: گر حزب‌الله علاوه بر مراکز نظامی و ‏پایگاه های هوایی، ایستگاه‌های برق و آب و مراکز تولید سوخت و ‏اینترنت را هدف بگیرد نتانیاهو ماشین جنگی خود را متوقف خواهد ‏کرد و تمام تحلیل گران می‌گویند اسرائیل توان اداره طولانی مدت جنگ ‏را ندارد. جای بسیار تاسف است که سلفی‌ها و وهابی‌های مصر اعلام ‏کردند هیچ کس به پیروزی‌های حزب‌الله و شکست فاحش اسرائیل ‏خوشحال نشود و الّا از اسلام خارج شده است !!! رئیس آنها با اعلان ‏این مطلب به کسانی که پیروزی حزب الله را جشن می گیرند گفته ‏بروید اعتقادات فاسد خودتان را اصلاح کنید خوشحالی حرام است چون ‏این پیروزی تاریخی علیه اسرائیل توسط حزب الله که شیعه و رافضی و ‏از تابعین ایران است صورت گرفته است عجیب است این فرقه ضاله ‏مضله با سکوت مرگبار ارتش‌های مصر، اردن و سعودی‌ کار ندارد و ‏آنها را تنقیص نمی‌کند اما حزب الله را تکفیر می‌کند البته غالبیت ‏ملت‌های عرب در کنار حزب الله هستند و این هفته بعد از حمله حماسی ‏حزب الله به اسرائیل در کشورهای عربی این شعار به آسمان می‌رفت: ‏یا نصرالله یا حبیب اضرب دمّر تل آبیب سلفی ها در جنگ غزه یک ‏کلمه در محکومیت اسرائیل حرف نزدند و دیناری به گرسنگان غزه ‏کمک نکردند. از قربانی سه میلیون حاجی ها حتی یک عدد آن به ‏گرسنگان نرسید.‏
خیانت کشورهای عربی و اسلامی در موضوع فلسطین و لبنان یک ‏مصیبت تاریخی است آنها در طول تاریخ مورد لعن و نفرین مسلمان‌ها ‏خواهند بود آنها در ظاهر اسرائیل را محکوم می‌کنند اما در واقع ‏آرزوی زوال حماس و حزب الله را دارند هر کس به شبکه العربیه نگاه ‏کند او می‌گوید همین الان بلند شوم و به لشکر صهیونیستی اسرائیل ‏ملحق شوم و فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها را بکشم!‏
خانواده های سلطنتی عرب از نزدیک با خانواده های سلطنتی اروپایی ‏و اشراف سیاه کار می کنند و سازمان‌هایی چون معبدیون(‏shriners‏)، ‏ملت اسلام و «پنج درصدی‌ها» را مدیریت می کنند که همگی سازمان ‏های ماسونی هستند که در ایالات متحده فعالیت می کنند. خانواده ‏سلطنتی عرب اموی(بنی امیه) پس از حمله مورها(نژادهای مسلمان ‏عربی، اسپانیایی و بربر) در حدود سال 700 پس از میلاد به اسپانیا و ‏فتوحات خود، با اقوام مختلف سلطنتی و اشراف اروپایی ازدواج کردند.‏
خانواده های سلطنتی که با مورها خویشاوند شدند، عمدتا در اسپانیا، ‏پرتغال و ایتالیا، و همچنین گروه‌های کوچک‌تر در فرانسه و آلمان، ‏ساکن شدند. جوزف راتزینگر(پاپ قبلی کلیسای کاتولیک رُمی با نام ‏بندیکت شانزدهم) نقش سر یک مور را بر روی نشان پاپی خود داشت. ‏‏«اشرافیت سیاه» لقبی است که شماری از پژوهشگران تاریخ آلترناتیو ‏به خط خونی سلطنتی نسبت می دهند که ریشه‌ی آن به یک تبار اشرافی ‏ونیزی در قرن نهم میلادی می رسد. این خط خونی که بعدا در شکل ‏خاندان «ولف هانوفری»، به تدریج بر قدرت خود افزود، در سال ‏‏1714 میلادی از طریق به قدرت رسیدن جرج اول، بر انگلستان حاکم ‏شد.‏
این تبار اشرافیت سیاه(مشهور به گوئلف) از طریق مجموعه‌ای از ‏پیوندهای ازدواج با دیگر خاندان‌های سلطنتی و تجار و بازرگانان ‏ذینفوذ، قدرت خود را بر اروپا تثبیت و تحکیم کرد و در قرن بیستم، با ‏وجود افول ظاهری سلطنت‌ها در اروپا، از طریق سلطه‌ی پنهان بر ‏واتیکان و بر تجارت و بازرگانی ماوراء بحار، عملا قدرت پشت‌پرده‌ی ‏سیاسی اروپا و آمریکا تا همین امروز شد. بنا بر شماری از ‏پژوهش‌های مدرن‌تر، مراکز اصلی قدرت این اشرافیت سیاه، شهر ‏لندن(مرکزیت تجاری)، واتیکان(مرکزیت دینی) و واشینگتن دی ‏سی(مرکزیت سیاسی-نظامی) هستند.‏

پاسخی بگذارید