
فاطمه مداح نظری – در یک سالی که از جنگ غزه و مناقشات فزاینده در منطقه می گذرد، در کنار اخبار جنایات حیرتانگیز رژیم صهیونیستی، شنیدن برخی اخبار تلخی و غم متفاوتی در اذهان به جا می گذارد. این که جنگندههای رژیم اسراییل برای بمباران یمن یا عراق جهت سوختگیری یا مسائل فنی دیگر از پایگاههای نظامی کشورهای عربی استفاده می کنند؛ این که کشور اردن با افتخار اعلام می کند که در رهگیری موشکها و پهپادهای ایران به سمت سرزمینهای اشغالی نقش داشته است؛ این که ارتش مصر با وجود شمار قابلتوجه نیرو و امکانات و تسلیحات قابل اعتناء، قدمی در راه مقابله با اسراییل برنمی دارد و...همه نشانگان یک بیماری تاریخی در حاکمان کشورهای عربی، یعنی بیماری «خیانت» است. اما این که خیانت عمیق و قدیمی و مستمر چه ریشههایی دارد و چرا حاکمان کشورهای اسلامی دچار مسخشدگی به نفع اسراییل شدهاند، خود یک سوال بسیار حیاتی و اساسی است که برای رسیدن به آن، لاجرم باید ریشههای تاریخی و پیوندها و ارتباطات پنهان را کاوش کرد.
این که این خیانت عمیق و قدیمی و مستمر چه ریشههایی دارد و چرا حاکمان کشورهای اسلامی «مسخ» اسراییل شدهاند، خود یک سوال بسیار حیاتی و اساسی است که برای رسیدن به آن، لاجرم باید ریشههای تاریخی را کاوید.
عطوان تحلیلگر معروف جهان عرب در مطلبی در رای الیوم با اشاره به اقدام سه کشور عربی در کمک به رژیم صهیونیستی برای مقابله با محاصره دریایی اعمال شده از سوی ارتش یمن، آورده است: در شرایطی که برادران یمنی تاوان مالی و انسانی سنگینی به سبب بستن دریای سرخ و باب المندب به روی کشتیهای اسرائیلی میدهند و هدف حملات هوایی آمریکا و انگلیس قرار دارند، برخی کشورهای عربی مانند امارات، عربستان و اردن با گشودن گذرگاه زمینی دوبی - حیفا هر آنچه رژیم اشغالگر از کالاها و غذاهای تازه نیاز دارد و با قیمت کمتر به این رژیم میرسانند.
وی نوشت: درحالیکه کشورهایی که این کریدور زمینی از آن عبور میکند سکوت مطلق در پیش گرفتهاند و به دنبال توجیه و عذر و بهانه آوردن به خاطر این اقدام عادی سازی خطرناک و خفت بار و همسویی با جنگ کشتار پاکسازی نژادی در غزه هستند؛ رسانههای رژیم صهیونیستی گزارشهای تصویری از عبور صدها کامیون از این کریدور به تصویر کشاندهاند و آنچه این کشورها به دنبال سرپوش نهادن از آن و مخفی نگه داشتن از ملتهایشان هستند را برملا کردهاند. چند روز قبل کانال ۱۳ رژیم صهیونیستی صدها کامیون حامل کالا و غذای تازه منتشر کرد. این اقدام سه کشور عربی به مثابه مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در جنگ کشتار جمعی و خونریزی غزه است.
وی همچنین این کریدور را به مثابه پایمال کردن خون شهیدان، کودکان، زنان و سالخوردگان در غزه دانست که حامی کرامت امت اسلامی و حافظ هویت عربی و اسلامی در قدس اشغالی هستد.
عطوان بیان کرد: حرکت شتابان برای رساندن کالا و غذا به صهیونیستها به مثابه مشارکت مستقیم در جنگ کشتار و گرسنه نگه داشتن ساکنان غزه و کرانه باختری است همانطور که مقامات مصر با نگشودن گذرگاه رفح با زور و اجازه ندادن به عبور کمکهای بشردوستانه به غزه و وضع عوارض پنج هزار دلاری برای عبور هر کامیون اقدامی مشابه انجام میدهند. گزارشها از صف طولانی بیش از ۲ هزار و پانصد کامیون از العریش تا گذرگاه رفح حکایت دارد.
احمد الکحلاوی، رئیس شورای ملی حمایت از مقاومت تونس و مبارزه با عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی: کشورهای عربی تنها به دادن بیانیه و محکومیت جنایات رژیم اسرائیل در حد حرف عمل میکنند و منافع آنان این اجازه را نمیدهد که در عمل واکنشی در حمایت از مردم فلسطین انجام دهند. تحریم رژیم صهیونیستی به تنهایی کافی نخواهد بود؛ کشورهای اسلامی باید این غده سرطانی که از ابتدای قرن بیستم و به منظور از بین بردن اتحاد مسلمانان شکل گرفت را از بین ببرند. کار رژیم اشغالگر، ترویج هرج و مرج و تنش در منطقه و اختلاف پراکنی میان کشورهای اسلامی است. جمهوری اسلامی نسبت به مردم مظلوم فلسطین احساس مسئولیت کرده و دست برتر را در حمایت از موضوع فلسطین دارد. نابودی رژیم صهیونیستی امری ممکن است؛ بیش از شش ماه از جنگ گذشته است و آنان کوچکترین پیروزی در جنگ بدست نیاوردند.
در حالی که مردم فلسطین با نسلکشی روبهرو هستند، کشورهای عربی باید با رژیم صهیونیستی که آنها را هدف قرار میدهد، آواره میکند و شهرهای آنها را نابود میکند به شیوهای معنیدار برخورد کند. وقت آن است که جهان عرب، از جمله دولت خودگردان فلسطین، روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود را با تل آویو قطع کند.
تمام دولتها عربی تاکنون تنها بر اساس منافع شخصیشان با این نسل کشی برخورد کردهاند نه بر اساس اصول انسانی و اخلاقی. آنها در درجه نخست، از توان نظامی رژیم صهیونیستی می ترسند و در ثانی، نمیخواهند که در مصاف با قدرتهای غربی قرار بگیرند. اما واقعیت این است که منافع اقتصادی و سیاسی حاصل از این رویکرد تنها در اختیار اقلیتی معدود از نخبگان سیاسی و اقتصادی قرار دارد و به همین دلیل است که اکثریت مردم کشورهای عربی که منتقد وضع فعلی بوده و خواستار برخورد قاطع جهان عرب با جنایات رژیم صهیونیستی هستند معتقدند که نخبگان حاکم بر کشورشان فاسد هستند، این همان نگاهی بود که باعث شورش های اجتماعی در سال 2011 شد.
مردم سراسر منطقه به دلایل مختلفی از فلسطین حمایت میکنند از جمله اینکه آنها مبارزه فلسطینیها را بازتابی از وضعیت خود و تمایل به آزادی و عزت میبییند. از نظر آنان مردم فلسطین که با منابع اندک در برابر ابرقدرتی چون آمریکا و متحد تا بن دندان مسلح آن ـ رژیم صهیونیستی ـ ایستادهاند قابل احترام هستند.
بر همین اساس است که این روزها مردم جهان عرب مرتبا این پرسش را مطرح میکنند که چرا دولتهای مصر و اردن نتوانستهاند برای تسکین رنج فلسطینیها در غزه اقدام کنند، یا چرا عربستان سعودی از اهرم عرضه نفت خود برای فشار بر آمریکا برای متوقف کردن حمایت خود از جنگ استفاده نکرده است.
خیانت کشورهای عربی و اسلامی در موضوع فلسطین و لبنان یک مصیبت تاریخی است آنها در طول تاریخ مورد لعن و نفرین مسلمانها خواهند بود آنها در ظاهر اسرائیل را محکوم میکنند اما در واقع آرزوی زوال حماس و حزب الله را دارند.
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن عاملی نماینده ولی فقیه در استان اردبیل و امام جمعه اردبیل گفت: گر حزبالله علاوه بر مراکز نظامی و پایگاه های هوایی، ایستگاههای برق و آب و مراکز تولید سوخت و اینترنت را هدف بگیرد نتانیاهو ماشین جنگی خود را متوقف خواهد کرد و تمام تحلیل گران میگویند اسرائیل توان اداره طولانی مدت جنگ را ندارد. جای بسیار تاسف است که سلفیها و وهابیهای مصر اعلام کردند هیچ کس به پیروزیهای حزبالله و شکست فاحش اسرائیل خوشحال نشود و الّا از اسلام خارج شده است !!! رئیس آنها با اعلان این مطلب به کسانی که پیروزی حزب الله را جشن می گیرند گفته بروید اعتقادات فاسد خودتان را اصلاح کنید خوشحالی حرام است چون این پیروزی تاریخی علیه اسرائیل توسط حزب الله که شیعه و رافضی و از تابعین ایران است صورت گرفته است عجیب است این فرقه ضاله مضله با سکوت مرگبار ارتشهای مصر، اردن و سعودی کار ندارد و آنها را تنقیص نمیکند اما حزب الله را تکفیر میکند البته غالبیت ملتهای عرب در کنار حزب الله هستند و این هفته بعد از حمله حماسی حزب الله به اسرائیل در کشورهای عربی این شعار به آسمان میرفت: یا نصرالله یا حبیب اضرب دمّر تل آبیب سلفی ها در جنگ غزه یک کلمه در محکومیت اسرائیل حرف نزدند و دیناری به گرسنگان غزه کمک نکردند. از قربانی سه میلیون حاجی ها حتی یک عدد آن به گرسنگان نرسید.
خیانت کشورهای عربی و اسلامی در موضوع فلسطین و لبنان یک مصیبت تاریخی است آنها در طول تاریخ مورد لعن و نفرین مسلمانها خواهند بود آنها در ظاهر اسرائیل را محکوم میکنند اما در واقع آرزوی زوال حماس و حزب الله را دارند هر کس به شبکه العربیه نگاه کند او میگوید همین الان بلند شوم و به لشکر صهیونیستی اسرائیل ملحق شوم و فلسطینیها و لبنانیها را بکشم!
خانواده های سلطنتی عرب از نزدیک با خانواده های سلطنتی اروپایی و اشراف سیاه کار می کنند و سازمانهایی چون معبدیون(shriners)، ملت اسلام و «پنج درصدیها» را مدیریت می کنند که همگی سازمان های ماسونی هستند که در ایالات متحده فعالیت می کنند. خانواده سلطنتی عرب اموی(بنی امیه) پس از حمله مورها(نژادهای مسلمان عربی، اسپانیایی و بربر) در حدود سال 700 پس از میلاد به اسپانیا و فتوحات خود، با اقوام مختلف سلطنتی و اشراف اروپایی ازدواج کردند.
خانواده های سلطنتی که با مورها خویشاوند شدند، عمدتا در اسپانیا، پرتغال و ایتالیا، و همچنین گروههای کوچکتر در فرانسه و آلمان، ساکن شدند. جوزف راتزینگر(پاپ قبلی کلیسای کاتولیک رُمی با نام بندیکت شانزدهم) نقش سر یک مور را بر روی نشان پاپی خود داشت. «اشرافیت سیاه» لقبی است که شماری از پژوهشگران تاریخ آلترناتیو به خط خونی سلطنتی نسبت می دهند که ریشهی آن به یک تبار اشرافی ونیزی در قرن نهم میلادی می رسد. این خط خونی که بعدا در شکل خاندان «ولف هانوفری»، به تدریج بر قدرت خود افزود، در سال 1714 میلادی از طریق به قدرت رسیدن جرج اول، بر انگلستان حاکم شد.
این تبار اشرافیت سیاه(مشهور به گوئلف) از طریق مجموعهای از پیوندهای ازدواج با دیگر خاندانهای سلطنتی و تجار و بازرگانان ذینفوذ، قدرت خود را بر اروپا تثبیت و تحکیم کرد و در قرن بیستم، با وجود افول ظاهری سلطنتها در اروپا، از طریق سلطهی پنهان بر واتیکان و بر تجارت و بازرگانی ماوراء بحار، عملا قدرت پشتپردهی سیاسی اروپا و آمریکا تا همین امروز شد. بنا بر شماری از پژوهشهای مدرنتر، مراکز اصلی قدرت این اشرافیت سیاه، شهر لندن(مرکزیت تجاری)، واتیکان(مرکزیت دینی) و واشینگتن دی سی(مرکزیت سیاسی-نظامی) هستند.