الگوی سوم و سهم مردان / پدیده ابرزن ؛ ‏
گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1403/08/9 12:40
شناسه : 409941

دکتر ابوالفضل اقبالی مدیر اندیشکده زوج

ارتقاء مسئولیت‌پذیری مردان نسبت به امور خانه به هیچ عنوان ‏اقتضاء اختلاط نقش‌ها و برهم خوردن ساختار خانواده به نفع ‏رویکردهای فمینیستی ندارد.‏
‏ بلکه منجر به بازنگری در کلیشه‌های پوسیده و مفروضات ناکارآمد ‏درباره جایگاه مرد در خانه و در نهایت بازسازیِ موقعیت «اقتدار» ‏می‌گردد.‏
انقلاب اسلامی طرحی را برای بازسازی نسبت زن و جامعه ارائه ‏کرد که ما امروزه تحت عنوان «الگوی سوم» می‌شناسیم. این الگو ‏اگرچه برای حیات فردی و خانوادگی زن هم سخن تازه‌ای دارد اما ‏وجه تمایز اصلی آن با الگوهای دیگر، عنصر «رسالت اجتماعی» ‏زن است.‏
‏ طرح اجتماعی کلان انقلاب اسلامی زوجیت‌پایه بوده و مرد و زن را ‏برای دخالت در مقدّرات اساسی کشور و اهتمام به امور مسلمین ‏‏«مکلّف» می‌داند. به این جملات مقام معظم رهبری(مدظله) دقت ‏کنید:‏

‏«اینکه می‌فرماید من اصبح ولایهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم. ‏مخصوص مردان نیست؛ زنان هم باید به امور مسلمانان و جامعه ‏اسلامی و امور جهان اسلام و همه مسائلی که در دنیا می‌گذرد، ‏احساس مسئولیت کنند و اهتمام نمایند؛ چون وظیفه اسلامی است.. ‏این سخن دلالت بر اصل تکلیف اجتماعی زن و مرد به نحوی ‏مشترک دارد. یعنی اگر برای جامعه اسلامی کاری از آنها بربیاید و ‏امکان و ظرفیتی دارند نباید دریغ کنند وگرنه باید در محضر خداوند ‏پاسخگو باشند
مصادیق اهتمام به امور مسلمین فی زماننا هذا به عدد ریگ‌های ‏بیابان است. فقط مسائل اجتماعی جامعه خودمان ضرورت مشارکت ‏فعال بانوان را بلاتردید می‌نماید. اگرچه نقطه عزیمت حل مسائل ‏اجتماعی خانواده است و بانوان در این عرصه نقش محوری دارند ‏اما سطحِ مشارکت برای حل مسائل اجتماعی کشور به هیچ عنوان ‏قابل تقلیل به خانواده نیست و حضور در ساحتِ جامعه و کنشگری ‏فعال در میدان در بسیاری از امور ناگزیر است. میدانِ سیاست، ‏فرهنگ، سلامت و… به مشارکتِ مستقیم بانوان نیاز مبرم دارند.‏
درباره اهمیت و محوریت نقش بانوان در خانواده نیز که بحثی وجود ‏ندارد و تاکیدات فراوانی در ادبیات دینی و طرح انقلاب اسلامی برای ‏زن در این زمینه به چشم می‌خورد. حال باید پرسید مشارکت فعال در ‏عرصات مختلف جامعه در کنار نقش‌های محوری بانوان در خانواده ‏چگونه امکان‌پذیر است؟ تجربه تاریخی ما الگوی «ابرزن» را برای ‏پاسخ به این مساله معرفی می‌کند. یعنی اگر قرار به حذف یکی به ‏نفع دیگری نباشد،

‏ تنها گزینه جمعِ جبری خانه و جامعه با پذیرش فشارهای نقشیِ ‏مضاعف برای زن است.‏

باید پرسید چرا ما در پاسخ به فراخوان انقلاب اسلامی برای اهتمام ‏به امور جامعه تنها به این دو گزینه اکتفا کردیم؟ یعنی یا به تحریف ‏ایده الگوی سوم به نفع منویات سنت پرداختیم و به بانوان گفتیم ‏رسالت اجتماعی شما همان ایفای مطلوب نقش‌های خانوادگی و یا در ‏نهایت امتداد همان نقش‌ها در موقعیت‌های اجتماعی خاص مانند ‏معلمی و پرستاری و… است و یا به زنان گفتیم فرداً وحیدا به جمع ‏این دو عرصه مبادرت ورزند.‏

‏. نتیجه این شد که یا عطای مشارکت اجتماعی را به لقایش بخشیدند ‏و یا مانند یک سوپرمن هر دو عرصه را نگهداشتند.‏

اما آیا گزینه دیگری برای برخورداری از ظرفیت بانوان در جامعه ‏در عین تعهد به خانواده وجود ندارد؟ حتما وجود دارد. گزینه ‏جایگزین، ارتقاء مسئولیت‌پذیری مردان در قبال خانواده است. ‏واقعیت این است که سازمانِ خانواده در موقعیت اکنون ما تنها یک ‏مسئول دارد و آن هم زن است.‏

‏ مخاطبِ نظم هنجارین خانواده در این فضا صرفاً بانوان هستند و ‏آقایان فقط در ساحت تامین و حمایت، خود را به خانواده متعهد و ‏مسئول می‌دانند. غیبت مردان در خانه واقعیتِ انکارناپذیرِ الگوی ‏خانواده معاصر ماست.‏

در حالی که خانواده نیاز به دو متصدّی به نحو توامان و هم‌افزا ‏دارد. رسیدگی به امور خانه، تمشیّت و تربیت فرزندان، تدبیر اقتصاد ‏و مصرف خانوار، مدیریت عواطف اعضاء و… همگی نیازمند ‏مشارکت مسئولانه و هم‌افزایی زن و مرد بوده و غیبت مردان و ‏جبران افراطیِ زنان، هم کارکردهای خانواده را مختل کرده و هم ‏زمینه محرومیت جامعه از ظرفیت بانوان را فراهم می‌سازد. ‏

اساسا در این حالت، خانه تبدیل به «وبال» زن می‌گردد و هیچ فردی ‏در قبال وبال احساس تعهد و علاقه نخواهد داشت.‏

پاسخی بگذارید