
سمانه نظری کهکی
در روزگاری که خاک ایران زیر چکمههای استبداد و ظلمتبانان ناله میکرد، بارقهای از امید در افق تاریخ نمایان شد. دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، روزی که اراده آهنین و روح بلند مردی بزرگ، طلیعهگر انقلابی در دل دیارمان گردید. امام خمینی (ره)، آن معمار بزرگ انقلاب اسلامی، با بازگشت خویش به وطن، عهد و پیمانی نو با مردم این سرزمین بست که هنوز هم در قلبها زنده است.
ساعتهای پرتنش و انتظار به پایان رسید و هنگامی که پای آن مرد خدا به خاک ایران رسید، مردم در هوای سرد بهمن متجلی شدند تا عشق و ایمان خود به آزادی را فریاد زنند. در آن روز، آداب و رسوم سنتی ایرانیان در هم آمیخت با جهاد و ایستادگی؛ بهگونهای که خیابانها مملو از جمعیت مومنی گشت که به جانبازان و شهیدان انقلاب وعده داده بودند. آنان با قلبهایی پر از امید و چشمهایی منتظر، نه تنها به استقبال امام، بلکه به استقبال سرنوشت خویش میرفتند.
امام خمینی (ره) با لحنی آمیخته از محبت و صلابت، بر عزم و ارادهی ملت ایران تأکید کرد و تاکید نمود که آنان باید در صحنه باشند و با وحدت و همدلی، انقلاب را به سرانجام برسانند. آن لحظات تاریخساز، نشان از آگاهی و بیداری یک ملت داشت که دست در دست هم، برای تحقق آرمانهای بزرگ خود و پایان دادن به ظلم و فساد در تلاش بودند.
ورود امام به ایران، سرآغاز نه تنها یک انقلاب سیاسی، بلکه یک تحول فرهنگی، اجتماعی و مذهبی بود. این بازگشت، نه تنها یادآور تاریخ و گذشتهی پرشکوه ایران اسلامی بلکه نویدبخش نسلی نو و اندیشهای جدید بود که میتوانستند مرزها را درهم بشکنند و افقهای نوین را ترسیم کنند. در دل مردم، این حس متبلور شد که آرزوهای دیرینهشان برای دستیابی به آزادی، عدالت و کرامت انسانی به حقیقت خواهد پیوست.
پس از ورود امام، شور و شوق بینظیری به جامعهای که سالها در سایهی ظلم قرار داشت، دمید. جمعیت خروشان، با دستانی پر از ایمان و اراده، به جلوی حکومت طاغوت ایستادند و نشان دادند که این ملت هوشیار و بیدار، دیگر تسلیم نخواهد شد. این حضور مردمی، پیام آور وحدت، همدلی و عزم راسخ برای ساختن آیندهای روشن، مبتنی بر ارزشهای انسانی و اسلامی بود.
امام خمینی با ورود به ایران، نه تنها به عنوان رهبری دینی، بلکه به عنوان نمادی از انقلاب و استقلال و آزادی، دلهای ملت را تسخیر کرد. او نه تنها در جستجوی پیروزی بر دشمنان، که در پی احیای کرامت انسانی و عدالت اجتماعی بود. در چشمانداز آن روز، به تصوری دست یافت که در آن، امید و آرزوهای خفتهی ملت یکباره بدل به حقیقت میشد.
پس از ورود امام، ملت ایران بار دیگر به خود باوری و ایمان به نفس رسیدند. آنان با عزم و شکوه، دست به کار شدند تا در سایهی رهبری امام، سرنوشت خود را رقم زنند. دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، روزی است که نشان میدهد چگونه اراده و ایمان میتوانند بر مشکلات فائق آیند و ملتی را در مسیر آزادی قرار دهند. این روز، یادآور استقامت و همت ایرانیان در راستای تحقق آرمانهای بزرگ است و سرفصل جدیدی را در تاریخ پر افتخار این سرزمین رقم میزند.
شاید به همین دلیل است که یاد و خاطرهی آن روز که امام خمینی (ره) بر سرزمین ایران گام نهاد، همچنان در دلها زنده است. این ورود، نه تنها تاریخیترین رویداد یک ملت به شمار میآید، بلکه نماد مشترک آرزوها و تلاشهایی است که همواره ایران را به سوی روشنایی و رهایی هدایت کرده است.
و اما آغاز دههی فجر در دل زمستان سرد، هنگامی که برف بر چهرهی شهر مینشست و سکوتِ سنگینی بر جانها حکم میراند، ناگهان جرقهای در تاریکی درخشید. آری، دههی فجر، نه یک اتفاق ساده، که انفجاری از نور بود؛ طلوعی بیمانند در سپهرِ تاریخِ این سرزمین کهن. این دهه، نه فقط یک بازهی زمانی، بلکه مجموعهای از حماسهها، دلاوریها و امیدهای جوانه زده بود.
دهه فجر، روایتگر قیامی بود که از اعماق جانهای تشنهی آزادی برخاست. این قیام، فریادی رسا بود در برابر ظلمت و استبداد، فریادی که با خون جوانان این مرز و بوم، بر دیوارهای تاریخ نگاشته شد. در این دهه، مردمانی از جنس نور، با دستان خالی اما دلی سرشار از ایمان و اراده، به جنگ با سیاهی برخاستند و پرچم رهایی را برافراشتند.
این دهه، تجلیگاهِ وحدت و همدلی بود. مردمانی با هر عقیده و مسلکی، دست در دست هم دادند و برای رسیدن به آرمانهای مشترک، شانه به شانه جنگیدند. این دهه، نشان داد که اگر قلبها برای هدفی بزرگ بتپند، هیچ قدرتی یارای مقابله با آن نخواهد داشت. این دهه، تابلویی بود که بر آن، نقش وحدت و یکپارچگی به زیبایی کشیده شده بود.
ایام الله 12 تا 22 بهمن، عروجِ امید بود. امید به فردایی روشنتر، امید به ایرانی آبادتر، و امید به زندگیای سرشار از عزت و سربلندی. در این دهه، پنجرهها به سوی آیندهای پر از شکوفایی گشوده شد و روحِ استقلال در کالبدِ این ملت دمیده شد.
دههی فجر، نه تنها یک انقلاب، بلکه یک رستاخیز بود؛ رستاخیزی که امید را به قلبهای پژمرده بازگرداند.
دهه فجر، یادآورِ فداکاریها و از خودگذشتگیهاست. یادآورِ مردان و زنانی است که جان خود را در طبق اخلاص نهادند و برای سربلندی وطن، از هیچ چیز دریغ نکردند. این دهه، یادآورِ خونهای پاکی است که برای آبیاری نهال آزادی بر خاک وطن ریخته شد. یادآورِ زحمتکشان و کارگرانی است که با دست خالی و دستان پر از خاک، برای آبادانی سرزمین تلاش کردند. یادآورِ شهدای فجر است که برای آزادی و استقلال، جان خود را فدای وطن کردند.
دهه باشکو فجر، نه فقط یک خاطره، بلکه یک الهام است. الهامی برای ایستادگی، برای مقاومت، و برای تلاش بیوقفه در راه رسیدن به آرمانها. در این دهه، باید به یاد داشته باشیم که آزادی و استقلال اکنون کشور، هدیهای گرانبهاست که با خون ، ایثار و از خود گذشتگی هزاران نفر به دست آمده است و باید برای حفظ آن، هماره کوشا باشیم.
این ایام عزت آفرین، همچون ستارهای درخشان در آسمان تاریخ ایران میدرخشد و ما را به یاد ارزشهای والای انسانی و اسلامی، فرا میخواند. این دهه، فریادی است برای آگاهی، برای آزادی و برای آبادانی. در این دهه، باید پیمان ببندیم که راهِ شهیدان را ادامه دهیم و برای ساختن ایرانی آباد و آزاد، از هیچ تلاش فروگذار نکنیم. دهه ی فجر باید یادآور شود که این ملت، با هر پیچ و خم تاریخ، هرگز سستی نکرد؛ بلکه همیشه با ایمان و اراده، از آنها عبور کرد و به آرزوی خود رسید.
باید یادآور شود که در این ملت، همیشه یک جوش و خروش وجود داشته که هرگز خاموش نمیشود.
دههی فجر، یادآورِ همبستگی مردمانی است که با یکدیگر دست در دست گرفته و به سوی آرمانهای مشترک حرکت کردند. این دهه، یادآورِ یک ملت است که با هر پیچ و خم تاریخ، هرگز سستی نکرد؛