
فاطمه مداح نظری - مفهوم حافظه تاریخی با مفاهیمی مانند حافظه جمعی، حافظه اجتماعی و یا به تعبیر دانشمندان حوزه علومسیاسی، سیاست حافظه مترادف است و راهها و روشهایی را بیان میکند که گروهها و ملتهای مختلف بهمنظور ایجاد وحدت بیشتر در میان اعضای خود در بیان و بازسازی روایتهای تاریخی به کار میبرند. بهطور واضحتر، حافظه تاریخی یا حافظه جمعی به بازنمایی حوادث گذشته توسط یک گروه گفتهمیشود، گذشتهای که اعضا گروه عموماً در آن سهیم بوده و بهطور جمعی آن را یادآوری میکنند.
حافظه تاریخی هر جامعه یا هویت گروه، شرایط حال و نگرش به آینده اعضا آن گروه یا جامعه را میسازد. بهعبارت دیگر، گروههای اجتماعی با توجه به نیازهای خود و بر اساس مقتضیات زمان، اقدام به بازسازی گذشته میکنند و عضویت در هر گروه اجتماعی (مانند نسل، ملت، قومیت، مذهب) تعیینکننده شناخت فرد از اتفاقات گذشتهاست. با تعریفی سادهتر، حافظه تاریخی عبارت است از مجموعه فرآیندهای یادآوری و فراموشی حوادث که در بین اعضای یک گروه، قوم یا ملت رایج بوده و باعث ایجاد مشترکات فکری و فرهنگی در بین افراد میشود و آنان را از نظر اجتماعی به یکدیگر نزدیکتر میکند.
هر فرد بهواسطه مجموعه آموزههایی که از جامعه (گروه، قوم و ملت) فراگرفته، بهشکلهای مختلف و از طریق فعالیتهای به یاد آوردن و به فراموشی سپردن، اقدام به گزینش و غربال اطلاعات، عواطف، احساسات و رخدادهایی میکند که در نهایت وی را به ما تبدیل میکند و این «ما» برای «من» هویتی است که فرد را از جمله هویت جمعی زبانی یا قومیتی یا نژادی یا ملی یا مذهبی مینماید. از همینرو حافظه تاریخی جمعی امری پویا است و غالباً با توجه به نیازهای جامعه تغییر میکند. از سوی دیگر حافظه تاریخی با گروه مرجع دارای یک رابطه دیالکتیکی و چرخهای است که هر یک از طرفین به دیگری هویت میدهد و به آن استحکام میبخشد.
هویتبخشی، حافظه تاریخی ملی را تشکیل میدهد. در این تعریف باورها، ارزشها، هنجارها و نهادهای فرهنگی مثل زبان، دین، آداب و رسوم، ادبیات و زبان جای دارد. اگر اقوام و ملل بتوانند مشترکات خود را بشناسند، همبستگی بیشتری پیدا میکنند و شهروندان یک کشور متحد میشوند، اما با فراموشی این حافظه تمام این مجموعه به خطر میافتد.
حافظه تاریخ جمعی به لزوم حفظ تراث نسلهای قبل، به نسلهای بعد است که بدانند ریشه در خاک دارند و نباید در برابر طوفانهای عصر فضا و بحران اطلاعات و عصر اینترنت خود را ببازند و تسلیم حوادث بشوند. اساساً مطالعه تاریخ برای گرفتن درسها و عبرتها است، زیرا آزمودهها را آزمودن خطا است. بدین جهت نمادهای تمدنی باید حفظ بشوند تا تاریخ و درس و عبرتهایش در کوران حوادث گم نشوند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در یکی از سخنرانای های خود در خصوص حافظه تاریخی ملت ایران فرمودند که حافظهی تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود. اگر جوانهای ما در سرتاسر کشور این حوادث را ندانند، تحلیل نکنند، عمقیابی نکنند، در شناخت کشورشان و در شناخت آینده دچار اشتباه خواهند شد. جوانها باید این حوادث را درست بشناسند و بدانند که چه شد، چه اتّفاق افتاد، چه کسی بود؛ اینها را باید جوانها بفهمند.
مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب بر فراموش نشدن گذشته تأکید دارند؛ بدین معنا که آنچه بودهایم و آنچه تاکنون شدهایم، فراموش نکنیم. براساس این تعریف، «انسان انقلابی» انسانی است که «حافظه تاریخی» دارد و نباید مسیری که طی کرده فراموش کند و به دلیل اهمیت این حافظه تاریخی است که بخش زیادی از بیانیه گام دوم انقلاب، به روایت «گام نخست انقلاب» اختصاص یافته است.به تعبیر مقام معظم رهبری، اگر دیگران تاریخمان را برای ما روایت کنند عرصه را از دست میدهیم.
بنابراین، نباید بگذاریم که «حافظههای تاریخی» پاک شوند. واقعیت این است که دشمن پیوسته میکوشد حافظههای تاریخی ما را با یکسری اطلاعات جعلی مخدوش کند. به همین دلیل از گذشته ما روایتهای معکوس ارائه میکند تا یکسری رویدادهای غیرموجود را موجود جلوه دهد.