گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/02/14 11:02
شناسه : 411089
هر سال تحصیلی برای معلمان مانند یک سفر جدید است، سفری که در ‏آن با دنیایی از احساسات و تجربیات متفاوت روبرو می شوند. ‏
مدرسه شباهت زیادی به تعریفی که اساتید از آن می کنند ندارد، تعریف ‏ها، آرمانی و با لنز مثبت نگری است اما واقعیت می تواند پر چالش و ‏گاهی حتی پر رنج باشد...‏
با این وجود، این سفر پر از تجربه و احساسات ناب است. بچه ها ‏گاهی، وقتی حواسشان نیست، معلمشان را مامان صدا می زنند، نه ‏خاله، نه عمه و نه به اسم خالی.......‏
مادر تکرار نشدنی است و این نشان از ارتباط عاطفی عمیقی دارد که ‏دانش آموز با معلمش گرفته...! بچه ها وقتی در خطر هستند، واژه ‏‏«کمک» را فریاد نمی زنند، بلکه صدا می زنند: مااامااان! ‏
در مدرسه وقتی بچه ها در جایی درگیر مشکلی هستند، باز هم نمی ‏گویند کمک! می گویند خانمممم/آقااا... ‏
هر ساله معلمان، دومین ولی و سرپرست تعداد قابل توجهی کودک می ‏شوند؛ کودکانی متفاوت از نظر ظاهر، اخلاق، گذشته و شرایط....!‏
شناخت و درک همه این بچه ها و راهنمایی به مسیر درست آسان ‏نیست، اما من معتقدم هرکس در این جایگاه قرار گرفته، پتانسیلش را ‏خدا در او دیده است...‏
معلمی نعمت است، در جایگاه یک معلم فرصت تاثیرگذاری، آموختن از ‏کودکان نسل جدید، افزایش درک و صبوری، افزایش تجربه و شناخت ‏از انسان ها با سرعتی دهها برابر را داری!‏
جدای از همه این مزایا همیشه می گویم معلمان از نظر دریافت عشق ‏غنی هستند، چه چیزی ارزشمندتر از احساسات خالصانه یک کودک ‏نسبت به معلمی که هیچ نسبت خویشاوندی ای با او ندارد؟
چه هدیه ای ارزشمند تر از نامه های کودکانه با مضمون «خانم/ آقا ‏دوستت دارم، می شود سال بعد هم معلمم باشی!!؟»‏
به شخصه کلی از این نامه ها دارم، در یک برگه کنده شده از دفترچه! ‏با یک جمله «معلم عزیزم دوستت دارم»‏
بدون هیچ اسمی از نویسنده...»‏
مادرم می گوید یک برگه بی نام را چرا نگه می داری؟ می گویم: مادر ‏جان! این برگه سرشار از عشق یک کودک است ولو ندانم دقیقا از ‏طرف کیست!‏
به پاس قدردانی از این مهر سرشار، معلمان تمام تلاش خود را برای ‏رشد شاگردان خود می کنند، این احساسات خالصانه هیچگاه یک طرفه ‏نیست...!‏
معلم با سردرگمی، بی انضباطی یا غم دانش آموز خود، غمگین می ‏شود و با دیدن یادگیری و پیشرفت او، بی نهایت خرسند! ‏
آرزوی موفقیتی که معلم برای دانش آموز می کند از ته قلب است؛ کدام ‏معلم است که نمی خواهد شاگردانش آینده سازان فوق العاده کشورش ‏باشند؟
هر ساله منِ معلم قسمتی از قلبم را پیش شاگردانم جا می گذارم و با ‏اثر مُهر هر یک بر روی قلبم و با دنیایی از دل تنگی از آنان خداحافظی ‏می کنم...!‏
اگر دانش آموز نبود، معلمی معنا نداشت، دانش آموز عزیز، من ‏قدردان حضورت هستم و خوشحالم که در مسیر رشدت نقشی شاید هر ‏چند کوچک و هر چند کمرنگ داشتم.‏
زندگی تعداد چیزهایی که به دست می آوریم نیست، تعداد قلب هایی ‏است که جذب می کنیم و من با داشتن جایگاهی در قلب کوچک تو ‏ثروتمندترینم!‏
مریم نصیری/ آموزگار پایه اول/ دبستان محمدی کاشانی یک قم

پاسخی بگذارید