
فاطمه مداح نظری - «ترور» در مانفیست رژیم صهیونیستی، جایگاه ویژهای دارد. این رژیم یکی از بزرگترین نقطه قوتهای خود را هم همین «ترور» تعریف کرده است. اسرائیل تنها کشوری است که بدون مهابا و بدون الزام به پاسخگویی اقدام به ترور افراد به ویژه دانشمندان هسته ای در کشورهای اسلامی می نماید.
اسرائیل خیلی واضح نشان داده است، رژیمی است که برای رسیدن به اهدافش، از هیچ جرم و جنایتی فروگذار نمیکند و «ترور» راه و رسمی است که مدتهاست برای خود برگزیده است. حتی اگر هزاران نوزاد و کودک و زن هم هنگام این ترورها به خاک خون کشیده شوند، این رژیم بیاعتنا به خشم جهانیان و با تکیه بر قدرتهایی مثل آمریکا به جنایاتش ادامه میدهد. جالب اینجاست که غرب برای ترورهای این رژیم سوت کف هم میزند تا جایی که وزیر خارجه آلمان میگوید: «اسرائیل میتواند غیرنظامیان را در غزه بکشد تا از خود دفاع کند.»
به عبارتی ترور بخشی از «صهیونیسم» است به همین خاطر هیچ زمانی نمیتوان ترور و صهیونیسم را از یک دیگر جدا دانست و درصورتی که این جدایی رخ بدهد، «صهیونیسم» از معنی تهی میشود. نکته جالبتر اینکه وقتی «تاریخ تروریسم» را بررسی میکنیم میبینیم پایهگذار آن بخش افراطی یهود است! در کتاب «تاریخ تروریسم» چاپ شده توسط انتشارات «کمبریج» در این باره آمده است: «اولین گروه تروریستی در طول تاریخ به زیلوتیها میرسد که یک جنبش سیاسی – دینی یهودی بود. این گروه در قرن یکم میلادی علیه امپراطوری روم در فلسطین شروع به فعالیت کردند و هدف آنها از این حرکت نیز اخراج رومیان از مناطق یهودینشین بود. افراطیترین گروه زیلوتیها سیکاریها نامیده میشدند که با تاکتیکهای خشن اما مخفیانه علیه رومیها اقدام میکردند. به آنها سیکاری گفته میشد زیرا همیشه با خود سیکا(خنجر/ دشنه) داشتند و بسیار سازمان یافته فعالیت میکردند. سیکاریها زیر ردای خود خنجرهای کوچکی را پنهان میکردند و هنگامی که رومیها برای زیارت به کوه معبد میرفتند به آنها چاقو میزدند. سیکاریها حتی به یهودیهایی که با رومیها همکاری داشتند یا داد و ستد انجام میدادند حمله میکردند. در یک روایت که در تلمود آمده است میخوانیم، سیکاریها ذخایر مواد غذایی شهر را از بین بردند تا مردم [یهودیان
مجبور شوند به جای مذاکره برای صلح، علیه محاصره رومیان بجنگند.» با بنیانگذاری صهیونیسم در قرن 19 میلادی تفکر ترور که ریشههای تاریخی داشت جزو ارکان صهیونیسم شد. ترور در صهیونیسم یک چک سفید امضا بود که اجازه میداد هر فرد، سازمان، کشور و هر چیزی را که مقابل رشد و گسترش صهیونیسم قرار میگیرد حذف کند.
کتاب مشهور «برخیز و اول بکش» که توسط «رونان برگمان» صهیونیست نوشته شده است نیز به ترورهای رژیم اشغالگر میپردازد. این کتاب کاملا نشان میدهد که تفکر تروریسم در میان صهیونیستها یک باور عمومی است. حتی عنوان نام این کتاب برگرفته از بخشی از تلمود است که بیان میکند «اگر کسی برای کشتن تو آمد، برخیز و اول تو او را بکش.» دکتر «جوزف ماساد»، استاد دانشگاه کلمبیا درباره تفکر صهیونیستها برای ترور میگوید: «به کارگیری جنگ به عنوان صلح چنان در تبلیغات صهیونیستی و اسرائیلی مرکزی است که حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ که منجر به کشته شدن ۲۰ هزار غیرنظامی شد، عملیات صلح برای الجلیل نامیده شد.»
ترور دانشمندان به شیوه موساد که بیش از دو دهه در کشور ما اتفاق افتاده، تنها به ایران ختم نمیشود بلکه پروژهای است که از سالها قبل توسط موساد و با همکاری آمریکاییها برای کشورهای اسلامی طرحریزی شده است تا با هر بهانهای، دست آنها را از رسیدن به فناوریهای هستهای دور نگه دارند.
پژوهشها و مطالعات گستردهای که برخی از آنها ساخته و پرداخته محققان و استادان آمریکایی است، نشان میدهد که رژیم صهیونیستی و در رأس آن، آمریکا همواره به دنبال عقب نگه داشتن کشورهای مسلمان از پیشرفتهای علمی و فناورانه به ویژه در حوزههای هستهای بودهاند و همیشه آنها را تهدیدی برای موجودیت خود قلمداد میکردند. البته شواهد بیانگر آن است که این دشمنیها تنها به سالهای اخیر برنمیگردد بلکه ریشهای تاریخی دارد و در دل آن، تاکنون دانشمندان، محققان و استادان متعددی در برابر زورگویی صهیونیستها و آمریکاییها قد علم کردهاند و خم به ابرو نیاوردهاند تا جایی که دشمنان به ناچار مجبور به ترور این دانشمندان شدهاند تا بتوانند به اجبار مانع از پیشرفت آنها در فناوریهای جدید و حوزههای هستهای شوند.
ترورهایی که در دو هفته گذشته به بهانه توقف و نابودی برنامههای هستهای ایران و توانمندیهای نظامی از سوی رژیم صهیونیستی صورت گرفت، ابتدای این راه نبود، بلکه این ترورهای ناجوانمردانه علیه دانشمندان هستهای کشور، سابقهای بیش از 20 ساله دارد و امروز به اینجا رسیده است که دانشمندان را به همراه خانوادههایشان به شهادت رساندند. در گزارشی تحلیلی که از سوی theconversation منتشر شده، آمده است که هدفگیری دانشمندان هستهای را به عنوان یک استراتژی ضد تکثیر پروژههای هستهای، و عوامل تعیینکننده موفقیت مذاکرات کنترل تسلیحات را مدنظر قرار داده است.
آنچه در روزهای گذشته در ایران اتفاق افتاد، ترور همزمان متخصصان و دانشمندان هستهای و نیروهای نظامی بود که نابودی تسلیحات هستهای، پدافندهای هوایی و زیرساختهای انرژی کشور را هدف گرفته بود. اما این بار برخلاف عملیاتهای ترور قبلی، رژیم صهیونیستی بلافاصله مسئولیت این ترورها را برعهده گرفت که حکایت از بیپروایی دشمن برای انجام شنیعترین کارها دارد.
«الجزیره» در مقالهای که در سال 2006 منتشر کرده، به وضوح به شمار قابل توجه دانشمندان عراقی ترور شده از سوی رژیم صهیونیستی اشاره میکند. این خبرگزاری معتقد است که آژانس جاسوسی رژیم صهیونیستی، موساد در مشارکت با نیروهای اشغالگر آمریکایی، دستکم 530 دانشمند و استاد دانشگاه عراقی را به شهادت رسانده است. از قرار معلوم، صهیونیستها از آوریل 2003 تا 2006، شمار قابل توجهی از دانشمندان عراقی را ترور کردهاند که شامل حدود 350 دانشمند عراقی و بیش از 200 استاد دانشگاه و شخصیت دانشگاهی میشود. این ترورها با هدف نابودی فعالیتهای هستهای عراق و دانشمندان زیستشناسی صورت گرفته است. به نظر میرسد این ترورها بعد از ناکامی آمریکا در متقاعد کردن این دانشمندان و استادان دانشگاه برای همکاری با آمریکا انجام شده است.
«واشنگتن پست» در گزارشی که در سال 2018 در مورد ترور دانشمند موشکی سوریه منتشر کرده بود، اشاره کرد که سوریه، رژیم صهیونیستی را به ترور دانشمند برتر موشکی خود متهم کرد. «عزیز اسبر»، مدیر پژوهشی مرکز تحقیق و مطالعات علمی سوریه بود که حدود 8 سال پیش با انفجار دستگاهی در داخل خودرو جان خود را از دست داد.
نمایندگی ایران در سازمان ملل از سازمان ملل خواسته «تهدیدهای مقامات رژیم اسرائیل و ایالات متحده آمریکا به ترور که در نقض آشکار حقوق بینالملل و منشور ملل متحد مطرح شدهاند را به شدیدترین وجه ممکن محکوم نمایند و چنین اظهاراتی را غیرقانونی، غیرمسئولانه و تروریستی برشمارند».
«امیر سعید ایروانی» سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد، در نامهای به دبیرکل، رئیس دورهای شورای امنیت و رئیس مجمع عمومی نسبت به اظهارات و تهدیدات بیشرمانه مقامات ارشد ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه رهبر معظم انقلاب اسلامی واکنش نشان داد.
در تاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۵، وزیر جنگ رژیم اسرائیل در مصاحبهای با رسانههای اسرائیلی، بهصراحت رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران را تهدید و از طرحهای آن رژیم برای ترور ایشان پردهبرداری کرد. این اظهارات شرمآور و غیرقانونی، در هماهنگی کامل با سخنان بههمان اندازه تحریکآمیز رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا بیان شد که نخست در تاریخ ۱۸ ژوئن و بار دیگر در روز جاری، ۲۷ ژوئن ۲۰۲۵، مطرح گردید. وی در این اظهارات رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران را «هدف آسان» توصیف کرده، اعلام نمود که «دستکم فعلاً قصد نداریم وی را حذف کنیم»، و همچنین ادعا کرد که «مانع از آن شده است که اسرائیل یا نیروهای مسلح ایالات متحده، به زندگی ایشان پایان بدهند.»
چنین تهدیدات عامدانه و بیپروایی از سوی مقامات ارشد، نقضی جدی منشور ملل متحد، بهویژه ماده ۲ بند ۴ آن محسوب میگردد؛ مادهای که صراحتاً هرگونه تهدید یا توسل به زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشور را ممنوع میسازد. این تهدیدات همچنین اصول شناختهشده حقوق بینالملل، از جمله اصل مصونیت رؤسای کشورها را نقض کرده و مصداق آشکار تحریک به تروریسم دولتی بهشمار میرود. افزون بر این، کنوانسیونهای بینالمللی ضد تروریسم و قطعنامههای متعدد مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد، همگی بارها تأکید کردهاند که تروریسم در تمامی اشکال و مظاهر آن، صرفنظر از انگیزه یا منشأ آن، عملی مجرمانه و غیرقابل توجیه است.
آنچه موجب نگرانی خاص است، آن است که این اظهارات تحریکآمیز به ترور که از سوی مقامات جنایتکار رژیم اسرائیل مطرح شدهاند، نه بهعنوان مواردی منفرد گذرا یا صرفاً تصادفی، بلکه بهعنوان بخشی از یک کارزار بلندمدت و نظاممند تروریسم دولتی علیه جمهوری اسلام یایران مطرح هستند؛ آنهم توسط رژیمی که در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، تجاوز نظامی گسترده، بیدلیل و برنامهریزی شدهای را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده و دارای سابقهای مستند از اقدامات تروریستی برونمرزی و دولتی، ترورهای هدفمند، حملات مسلحانه عامدانه از جمله قتل مقامات، دانشمندان هستهای و شهروندان ایرانی و نیز حمله به زیرساختهای غیرنظامی و تأسیسات صلحآمیز هستهای است. چنین تهدیداتی، با تلاش برای عادیسازی ترور بهعنوان ابزاری در سیاست خارجی، سابقهای خطرناک ایجاد کرده و بیانگر بیاعتنایی آشکار به نظم حقوقی بینالمللی است. جامعه بینالمللی نباید در برابر چنین نقضهای آشکار و فزایندهای از حقوق بینالملل، سکوت اختیار کند.