تاریخ : 1348/10/11 03:00
شناسه : 154478

گفتگوی شاخه سبز با  امیرحسین عسکری پژوهشگر حوزه اروپا و بریتانیا
جدال برجامی اتحادیه اروپا و امریکا 
عسکری پژوهشگر اروپا و بریتانیا در گفتگو  با روزنامه شاخه سبز اظهار داشت هرچند اروپا تمایل به بقا برجام دارد، اما به نظر می¬رسد توانایی¬های محدود اتحادیه و کشورهای اروپایی در نهایت منجر به عدم انتفاع ایران از برجام شود. تنها راهی که باقی می¬ماند این است که آمریکا از اعمال تحریم¬ها بر اروپا چشم پوشی کند که احتمال وقوع این مسئله نیز تقریباً صفر است.
ترامپ با ورود خود به کاخ سفید توافقنامه های بین المللی را یکی پس از دیگری فسخ کرد مثل قرار داد بین المللی ترانس پاسیفیک، توافق نامه گرمایشی پاریس، نفتا، یونسکو، برجام و به راه اندازی جنگ تجاری علیه اقتصاد جهان، از جمله عملکردهای یکجانبه گرایی امریکا بوده که این کشور را در موقعیت هنجارشکنانه و منزوی قرار داده است بعد از خروج یکجانبه آمریکا از برجام و  راه اندازی جنگ تجاری بود که متحدان درجه این کشور یعنی اعضای اتحادیه اروپا، کره جنوبی، ژاپن، کانادا و مکزیک فهمیدند که هدف امریکا فقط مقابله و مهار کشورهای ناهمسو که مخالف سیاست های این کشور اند نیست. بلکه هدف دولت واشنگتن سلطه گری و چپاول منافع همه کشورهای جهان به نفع حفظ قدرت مرکزی و هژمونی خود می باشد.
در خصوص علت اختلافات آمریکا، اتحادیه اروپا و اعضای جی هفت در مورد مشکلات اقتصادی و موضوع برجام و آینده این توافق نامه چندجانبه به سراغ امیرحسین عسکری پژوهشگر حوزه بریتانیا و اروپا می رویم تا نظرات وی را در این زمینه بشنویم
شما توافق نامه برجام را در چارچوب کدام نوع از توافق نامه های بین المللی می دانید؟ منظورم اینکه که آیا این توافق نامه حقوقی و الزام آور بوده است اگر الزام آور بود پس چرا امریکا توانست از این توافق خارج شود؟
در خصوص نوع توافق هسته ای ایران با قدرت¬های جهانی تا کنون نظرات مختلف و بعضاً متضادی مطرح شده است. اما اگر قرار باشد برای تعیین نوع توافق نظر خاص و مستندی ابراز شود بهتر است بر اساس حقوق معاهدات وین  1969 و 1986 به بررسی این توافق بپردازیم. "عهدنامه وین" که در 23 مه 1969 در "کنفرانس وین" تصویب و از 27 ژانویه 1980 نیز لازم اجرا شد «معاهده را توافقی بین المللی می¬داند که بین کشورها منعقد شده و مشمول حقوق بین¬الملل باشد. در قسمت الف، بند 1، ماده 2 صراحتا ذکر شده است که این معاهده می¬تواند در یک چند سند مرتبط به هم آورده شود».از آنجائیکه "عهدنامه "1969 طرف¬های توافق در معاهدات را صرفا کشورها قلمداد کرده بود و از سایر اشخاص یا تابعان دیگر حقوق بین¬الملل نامی نبرده بود، در 21 مارس 1986 با انعقاد "عهدنامه وین در زمینه حقوق معاهدات میان کشورها و سازمان¬های بین¬المللی و یا سازمان¬های بین¬المللی با یکدیگر" این نقص نیز برطرف شد. 
در یک تعریف جامع و با استناد به حقوق معاهدات وین می¬توان گفت معاهده عبارت است از؛ «هر گونه توافق کتبی میان اشخاص یا تابعان حقوق بین¬الملل (کشورها، دول و سازمان¬های بین¬المللی)، که بر اساس مقررات حقوق بین¬الملل تنظیم شده باشد و در نتیجه این توافق آثار حقوقی خاصی را به بار آورد». در این تعریف عنوان توافق هر چه که باشد تأثیری در نحوه آن ندارد و به عنوان معاهده شناخته می¬شود.اما "معاهدات" از حیث "محتوی" به دو نوع "قانون ساز یا عام" (برای کلیه تابعین و اشخاص الزام آور است) و "قرارداد های خاص" که صرفاً بر اساس منافع متعهدین تنظیم می¬شود تقسیم می¬شوند. در نوع دوم متعاهدین می¬توانند ساز و کار حل اختلاف و شیوه جبران نقض تعهد یکی از متعاهدین را معین کنند.
بر اساس توضیحات فوق یک معاهده دارای ارکانی است که آنرا از سایر توافقات در محیط بین¬الملل متمایز می¬سازد. این ارکان عبارتند از؛ کتبی بودن توافق، تابع حقوق بین¬الملل بودن توافق کنندگان، جایگاه این توافق بر مقررات حقوق بین¬الملل و دارای آثار حقوقی بودن. برای نوع توافق هسته¬ای ایران با قدرت¬های جهانی باید دید کدام یک از این ارکان در این توافق وجود دارد. توافق هسته¬ای توافقی مکتوب و میان تابعان حقوق بین¬الملل (ایران و کشورهای 5+1 در مقام یک دولت دارای شخصیت حقوقی و سیاسی و یکی از اعضای سازمان ملل متحد هستند  از تابعان محسوب می¬شوند) است. این توافق علاوه بر اینکه بر اساس مقررات حقوق بین¬الملل تنظیم شده است دارای آثار حقوقی از جمله؛ ملغی کردن قطعنامه¬های پیشین در خصوص برنامه¬های هسته¬ای ایران و خروج پرونده هسته¬ای ایران از ذیل بند هفتم منشور ملل متحد است. بنابراین می¬توان برجام را یک معاهده بین¬المللی، چندجانبه و از نوع قرار داد خاص دانست. 
اما سوال این است که اگر برجام را یک معاهده بین¬المللی در نظر بگیریم چرا برای طرفین (ایالات متحده) الزام آور نیست. در پاسخ باید به حقوق معاهدات وین و انواع معاهدات توسل جست. در معاهدات عام یا قانون ساز کلیه تابعین ملزم به پذیرش و اجرای یک معاهده هستند اما در معاهدات قراردادی و خاص که دامنه شمول آن صرفاً متعاهدین هستند ساز و کار حل اختلاف توسط خود متعاهدین در توافق گنجانده می¬شود. در توافق هسته¬ای نیز بر اساس تراضی طرفین کمیته¬های داخلی مرجع رسیدگی به حل اختلاف و نقض عهد یکی از طرفین هستند و در صورت عدم احقاق حق، جبران خسارت نیز ساقط شدن تعهد از متعاهد خسارت دیده است. بنابراین بر اساس حقوق معاهدات وین الزام آور بودن یک معاهده از شروط معاهده نامیدن یک توافق نیست.نکته¬ای که در حقوق بین¬الملل باید همواره در نظر داشت، تفاوت این حقوق از حقوق داخلی است. با توجه به سرشت آنارشیک نظام بین¬الملل و عدم وجود یک قدرت فائقه که بتواند سایر کنشگران را به انجام تعهدی وادارد یا از انجام اقدامی بازدارد، حقوق بین¬الملل اگر نه مطلق اما به صورت بسیار گسترده از ضمانت اجرا برخوردار نیست و این یکی از وجوه تمایز حقوق داخلی و حقوق بین¬الملل است. در نتیجه علت طرح نظراتی که برجام را از وصف حقوقی و معاهده¬ای تهی می¬دانند یا عدم احاطه به حقوق معاهدات وین و یا غفلت از تفاوت حقوق داخلی و حقوق بین الملل است. این نظرات بیشتر بر پایه تصورات شخصی استوار است تا ابتنای بر حقوق بین¬الملل.
اهمیت حفظ برجام برای اتحادیه اروپا را برای مخاطبین ما توضیح دهید؟
در خصوص اهمیت توافق هسته¬ای برای اروپایی¬ها از دو منظر می¬توان به این موضوع نگاه کرد. در دوران پس از جنگ¬ جهانی دوم با توجه به خسارات ناشی از جنگ، اروپا از لحاظ اقتصادی و نظامی به ایالات متحده وابسته شد. کمک¬های اقتصادی در قالب طرح مارشال و کمک¬های نظامی در قالب پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) دنبال شد. به عبارتی دیگر، اروپایی¬ها دارای وزن مستقلی در معادلات قدرت جدا از ایالات متحده نبودند. این مسئله موجب شده است که اروپایی¬ها در حال حاضر خواهان نقش مستقلی در معادلات قدرت  جدا از سیاست¬های آمریکا باشند. محور دوم به سیاست¬های دولت آمریکا از دوران اوباما تا زمان ترامپ مربوط می¬شود. در طول ده سال گذشته فرآیند حذف دیپلماتیک و سیاسی ایالات متحده از اروپا در دولت اوباما آغاز و در دولت دونالد ترامپ تشدید شده است. در این دوره زمانی، تعهد به ناتو بیش از روابط اروپا-آمریکا اهمیت داشته است. در حالیکه قاره سبز (اروپا) با چالش¬های متعددی از قبیل؛ بحران یورو، روابط با روسیه، بحران  مهاجرت، اضمحلال دموکراسی در اروپای شرقی و مرکزی، برگزیت، فرقه¬گرایی منطقه¬ای، روابط دشوار با ترکیه و تروریزم مواجه گردیده، ایالات متحده برای حل این مسائل و کمک به اروپا غایب بوده است. مجموع این مسائل موجب شده اروپایی¬ها به این درک برسند که برای حفظ منافع و داشتن نقشی مستقل باید به توانایی¬ها و قابلیت¬های خود متکی باشند. نتیجه این درک، تقویت ظرفیت¬ها و گسترش قابلیتهای اروپا است. از این دو منظر، توافق هسته¬ای علاوه بر وابسته بودن به اعتبار و حیثیت اروپا، می¬تواند نقطه شروعی برای ایفای نقش مستقل اتحادیه اروپا در معادلات قدرت باشد. البته مزایای اقتصادی رابطه با ایران نیز برای اروپایی¬ها از اهمیت خاصی برخوردار است.
اگر چه اتحادیه اروپا بارها بر حفظ و تعهد خود نسبت به برجام تاکید کرد و حتی از اجرایی کردن قانون 1996 ( مسدود کردن و مانع اجرایی شدن هم جانبه تحریم های ثانویه علیه ایران) اظهاراتی را بیان کرد به نظر شما اتحادیه اروپا موفق به مهار  فشارهای اقتصادی و مالی علیه خود و ایران می شود؟ اگر بخواهیم به شکل دیگر به قضیه بنگیریم باید این را فراموش نکنیم گرچه اروپا بر حفظ و پابرجا مانده برجام تاکید راسخ و جدی از خود نشان داد ولیکن از آنجایی که در امور سرمایه گذاری و مسائل مالی بیشتر بخش خصوصی درگیر است تا دولتین این سازمان، به نظر شما اتحادیه می تواند منافع اقتصادی ایران را با این اوصاف تضمین کند و مانع فرار سرمایه ها و شرکت های اروپایی از ایران شود؟
در رابطه با توانایی¬های اتحادیه اروپا برای حفظ برجام باید بین دو موضوع تمایز قائل شد. سیاست¬های دول اروپایی در قالب اتحادیه اروپا و میزان تأثیرگذاری سیاست¬های دولتی بر شرکت¬های سرمایه¬گذار و دوم، قدرت اقتصادی اروپا در حفظ شرکت¬ها از تحریم¬های ایالات متحده است. محور نخست، اشاره به شکاف¬های متقاطع کشورهای عضو اتحادیه دارد که با خروج "پادشاهی متحده" تشدید شده است.  در این راستا چنانچه دول عضو دارای اشتراکاتی در مورد اهمیت حفظ برجام برای این اتحادیه باشند می¬توان به پایبندی آنها به این توافق امیدوار بود. اما نکته دیگری که در این راستا وجود دارد این است که آیا دول اروپایی قادر به توجیه منافع برای حضور شرکت¬های سرمایه¬گذار در ایران هستند یا خیر؟دولت حداقلی در کشورهای اروپایی دارای کنترل کافی و مؤثر بر شرکت¬ها در زمینه سرمایه¬گذاری (اگر نه به صورت مطلق) نیست و تنها از طریق تشویق و توصیه می¬تواند شرکت¬ها را مجاب به حضور در ایران کند. اما دلاریزه کردن اقتصاد جهانی توسط ایالات متحده، مرکزیت شبکه¬های گردش مالی در آمریکا و قدرت اقتصادی این کشور موجب می¬شود تا از اتکای زیاد به اتحادیه اروپا برای تأمین منافع ایران از برجام با شک و تردید نگریسته شود. به عبارت دیگر، باید بین سیاست¬های اعلامی و اعمالی اتحادیه اروپا و دول اروپایی تمایز قائل شد.
 در چهل و چهارمین نشست گروه " G7" که در ایالات کبک کانادا برگزار شد در حالی که این نشست باید پیرامون مسائلی چون، اقتصاد جهانی، امنیت و ثبات و تغییرات آب و هوایی بحث و گفتگو می کردند و در پایان پیرامون مسائل مطرح شد در این نشست بیانیه ای مشترکی را صادر کنند ولی از آنجایی که به دلیل افزایش تعرفه و محدویت های سلبی تجاری ترامپ و موضوع فسخ یکجانبه برجام از طرف وی، بین اعضای گروه G7 انشقاق و اختلافاتی بوجود آمده است ارزیابی شما از نتایج این دور از نشست اعضای G7 چیست و بفرمایید که مشکلات این کشورها تا به کجاها کشید می شود و اگر بخواهند خیلی سریع به همگرایی برسند به چه صورتی مشکلات فی مابین آنها قابل حل هستند؟
گروه G7 دارای ماهیتی اقتصادی است، این گروه در واکنش به بحران نفتی اواسط دهه 70 میلادی و از هم‌پاشی سیستم تبادل ارز برتن وودز که منجر به بحرانی شدن اقتصاد جهانی شد پایه گذاری شد. بنابراین خط مشی این گروه بیشتر حول موضوعات و مسائل اقتصادی است. نگاهی به ترکیب گروه نشان¬دهنده وجود بلوک واحد در G7 است. همه اعضا به استثناء روسیه (که در حال حاضر نیز در این گروه حضور ندارد چون به دنبال بحران اوکراین و انضمام شبه جزیره کریمه به روسیه، این کشور به دنبال فشارهای دولت های غربی از گروهG7 کنار گذاشته شد )از لحاظ اقتصادی و سیاسی یا در حوزه غرب قرار دارند یا جزیی از متحدین غربی¬ها به ویژه ایالات متحده محسوب می¬شوند. کنار گذاشتن روسیه از این گروه نشان¬دهنده اولویت هنجارهای سیاسی – امنیتی بر مسائل اقتصادی است. به عبارت دیگر، می¬توان گفت مسائل حوزه امنیتی -  سیاسی دارای تعیین کنندگی بیشتری نسبت به مسائل اقتصادی است. اروپا و ایالات متحده با توجه به دو سطح مسائل اقتصادی که در حوزه مسائل نرم سیاست بین¬الملل و مسائل سیاسی¬-¬امنیتی که در حوزه سخت سیاست¬ بین¬الملل قرار دارد به تعریف نقش¬های متفاوتی پرداخته¬اند. آنها در حوزه اقتصاد نقش خود را ملی و با خاصیت رقابت¬پذیری با یکدیگر در کنار همکاری¬ها تعریف کرده¬اند. اما در حوزه امنیتی¬-سیاسی علاوه بر تعریف نقشی جهانی برای خود، دارای همگرایی فزاینده¬ای هستند. 
با توضیحات فوق می¬توان گفت امید بستن به اختلاف تجاری و اقتصادی ایالات متحده با شش کشور دیگر در گروه G7 به عنوان نشانه¬ای امیدبخش در راستای تأمین منافع ایران از برجام توسط اروپایی¬ها چندان خوش¬بینانه به نظر نمی¬رسد. زیرا علاوه بر رجحان هنجارهای سیاسی¬-امنیتی در G7 بر اساس تعریف نقش¬ها در دو حوزه سخت و نرم سیاست بین¬الملل این اعضا دارای همگرایی چشمگیری در حوزه مسائل سخت هستند. در مورد نشست دول اروپایی شامل پادشاهی متحده، فرانسه و آلمان با ایران در خصوص وضیت برجام نمی¬توان نظر قطعی ابراز داشت. اما دو نکته در مورد حمایت¬های اروپایی¬ها از برجام وجود دارد. نخست؛ تضمین فعالیت شرکت¬های اروپایی سرمایه¬گذار در ایران و دوم، تضمین انتقال پول و دسترسی ایران به شبکه¬های مالی در اروپا، در مورد اول شاید بتوان امیدوار بود برخی شرکت¬ها همچنان در ایران فعالیت داشته باشند (البته با احتمالی ضعیف) اما مسئله مهمتر نحوه انتقال پول به ایران است. در صورتیکه اروپا بتواند شبکه انتقال پول به ایران را تضمین کند می¬توان امید بیشتری به بقای برجام و انتفاع ایران از مزایای آن داشت.
شما رویکردها و خط مشی های یکجانبه گرایی امریکا را برای آینده صلح و ثبات بین المللی چگونه می بینید به نظر می رسد که ترامپ در سیاست خود رویکردی پراگماتیسم و ناسیونالیسمی را دنبال می کند از این سیاست ها و جایگاه وی پوپولیسم اروپایی و غیر اروپایی تعذیه می کنند به نظر شما آیا ترامپ دارد به سمت نابودی صلح دموکراسی- لیبرال و جهانی سازی قدم بر میدارد؟
در خصوص سیاست یکجانبه¬گرایی دولت جمهوری خواه، ترامپ به یک راهبرد اساسی در سیاست خارجی ایالات متحده اشاره کرد. در حال حاضر ایالات متحده با اتخاذ رویکرد نو انزوا گرایی (Neo- Isolationism) به دنبال کاهش تعهدات این کشور در سطح جهانی است. بر این اساس، جریان و دیدگاه "نخست آمریکا" (First America) اولویت اصلی را به مسائل داخلی آمریکا می¬دهد. نوانزواگرایی از طریق خروج از پیمان¬ها و توافق¬های بین¬المللی در حقیقت به دنبال تمرکز بر مسائل داخلی ایالات متحده است. اما رویکرد خروج از توافقات و معاهدات موجب سست شدن پایه¬های لرزان حقوق در محیط بین-المللی می¬شود. به عبارت دیگر، نوانزواگرایی در سیاست خارجی ایالات متحده منجر به پایه¬گذاری نوعی بدعت در محیط بین¬المللی می¬شود که بر اساس آن توافقات و معاهدات ارزشی برای دولت¬ها نخواهند داشت و از این طریق می¬توان گفت صلح و امنیت بین¬المللی که عموما بر پایه معاهدات و توافقات است مورد تهدید قرار می¬گیرد.
با توجه به قدرت سیستم مالی آمریکا و تاثیر غیر قابل کتمان آن روی اقتصاد جهان بخصوص قدرت های بزرگ که وابستگی مالی و اقتصادی پیچیده و وابسته با نهادهای مالی و پولی این کشور دارند، امریکا برای فشار و همراهی بیشتر متحدین خود" جنگ تجاری " را علیه متحدین خود راه اندازه کرده تا بدین شکل به آنها گوشزد کند که نمی توانند در مسائل اقتصادی، سیاسی و امنیتی بدون در نظر گرفتن جایگاه قدرت مرکزی واشنگتن تصمیم گیری کنند نظر شما در این باره و نوع تنبیه ها و تشویق های ترامپ چیست؟
در خصوص سیستم مالی ایالات متحده باید در نظر داشت که این کشور با طراحی ابزارها و تکنیک های متعدد، معاملات سایر کشورها را ردیابی می کند و با ۳ سیستم کلیدی پرداخت بین المللی که در اختیار دارد، می تواند کشورهای مختلف را تحریم مالی نموده و جلوی انتقال وجه برای انجام معاملات آنها را بگیرد. بر این اساس در صورتی که کشوری بخواهد امکان تحریم شدن از طریق آمریکا را از بین ببرد، باید سیستم های پرداخت جایگزین طراحی نموده و از طریق آن با دیگر کشورها معاملات خود را مدیریت کند.این سه سیستم پرداخت کلیدی Fedwire ،CHIPS  و SWIFT هستند. 
بدین ترتیب ایالات متحده تحریم¬های اعمالی خود را از طریق این سیستم مالی و پرداختی اجرا می¬کند. در این سیستم پرداخت کشورها در معاملات و تبادلات تجاری خود کاملا وابسته به ایالات متحده هستند و آمریکا با قطع دسترسی و همچنین ایجاد مانع برای کشورها تحریم¬ها مالی خود را اجرا می¬کند. بنابراین، در صورتی که کشور و یا دولتی بخواهد تحریم¬های آمریکا را بی¬اثر کند باید از یک سیستم جایگزین استفاده کند. در حال حاضر اتحادیه اروپا و سایر کشورها دارای سیستم مالی که بتواند پرداخت¬ها دلاری را انجام دهد در اختیار ندارند و این مسئله به دنبال دلاریزه کردن اقتصاد جهانی توسط ایالات متحده موجب برتری سیستم مالی این کشور و وابستگی اقتصاد جهانی به نظام پرداخت¬های دلاری آمریکا شده است.بر اساس توضیحات فوق، بعید به نظر می¬رسد اتحادیه اروپا و شرکت¬های اروپایی بتوانند خود را از تحریم¬های ایالات متحده محفوظ نگهدارند  و نقشی مستقل و جدا از تحریم¬های اعمالی ایفا کنند. در این راستا ایالات متحده نیز غالبا تنبیهات و تشویقات خود را از طریق این سیستم¬های مالی اعمال می¬کند.
ارزیابی و نظر شما در مورد آینده برجام چیست همان طوری که خود شما اطلاع دارید این توافقنامه در وضعیت نامشخص و مبهمی قرار دارد، ایران برای حفظ برجام و تدوام همکاریهای خود با طرف غربی یا حتی شرقی چه سیاست و برنامه هایی را می تواند اتخاذ کند؟
در خصوص آینده برجام به نظر نمی¬رسد آینده روشنی در انتظار این توافق باشد. از آنجائیکه نوع تقابل ایران و ایالات متحده و غرب به طور کلی به امنیتی و هستی شناختی بر¬می¬گردد، ایالات متحده و غرب با برجام خواسته¬های خود را تأمین شده نخواهند دید. وقتی تقابل امنیتی بر سر مسئله¬ای مانند مرز، اقتصاد و ... باشد می¬توان با گفتگو و فرآیند مذاکره تا حدودی از شدت آن کاست. اما در تقابلات امنیتی آن هم از نوع هستی شناختی عموما راهبردها و تاکتیک¬ها نمی-توانند از شدت تنش ها بکاهند هر چند گاهی اوقات به عنوان مسکنی موقتی عمل می¬کنند. بنابراین، با توجه به ایدئولوژیک بودن این تقابل به سختی می¬توان مطامع ایالات متحده را صرفا در برجام جست و جو کرد. کما اینکه مطرح کردن برنامه¬های دفاعی و موشکی نیز اخیرا صورت گرفته است.
در مجموع در خصوص فعالیت¬های هسته¬ای جمهوری اسلامی ایران و توافق هسته¬ای باید به این نکته اشاره کرد که علیرغم تأکید مکرر مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر عدم تلاش برای استفاده¬ تسلیحاتی در فعالیت¬های هسته¬ای و علیرغم شفاف¬سازی¬ها و راستی آزمایی¬ها ایالات متحده در حالی اقدام به امنیتی کردن پرونده هسته¬ای جمهوری اسلامی نمود که این کشور در دولت اصلاحات طی اقدامی داوطلبانه فعالیت¬های هسته¬ای خود را تعلیق نمود. به علاوه با حملات 11 سپتامبر و سپس حمله نظامی آمریکا به افغانستان و عراق در مه 2003 دولت وقت پیشنهادی را به ایالات متحده ارائه کرد که به معامله بزرگ معروف شد. طی این بسته جمهوری اسلامی به ایالات متحده پیشنهاد همکاری در عراق و افغانستان و همچنین کنترل حماس و حزب الله را داد که جورج بوش با رد این پیشنهاد ایران را محور شرارت نامید و یکماه بعد پرونده ایران را در آژانس بین¬المللی انرژی اتمی امنیتی کرد. پس از کش و قوس¬های بسیار در نهایت برجام به عنوان توافقی میان ایران و قدرت¬های جهانی به امضای طرفین رسید و اجرایی شد. 
اما با اعلام خروج ایالات متحده از این توافق، اتحادیه اروپا که به دنبال ایفای نقشی مستقل و مؤثر در معادلات قدرت در سطح جهانی است در سیاست¬های اعلامی خود همواره خواستار حفظ برجام شده و اعلام کرده است که به این توافق پایبند است. اما باید منتظر سیاست¬های اعمالی اتحادیه و کشورهای اروپایی بود. با توجه به آسیب¬پذیری سیستم اقتصادی اتحادیه اروپا در برابر سیستم مالی ایالات متحده به نظر می¬رسد علاوه بر اینکه اروپایی¬ها قادر به حفظ شرکت-های خود در برابر تحریم¬های آمریکا نخواهند بود، نمی¬توانند پرداخت¬های دلاری خود را به صورتی مستقل از سیستم مالی آمریکا انجام دهند. به عبارت دیگر، هرچند اروپا تمایل به بقا برجام دارد، اما به نظر می¬رسد توانایی¬های محدود اتحادیه و کشورهای اروپایی در نهایت منجر به عدم انتفاع ایران از برجام شود. تنها راهی که باقی می¬ماند این است که آمریکا از اعمال تحریم¬ها بر اروپا چشم پوشی کند که احتمال وقوع این مسئله نیز تقریباً صفر است.
گفتگو از فاطمه موسوی زاهد








پاسخی بگذارید