تاریخ : 1397/10/24 09:03
شناسه : 205305

داستان از انتهای سال 96 شروع شد. آن زمانی که پس از یک و نیم دهه از یک زندگانی مشترک قصد داشتم برای یک تحول آماده بشوم.

داستان از انتهای سال 96 شروع شد. آن زمانی که پس از یک و نیم دهه از یک زندگانی مشترک قصد داشتم برای یک تحول آماده بشوم. برای تعویض برخی از لوازم داخل منزلم که به ناگاه زلزله ای آمد و تمام آرزوهایم زیر آوار ماند. یخچال قدیمی و ایرانی – فریزر قدیمی و ایرانی – لباس شویی قدیمی و ایرانی – شیر آلات قدیمی و ایرانی – درب حمام و سرویس چوبی و ایرانی. همه حدود 15 – 16 سال به من خدمت رسانده بودند و الان موقع بازنشستگی شان بود. این ها که عمر نوح ندارند و من هم صبر ایوب ندارم. داشتم با حساب بانکی ام یکی به دو می کردم و صفرهایش را می شمردم که ببینم میتوانم یکی یکی و با فاصله این لوازم کار کرده را نو نوار کنم یا نه. ماشین که نبودند وام خودرو بگیرم. اگر میخواستم باید وام خرید لوازم خانگی ایرانی میگرفتم اما آن "زلزله ی وحشتناک دلاررررر" همه خوابهامان را پنبه کرد. به ناچار مدتی در شوک فرو رفتم. یک اجنبی تمام هست و نیستمان را نابود کرد. قرار بود 4200 باشد اما سر از 20000 در آورد، چطوری اش را من نمی دانم. دانایان باید بگویند چه شد و چه بلایی بر سر ننه قیمت آمد که سرما را به اقتصاد و امید مردم تزریق کردی بدون باران و برف و تگرگ و یخبندانی. یعنی چه باید میکردم؟؟؟؟ من که سالها با این وازم ساخته بودم بدون تعارف رو به آنها کردم و فریاد زدم :: حق ندارید خراب بشوید وگرنه ....... طنز می گفتم و وسایل هم با من متحیر شده بودند. به همدیگر زل زده بودیم. من متحیر از آنچه خواسته بودم و آنها متحیر از آنچه شنیده بودند. هنوز هم در شوک آن روزهای بهار مانده ام و با گذشت 6 ماه نتوانستم از آن خارج شوم.

اتفاق امسال در نگاه مردم به هم از زاویه ی اقتصادی نگاه غریبی است. چه چیزی ما را اینقدر از هم دور کرده است که به هم رحم هم نمیکنیم. فشار اقتصادی را به یکدیگر تحمیل میکنیم تا خودمان بی دغدغه زندگی بگذرانیم. این رسم در کجای مسلمانی نوشته شده است؟؟؟ به هر حال اگر یکی از وسایل در زندگی ما خراب بشود باید از خیر آن بگذریم چرا که چند برابر شدن قیمت کالاهای خارجی توجیه دارد ولی کالاهای داخلی را به بهانه ی خلاف واقع گران کرده اند. به دلیل واهی گران کرده اند و همین امر نارضایتی عمومی از شرایط موحود را قراهم نموده است. داریم به یک سالگی نارضایتی ها می رسیم.

سید علی محمدی

 

دومین پیشنهاد مهم و فرهنگی

" سایبان همسایه ات باش "

انسان موجودی اجتماعی است پس در کنار خودش از جنس خودش همسایگانی دارد. اهمیت توجه به همسایه و شرایط ارتباط با همسایه یکی از نکات مهمی است که امروزه توجه به آن لازم و ضروری است. اگر همسایه ی خوبی داشته باشیم باید همسایه ی خوبی هم باشیم. اگر همسایه ی خوبی نداشته باشیم باید چنان کنیم که سرانجام او را به مسیر درستی رهنمون باشیم. اگر دیدیم او اصلاح نمی شود ما مکان خود را عوض کنیم. اگر می خواهیم به امام زمانمان نزدیک تر بشویم باید در مسیر هدایتهای ایشان قدم برداریم. خود را برای هر شرایطی آماده کنیم. مردم کشور ما مردم خوبی اند. مهربان هستند ولی سایبان نیستند. سایبان هم نیستند. در مشکلات همدیگر به راحتی پیش قدم نمی شویم. برای هم گره گشا نیستیم. از اطراف خودمان و از حل مشکلات همدیگر دوری میکنیم. آپارتمان نشینی ما را از هم جدا کرده که این موضوع باید با روشهای فرهنگی و با ایده های اینچنینی حل و فصل بشود.

متاسفانه رفتارهای نا بهنجار اجتماعی از جمله بد قولی ها باعث کاهش این سنت خوب و زیبا شده است. همسایه ها در یک مجتمع حتی در یک بلوک و بعضی مواقع در یک طبقه همدیگر را نمی شناسند و با هم ارتباط ندارند. شرایط اقتصادی و اجتماعی و بعضاً سیاسی علتهای اصلی این اتفاق هستند. باید در این مورد مجموعه های فرهنگی وارد شده و باب "همسایه داری" را باز نمایند. این مقوله اهمیتش از همسر داری کمتر نیست. همسایه یک سرمایه ی معنوی است. همسایه خوب یک نعمت است. در دنیایی که اعتماد کردن بسیار سخت شده است، داشتن یک همسایه قابل اعتماد "گنجی با ارزش است " که باید از آن پاسداری نمود. بیایید گنجهای اطراف خود را بشناسیم و از آنها حراست کنیم.

سید علی محمدی

 

باز باران با ترانه

بی خبر آمد به خانه

باران رحمت الهی که منتظرش بودیم آمد اما چه آمدنی!!! در 22 آبان ماه سال 97 مدیریت شهری در قم فاجعه ای رخ داد که شاید تا سالهای دور هم تکرار نشود. هر جای شهرمان دریاچه ای ساخته شده بود و مردم هم که نه تابستان سرپناه دارند نه زمستان، مثل همیشه در بی تدبیری های شهری گرفتار آمدند. خبرها حاکی از این است که در برخی مناطق شهری در نیم ساعت سیلی به راه افتاد که تردد را در شهرمان "به حالت مختل" در آورد. از پردیسان و کانال پر از آبش و خیابانهای تنگ آن بگیرید تا میدان مرجعیت و بلوار جمهوری و خیابان دروازه ری و منطقه نیروگاه. همه و همه "جدال آب و عابر" بود که باعث خیس شدن مردم شد. شما را به خدا اگر یکی از مسئولین بلند پایه شهرمان که خودش برای خانواده اش خرید می کند در این شرایط گیر می کرد، فردایش چه داستانی به پا می شد؟؟؟؟ چرا باید مردم همیشه صبر کنند؟؟؟؟ صبر بر اهمال و ایجاد دردسر برای مردم چگونه درسی از کدامین مکتب است؟؟؟؟ این درس را از کجا باید بگیریم؟؟؟؟؟ چرا مجموعه مدیریت شهری قم در دهه اخیر بر طبل مردم آزاری و نادیده گرفتن مردم می کوبد و بر مدار نارضایت سازی میچرخد؟؟؟؟ چرا در مرکز نشر اسلام این همه به همشهریان مسلمان جفا می شود؟؟؟؟ تحریمها ظلم خارجی بر کشور است، شکایت این دسته گلها را به کجا ببریم ؟؟؟؟

لازم است یک تحول ساختاری در مدیریت اجرایی شهر و استان رخ بدهد و نیروهای ناکارآمد از این مجموعه رخت بر بندند. امیدوارم روزی برسد که شاهد تغییر نگاه مدیران شهری به مردم شهر با محوریت "خدمت رسانی حداکثری" به هموطنانم باشیم که اگر نباشیم باید مدیریت کنونی را عزل کرد.

سید علی محمدی

 

قم بهشت گردش گری است اما ....

اگر به نمای قم از بیرون استان نگریسته باشید، مردم شهرهای دیگر قم را با 3 مشخصه می شناسند. کویر + زیارت + سوهان. اما کافی است فقط یک سر به اطراف قم بزنند. همین کرمچگان همین وشنوه همین خاوه همین دستجرد و دهکده سلامتش همین دهاقان. مثل این آخری را در استانهای کوهستانی کشور هم نمی توانید یافت کنید. آن آب سرد و خنک و زیبایی های طبیعی اطرافش مناظری بکر و شگرف در نظر بینندگان آنمی سازد و ذهن را طراوتی روح افزا می بخشد. اما بیایید که سازمان متولی این امر در زمینه رونق این "صنعت خوب و درآمد زا و مولد"، هنوز هیچ آستینی بالا نزده است. "برف انبار" تازه چند سالی است که توسط مردم فتح شده و مورد توجه قرار گرفته است. در واقع این مردم بودند که آنجا را کشف و به هم معرفی کردند. امروزه شاهدیم که برای عبور و مرور در تابستان به این منطقه ییلاقی تدابیر ترافیکی اندیشیده می شود و این یک موفقیت برای اقتصاد و گردشگری در این بخش از قم است. ولی آنانکه با تمام این استان آشنا هستند آنرا گنج و میراث تمام نشدنی طبیعت و تنوع زیبایی های خدادادی می دانند.

حال سوال اصلی را پیش آورده و شما را غافلگیر کنم. چرا این صنعت در استان ما زنگار بسته است؟؟ چرا تحول اساسی در آن رخ نمی دهد؟؟ مسئولان استان چرا دست دست می کنند؟؟ چرا برای ایجاد زیر ساختهای مناسب در مناطق مختلف استان قدم موثری بر نمی دارند. آن "200 میلیارد بی زبان" که در منوریل (تک خطه قم ) هدر رفت و داد مدافعان مظلومیت را بلند نکرد اگر در این صنعت هزینه شده بود سالهای سال باید درآمد می آفرید و اشتغالزایی می کرد، اما افسوس خوردن فایده ندارد. باید از امروز قدمها را محکم برداشت. قدمها را موثر و اشتغال مدارانه برداشت. قدمها را تفریح ساز برداشت.

ما لایق بهترین هستیم اگر خودمان باور کنیم.

سید علی محمدی

 

 

 

 

یادداشت خبر نگار

پیشنهاد بازنشستگی خودجوش

یکی از نعمتهای الهی به انسان "نعمت اراده" است. بر اساس همین نعمت است که انسانها بازخواست می شوند. بر اساس همین نعمت است که در برابر درخواستهای نابجا می ایستند. بحث جنجالی "قانون بازنشستگی" و تلاش عده ای برای استفاده از تبصره و ابقاء مادام العمر بر مسند ها بحث روز است و مهمتر از آن استمرار!!! و دفاع کسانی که بر مسندشان پایدارند!!!! و این امر عجیبی در "شرایط اقتصادی کنونی" است. اما مگر انسان اراده و اختیار ندارد؟؟ مگر انسان حق انتخاب ندارد؟؟ مگر انسان توان "نه گفتن" ندارد؟؟ جواب هر 3 سوال بی تردید مثبت است. لذا با پیشنهاد "استعفای خودجوش" کسانی که سنی از ایشان گذشته است و عمل هم "جوانگرا" هستند و نشان دهند در عمل هم برای اشتغال حتی یک نفر تلاش می کنند و نشان دهند که می توانند از "پستهای دنیایی" فاصله بگیرند و نشان دهند که آزاده اند. یکی از نشانه های آزادگی ایثار است و ایثاری این چنین، هم جهاد است و هم شهادت به یکتایی خدایی است که قدرت اراده را به انسانها داده است. اگر این حرکت به وقوع بپیوندد بدون شک راههایی در کشورمان باز می شود که با باز شدن آنها شرایط جامعه تغییر می کند. راههایی باز میشود که از رکود کاریابی کاسته خواهد شد. راههایی باز می شود که از گردش افکار و از چرخش مدیران حکایت دارد راههایی که به "عدالت مدیریتی" منجر می شود. راههایی که به نوگرایی در روشها منتهی می شود.

معتقدم حتی در شرایط فعلی باید برای استعفای پیش از موعد چنان جذابیتی فراهم بشود که "پا به سن گذاشته ها" در انجام آن گوی سبقت را از هم بربایند و بر هم فخر بفروشند که من زودتر راه را برای "ایجاد اشتغال یک جوان" و یک هم وطنم باز کردم. اما حیف که تدابیر در ایران بر اساس دستورات دینی پیش نمی رود و فرهنگ غنی ایثار و جهاد و شهادت فقط!!! در گذشتن از جان خلاصه می شود در حالی که به فرمایش نبی مکرم اسلام شجاع ترین افراد کسی است که بر "هواهای نفسانی" خویش چیره بشود. امروز در میان سیاست مداران و مدیران کشورمان کم هستند کسانی که به داشته های موجود دنیوی بسنده کنند و با گذاشتن پای خویش روی نقس سرکش، این حرکت را آغاز کرده و به "مجاهد" در راه جوانان تبدیل بشوند و الگوی دیگران در این حرکت زیرکانه و انسانی بگردند.

* جوانان به عمل ما می نگرند *

سید علی محمدی

پاسخی بگذارید