فاطمه نظری - تلاشهای حکومت عربستان سعودی برای انجام اصلاحات فرهنگی و اجتماعی با توجه به ماهیت و ساختار حاکمیتی این کشور واقعیت نداشته و همانند یک سراب است.
تمامی تلاشهای حکومت عربستان سعودی برای انجام اصلاحات فرهنگی و اجتماعی با توجه به ماهیت و ساختار حاکمیتی این کشور به هیچ عنوان واقعیت نداشته و تغییرات مشاهده شده همانند یک سراب در بیابان به زودی و در آیندهای نزدیک با تابیدن نور حقیقت محو شده و رنگ خواهد باخت.
بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی که سودای پادشاهی بر این کشور را هم در سر خود دارد برای اینکه تا آنجایی که میشود به خود و حکومت برآمده از خود مشروعیت ببخشد دست به سلسله اقدامات و برنامههای تبلیغاتی زده تا ضمن اینکه تا آنجایی که ممکن است از تحریک و اعتراضات مخالفان خاندان پادشاهی سعودی جلوگیری کند وجهه مدرن، بروز و دموکراتیکی را در برابر کشورهای منطقه و جهان به حکومت آینده خود بدهد.
اما ماجرا از آنجایی آغاز شد که «بن نایف» در سال ۲۰۱۷ در سلسله حرکات و اقداماتی کودتاگونه از قدرت برکنار شد و «بن سلمان» جای او را گرفت. اما «بن سلمان» که بسیار زرنگتر و زیرکتر از سایر شاهزادهها و اسلاف خود بود دست به مجموعه اقداماتی زد تا حکومتی متفاوت را به مردم عربستان و جهانیان نشان بدهد.
در این راستا او برای ترسیم شکل و شمایلی از حکومتی روشنفکر و متفاوت از سایر پیشینیان خود دست به اقداماتی زد تا در کنار جذب جذب جمعیت جوان و زنان کشور به عنوان طرفدار و حامی حکومت پادشاهی آینده خود، در کنار اینکه تصویری میانهرو را از خود در داخل این کشور ترسیم کند در خارج از کشور عربستان بخصوص در سطح منطقهای و جهانی نیز تصویری مثبت و موجه از خود نشان بدهد.
بن سلمان به همین منظور سند چشم اندازی را تا سال ۲۰۳۰ ترسیم کرد که در این راستا اقدامات اصلاحی فراوان و البته صرفا چشمنوازی را در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی ورزشی انجام داده شود. در واقع ولیعهد جوان و جاهطلب سعودی فقط از این مسیر به یک هدف چشم دوخته و آن نشان دادن چهرهای روشنفکر و متفاوت از آینده عربستان سعودی است.
بر این اساس بن سلمان عمدتا مواردی را در چشم انداز ۲۰۳۰ خود آورده که بسیار بدیهی و عادی در جوامع دموکراتیک و دارای حکومت مردم سالار امروز دنیا است، اما ولیعهد سعودی با زیرکی تمام و با سوءاستفاده از شرایط امروز عربستان سعودی و به دلیل اینکه مردم این کشور تا امروز از این امکانات و امتیازات به دلیل مستبد بودن حکومت سعودی بیبهره بودند آمده و ویترینی رنگآرنگ و چشم نواز از آزادیهای عادی هرکشوری را به عنوان تغییرات اساسی و بنیادین پیش روی مردم خود قرار داده است.
هدف گیری دیگری که «بن سلمان» در سند چشم انداز ۲۰۳۰ به دنبال دستیابی به آن است جذب سرمایه گذاریهای خارجی قابل توجه برای این کشور است. ولیعهد جوان و طمعکار سعودی که همانند اسلاف و پیشینیان خود سودای ثروت اندازی در سر دارد، با دادن آزادیهای اندک ظاهری و بزرگنمایی آن توسط رسانههای بین المللی که در اختیار دارد به دنبال بسط و گسترش این مهم است که به عنوان الگویی برای سایر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس تبدیل شود و در این زمینهها نیز به کشوری پیشرو تبدیل شود.
اما واقعیت ماجرا این است که ماجرای قتل «جمال خاشاقچی» به خوبی به مردم این کشور و مردم جهان نشان داد که حقوق بشر و آزادیهای مدنی نه تنها کوچکترین ارزشی برای «بن سلمان» و سران حکومت عربستان سعودی ندارد بلکه آنها با فریب و نیرنگ فقط به دنبال موجه جلوه دادن حکومت ظالم و سلطهگر خود در افکار عمومی جهان هستند.
بر این اساس و با توجه به تمامی موارد گفته شده از جمله اقداماتی که «بن سلمان» در سند چشم انداز ۲۰۳۰ برای سرگرم کردن مردم کشور خود تدارک دیده میتوان به موارد بدیهی و پیش پا افتادهای، چون لغو ممنوعیت رانندگی زنان، برداشتن ممنوعیت فعالیت سینماها، اجازه ورود زنان به باشگاه ورزشی، افزایش مراکز تفریحی و افزایش مراکز گردشگری غیردینی در عربستان اشاره کرد.
این در حالی است که به موازات چنین نمایشهای مضحک و مسخرهای که با کارگردانی «ریاض» در داخل مرزهای عربستان سعودی در حال اجرا است ائتلاف جنایتکار سعودی همچنان به قتل عام و کشتار مردم «یمن» ادامه میدهند و هواپیماهای جنگنده سعودی همه روزه با بمباران شهرها و خانههای مردم مظلوم و بیگناه «یمن» تعدادی زیادی از مردان، زنان و کودکان را به شهادت میرسانند.
در انتها باید خاطرنشان کرد تمام تلاشهایی که این روزها توسط حکومت عربستان سعودی در سطح کشور خود و در قالب به ظاهر آزادیهای مدنی و اجتماعی انجام میشود در واقع سرپوشی بر روی جنایتهایی است که این رژیم مستبد و ظالم همه روزه و در همه حال در داخل و خارج مرزهای خود انجام میدهد. اما آن چیزی که روشن است اینکه دیر یا زود دستان جنایتکار این رژیم برای مردم خود و جهانیان رو خواهد شد و همه به نیرنگ و فریب آنها پی میبرند.
«بن سلمان» در راستای اجرای سند چشم انداز ۲۰۳۰ اصلاحات فرهنگی در عربستان را در حالی آغاز کرده که هیچ فرهنگسازی برای آماده کردن ذهن مفتیها و شیوخ وهابی صورت نگرفته است.
سردمدران عربستان سعودی مدتی است که به منظور فراهم آوردن زمینه مناسب جهت تکیه زدن «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی بر کرسی پادشاهی، دست به اجرای سلسله اصلاحات سیاسی و اجتماعی زدهاند؛ اصلاحاتی که البته میبایست طی دهها سال گذشته در عربستان به مرحله اجرا درمیآمد و با این وجود، اکنون خاندان سعودی به فکر آن افتادهاند. مقامات ریاض درصدد هستند تا از رهگذر اجرای اصلاحات ظاهری در عرصههای مختلف، پیش از روی کار آمدن بن سلمان، ارکان قدرت وی را مستحکم سازند تا حتیالامکان از شدت مشکلات و معضلات دوره حکمرانی این شاهزاده جوان، بیپروا و ناپخته سعودی کاسته باشند. اصلاحاتی که سعودیها تاکنون اعمال کرده و در آینده نیز دامنه آنها را گستردهتر خواهند کرد، در واقع در راستای عملیاتی ساختن سند «چشمانداز ۲۰۳۰» است. این سند توسط بن سلمان ۳۰ ساله تهیه و تنظیم شده است.
بررسی ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه عربستان سعودی نشانگر آن است که نظام سیاسی در این کشور مبتنی بر ارزش های غیر دمکراتیک است. از طرف دیگر قبیله محور بودن بافت جامعه در عربستان سعودی، پذیرش نوع خاص سیستم سیاسی که در آن یک خاندان بر کل کشور حکومت می کند را آسان تر کرده است. اما با این وجود عربستان سعودی برای آنکه بتواند از گسترش اعتراض های داخلی در کشور خود جلوگیری کند، استفاده از بسته های اقتصادی - رفاهی و شبکه های رسانه ای برای کنترل اعتراض های مردمی، استفاده می کند.
طبقه متوسط شهری در تمام جوامع به عنوان عناصر گفتمان ساز و عامل تغییر و اصلاحات اجتماعی و اصلی ترین حامیان جنبش های اعتراضی محسوب می شوند. در طول یک دهه اخیر این طبقه مهمترین منتقد حکومت عربستان سعودی بوده که در بدنه جریان ها و نیروهای اجتماعی معترض در این کشور حضور داشته اند. گسترش دامنه اعتراضات یکی از مهمترین چالش های پیش روی رژیم آل سعود است. اعتراض هایی که حتی طرح بلند پروازانه سند چشم انداز 2030 نیز نتوانست شعله آن را خاموش کند.
از آنجائی که رژیم آل سعود پایگاه مردمی و مشارکت سیاسی ندارد، بنابراین مخالفان آنها به صورت گروه های مستقل و گروه های سیاسی شیعه و غیر شیعه در خارج از عربستان سعودی مثل لندن، امریکا، نیوزیلند و استرالیا حضوردارند. عباس نادری، پژوهشگر ایرانی در پژوهشی با عنوان بررسی جامعه شناختی نظام سیاسی عربستان سعودی، مخالفین عربستان سعودی را اینگونه توصیف و تعریف می کند: بعد از مطرح شدن سند چشم انداز 2030 بسیاری از مخالفان سعودی در خارج از کشور نسبت به عملیاتی نبودن این سند اعتراض کردند. یکی از آنها گروه های مسلمان شیعه با رهبری روحانیون هستند این گروه ها در کشورهای مختلف عربی و اروپایی فعالیت دارند. یکی از مخالفان معروف سیاسی به نام سید دکتر حمزه الحسن در لندن و دکتر فواد ابراهیم در بیروت هستند. دکتر فواد ابراهیم مدیریت ماهواره النبأ بر علیه رژیم آل سعود را برعهده دارد. آنها بیشتر خواهان دموکراسی، قانون اساسی، آزادی بیان و تبلیغات آزاد هستند.
عربستان سعودی به هیچ وجه به مخالفان اجازه فعالیت سیاسی نمی دهند. مخالفان داخلی نظام سیاسی عربستان سعودی شامل طیف گسترده ای از سنی های ناراضی از عملکرد پادشاهی، شیعیان و سایر اقلیت های مذهبی، زنان معترض به محرومیت های اجتماعی، جوانان ، لیبرال گراها، کارگران خارجی، جریان اخوانی می باشد. جریان شیعی عربستان سعودی در احسا و قطیف حضور دارند، اما نمی توان به آنها گروه سیاسی گفت، بلکه آنها بیشتر گروه مردمی هستند که اجازه هیچ گونه فعالیت سیاسی ندارند و حقوق مذهبی، فرهنگی و اقتصادی شان، به صورت سیستماتیک نقض می شود و امیدوار نیستند که اصلاحات فرهنگی و اقتصادی در عربستان سعودی، تغییری در وضعیت آنها ایجاد نماید.
اگر چه با روی کار آمدن بن سلمان و مطرح شدن سند چشم انداز 2030 اقداماتی ظاهری و نمادین در حمایت از حقوق زنان در عربستان سعودی انجام شد اما همچنان می توان گفت که زنان سعوی از حقوق سیاسی و اجتماعی خود برخوردار نیستند. حقوقی که به نظر می رسد با آزاد کردن رانندگی بعد از سال ها فشار داخلی و خارجی نیز محقق نشده است به همین دلیل جامعه زنان همواره جزئی از معترضان داخلی در این کشور محسوب می شوند و رژیم آل سعود نیز از سرکوب این قشر نیز سرباز نزده و آشکارا هرگونه فعالیت فرهنگی و مدنی این قشر از جامعه را سرکوب می کند.
Stéphane Lacroix کارشناس اندیشکده امریکایی «رند» در گزارشی با عنوان «عربستان سعودی و موانع اصلاحات» بخشی دیگر از معترضان را در عربستان سعودی، جوانان و لیبرال ها می داند و می نویسد: در کنار سایر طبقات اجتماعی که علیه نظام عربستان سعودی اقدام به برگزاری تجمعات اعتراضی می کنند جوانان و لیبرال ها نیز با انجام اقداماتی خواهان اعمال تغییر و اصلاح در جامعه عربستان سعودی هستند. به طوری که با شروع اعتراض های مجازی دو گروه اینترنتی به نام های جنبش جوانان ملی و جنبش جوانان آزاد تشکیل دادند. این دو گروه خواسته های خود را برای آزادی، مبارزه با فساد و بی عدالتی، رفع بیکاری و آزادی زندانیان سیاسی متمرکز کردند. بعد از تدارک اعتراض های روز خشم، مجموعه ای از فعالان سیاسی در اقدامی بی سابقه، تاسیس اولین حزب سیاسی پادشاهی عربستان سعودی را اعلام کردند که این مساله به شدت با واکنش نیروهای امنیتی سعودی مواجه شد. با توجه به این تحولات و با افزایش جوانان تحصیل کرده و تاثیرگذاری آنها در جامعه عربستان سعودی، این کشور شاهد شکل گیری تضاد میان دو دیدگاه مدرنیزاسیون و ایدئولوژی سنتی حاکم بر رژیم خواهد بود که این مساله رژیم آل سعود را با چالشی جدی و فراگیر مواجه خواهد ساخت. چالشی که حتی اصلاحات ظاهری بن سلمان در قالب سند چشم انداز 2030 نیز نتوانست آن را برطرف کند بلکه شکل اجرای آن حتی موجب تشدید این تضادها و اعتراضات مردمی شد.
مقامات عربستان سعودی تلاش می کنند تا جنبش های اعتراضی داخلی را مختص شیعیان دانسته و دیگر اقشار و به ویژه اهل تسنن را کاملا راضی نشان دهند. اما برآیند تحولات جامعه عربستان سعودی نشانگر وجود اهل سنت ناراضی از سیاست های خاندان آل سعود است. بدین معنا که سنی های عربستان سعودی نیز از دستیابی به حقوق کامل خود محروم اند و به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور خود اعتراض دارند. اگرچه تهدید و ارعاب حکومت در میان سنی ها در سالهای گذشته ، موثر بوده و آنها را از حضور در صحنه باز داشته است اما بعد از نام گذاری روز 11 مارس تحت عنوان روز خشم، دو گروه سنی سلفی و مخالف حکومت عربستان سعودی یعنی جنبش «اصلاحات اسلامی» و گروه تازه تاسیس «امت سنی» از آن حمایت کردند.
شیعیان در شکل دهی و مدیریت اعتراض ها در عربستان سعوی دارای نقش محوری و کانونی می باشند. چرا که این اعتراض ها در مناطق شرقی به خاطر داشتن ریشه های مذهبی و قومی متفاوت، گسترده تر و پایدارتر از دیگر گروه های معترض است. مبارزات اجتماعی شیعیان سبب بروز نگرانی های عمده امنیتی برای مقامات سعوی می شود به طوری که در سال 2012 با دستگیری روحانی سرشناس و مبارز شیعی یعنی شیخ النمر باقر النمرو سپس به شهادت رساندن وی، باعث احیای گسترده جنبش های اعتراضی در عربستان سعودی شد. دولتمردان سعودی برای اینکه بتوانند جنبش اعتراضی شیعیان را در مناطق نفت خیر این کشور ، راحت تر سرکوب کنند معترضین را خیانت کار و وابسته به نظام ایران معرفی می کنند. با توجه به مفاد سند چشم انداز 2030 هیچ دورنمایی برای بهبود وضعیت شیعیان و سایر اقلیت ها در عربستان سعودی وجود ندارد.
در کنار چالش هایی که ذکر شد، یکی از چالش های مهمی که در روند اجرای سند اصلاحات فرهنگی و اقتصادی عربستان سعودی موسوم به سند چشم انداز 2030 مطرح است، «وجود اختلافات گسترده بین خاندان پادشاهی و شاهزادگان» می باشد. این اختلافات بعد از انتصاب بن سلمان به عنوان ولیعهد تشدید یافته است. در کشوری که بر سر تصاحب قدرت بین نخبگان سیاسی درگیری و نزاع وجود دارد، درباره رسیدگی به موضوعهای اساسی کشور نمیتواند نظر واحدی وجود داشته باشد. شاهزادگان رقیب در این کشور برای تخریب همدیگر اقدامهایی انجام میدهند که کارنامه طرف مقابل را ناکارآمد جلوه دهند. این در حالی است که برای اقدامات و اصلاحاتی که در سند چشمانداز ۲۰۳۰ ادعا شده، به اجماع نخبگانی در سطوح سیاسی و اقتصادی نیاز است. نبود اجماع بین نخبگان سیاسی و اقتصادی یکی از مهمترین موانع در برابر تحقق سند چشمانداز 2030 است.
فضای فرهنگی عربستان سعودی بسیار تحت تأثیر فرهنگ عربی و قرائت خاص از فرهنگ اسلامی است. بهطور کلی جامعه ای عمیقاً فرقه ای، محافظه کار ، سنتی و خانواده محور است. بسیاری از نگرشها و سنتها قرن هاست که برگرفته از تمدن عرب و میراث اسلامی است. با این حال، فرهنگ آن نیز تحت تأثیر تحولات سریع قرار گرفتهاست، چراکه این کشور تنها در دهه ۱۹۷۰ از یک جامعه عشایری فقیر به تولیدکننده ثروتمند نفت تبدیل شد. این تغییر همچنین تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله انقلاب ارتباطات و بورسهای تحصیلی خارجی قرار گرفتهاست.
یکی از عناصر تشکیل دهنده فرهنگ عربستان سعودی مناسبات خانوادگی و قبیله ای است. طبیعتا این موضوع در مورد رژیم آل سعود که به صورت قبیله ای و موروثی اداره می شود برجسته تر به نظر می رسد. ساختار اجتماع قبیله ای و اتحاد دو سویه میان خاندان حاکم سعودی و سران قبایل سبب اطاعت مردم «قبیله بنیاد» از این خاندان شده است. افزون بر آموزه ها و باورهای سنتی موجود در فرهنگ عربستان سعودی، ساخت اجتماعی مانند اطاعت و احترام به شیخوخیت قبیله ای و سلسله مراتب سنتی در تحکیم فرهنگ تابعیتی در این کشور موثر بوده است. ساختاری که حتی بعد از کشف و استخراج نفت نیز به دلیل اجرای الگوی اقتصادی دولت رانتیر موجب شد که اقتصاد کاملا نفتی و درآمدهای فزاینده نفتی به رژیم آل سعود، استقلال کامل نسبت به جامعه و طبقات مختلف بدهد.
اسلام تنها دین رسمی عربستان سعودی است. مذهب رسمی کشور عربستان حنبلی میباشد. پیروان مذاهب دیگر اهل تسنن و مذهب شیعه نیز در عربستان سعودی زندگی می کنند.. ارزشهای فرقه ای در عربستان سعودی، فرهنگ، و سیاست را تحت تأثیر قرار میدهد. در عربستان سعودی اقلیت های مذهبی از جمله شیعیان، مورد تبعیض قرار می گیرند. فرانک لارو (Frank La Rue) گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینۀ آزادی اندیشه و بیان در گزارش سال های 2010 م و 2011 م، خود موارد متعددی از نقض حق آزادی بیان و اندیشه در عربستان سعودی را بیان کرده است. وی تصریح می کند که تعداد زیادی از جمله اقلیت ها به دلیل ابراز عقیدۀ خود در معرض بازداشت و شکنجه قرار گرفته اند. گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر همچنین به تبعیض اجتماعی علیه اعضای جامعۀ شیعۀ احساء اشاره می کند. آنها مجوز کار در مدارس خصوصی یا مهدکودک ها را ندارند و تصدی بعضی مقام ها مانند وزیر، شهردار، دیپلمات یا نمایندۀ رسمی دولت در یک سازمان بین المللی برایشان ممنوع است.
نیمی از هر جامعه ای را زنان تشکیل می دهند. در خصوص زنان در عربستان سعودی باید گفت تبعیض های فاحش و آشکار این کشور در مورد زنان، حتی توجه محافل بین المللی را جلب کرده است. تا چندی پیش حق رانندگی، از زنان سلب شده بود، برخورداری از حق آموزش، حق رای دادن و بسیاری از حقوق دیگر این قشر از جامعه، تا سالهای اخیر ممنوع بوده است . حکومت سعودی سیاست های دوگانه ای دارد در بسیاری از موارد حق را شناسایی کرده است اما زنان را از آن حق محروم می کند. در قوانین سعودی، اشتغال زنان به هر کاری جز تدریس و پرستاری ممنوع گشتهاست. شرکت زنان در مجامع عمومی حتی در مسجد بسیار محدود است. از زنان سعودی انتظار میرود هنگام خروج از خانه حتماٌ با مرد محرم همراه باشند. حتی در مورد سفر کردن نیز آمده است که سفر زنان بدون همراهی مردی از محارمش ممنوع است.
مهمترین ابزار رژیم آل سعود در مواجهه با اعتراض های اجتماعی داخلی و مطالبه گری آزادی سیاسی، سرکوب است. مجید عباسی استاد دانشگاه در ایران در این زمینه می نویسد: وزارت دفاع عربستان سعودی به منظور جلوگیری از گسترش اعتراض های داخلی در این کشور اقدام به خرید بیش از 200 دستگاه تانک پیشرفته لئوپارد از کشور آلمان کرد که بنا به نظر کارشناسان نظامی، قابلیت های بالایی برای استفاده در ماموریت های ضد شورش دارند. بر اساس قانون امنیت ملی عربستان سعودی تدوین شده در سال های 1967، 1982 و 1985 مجازات های سنگینی برای افرادی در نظر گرفته شده که با سیاست های رسمی حکومت مخالفت ورزند. هر گونه انتقادی از حکومت به شکل آشکار در کتب، روزنامه ها و به هر صورت دیگر، جرم محسوب می شود. فعالیت در امور سیاسی، گرایش به گروه ها و سازمان های سیاسی غیردولتی، اعتراض، تشویق به اعتراض، جرم و اخلال در امنیت ملی محسوب می شود. جرایم مطبوعاتی و آزادی بیان و عقیده در دادگاهی موسوم به «المباحث» برگزار می شود. تقریبا تمام مطبوعات داخلی عربستان سعودی توسط دولت یا افراد وابسته به خاندان سلطنت اداره می شوند. بنابراین مهمترین راهبرد رژیم آل سعود در مقابل مردم سرکوب است سرکوبی که نه تنها موجب سلب آزادی های سیاسی و اجتماعی بلکه آزادی های شخصی مردم این کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
با چنین فضای خفقانی که برای آزادی بیان ایجاد شده است، رسانه ها در عربستان سعودی، کاملا سلطنتی و حاوی اطلاعات زرد هستند. معروف ترین روزنامه عربستان سعودی، الشرق الاوسط است که مقر اصلی آن در لندن است و در اروپا، غرب آسیا و آمریکا توزیع می شود. بسیاری از شبکههای مهم ماهواره ای در سالیان اخیر توسط شاهزادگان یا افراد مرتبط با خاندان سلطنت خریداری شدهاند که مهم ترین آنها، مجموعه رسانهای عظیم «ام.بی.سی» با مرکزیت لندن است. اصولا عربستان سعودی در یک دهه اخیر، سرمایهگذاری کلانی در بخش تبلیغات تلویزیونی و ماهوارهای و رادیویی برای شکل دادن ذهنیت جهان اسلام و نگاه غربیها به عربستان سعودی صورت داده است.
مردم عربستان سعودی، برای تأمین امرار معاششان از شغل گرفته تا تحصیلات و مراقبتهای بهداشتی به دولت وابسته اند. قرارداد اجتماعی سنتی سعودیها، مؤید وفاداری به رژیم در ازای تأمین رفاه و ثبات است. عربستان سعودی اصلاحات اقتصادی سیاسی و اجتماعی خود را با سند 2030 شروع کرده است. کابینه عربستان سعودی طرحی را در 25 آوریل 2015 تصویب کرد تا اقتصاد سیاسی این کشور را اصلاح کند. اما برخلاف آنچه که در این سند آمده است به نظر میرسد محمدبنسلمان در نخستین گامهای اجرای برنامه دگردیسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عربستان سعودی، موسوم به «رویت ۲۰۳۰» نتوانسته است توفیق چندانی پیدا کند. آن هم در شرایطی که بسیاری از کارشناسان و نهادهای بینالمللی شکاف شدیدی بین رویای ۲۰۳۰ و واقعیت فعلی اقتصادی و اجتماعی عربستان سعودی، احساس میکنند. شکافی که بسیاری از کارشناسان را نسبت به موفقیت بنسلمان در اجرای اصلاحات اقتصادی در عربستان سعودی، بدبین کرده است.
سند چشم انداز 2030 سعودی عمدتا یک برنامه اصلاحات اقتصادی است، اما دارای مولفه های اجتماعی و فرهنگی نیز هست بنابراین این سند موضوعات ترویج هنر، سرگرمی، ورزش، سازمان های غیردولتی و تقویت هویت ملی سعودی را نیز در بر می گیرد. از سوی دیگر اصلاحات بلند پروازانه مطروحه در این برنامه نمی تواند بدون خلق تنش های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جدید در جامعه سعودی به بار بنشیند.
بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی که سودای پادشاهی بر این کشور را هم در سر خود دارد برای اینکه تا آنجایی که میشود به خود و حکومت برآمده از خود مشروعیت ببخشد دست به سلسله اقدامات و برنامههای تبلیغاتی زده تا ضمن اینکه تا آنجایی که ممکن است از تحریک و اعتراضات مخالفان خاندان پادشاهی سعودی جلوگیری کند وجهه مدرن، بروز و دموکراتیکی را در برابر کشورهای منطقه و جهان به حکومت آینده خود بدهد.
اما ماجرا از آنجایی آغاز شد که «بن نایف» در سال ۲۰۱۷ در سلسله حرکات و اقداماتی کودتاگونه از قدرت برکنار شد و «بن سلمان» جای او را گرفت. اما «بن سلمان» که بسیار زرنگتر و زیرکتر از سایر شاهزادهها و اسلاف خود بود دست به مجموعه اقداماتی زد تا حکومتی متفاوت را به مردم عربستان و جهانیان نشان بدهد.
در این راستا او برای ترسیم شکل و شمایلی از حکومتی روشنفکر و متفاوت از سایر پیشینیان خود دست به اقداماتی زد تا در کنار جذب جذب جمعیت جوان و زنان کشور به عنوان طرفدار و حامی حکومت پادشاهی آینده خود، در کنار اینکه تصویری میانهرو را از خود در داخل این کشور ترسیم کند در خارج از کشور عربستان بخصوص در سطح منطقهای و جهانی نیز تصویری مثبت و موجه از خود نشان بدهد.
بن سلمان به همین منظور سند چشم اندازی را تا سال ۲۰۳۰ ترسیم کرد که در این راستا اقدامات اصلاحی فراوان و البته صرفا چشمنوازی را در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی ورزشی انجام داده شود. در واقع ولیعهد جوان و جاهطلب سعودی فقط از این مسیر به یک هدف چشم دوخته و آن نشان دادن چهرهای روشنفکر و متفاوت از آینده عربستان سعودی است.
بر این اساس بن سلمان عمدتا مواردی را در چشم انداز ۲۰۳۰ خود آورده که بسیار بدیهی و عادی در جوامع دموکراتیک و دارای حکومت مردم سالار امروز دنیا است، اما ولیعهد سعودی با زیرکی تمام و با سوءاستفاده از شرایط امروز عربستان سعودی و به دلیل اینکه مردم این کشور تا امروز از این امکانات و امتیازات به دلیل مستبد بودن حکومت سعودی بیبهره بودند آمده و ویترینی رنگآرنگ و چشم نواز از آزادیهای عادی هرکشوری را به عنوان تغییرات اساسی و بنیادین پیش روی مردم خود قرار داده است.
هدف گیری دیگری که «بن سلمان» در سند چشم انداز ۲۰۳۰ به دنبال دستیابی به آن است جذب سرمایه گذاریهای خارجی قابل توجه برای این کشور است. ولیعهد جوان و طمعکار سعودی که همانند اسلاف و پیشینیان خود سودای ثروت اندازی در سر دارد، با دادن آزادیهای اندک ظاهری و بزرگنمایی آن توسط رسانههای بین المللی که در اختیار دارد به دنبال بسط و گسترش این مهم است که به عنوان الگویی برای سایر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس تبدیل شود و در این زمینهها نیز به کشوری پیشرو تبدیل شود.
اما واقعیت ماجرا این است که ماجرای قتل «جمال خاشاقچی» به خوبی به مردم این کشور و مردم جهان نشان داد که حقوق بشر و آزادیهای مدنی نه تنها کوچکترین ارزشی برای «بن سلمان» و سران حکومت عربستان سعودی ندارد بلکه آنها با فریب و نیرنگ فقط به دنبال موجه جلوه دادن حکومت ظالم و سلطهگر خود در افکار عمومی جهان هستند.
بر این اساس و با توجه به تمامی موارد گفته شده از جمله اقداماتی که «بن سلمان» در سند چشم انداز ۲۰۳۰ برای سرگرم کردن مردم کشور خود تدارک دیده میتوان به موارد بدیهی و پیش پا افتادهای، چون لغو ممنوعیت رانندگی زنان، برداشتن ممنوعیت فعالیت سینماها، اجازه ورود زنان به باشگاه ورزشی، افزایش مراکز تفریحی و افزایش مراکز گردشگری غیردینی در عربستان اشاره کرد.
این در حالی است که به موازات چنین نمایشهای مضحک و مسخرهای که با کارگردانی «ریاض» در داخل مرزهای عربستان سعودی در حال اجرا است ائتلاف جنایتکار سعودی همچنان به قتل عام و کشتار مردم «یمن» ادامه میدهند و هواپیماهای جنگنده سعودی همه روزه با بمباران شهرها و خانههای مردم مظلوم و بیگناه «یمن» تعدادی زیادی از مردان، زنان و کودکان را به شهادت میرسانند.
در انتها باید خاطرنشان کرد تمام تلاشهایی که این روزها توسط حکومت عربستان سعودی در سطح کشور خود و در قالب به ظاهر آزادیهای مدنی و اجتماعی انجام میشود در واقع سرپوشی بر روی جنایتهایی است که این رژیم مستبد و ظالم همه روزه و در همه حال در داخل و خارج مرزهای خود انجام میدهد. اما آن چیزی که روشن است اینکه دیر یا زود دستان جنایتکار این رژیم برای مردم خود و جهانیان رو خواهد شد و همه به نیرنگ و فریب آنها پی میبرند.
«بن سلمان» در راستای اجرای سند چشم انداز ۲۰۳۰ اصلاحات فرهنگی در عربستان را در حالی آغاز کرده که هیچ فرهنگسازی برای آماده کردن ذهن مفتیها و شیوخ وهابی صورت نگرفته است.
سردمدران عربستان سعودی مدتی است که به منظور فراهم آوردن زمینه مناسب جهت تکیه زدن «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی بر کرسی پادشاهی، دست به اجرای سلسله اصلاحات سیاسی و اجتماعی زدهاند؛ اصلاحاتی که البته میبایست طی دهها سال گذشته در عربستان به مرحله اجرا درمیآمد و با این وجود، اکنون خاندان سعودی به فکر آن افتادهاند. مقامات ریاض درصدد هستند تا از رهگذر اجرای اصلاحات ظاهری در عرصههای مختلف، پیش از روی کار آمدن بن سلمان، ارکان قدرت وی را مستحکم سازند تا حتیالامکان از شدت مشکلات و معضلات دوره حکمرانی این شاهزاده جوان، بیپروا و ناپخته سعودی کاسته باشند. اصلاحاتی که سعودیها تاکنون اعمال کرده و در آینده نیز دامنه آنها را گستردهتر خواهند کرد، در واقع در راستای عملیاتی ساختن سند «چشمانداز ۲۰۳۰» است. این سند توسط بن سلمان ۳۰ ساله تهیه و تنظیم شده است.
بررسی ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه عربستان سعودی نشانگر آن است که نظام سیاسی در این کشور مبتنی بر ارزش های غیر دمکراتیک است. از طرف دیگر قبیله محور بودن بافت جامعه در عربستان سعودی، پذیرش نوع خاص سیستم سیاسی که در آن یک خاندان بر کل کشور حکومت می کند را آسان تر کرده است. اما با این وجود عربستان سعودی برای آنکه بتواند از گسترش اعتراض های داخلی در کشور خود جلوگیری کند، استفاده از بسته های اقتصادی - رفاهی و شبکه های رسانه ای برای کنترل اعتراض های مردمی، استفاده می کند.
طبقه متوسط شهری در تمام جوامع به عنوان عناصر گفتمان ساز و عامل تغییر و اصلاحات اجتماعی و اصلی ترین حامیان جنبش های اعتراضی محسوب می شوند. در طول یک دهه اخیر این طبقه مهمترین منتقد حکومت عربستان سعودی بوده که در بدنه جریان ها و نیروهای اجتماعی معترض در این کشور حضور داشته اند. گسترش دامنه اعتراضات یکی از مهمترین چالش های پیش روی رژیم آل سعود است. اعتراض هایی که حتی طرح بلند پروازانه سند چشم انداز 2030 نیز نتوانست شعله آن را خاموش کند.
از آنجائی که رژیم آل سعود پایگاه مردمی و مشارکت سیاسی ندارد، بنابراین مخالفان آنها به صورت گروه های مستقل و گروه های سیاسی شیعه و غیر شیعه در خارج از عربستان سعودی مثل لندن، امریکا، نیوزیلند و استرالیا حضوردارند. عباس نادری، پژوهشگر ایرانی در پژوهشی با عنوان بررسی جامعه شناختی نظام سیاسی عربستان سعودی، مخالفین عربستان سعودی را اینگونه توصیف و تعریف می کند: بعد از مطرح شدن سند چشم انداز 2030 بسیاری از مخالفان سعودی در خارج از کشور نسبت به عملیاتی نبودن این سند اعتراض کردند. یکی از آنها گروه های مسلمان شیعه با رهبری روحانیون هستند این گروه ها در کشورهای مختلف عربی و اروپایی فعالیت دارند. یکی از مخالفان معروف سیاسی به نام سید دکتر حمزه الحسن در لندن و دکتر فواد ابراهیم در بیروت هستند. دکتر فواد ابراهیم مدیریت ماهواره النبأ بر علیه رژیم آل سعود را برعهده دارد. آنها بیشتر خواهان دموکراسی، قانون اساسی، آزادی بیان و تبلیغات آزاد هستند.
عربستان سعودی به هیچ وجه به مخالفان اجازه فعالیت سیاسی نمی دهند. مخالفان داخلی نظام سیاسی عربستان سعودی شامل طیف گسترده ای از سنی های ناراضی از عملکرد پادشاهی، شیعیان و سایر اقلیت های مذهبی، زنان معترض به محرومیت های اجتماعی، جوانان ، لیبرال گراها، کارگران خارجی، جریان اخوانی می باشد. جریان شیعی عربستان سعودی در احسا و قطیف حضور دارند، اما نمی توان به آنها گروه سیاسی گفت، بلکه آنها بیشتر گروه مردمی هستند که اجازه هیچ گونه فعالیت سیاسی ندارند و حقوق مذهبی، فرهنگی و اقتصادی شان، به صورت سیستماتیک نقض می شود و امیدوار نیستند که اصلاحات فرهنگی و اقتصادی در عربستان سعودی، تغییری در وضعیت آنها ایجاد نماید.
اگر چه با روی کار آمدن بن سلمان و مطرح شدن سند چشم انداز 2030 اقداماتی ظاهری و نمادین در حمایت از حقوق زنان در عربستان سعودی انجام شد اما همچنان می توان گفت که زنان سعوی از حقوق سیاسی و اجتماعی خود برخوردار نیستند. حقوقی که به نظر می رسد با آزاد کردن رانندگی بعد از سال ها فشار داخلی و خارجی نیز محقق نشده است به همین دلیل جامعه زنان همواره جزئی از معترضان داخلی در این کشور محسوب می شوند و رژیم آل سعود نیز از سرکوب این قشر نیز سرباز نزده و آشکارا هرگونه فعالیت فرهنگی و مدنی این قشر از جامعه را سرکوب می کند.
Stéphane Lacroix کارشناس اندیشکده امریکایی «رند» در گزارشی با عنوان «عربستان سعودی و موانع اصلاحات» بخشی دیگر از معترضان را در عربستان سعودی، جوانان و لیبرال ها می داند و می نویسد: در کنار سایر طبقات اجتماعی که علیه نظام عربستان سعودی اقدام به برگزاری تجمعات اعتراضی می کنند جوانان و لیبرال ها نیز با انجام اقداماتی خواهان اعمال تغییر و اصلاح در جامعه عربستان سعودی هستند. به طوری که با شروع اعتراض های مجازی دو گروه اینترنتی به نام های جنبش جوانان ملی و جنبش جوانان آزاد تشکیل دادند. این دو گروه خواسته های خود را برای آزادی، مبارزه با فساد و بی عدالتی، رفع بیکاری و آزادی زندانیان سیاسی متمرکز کردند. بعد از تدارک اعتراض های روز خشم، مجموعه ای از فعالان سیاسی در اقدامی بی سابقه، تاسیس اولین حزب سیاسی پادشاهی عربستان سعودی را اعلام کردند که این مساله به شدت با واکنش نیروهای امنیتی سعودی مواجه شد. با توجه به این تحولات و با افزایش جوانان تحصیل کرده و تاثیرگذاری آنها در جامعه عربستان سعودی، این کشور شاهد شکل گیری تضاد میان دو دیدگاه مدرنیزاسیون و ایدئولوژی سنتی حاکم بر رژیم خواهد بود که این مساله رژیم آل سعود را با چالشی جدی و فراگیر مواجه خواهد ساخت. چالشی که حتی اصلاحات ظاهری بن سلمان در قالب سند چشم انداز 2030 نیز نتوانست آن را برطرف کند بلکه شکل اجرای آن حتی موجب تشدید این تضادها و اعتراضات مردمی شد.
مقامات عربستان سعودی تلاش می کنند تا جنبش های اعتراضی داخلی را مختص شیعیان دانسته و دیگر اقشار و به ویژه اهل تسنن را کاملا راضی نشان دهند. اما برآیند تحولات جامعه عربستان سعودی نشانگر وجود اهل سنت ناراضی از سیاست های خاندان آل سعود است. بدین معنا که سنی های عربستان سعودی نیز از دستیابی به حقوق کامل خود محروم اند و به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور خود اعتراض دارند. اگرچه تهدید و ارعاب حکومت در میان سنی ها در سالهای گذشته ، موثر بوده و آنها را از حضور در صحنه باز داشته است اما بعد از نام گذاری روز 11 مارس تحت عنوان روز خشم، دو گروه سنی سلفی و مخالف حکومت عربستان سعودی یعنی جنبش «اصلاحات اسلامی» و گروه تازه تاسیس «امت سنی» از آن حمایت کردند.
شیعیان در شکل دهی و مدیریت اعتراض ها در عربستان سعوی دارای نقش محوری و کانونی می باشند. چرا که این اعتراض ها در مناطق شرقی به خاطر داشتن ریشه های مذهبی و قومی متفاوت، گسترده تر و پایدارتر از دیگر گروه های معترض است. مبارزات اجتماعی شیعیان سبب بروز نگرانی های عمده امنیتی برای مقامات سعوی می شود به طوری که در سال 2012 با دستگیری روحانی سرشناس و مبارز شیعی یعنی شیخ النمر باقر النمرو سپس به شهادت رساندن وی، باعث احیای گسترده جنبش های اعتراضی در عربستان سعودی شد. دولتمردان سعودی برای اینکه بتوانند جنبش اعتراضی شیعیان را در مناطق نفت خیر این کشور ، راحت تر سرکوب کنند معترضین را خیانت کار و وابسته به نظام ایران معرفی می کنند. با توجه به مفاد سند چشم انداز 2030 هیچ دورنمایی برای بهبود وضعیت شیعیان و سایر اقلیت ها در عربستان سعودی وجود ندارد.
در کنار چالش هایی که ذکر شد، یکی از چالش های مهمی که در روند اجرای سند اصلاحات فرهنگی و اقتصادی عربستان سعودی موسوم به سند چشم انداز 2030 مطرح است، «وجود اختلافات گسترده بین خاندان پادشاهی و شاهزادگان» می باشد. این اختلافات بعد از انتصاب بن سلمان به عنوان ولیعهد تشدید یافته است. در کشوری که بر سر تصاحب قدرت بین نخبگان سیاسی درگیری و نزاع وجود دارد، درباره رسیدگی به موضوعهای اساسی کشور نمیتواند نظر واحدی وجود داشته باشد. شاهزادگان رقیب در این کشور برای تخریب همدیگر اقدامهایی انجام میدهند که کارنامه طرف مقابل را ناکارآمد جلوه دهند. این در حالی است که برای اقدامات و اصلاحاتی که در سند چشمانداز ۲۰۳۰ ادعا شده، به اجماع نخبگانی در سطوح سیاسی و اقتصادی نیاز است. نبود اجماع بین نخبگان سیاسی و اقتصادی یکی از مهمترین موانع در برابر تحقق سند چشمانداز 2030 است.
فضای فرهنگی عربستان سعودی بسیار تحت تأثیر فرهنگ عربی و قرائت خاص از فرهنگ اسلامی است. بهطور کلی جامعه ای عمیقاً فرقه ای، محافظه کار ، سنتی و خانواده محور است. بسیاری از نگرشها و سنتها قرن هاست که برگرفته از تمدن عرب و میراث اسلامی است. با این حال، فرهنگ آن نیز تحت تأثیر تحولات سریع قرار گرفتهاست، چراکه این کشور تنها در دهه ۱۹۷۰ از یک جامعه عشایری فقیر به تولیدکننده ثروتمند نفت تبدیل شد. این تغییر همچنین تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله انقلاب ارتباطات و بورسهای تحصیلی خارجی قرار گرفتهاست.
یکی از عناصر تشکیل دهنده فرهنگ عربستان سعودی مناسبات خانوادگی و قبیله ای است. طبیعتا این موضوع در مورد رژیم آل سعود که به صورت قبیله ای و موروثی اداره می شود برجسته تر به نظر می رسد. ساختار اجتماع قبیله ای و اتحاد دو سویه میان خاندان حاکم سعودی و سران قبایل سبب اطاعت مردم «قبیله بنیاد» از این خاندان شده است. افزون بر آموزه ها و باورهای سنتی موجود در فرهنگ عربستان سعودی، ساخت اجتماعی مانند اطاعت و احترام به شیخوخیت قبیله ای و سلسله مراتب سنتی در تحکیم فرهنگ تابعیتی در این کشور موثر بوده است. ساختاری که حتی بعد از کشف و استخراج نفت نیز به دلیل اجرای الگوی اقتصادی دولت رانتیر موجب شد که اقتصاد کاملا نفتی و درآمدهای فزاینده نفتی به رژیم آل سعود، استقلال کامل نسبت به جامعه و طبقات مختلف بدهد.
اسلام تنها دین رسمی عربستان سعودی است. مذهب رسمی کشور عربستان حنبلی میباشد. پیروان مذاهب دیگر اهل تسنن و مذهب شیعه نیز در عربستان سعودی زندگی می کنند.. ارزشهای فرقه ای در عربستان سعودی، فرهنگ، و سیاست را تحت تأثیر قرار میدهد. در عربستان سعودی اقلیت های مذهبی از جمله شیعیان، مورد تبعیض قرار می گیرند. فرانک لارو (Frank La Rue) گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینۀ آزادی اندیشه و بیان در گزارش سال های 2010 م و 2011 م، خود موارد متعددی از نقض حق آزادی بیان و اندیشه در عربستان سعودی را بیان کرده است. وی تصریح می کند که تعداد زیادی از جمله اقلیت ها به دلیل ابراز عقیدۀ خود در معرض بازداشت و شکنجه قرار گرفته اند. گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر همچنین به تبعیض اجتماعی علیه اعضای جامعۀ شیعۀ احساء اشاره می کند. آنها مجوز کار در مدارس خصوصی یا مهدکودک ها را ندارند و تصدی بعضی مقام ها مانند وزیر، شهردار، دیپلمات یا نمایندۀ رسمی دولت در یک سازمان بین المللی برایشان ممنوع است.
نیمی از هر جامعه ای را زنان تشکیل می دهند. در خصوص زنان در عربستان سعودی باید گفت تبعیض های فاحش و آشکار این کشور در مورد زنان، حتی توجه محافل بین المللی را جلب کرده است. تا چندی پیش حق رانندگی، از زنان سلب شده بود، برخورداری از حق آموزش، حق رای دادن و بسیاری از حقوق دیگر این قشر از جامعه، تا سالهای اخیر ممنوع بوده است . حکومت سعودی سیاست های دوگانه ای دارد در بسیاری از موارد حق را شناسایی کرده است اما زنان را از آن حق محروم می کند. در قوانین سعودی، اشتغال زنان به هر کاری جز تدریس و پرستاری ممنوع گشتهاست. شرکت زنان در مجامع عمومی حتی در مسجد بسیار محدود است. از زنان سعودی انتظار میرود هنگام خروج از خانه حتماٌ با مرد محرم همراه باشند. حتی در مورد سفر کردن نیز آمده است که سفر زنان بدون همراهی مردی از محارمش ممنوع است.
مهمترین ابزار رژیم آل سعود در مواجهه با اعتراض های اجتماعی داخلی و مطالبه گری آزادی سیاسی، سرکوب است. مجید عباسی استاد دانشگاه در ایران در این زمینه می نویسد: وزارت دفاع عربستان سعودی به منظور جلوگیری از گسترش اعتراض های داخلی در این کشور اقدام به خرید بیش از 200 دستگاه تانک پیشرفته لئوپارد از کشور آلمان کرد که بنا به نظر کارشناسان نظامی، قابلیت های بالایی برای استفاده در ماموریت های ضد شورش دارند. بر اساس قانون امنیت ملی عربستان سعودی تدوین شده در سال های 1967، 1982 و 1985 مجازات های سنگینی برای افرادی در نظر گرفته شده که با سیاست های رسمی حکومت مخالفت ورزند. هر گونه انتقادی از حکومت به شکل آشکار در کتب، روزنامه ها و به هر صورت دیگر، جرم محسوب می شود. فعالیت در امور سیاسی، گرایش به گروه ها و سازمان های سیاسی غیردولتی، اعتراض، تشویق به اعتراض، جرم و اخلال در امنیت ملی محسوب می شود. جرایم مطبوعاتی و آزادی بیان و عقیده در دادگاهی موسوم به «المباحث» برگزار می شود. تقریبا تمام مطبوعات داخلی عربستان سعودی توسط دولت یا افراد وابسته به خاندان سلطنت اداره می شوند. بنابراین مهمترین راهبرد رژیم آل سعود در مقابل مردم سرکوب است سرکوبی که نه تنها موجب سلب آزادی های سیاسی و اجتماعی بلکه آزادی های شخصی مردم این کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
با چنین فضای خفقانی که برای آزادی بیان ایجاد شده است، رسانه ها در عربستان سعودی، کاملا سلطنتی و حاوی اطلاعات زرد هستند. معروف ترین روزنامه عربستان سعودی، الشرق الاوسط است که مقر اصلی آن در لندن است و در اروپا، غرب آسیا و آمریکا توزیع می شود. بسیاری از شبکههای مهم ماهواره ای در سالیان اخیر توسط شاهزادگان یا افراد مرتبط با خاندان سلطنت خریداری شدهاند که مهم ترین آنها، مجموعه رسانهای عظیم «ام.بی.سی» با مرکزیت لندن است. اصولا عربستان سعودی در یک دهه اخیر، سرمایهگذاری کلانی در بخش تبلیغات تلویزیونی و ماهوارهای و رادیویی برای شکل دادن ذهنیت جهان اسلام و نگاه غربیها به عربستان سعودی صورت داده است.
مردم عربستان سعودی، برای تأمین امرار معاششان از شغل گرفته تا تحصیلات و مراقبتهای بهداشتی به دولت وابسته اند. قرارداد اجتماعی سنتی سعودیها، مؤید وفاداری به رژیم در ازای تأمین رفاه و ثبات است. عربستان سعودی اصلاحات اقتصادی سیاسی و اجتماعی خود را با سند 2030 شروع کرده است. کابینه عربستان سعودی طرحی را در 25 آوریل 2015 تصویب کرد تا اقتصاد سیاسی این کشور را اصلاح کند. اما برخلاف آنچه که در این سند آمده است به نظر میرسد محمدبنسلمان در نخستین گامهای اجرای برنامه دگردیسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عربستان سعودی، موسوم به «رویت ۲۰۳۰» نتوانسته است توفیق چندانی پیدا کند. آن هم در شرایطی که بسیاری از کارشناسان و نهادهای بینالمللی شکاف شدیدی بین رویای ۲۰۳۰ و واقعیت فعلی اقتصادی و اجتماعی عربستان سعودی، احساس میکنند. شکافی که بسیاری از کارشناسان را نسبت به موفقیت بنسلمان در اجرای اصلاحات اقتصادی در عربستان سعودی، بدبین کرده است.
سند چشم انداز 2030 سعودی عمدتا یک برنامه اصلاحات اقتصادی است، اما دارای مولفه های اجتماعی و فرهنگی نیز هست بنابراین این سند موضوعات ترویج هنر، سرگرمی، ورزش، سازمان های غیردولتی و تقویت هویت ملی سعودی را نیز در بر می گیرد. از سوی دیگر اصلاحات بلند پروازانه مطروحه در این برنامه نمی تواند بدون خلق تنش های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جدید در جامعه سعودی به بار بنشیند.