مستقل بانو
مهدی تکلو-چند روز پیش خدمت خانمهای پاکستانی بودم. به دعوت سرورانی قرار شد قدری هم بنده در مورد تجربه و اندیشهای که در انقلاب اسلامی راجع به زن و جنسیت داشتیم صحبت کنم. برگزارکننده سلیقه به خرج داده بود و پیش از من اساتید خانم را برای ارائه دعوت کرده بود. در فرصتی که داشتم برایشان از ارادهی زن حرف زدم. گفتم من تاریخ را بر اساس نظم جنسیتی مطالعه میکنم و این یعنی باید برای موفقیت یا عدم موفقیت ملتها و نهضتها ببینم وضعیت و جایگاه زن در تاریخ هر کدام چطور است.
گفتم انقلاب اسلامی مدیون زنها بود و زنها بودند که توانستند مسیر حرکت تاریخی ما را اصلاح کنند. یعنی انقلاب جایی بود که در آن نظم جنسیتی تغییر کرد. امام پشت اراده زنها ایستاد و آنها را به رسمیت شناخت و زنها پشت امام ایستادند و ولایتش را تسری دادند.
بعد مردها آمدند و این هندسه متعادل شد و ما پیروز شدیم. پرسیدم اما این کدام زنها بودند که چنین قدرتی داشتند و توانستند افسار تاریخ را دست بگیرند؟ گفتند: زنانی که اهل تکلیف بودند! پرسیدم چه زمانی زنها میتوانند اهل تکلیف باشند؟ و پاسخ دادم زنانی که صاحب اراده باشند و بتوانند صحنه را بدون تقلید، تبعیت، ترس و طمع، خودشان بفهمند.
مترجمِ همزمان موضع من را خوب گرفت و کامم را شیرین کرد. از لابلای ترجمههایش فهمیدم دارد «زنِ صاحب اراده» را به زبان اردو با عبارت «مستقل خاتون» معنا میکند.
من چقدر برای این مفهوم الهی استقلال دلم میسوزد. گفتم احسنت! من دارم به زنان مستقل اشاره میکنم که چون یک انسان کامل و بالغ هستند بر استقلالشان پافشاری کردهاند و کسی را ارباب خود نگرفتند. گفتم مشکل ما از قضا با زن شرقی و زن غربی این است که آنها برخلاف زن مجاهد انقلابی، پاک استقلالشان را باختهاند.
پروژه امام هم دربرابر زنان این بود که زمانی که بنا شد در نهضت، سرنوشت دیگری در تاریخ مردم ایران رقم بخورد امام در برابر فقهای دیگر ایستاد و گفت ما بدون زنها نمیتوانیم سرنوشتی نو خلق کنیم. در اندیشه انقلاب اسلامی زن و مرد هر دو به یک اندازه و برابر در خلق تاریخ سهم دارند و این معنای انسانیت مشترک است.
به من گفته بودند فضای پاکستان هنوز خیلی شرقی است. این را وقتی بهتر فهمیدم که یکی از خانمها گفت شوهران ما میگویند عقل زن ناقص است و زن باید در خانه بماند و... . یکی دیگر گفت مردان به ما میگویند «مولاجان» (حضرت علی ع) فرموده با زنان مشورت نکنید! چقدر آشنا! یادم آمد در یکی از دانشگاههای فنی تهران برای برادران و خواهران بسیجی همینها را میگفتم که برادران شاکی شده بودند و میخواستند با همین استدلالها و از روی بیانات رهبری به من ثابت کنند زن باید بماند در خانه به خانهداریاش برسد! دخترها هم اینطرف نشسته بودند! ببینید چقدر جالب است که گفتمانها اینطور صورتبندیها را فراتر از مرزها مشترک و مشابه میکند. گفتمان شرقی که ارادهی زن را ذیل ارادهی مرد قرار میدهد هنوز فوقالعاده زنده و فراگیر است و در الهیات و ادبیات ما رسوخ کرده و چهرههای گوناگونی گرفته است. از قضا اخیرا کتابی را که یکی از آقایان حوزوی در مسأله حجاب منتشر کرده میخواندم. عجیب آن بود که هیچ ردی از گفتمان شرق در آن نبود. تمام صحنه، در نزاع بین زن اسلامی و زن غربی خلاصه شده بود (مثل مناظرهی جمشیدی و عبدالکریمی). شاید نرخ این روزها فحش و ناسزا نثار غرب و فمینیسم کردن باشد که فکر میکنم امتیاز این مرحله را از دست دادهام.
چون میبینم انقلاب اسلامی هربار میخواهد با این تمدن مردساختهی خبیث دست به گریبان شود، انگارهها و نیروهای شرقی از پشت دستوپایش را بسته و توانش را تحلیل میبرند. بگذریم! چه واژگان زیبایی؛ مستقل خاتون.