محمدحسن فیروزعلیزاده
یادش به خیر؛ روزی روزگاری مهاجمی در ترکیب تیم ملی داشتیم که برای هر بازی تیم ملی اعم از دوستانه و رسمی هر جور شده خودش را می رساند و با جان و دل و در نهایت تعصب و جنگندگی به میدان می رفت و اغلب موثر و مفید بود. مهم هم نبود که بازیکن پرسپولیس است یا بایرن مونیخ و یا هرتابرلین،صابون نیمکت نشینی و سکو نشینی بر تن خود می مالید و مهمترین چیز برایش عشق به وطن و پیراهن مقدس تیم ملی بود.از علی دایی سخن می گوییم که تا همین یکی دو سال پیش بهترین گلزن تاریخ بازی های ملی دنیا بود و همچنان اعتبار بین المللی فوتبال ایران است.
این روزها رسیده ایم به سردار آزمون، بازیکنی که از زمان انعقاد قراردادش با رم، رسانههای ایتالیایی نوشتند که او قید بازی در جام ملتهای آسیا را زده اما در ایران همه در حال تکذیب موضوع بودند. در نهایت اما گذر زمان نشان داد آن گزارشها چندان بیراه نبوده است. آزمون حضورش در جام ملتها را به موافقت رم منوط کرده و حالا سرنوشت ماجرا در دست باشگاه ایتالیایی است. دستکم تا زمان تنظیم این مطلب، روشن نیست که رم اجازه حضور مهاجم ایرانی در قطر را میدهد یا نه اما بیش از هر چیز دیگری باید این سؤال را مطرح کرد که چرا آزمون برای عقد قرارداد با رم تن به چنین بندی داد؟
انتقال سردار آزمون به رم واقعا غیرمنتظره و هیجانانگیز بود، مخصوصا که او هرگز نتوانست جایگاه ثابتی در لورکوزن پیدا کند و حالا حضورش در یک تیم بزرگتر عجیب بهنظر میرسید. با این حال کمتر کسی میتوانست تصور کند مهاجم ایرانی برای تحقق این وصال، چنین هزینه هنگفتی را تقبل کرده باشد. امروز ممکن است رم رضایت بدهد سردار در جام ملتهای آسیا کنار ایران باشد. شاید هم آنطور که برخی رسانهها خبر دادهاند، باشگاه ایتالیایی در مراحل حذفی مجوز این مسئله را صادر کند. هیچکدام از اینها اما تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیکند؛ اینکه آزمون پذیرفت تیم ملی را در اولویت دومش قرار بدهد و انتخاب را به ایتالیاییها بسپارد. این در حالی است که او امروز یکی از مهمترین و قدیمیترین بازیکنان تیم ملی به شمار میآید و اصلا جزو کاپیتانهای تیم است. امضای چنین تفاهمنامهای با رم از سوی بازیکنی در این سطح و با این سابقه، اصلا اتفاق جالبی برای فوتبال ملی ایران نیست.
اگر از مورد خاص خداحافظی احساسی آزمون با تیم ملی در پی انتقادها از او در جامجهانی۲۰۱۸بگذریم، سردار همین فروردین امسال هم دعوت امیر قلعهنویی از خودش برای حضور در اردوی تیم ملی را رد کرد و ترجیح داد در همان زمان در گنبد والیبال بازی کند! آن موضوع با وساطت اطرافیان تیم ملی حل شد و آزمون به اردوهای بعدی برگشت اما حالا اصل حضور او در جام ملتها زیرسؤال رفته است. آیا امیر قلعهنویی نباید همان پیام اول این بازیکن را میگرفت؟
در نهایت هم بد نیست یادی کنیم از تکذیب اخبار مربوط به عدمحضور سردار آزمون در جام ملتهای آسیا که در گذشته از سوی بخش رسانهای تیم ملی و فدراسیون فوتبال صورت گرفت. استادان روز پنجم شهریور در بخشی از بیانیه خود نوشتند: «پس از طی دوران آسیبدیدگی و درصورت نظر مثبت سرمربی تیم ملی روی این بازیکن، با هماهنگی باشگاه رم این بازیکن در اردوهای آتی، تیم ملی را همراهی خواهد کرد و آزمون نیز خلاف شایعه مطرحشده، بر حضور در تیم ملی تأکید دارد.» همان موقع هم نوشتیم که بهتر بود خود سردار با یک استوری ساده به این شایعات پایان بدهد که نداد!
زمانی رسانههای کشور کرواسی خبر جدایی برانکو ایوانکوویچ از پرسپولیس را میدادند و هواداران دیرباور این تیم در ایران، قدرت پذیرش موضوع را نداشتند. برخی از آنها این رسانهها را به دروغگویی متهم میکردند، درحالیکه روشن نبود منفعت یک رسانه در کرواسی برای نوشتن خبری دروغین در مورد یک تیم در ایران چیست؟ حالا هم شده داستان سردار آزمون!
گویا باید بپذیریم دوران امثال علی دایی و آن نسل بازیکنان سالهاست که گذشته و تمام شده و به تاریخ پیوسته و باید با واقعیت کنار آمد و سطح توقع از بازیکنان فعلی را تا همین حد پایین آورد که مهمترین مسئله برای آنها ابتدا باشگاه و قرارداد و دستمزد است و اگر هم برای تیم ملی بازی می کنند لطف می کنند!