حیات هیچ جامعه انسانی بدون انتخابات به صورت منطقی ادامه نمی یابد.در
قرون مختلف جوامعی که انتخابات را بر نمی تابیدند و یا به عنوان ابزار سلطه از آن
استفاده می کردند به نابودی کشیده شدندحتی فرمانروایانی بودند که باقدرت نظامی و
زور سربازان و جنگجویان بر بخش مهمی از کره زمین تسلط داشتند اما بعد از مرگ آنها
و یا نهایتا یکی دونسل بعد از آنها امپراطوریشان با خودشان به فراموشی سپرده شده و
فقط آنها را می توان در تاریخ پیدا کرد.
چنگیز مغول یکی از آن نمونه ها است و یا تزار و فرمانروایان نظامی
اروپایی قبل از رنسانس همگی خودشان و فرهنگ و آداب و رسومشان به تاریخ پیوسته است.
تنها اقوامی که تا حد نصف و نیمه ای و یا بصورت درصد بالاتری از امور
کشور و مملکت داری را با انتخابات و مشورت
مردم به پیش می بردند توانستند باقی بمانند و ادامه پیدا کنند.
در دو سه قرن اخیر که اصولا بدون انتخابات هیچ کشوری نمی تواند ادعا
کند در حد معمول خود اصول مدنیت را رعایت کرده است .
انتخابات امروز رکن اصلی دموکراسی است و دموکراسی یکی از پایه های مهم
حکمرانی است.
فضای پر شتاب اطلاعات و ابزار استفاده و انعکاس اخبار و اطلاعات به
حدی فزاینده و پر سرعت است که هیچ دولتی بدون مراجعه به آراء عمومی نمی تواند مدعی
اداره کشور و حکمرانی به نحو مطلوب باشد.
حتی حکومت های خودکامه و پادشاهی و همچنین حکومت های قومی و قبیله ای
هم امروزه به درجه ای ازدموکراسی مثلا در انتخاب سران و هیئت های مرکزی و شوراهای حکمرانی و خلافت حتی اگر تشریفاتی
باشد پایبندند و ملزم به رعایت توجه به آراء مردم و یا عده ای خاص از احاد مردم می باشند.
انتخابات در ایران گرچه سابقه صد ساله دارد و از فرمان مشروطیت متولد
شد اما با مراجعه به تاریخ .حدنااگرچه ناچیز درون مایه انتخاب در شکلی از انتخاب افرادرا
به ذهن متبادرمی سازد.
اما انتخابات واقعی که شمول و گسترش آن کل مملکت و تمام زمینه های اجتماعی
و سیاست و علایق مختلف را در بر می گیرد، بعد از انقلاب اسلامی به منصه ظهور رسید.
بعد از انقلاب بود که مردم ایران طعم واقعی انتخابات را چشیدند و
تاکنون نیز با صلابت در برگزاری آن شرکت فعالانه دارند.
حیات سیاسی و اجتماعی و حتی حیات زیستی کشورها به انتخابات و انتخاب
اصلح دارد .
سید علی بابامیری سید