جنگ اوکراین ودرگیریهای غزه و حمله آمریکا و انگلیس به یمن سه ضلع یک مثلث مخرب برای درگیر کردن ایران به منازعهای است که در صورت به وقوع پیوستن آن کل منطقه وبخشهایی از کل جهان را در آتشی گرفتار میکند که بیرون آمدن از آن دشوار است .
گرچه تنشها در جزیره بالکان فروکش کرده و به خاورمیانه و غرب آسیا کشیده شده است ، اما در نمای کلی یادآور جنگ سرد دهه هشتاد بین دول غربی و مجمع جماهیر شرقی است .
این تحلیل در حالی در مجامع سیاسی و بین المللی دست به دست میشود که این تنشها سوای از علل و عوامل آن تبعات و نتایجی با خود به همراه میآورد و در بسیاری از مواقع آن چیزی نمیشود که پیش بینی شده است . اتفاقاً همین غیر قابل پیش بینی بودن چنین حوادثی میتواند در آینده منطقه خاورمیانه منشا تحولاتی باشد که مسیر منطقه و جهان را از آن چیزی که تو سط قدرتهای جهانی ترسیم شده است ، فاصله بسیاری داشته باشد.
نمونه آن در نتایچ آثارحملات ددمنشانه نسل کشی رژیم صهیونیستی در حمله به غزه وجود دارد ، آنها قصددارند و داشته اند که با این بهانه مردم غزه را از مقاومت پشیمان کنند و یا آنها را از نوار غزه بیرون کنند و بدنبال پدیده ای به نام کوچ اجباری بودند ، اما این امر مححق نشد که هیچ ، نتایچ بسیار ارزشمندی برای مردم غزه و فلسطین و همچنین شکست بسیار سنگینی برای رژیم صهیونیستی
داشته است .
هزینه سنگین ادامه چنین جنگی قطعا ماشین اقتصادی و جنگی رژیم اسرائیل را دچار ضربات و صدمات زیادی می کند . و روحیه مضمحل و اضطراب روزافزون سربازان اسرائیلی از جنگ بی حاصل و نگرانی از آوارگی آنها چیزهایی است که نتایج قابل مشاهده است .
اما از طرف دیگر رزمندگان مقاومت و مردم فلسطین ، علی رغم تحمل داغی سنگین و تحمل مصیبتی سهمگین، همچنان با نشاط و سر زنده به مقاومت خود ادامه می دهند و دشمن زبون را مستاصل کرده اند .