گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1348/10/11 03:00
شناسه : 86779


آینده پژوهی هژمونی آمریکا در نیمکره شرقی جهان مبتنی بر تبیین ژئوپولیتیکی قدرت  

مهدی محمد صادقی ( کارشناسی ارشد ژئوپولیتیک دانشگاه تهران)    


پس از بحران اقتصادی سال 2008، بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران روابط بین اللمل سخن از پایان آمریکا و سقوط قدرت به میان آوردند، در این بین عده ای معتقد به انتقال قدرت به نیمکره شرقی جهان بودند، عده ای هم معتقد بودند قدرت تک سطحی میشود و دیگر چیزی تحت عنوان تک قطبی، تک قطبی- چند قطبی وجود نخواهد داشت ؛ در این میان نظر به شرایط ژئوپولیتیکی حاضر، به نظر می رسد مبحث انتقال قدرت به واقعیت نزدیک تر شده است. چرا که امروز روز شاهد قدرت اقتصادی روزافزون کشور چین، اقتدار نظامی کره شمالی در شبه جزیره کره و حوزه آسیا پاسیفیک، شکست استراتژی و راهبرد های آمریکا در جنوب غرب آسیا ( بحران سوریه، یمن، عراق) و در تقابل با روسیه و ایران و در نهایت کاهش بازیگری آمریکا در شبه قاره هند هستیم.
در واقع به این نکته میتوان اذعان کرد که پس از 5 قرن، قدرت در قرن بیست و یکم بار دیگر به نیمکره شرقی جهان انتقال خواهد یافت.
در این پروسه تا سال 2025 شاهد شرایطی متفاوت خواهیم بود؛ به زعم نگارنده تا اوایل دهه سوم قرن 21، چین پذیرای نقش آفرینی بعنوان قطب اصلی اقتصاد دنیا خواهد شد، هند که در حال حاضر بعنوان یک ابر قدرت نابالغ  در زمینه فناوری اطلاعات و زیرساخت های آن پیشرفت چشمگیری داشته است، بعنوان قدرت اصلی در شبه قاره هند و جنوب آسیا بازیگری خواهد کرد.
روسیه با اتکا به قدرت نظامی و اهرم های استراتژیک،  سلطه و هژمونی جهانی خود را دیکته می کند.
ایران، ترکیه با رسیدن به یک درک مشترک نسبت به مسائل پیرامون و حرکت در مسیر تعاملات اقتصادی و سیاسی قدرت اصلی در منطقه جنوب غرب آسیا و آسیای مرکزی خواهند شد.
 آمریکا با اتخاذ سیاست های فعلی و بن بست استراتژی هایی از قبیل ( طرح خاورمیانه بزرگ، ایران هراسی، شانتاژهای رسانه ای) در صورتی که نسبت به مواضعش در قبال قطب های قدرت آینده تغییرات اساسی را اتخاذ نکند و در صدد اعتمادسازی بین المللی و حفظ اعتبار و وجهه بین المللی خود اقدامی را صورت ندهد، جهان رفته رفته شاهد بحران استراتژیک آمریکا در قیاس با نیمکره شرقی ( چین، کره شمالی، روسیه، هند و ایران) خواهد بود.


روند در حال حاضر به گونه ای است که خطای استراتژیک آمریکا را نشان می دهد، از یک سو سیاست های افراطی دولت ترامپ  در قبال کره شمالی که شبه جزیره کره و شرق آسیا را بسان جنوب غرب آسیا در زمان بوش پسر، به انبار مهماتی که هر آن احتمال انفجار دارد بدل کرده و از سوی دیگر برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را که یک معاهده بین المللی است و به نوعی مورد توافق اکثر کشورها و یک سند رسمی معتبر محسوب می گردد را تهدید به لغو می کند.
احتمال اتخاذ خطای استراتژیک از جانب دولت دونالد ترامپ به دلیل وجود  تفکرات جمهوری خواهی افراطی و عقاید اوانجلیستی ( مسیحیت صهیونیستی) می رود، مضاف بر این اقدامات ترامپ پس از روی کارآمدن هم گواه بر این مدعاست؛ اقداماتی از قبیل لغو و خروج از معاهده پاریس، تنش آفرینی در شبه جزیره کره، سخنرانی 13 اکتبر و اتهامات بی اساس علیه ایران؛
 در صورتی که ترامپ بدون در نظر گرفتن توان هسته ای کره شمالی و ضعف متحدانش در منطقه شرق آسیا ( حوزه آسیا پاسیفیک) به لحاظ نظامی در قیاس با کره شمالی، جنگی را آغاز نماید، سقوط قدرت آمریکا تسریع شده و سریعا اعتبار بین المللی آمریکا نزول خواهد کرد.
در مورد توافق هسته ای با ایران ( برجام) هم اگر ترامپ بخواهد شعارهای تبلیغاتی خود را محقق کند و برای دلخوشی متحدان منطقه ای بویژه اسرائیل و حکومت سعودی ( کشورهای شورای همکاری خلیج فارس) برجام را ملغی کند، اتحادیه اروپا و کشورهای غربی بدلیل منافع حاصل از برجام نسبت به این اقدام موضع گیری صریح خواهند کرد که در این صورت عدم پایبندی آمریکا به معاهدات بین المللی برای همگان آشکار خواهد شد.
از سوی دیگر با لغو برجام آمریکا تا حد زیادی توان بازیگری موثر در منطقه جنوب غرب آسیا را  از دست خواهد داد و کشورهایی نظیر ایران و روسیه، قدرت منطقه ای خود را افزایش خواهند داد و ضعف قدرت ژئوپولیتیکی آمریکا مانع بازیگری در قضایای اقلیم کردستان عراق و اجرای طرح اصلی تحت عنوان خاورمیانه بزرگ به چالش کشیده خواهد شد.
به نظر می رسد در آینده نه چندان دور در صورت اتخاذ هر کدام از خطاهای استراتژیک (جنگ شبه جزیره کره، لغو برجام) از جانب آمریکا، روند انتقال قدرت تسریع شده و جامعه بین المللی شاهد دوران پسا آمریکا خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران با در نظر گرفتن طرحی هوشمندانه در مورد راهبرد دولت آمریکا،  مبنی بر پایبندی یا عدم پایبندی به برجام ، می تواند قدرت ژئوپولیتیکی خود را در این برهه زمانی افزایش دهد :

نوروزی, [۱۸.۱۰.۱۷ ۱۳:۳۳
1- شفاف سازی و اعلام پایبندی به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) توسط مسئولان جمهوری سلامی ایران؛
2- تاکید مقامات جمهوری اسلامی ایران بر منافع جهانی حاصل از اجرای برجام طی مذاکرات دوجانبه با مقامات کشورها ؛
3- بیانیه و موضع گیری صریح وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران مبنی بر عدم مذاکره مجدد یا الحاق به برجام، که در این صورت با توجه به وزن ژئوپولیتیکی غرب تبعات آن مستقیما متوجه امنیت ملی ایران خواهد شد؛
4- پیشنهاد به مذاکره در حل و فصل مناقشات بین المللی از قبیل چالش اقلیم کردستان عراق و شبه جزیره کره و مانور رسانه ای مقامات جمهوری اسلامی ایران؛  





جمع بندی
با بررسی و تحلیل وضعیت ژئوپولیتیکی حال حاضر جهان، در وهله اول به این نکته می توان اذعان کرد که بحث انتقال قدرت از نیمکره غربی به نیمکره شرقی تا حد زیادی به واقعیت نزدیک شده و طی دهه آینده رخ خواهد داد و در وهله دوم تا سال 2025 کشورهایی نظیر چین، هند، روسیه بعنوان قدرت های جهانی و ایران و ترکیه بعنوان قدرت منطقه ای و فرامنطقه ای جایگزین ایالات متحده آمریکا جهت بازیگری در عرصه روابط بین الملل خواهند شد.
علی ایحال در صورت اتخاذ استراتژی تنش آفرینی در شبه جزیره کره و راهبرد لغو و کناره گیری از برجام توسط دولت ایالات متحده آمریکا روند انتقال قدرت تا حد زیادی تسریع و حداکثر تا سال 2022، جهان شاهد دوران پسا آمریکا خواهد بود.  
 
(( اللهم انی اعوذ بک من علم لا ینفع))

پاسخی بگذارید