گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1402/12/9 11:14
شناسه : 407432
محمدمهدی فیروزعلیزاده
طی روزهای گذشته تماشای مسابقات تیم ملی ایران در جام‌جهانی فوتبال ‏ساحلی به یکی از عادات هیجان‌انگیز و شیرین بخشی از مردم ایران ‏تبدیل شده بود، تیمی که در امارات یک ماجراجویی شگفت‌انگیز را آغاز ‏کرد و تا نیمه‌نهایی هم پیش رفت. ایران در مرحله گروهی جام‌جهانی ‏فوتبال ساحلی موفق شد تیم‌های بزرگی همچون اسپانیا و آرژانتین را ‏شکست بدهد، در یک‌چهارم نهایی از سد امارات میزبان گذشت و به این ‏ترتیب به نیمه‌نهایی رسید، جایی که باید برابر برزیل، قهرمان پنج دوره ‏این مسابقات قرار می‌گرفت و معلوم بود که کار بسیار سختی دارد. ‏ساحلی‌بازان ایرانی اما هرگز حریف آسانی برای سلسائو نبودند. آنها ‏حتی ۲برصفر از حریف جلو افتادند و بعد از ۲-۲ شدن نتیجه نیز چند ‏بار تا مرز به ثمر رساندن گل سوم پیش رفتند، اما در نهایت این ‏ستارگان برزیلی بودند که با تکیه بر مهارت و تجربه بالای خود، در ‏فاصله‌ای کوتاه تا پایان مسابقه گل سوم را زدند و به فینال رفتند و ما را ‏به رده بندی فرستادند‎.‎
به این ترتیب تیم ملی فوتبال ساحلی ایران که برای دومین بار به ‏نیمه‌نهایی جام‌جهانی رسیده بود، از راهیابی به فینال محروم ماند و ‏یکشنبه در مصاف رده‌بندی با شش گل بر بلاروس غلبه کرد. فارغ از ‏نتایجی که این تیم به دست آورد، بازیکنان آن با اقبال عمومی زیادی ‏مواجه شدند که حتما رمز و رموز خاص خودش را داشت. این تیم نشان ‏داد می‌شود در نیمه‌نهایی شکست خورد، اما با آغوش باز مردم مواجه ‏شد، اتفاقی که شاید برای تیم ملی فوتبال چمنی ایران به این شکل رخ ‏نداد و بازیکنانش انتقادات بسیار زیادی را تحمل کردند. خب طبیعتا یک ‏بخش ماجرا این است که در ساحلی ما با جام‌جهانی مواجه بودیم و در ‏فوتبال چمنی، مسابقات قاره‌ای را داشتیم. این اما همه‌چیز نیست. بخش ‏دیگری از داستان، به مشی و مرام ساحلی‌بازان برمی‌گردد، جایی که ‏شاید اگر بخواهیم خلاصه حرف بزنیم، شاهد «تلاش حداکثری» و ‏‏«خودنمایی حداقلی» بازیکنان این تیم بودیم، رویه‌ای مغایر با آنچه ‏برخی ملی‌پوشان فوتبال چمنی در پیش گرفتند‎.‎
این بچه‌ها با کمترین امکانات جنگیدند و جلو رفتند و مردم در تک‌تک ‏بازی‌ها شاهد نهایت تلاش و کوشش آنها بودند. به هر حال پیروزی بر ‏اسپانیا آن هم در حالیکه سه گل عقب افتادی و همینطور آرژانتین چیز ‏کمی نیست و در هر رقابتی اتفاق بیفتد، می‌تواند برای ایران جذاب و ‏تاریخی باشد. در نظر داشته باشید مربیان این تیم می‌گویند ما حتی ماسه ‏جام‌جهانی را هم در ایران نداشتیم و در کنار این گفته می‌شود فوتبال ‏ساحلی در فهرست پاداش‌های فدراسیون فوتبال هم قرار ندارد. با همه ‏اینها بازیکنان این تیم غر نزدند، گلایه خاصی نداشتند، بردهای‌شان را ‏توی چشم مردم فرو نکردند، استوری‌های آغشته به منت و منیت ‏نگذاشتند و با اینکه در طول سال دیده نمی‌شوند، خود را وامدار توجه ‏مردم در خلال برگزاری مسابقات دانستند و در نهایت بعد از شکست ‏مقابل برزیل با عبارت «نسل طلایی» شروع به جمله سازی نکردند.این ‏خیلی فرق می‌کند با لحن طلبکارانه‌ای که برخی از بازیکنان تیم ملی ‏چمنی دارند. ما در همین جام ملت‌های آسیا بازیکن معمولی و ناکامی ‏داشتیم که اعضای خانواده‌اش در واکنش به انتقادها استوری گذاشتند و ‏نوشتند مردم ایران لیاقت شادی و نیز هنرنمایی شازده پسرشان را ‏نداشته‌اند! معلوم است که آن یکی دافعه ایجاد می‌کند و این یکی جاذبه. ‏خواه ناخواه مردم اینها را در کنار هم قرار می‌دهند‎.‎
در هر حال این تیم و این رقابت ها در حافظه جمعی ایرانیان ماندگار ‏خواهد بود. خود من که گل های دروازه بان ایران را ذخیره کردم تا ‏بارها و بارها نگاه کنم و کیف کنم. مسلما حیف شد که این تیم به فینال ‏نرفت و قهرمان نشد اما برای مردم ایران این برنز دست کمی از طلا ‏ندارد.‏

پاسخی بگذارید