گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1403/01/28 12:37
شناسه : 407787

نرگس سادات جوهری ‏

روزهای هفته را یک به یک پلک می زنم تا عطر و بوی تو را از ‏آدینه انتظار ، با جان ِ دل استشمام نمایم و با استغاثه به عطر یاس ‏چادر مادر نیلوفری ، وضوی اخلاص بگیرم و در محراب‌ محبوب ‏پروردگار عالمیان سر به سجده صبر گذارم و لب به تسبیح صاحب دو ‏گیتی به طواف در آورم. آنگاه در اقیانوس بیکران یاد تو شناور گردم ‏و سر به هر سو بچرخانم فقط و فقط تو را ببینم و از تو بشنوم!‏
‏ می خواهم در این معرکه بسان قطره ای باشم که راه گم کرده و در ‏دریای لطف تو پناه آورده تا مگر رهنمایش باشی و آرامشی برای قلب ‏پر از تلاطمش! ‏
می خواهم مثل همیشه دستی به سَمتم دراز کنی و مرا تا اوج پاکی و ‏صداقت به بالا ببری!‏
می خواهم سرگردان کوی تو باشم و تو چراغی سبز بر تاریکی های ‏لحظات باشی و مرا به نور الهیت رهنمون سازی!‏
می خواهم با تو باشم، در تو باشم و غرق در موج نگاهت گردم!‏
می خواهم و می دانم تو از هر ظنّ و گمانی، والا و بالاتری!‏
تو کوه صبری و استقامت در برابر چشمانت چونان پَشمی زده است .‏
تو نوری و تمام انوار در برابر درخشش پاکت، کم سوء و بی فروغند!‏
تو آخرین مسافر چرخ گردون هستی و هیچ کس را یارای ، کذب این ‏حقیقت مبین نیست.‏
‏ هر که در کهکشان مسیر سبز علویت، قدم نهاد هیچ وقت به بیراهه ‏نرفت و همیشه در صراط مستقیم  ثابت قدم ماند و دنیا را به دنیا ‏پرستان عاریه داد!‏

پاسخی بگذارید