گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/09/17 10:25
شناسه : 412198
زهره نعلبندی ‏
اقتصاد ایران در آستانه دوره‌ای تازه از تحول‌های قیمتی در بخش ‏انرژی قرار گرفته است؛ دوره‌ای که می‌تواند پایه‌های سیاست‌های ‏اقتصادی سال‌های آینده را دگرگون کند. در شرایطی که مصرف انرژی ‏در ایران چند برابر میانگین جهانی است و یارانه‌های گسترده در بخش ‏سوخت، برق و گاز بار سنگینی بر دوش بودجه عمومی گذاشته‌اند، ‏اصلاح این نظام نه‌تنها یک ضرورت مالی بلکه یک انتخاب راهبردی ‏برای پایداری اقتصاد محسوب می‌شود.‏
در حال حاضر، بیش از ۹۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه پنهان انرژی در ‏کشور پرداخت می‌شود؛ رقمی که تقریبا معادل کل بودجه عمومی سال ‏است. این پرداخت پنهان، اگرچه در ظاهر موجب ارزان بودن انرژی ‏برای خانوارها شده، اما در عمل زمینه‌ساز مصرف غیرکارآمد، قاچاق ‏سوخت، فرسودگی زیرساخت‌ها و انباشت بدهی شرکت‌های دولتی ‏شده است. قیمت بنزین، گاز و برق در ایران به نسبت درآمد ‏شهروندان، در
پایین‌ترین سطوح منطقه قرار دارد؛ موضوعی که هم برای دولت و هم ‏برای صنایع قدرت برنامه‌ریزی بلندمدت را از میان برده است.‏
تجربه‌های گذشته نشان می‌دهد که هرگونه اصلاح قیمتی بدون اقناع ‏عمومی و بدون برنامه جبرانی، می‌تواند به واکنش‌های اجتماعی و فشار ‏تورمی منجر شود. از این‌رو، مسیر اصلاح یارانه‌ها باید نه با رویکرد ‏دستوری بلکه با رویکرد تدریجی و هوشمندانه دنبال شود؛ به‌گونه‌ای که ‏هم عدالت اجتماعی حفظ گردد و هم مصرف منطقی شکل گیرد. در این ‏زمینه،
شفاف‌سازی میزان یارانه‌های پنهان و ارائه گزارش‌های رسمی از ‏هزینه‌های واقعی انرژی از نخستین قدم‌های ضروری است. جامعه باید ‏بداند که برق یا بنزین ارزان، در واقع هزینه‌ای سنگین برای آینده ‏کشور دارد.‏
یکی دیگر از چالش‌های اصلی، ناهماهنگی میان سیاست‌های انرژی و ‏سیاست‌های ارزی و مالی دولت است. تا زمانی که نرخ ارز، تورم و ‏بودجه عمومی با واقعیت بازار سازگار نباشند، قیمت‌گذاری انرژی نیز ‏نمی‌تواند نقش اقتصادی واقعی خود را ایفا کند. اصلاح یارانه‌ها باید در ‏چارچوب یک بسته جامع اقتصادی صورت گیرد، نه به شکل ‏تصمیم‌های جزیره‌ای. به عبارت دیگر، سیاست قیمتی در بخش انرژی ‏باید هم‌زمان با اصلاح نظام مالیاتی و بهبود بهره‌وری تولید انجام شود ‏تا بار مالی آن بر دوش مردم کم‌تر احساس شود.‏
از دید کارشناسان، راهکارهای پایدار برای اصلاح یارانه‌ها می‌تواند در ‏سه محور اصلی خلاصه شود؛ نخست، هدفمندسازی پرداخت‌ها بر پایه‌ ‏دهک‌های درآمدی واقعی. داده‌های بانکی و اطلاعات بیمه‌ای
اکنون امکان شناسایی دقیق خانوارهای کم‌درآمد را فراهم کرده است؛ ‏بنابراین یارانه نقدی یا غیرنقدی باید صرفا به آنان اختصاص یابد.‏
دوم، افزایش بهره‌وری انرژی در صنایع و ساختمان‌ها. به جای ارزان ‏نگه‌داشتن سوخت، می‌توان به تولیدکنندگان و خانوارهایی که در ‏مصرف انرژی صرفه‌جویی می‌کنند، مشوق مالی و مالیاتی اعطا کرد. ‏
و سوم، توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر. ایران با ظرفیت بالای ‏خورشیدی و بادی، می‌تواند با برنامه‌ای ده‌ساله سهم انرژی پاک را ‏افزایش داده و وابستگی به سوخت‌های فسیلی را کاهش دهد — ‏اقدامی که نه‌تنها منافع زیست‌محیطی دارد بلکه می‌تواند منبع جدید ‏صادراتی نیز باشد.‏
در افق بلندمدت، قیمت انرژی باید بازتاب‌دهنده‌ی هزینه واقعی تولید ‏آن باشد، اما تحقق این هدف تنها زمانی ممکن می‌شود که اقتصاد از ‏رکود خارج شود و رشد درآمد واقعی خانوارها افزایش یابد. اصلاح ‏یارانه‌ها در اقتصادی با رشد پایین و تورم بالا، جز افزایش فشار بر ‏قشر متوسط نتیجه‌ای ندارد. از این رو، پیش‌نیاز اصلاح یارانه‌ها، رشد ‏تولید و بهبود درآمد سرانه است. تا زمانی که این دو شاخص به ‏سطحی پایدار نرسند، هر اصلاح قیمتی باید با سازوکارهای
حمایتی همراه شود.‏
در مجموع، آینده انرژی در ایران باید با نگاه به پایداری، عدالت و ‏بهره‌وری طراحی شود. تصمیم‌های بزرگ اقتصادی همیشه شجاعت ‏می‌طلبند، اما شجاعت بدون برنامه و شفافیت به خطا خواهد رفت. اگر ‏دولت بتواند مسیر اصلاح یارانه‌ها را بر پایه گفت‌وگو با جامعه و با تکیه ‏بر داده‌های واقعی پیش ببرد، نه‌تنها از بحران مالی می‌گریزد، بلکه ‏راهی تازه برای توسعه پایدار انرژی در ایران باز خواهد شد.‏

پاسخی بگذارید