گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/09/18 11:13
شناسه : 412214

مرتضی نجفی قدسی
عنوان «نواندیشی دینی» عنوان زیبایی است ولیکن آبروی آن در معرض خطر است! ‏
این روزها گاهی می بینم از کسی که دچار انحرافات عمیق فکری است و اصلاً به مبانی تشیع ‏پشت پا زده است، می گویند نواندیش است!‏
واقعاً اگر نواندیش دینی این است که معتقدات شیعه را، علم و عصمت امام معصوم را و مسلمات ‏تاریخی را منکر شوید، این دیگر نواندیشی نیست، تحجرگرایی و بازگشت به عصر جاهلیت است ‏که هیچ ایمان و عقیده محکمی نداشتند و بر طبق برداشت های خود عمل می کردند.‏
منافقین هم ادعای اسلام شناسی داشتند، اسلامی که معجونی از اندیشه های التقاطی بود، آنها با ‏روایات ائمه اطهار (ع) که مبیّن قرآن بودند، کاری نداشتند، روش آنها این بود که می گفتند خودتان ‏بنشینید روی آیات فکر کنید ببینید چه برداشتی می کنید و نام آن را هم می گذاشتند برداشتهایی از ‏قرآن!‏
فلسفه ی تشکیل حوزه های علمیه برای چه بوده است؟ قرآن کریم می فرماید: فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ ‏فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (سوره ‏توبه، آیه ۱۲۲) یعنی چرا از هر جمعیتی گروهی کوچ نمی کنند تا در دین فقیه و آگاه شوند و سپس ‏هنگامی که به سوی شهر و قوم خود بازگشتند، آنان را انذار دهند بلکه از مخالفت با دستورات خدا ‏بپرهیزند.‏
پس کسی که می خواهد در مسائل دینی نظر بدهد باید اول فقیه در دین بشود و یا اقوال فقهاء را ‏غور کند، الآن شیوه ی علما در مباحث فقهی شان چیست؟ آنها ابتدا به قرآن و تفاسیر رجوع می ‏کنند و سپس مجموعه روایات مرتبط را می بینند و پس از آن هم حتی المقدور اقوال علماء و فقهای ‏بزرگ و حال و ماضین را می بینند و از مجموعه آنها به جمع بندی می رسند و تازه آن هم باز ‏چارچوب دارد، رأیشان نباید در تعارض با آیات قرآن باشد و با سیره ی پیامبر اکرم (ص) و امامان ‏معصوم (ع) منطبق باشد و نظر اجماع علماء را هم در نظر بگیرد.‏
در دوران نوجوانی علاقمند مباحث عرفانی شده بودم، پدربزرگم که از مجتهدین نجف رفته بود، ‏گفت کسی باید وارد  مباحث عرفانی شود که اول مجتهد شده باشد یعنی موازین اصلی دین را ‏بدست آورده باشد و با افکار منحرف، اساس اعتقادات دین او متزلزل نشود!‏
الآن امروزه چقدر عرفانهای کاذب و غلط رایج شده است در حالی که هیچ مبانی صحیحی ندارند ‏و عمدتاً از افکار انحرافی و برداشتهای شخصی ایجاد شده است. ‏
تشیع ما مبانی علمی قوی و متقن دارد و هیچ تزلزلی در بین آنها راه ندارد فقط کافی است وقت ‏برای مطالعه منابع اصلی بگذاریم.‏
روزی به پدربزرگم گفتم حاج آقا! شما چرا نمی آیید تلویزیون ببینید؟! چون همیشه او را در حال ‏مطالعه می دیدم و شبها شاید دو یا سه ساعت می خوابید، او از سئوال من به قدری تکان خورد که با ‏دو دست روی پاهایش زد و گفت: عزیزم تا قال الصادق و قال الباقر مانده مگر وقت برای تلویزیون ‏می ماند؟!‏
او معتقد بود که یک روحانی باید حداقلی یک دوره تمام احادیث را بخواند و حداقل چند دوره ‏تفسیر را هم ببیند تا فی المجموع فحوای سخنان ائمه اطهار (ع) در ذهن او باشد و بر آن میزان سخن ‏بگوید. او برای هر منبری ساعتها مطالعه می کرد با اینکه مجتهد بود و از پنج مرجع عالیمقام نجف ‏اشرف اجازات اجتهادی داشت.‏
روزی استاد قرائتی در جمعی از طلاب در دارالقرآن علامه طباطبایی از آنان پرسید: آقایون! کی ‏یک دوره کامل تفسیر قرآن خونده، دستش رو بالا بگیره! برایم بسیار تعجب آور بود که از آن جمع ‏چند صدنفره، ده بیست نفری دست بلند کردند! خوب این سطح از مطالعه حق قرآن و حوزه نیست!‏
مرحوم استاد پرورش که واقعاً اسلام شناس بود و در تفسیر قرآن ید طولایی داشت، روزی با ‏همان لهجه شیرین اصفهانی اش به من گفت: آقای نجفی! من حداقل ۳۰ دوره تفسیر قرآن خوندم ‏که یکی اش المیزان ۲۰ جلدی است و هر جای المیزان را هم نمی فهمیدم یا از علامه سئوال می ‏کردم و یا مکاتبه داشتم. تازه این بخشی از سطح مطالعه او بود و در بسیاری از علوم اسلامی ‏صاحبنظر بود. به استاد پرورش با این جامعیت علمی گفتم شما چرا معمّم نمی شوید؟‍!‏
او گفت این لباس خیلی مسئولیت آور است و برای اینکه مبادا حق این لباس را نتواند ادا کند از ‏پوشیدن لباس روحانیت امتناع کرد، گرچه زندگی او پیوسته تبیین مبانی دینی برای جوانان و ‏نوجوانان بود و بنده از بعضی مراجع معظم شنیدم که گفتند نطق های آقای پرورش در مجلس ‏خبرگان قانون اساسی بسیار عالمانه و قابل استفاده بود.‏
مسائل دینی و تبیین آنها ساده نیست،‌ مطالعه فراوان می خواهد، لااقل در موضوعی که می ‏خواهیم سخن بگوئيم به قدر کفایت مطالعه کنیم و هی نگوییم به نظر من چنین و چنان!‏
باز بگویم مرحوم استاد پرورش به بنده گفت برای هر جلسه ی سخنرانی یکصد ساعت مطالعه ‏می کنم! لذا ایشان منبر و سخنرانی دهگی قبول نمی کرد و اگر جایی قولی برای سخنرانی می داد ‏نهایتاً دو یا سه شب قرار می گذاشت!‏
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی معمولاً دعوتهای سخنرانی را نمی پذیرند چون اولویت ‏شان کارهای مطالعاتی خودشان است امّا استثنائاً اگر جایی هم مثل دارالقرآن علامه طباطبایی می ‏آمدند، هر گاه برای دعوت محضرشان مشرف می شدم، می فرمودند بنده روالم این نیست که حرف ‏تکراری بزنم و برای هر جلسه ی شما که می آیم باید ساعتها مطالعه می کنم! شما ببینید شخصیتی ‏مانند ایشان که دریایی از علم است باز می گوید اگر جایی قول سخنرانی بدهم باید ساعتها مطالعه ‏کنم!‏
خلاصه رسالت سنگین است، اینها را نمی گویم که از انجام فعالیتهای تبلیغی صرف نظر کنیم ‏چون وقت مطالعه نداریم، می خواهم عرض کنم که حتی المقدور برای غنای سخنوری و منبرها و ‏وقتی که از مردم می گیریم، تلاش کنیم.‏
منبر جای مقدسی است و قدما این منبرها و پرچم های عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) را می ‏بوسیدند. مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب که در علم و معرفت در زمان خود کم نظیر بود از ‏بس برای منبر قداست قائل بود، هرگاه می خواست درس بدهد روی پله اول منبر می نشست و بالا ‏هم نمی رفت، اینطور ادب می کردند! ‏
عمده ی مطالبی که این شیخ پریشان گو اخیراً مطرح کرد و جامعه ی مذهبی و دینی ایران را به ‏واکنش واداشت، هیچ پایه و اساس و استنادی نداشت و صرفاً افکاری عامیانه و جاهلانه بود! زهی ‏تأسف که بعضی در لباس روحانیت چه لطمه هایی به اعتقادات مردم می زنند! خدا کند برنامه ریزی ‏و طراحی دشمن نباشد! امّا هر چه بود زنگ خطری بود که همه متدینین و مخصوصاً طلاب و حوزه ‏های علمیه باید پیوسته به هوش باشند تا مبادا کسی به حریم اهل بیت (ع) تجاوز کند و مرزبانی از ‏اعتقادات مردم بر عهده ی روحانیون و حوزه های علمیه است، البته در این ماجرا حمیّت جامعه ی ‏مذهبی ایران، تحمل اهانت به ساحت صدیقه کبری فاطمه ی زهرا (س) و ائمه هدی (ع) را نکرد و ‏بلافاصله واکنشهای زیادی شد و بحمدالله نشان دادند که هوشیارانه در میدان هستند.‏
روز شنبه گذشته عموم اساتید در ابتدای درس حوزه شان به نقد این مطالب پرداختند و اعلام ‏موضع کردند، شکر الله مساعیکم، البته باید فکری بشود که واژه ی «نواندیشی دینی» بستر افکار ‏منحرفانه و تفسیر به رأی ها نباشد.‏
امیرالمؤمنین علی (ع) در توصیف کسانی که تفسیر به رأی می کنند می فرماید:‏
‏«قَدْ حَمَلَ‏ الْكِتَابَ‏ عَلَى آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِه‏» یعنی کتاب خدا قرآن کریم را بر اندیشه ‏های خود آوردند و تفسیر کردند و کسی که قرآن را به رأی خویش تفسیر می کند، حق را به طبق ‏خواسته های خودش قرار داده است.‏
نواندیشی دینی این نیست که هر چه به نظرمان رسید آن را مطرح و جنجال آفرینی کنیم، بلکه ‏باید فکر و اندیشه خود را به غور در آیات و روایات و تحقیقات علمی بسپاریم تا سخنان با موازین ‏ثقیل عرضه شود و عده ای را هم به انحراف نکشاند.‏
‏«وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏»‏

پاسخی بگذارید