زهره مهرنوروزی-در شرایطی که اقتصاد کشور با چالشهای متعددی از جمله رشد مصرف انرژی، قاچاق سوخت، و فشار بر منابع یارانهای مواجه است، اجرای سیاست سهنرخی شدن بنزین میتواند بهعنوان گامی سنجیده در مسیر اصلاحات ساختاری و تحقق عدالت اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.
افزایش قیمت بنزین، اگر بدون برنامهریزی دقیق، شفافسازی عمومی، و حمایتهای جبرانی هدفمند اجرا شود، میتواند به موجی از نارضایتی، بیاعتمادی و حتی ناآرامیهای اجتماعی منجر شود. تجربههای پیشین نشان دادهاند که غفلت از اقناع افکار عمومی و نادیدهگرفتن اقشار آسیبپذیر، هزینههای سنگینی برای کشور بهدنبال دارد.
از سوی دیگر، ساماندهی هوشمندانه این افزایش میتواند فرصتی برای اصلاح ساختار مصرف انرژی، کاهش قاچاق سوخت، و هدایت منابع به سمت توسعه حملونقل عمومی و عدالت اجتماعی باشد. این مهم اما نیازمند یک بسته سیاستی جامع است که در آن، شفافیت، عدالت، و مشارکت مردم در تصمیمسازیها اصل قرار گیرد.
دولت و نهادهای تصمیمگیر باید پیش از هر اقدامی، با گفتوگوی صادقانه با مردم، تبیین اهداف و پیامدها، و طراحی سازوکارهای حمایتی مؤثر، زمینهساز پذیرش اجتماعی این سیاست شوند. همچنین، رسانهها و نخبگان وظیفه دارند با تحلیلهای منصفانه و روشنگرانه، پل ارتباطی میان مردم و حاکمیت باشند.
بر اساس الگوی جدید، بنزین در سه نرخ متفاوت عرضه میشود: نرخ یارانهای برای مصرف پایه خانوار، نرخ دوم برای مصرف متعارف فراتر از سهمیه، و نرخ سوم برای مصرف مازاد یا بدون استفاده از کارت سوخت شخصی. این تقسیمبندی، ضمن حفظ حمایت از اقشار کممصرف، امکان مدیریت دقیقتر مصرف و کاهش انگیزههای قاچاق را فراهم میسازد.
به گفته کارشناسان حوزه اقتصاد و انرژی سه نرخی شدن بنزین با هدف اصلاح قیمت ها در بلند مدت برای کشورمان مزایای بسیاری دارد.
اغلب کارشناسان اذعان دارند که مصرف انرژی به ویژه سوختهای فسیلی، بنزین، گازوئیل و برق در ایران از کارایی لازم برخودار نیست این بدین معنی است که بخش زیادی از این انرژی در حال هدررفت و استفاده صحیح از آن نمیشود که این مساله تبعات زیاد و آثار مخربی بر اقتصاد کشور دارد.
مساله دیگر به دلیل قیمت پایین انرژی در ایران بحث قاچاق سوخت و انرژی یک مساله بزرگ و مشکلآفرین است و بخشی از منابع کشوربه شکل قاچاق از کشور خارج می شود.
از سوی دیگر مصرف بالای انرژی به ویژه در شهرهای با تراکم جمعیتی بالا آلودگی و تبعات زیادی برای محیط زیست و زندگی افراد ایجاد میکند که این آلودگیها بیماریها و مشکلات زیادی برای انسانها به دنبال خواهد داشت.
لذا اغلب کارشناسان اتفاق نظر دارند که باید قیمت انرژی اصلاح شود و به سمت واقعی شدن حرکت کند.
از جمله مزایای کلیدی این سیاست به شرح زیر است:
- حمایت هدفمند از اقشار کمدرآمد: با تثبیت نرخ یارانهای برای سهمیه پایه، خانوارهای کممصرف همچنان از حمایت دولت برخوردار خواهند بود.
- اصلاح الگوی مصرف سوخت: نرخهای پلکانی، انگیزه لازم برای صرفهجویی و استفاده بهینه از منابع انرژی را ایجاد میکند.
- کاهش قاچاق سوخت: واقعیتر شدن نرخ بنزین در سطوح بالاتر مصرف، فاصله قیمتی با کشورهای همسایه را کاهش داده و قاچاق را از صرفه اقتصادی خارج میسازد.
- افزایش شفافیت در توزیع سوخت: استفاده از کارت سوخت شخصی، امکان رصد دقیقتر مصرف و جلوگیری از تخلفات احتمالی را فراهم میکند.
- تخصیص بهینه منابع یارانهای: درآمد حاصل از نرخ سوم میتواند در قالب کالابرگ الکترونیکی یا سایر حمایتهای معیشتی، به دهکهای پایین جامعه بازگردد.
بدیهی است که موفقیت این سیاست در گرو اجرای تدریجی، اطلاعرسانی شفاف، اقناع افکار عمومی و طراحی سازوکارهای حمایتی مکمل است. تجربههای پیشین نشان دادهاند که هرگونه اصلاح قیمتی، بدون در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی و روانی آن، میتواند پیامدهای ناخواستهای بهدنبال داشته باشد.
در نهایت سهنرخی شدن بنزین، اگر با تدبیر، عدالتمحوری و مشارکت نخبگان و مردم همراه شود، میتواند الگویی نوین برای حکمرانی در حوزه انرژی باشد؛ الگویی که ضمن حفظ کرامت معیشتی مردم، به پایداری اقتصادی و انضباط مصرفی نیز یاری میرساند.



