گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/09/24 10:11
شناسه : 412239

زهره مهرنوروزی-در شرایطی که اقتصاد کشور با چالش‌های متعددی ‏از جمله رشد مصرف انرژی، قاچاق سوخت، و فشار بر منابع یارانه‌ای ‏مواجه است، اجرای سیاست سه‌نرخی شدن بنزین می‌تواند به‌عنوان ‏گامی سنجیده در مسیر اصلاحات ساختاری و تحقق عدالت اجتماعی ‏مورد توجه قرار گیرد.‏
افزایش قیمت بنزین، اگر بدون برنامه‌ریزی دقیق، شفاف‌سازی ‏عمومی، و حمایت‌های جبرانی هدفمند اجرا شود، می‌تواند به موجی از ‏نارضایتی، بی‌اعتمادی و حتی ناآرامی‌های اجتماعی منجر شود. ‏تجربه‌های پیشین نشان داده‌اند که غفلت از اقناع افکار عمومی و ‏نادیده‌گرفتن اقشار آسیب‌پذیر، هزینه‌های سنگینی برای کشور به‌دنبال ‏دارد.‏
از سوی دیگر، ساماندهی هوشمندانه این افزایش می‌تواند فرصتی ‏برای اصلاح ساختار مصرف انرژی، کاهش قاچاق سوخت، و هدایت ‏منابع به سمت توسعه حمل‌ونقل عمومی و عدالت اجتماعی باشد. این ‏مهم اما نیازمند یک بسته سیاستی جامع است که در آن، شفافیت، ‏عدالت، و مشارکت مردم در تصمیم‌سازی‌ها اصل قرار گیرد.‏
دولت و نهادهای تصمیم‌گیر باید پیش از هر اقدامی، با گفت‌وگوی ‏صادقانه با مردم، تبیین اهداف و پیامدها، و طراحی سازوکارهای ‏حمایتی مؤثر، زمینه‌ساز پذیرش اجتماعی این سیاست شوند. همچنین، ‏رسانه‌ها و نخبگان وظیفه دارند با تحلیل‌های منصفانه و روشنگرانه، ‏پل ارتباطی میان مردم و حاکمیت باشند.‏
بر اساس الگوی جدید، بنزین در سه نرخ متفاوت عرضه می‌شود: نرخ ‏یارانه‌ای برای مصرف پایه خانوار، نرخ دوم برای مصرف متعارف ‏فراتر از سهمیه، و نرخ سوم برای مصرف مازاد یا بدون استفاده از ‏کارت سوخت شخصی. این تقسیم‌بندی، ضمن حفظ حمایت از اقشار ‏کم‌مصرف، امکان مدیریت دقیق‌تر مصرف و کاهش انگیزه‌های قاچاق ‏را فراهم می‌سازد.‏
به گفته کارشناسان حوزه اقتصاد و انرژی  سه نرخی شدن بنزین با ‏هدف اصلاح قیمت ها در بلند مدت برای کشورمان مزایای بسیاری ‏دارد. ‏
اغلب کارشناسان اذعان دارند که مصرف انرژی به ویژه سوخت‌های ‏فسیلی، بنزین، گازوئیل و برق در ایران از کارایی لازم برخودار نیست ‏این بدین معنی است که بخش زیادی از این انرژی در حال هدررفت و ‏استفاده صحیح از آن نمی‌شود که این مساله تبعات زیاد و آثار مخربی ‏بر اقتصاد کشور دارد.‏
مساله دیگر به دلیل قیمت پایین انرژی در ایران بحث قاچاق سوخت و ‏انرژی یک مساله بزرگ و مشکل‌آفرین است و بخشی از منابع کشوربه ‏شکل قاچاق از کشور خارج می شود.‏
از سوی دیگر مصرف بالای انرژی به ویژه در شهرهای با تراکم ‏جمعیتی بالا آلودگی و تبعات زیادی برای محیط زیست و زندگی افراد ‏ایجاد می‌کند  که این آلودگی‌ها  بیماری‌ها و مشکلات زیادی برای ‏انسان‌ها به دنبال خواهد داشت.‏
لذا اغلب کارشناسان اتفاق نظر دارند که باید قیمت انرژی اصلاح شود ‏و به سمت واقعی شدن حرکت کند.‏
از جمله مزایای  کلیدی این سیاست به شرح زیر است:‏
‏- حمایت هدفمند از اقشار کم‌درآمد: با تثبیت نرخ یارانه‌ای برای سهمیه ‏پایه، خانوارهای کم‌مصرف همچنان از حمایت دولت برخوردار خواهند ‏بود.‏
‏- اصلاح الگوی مصرف سوخت: نرخ‌های پلکانی، انگیزه لازم برای ‏صرفه‌جویی و استفاده بهینه از منابع انرژی را ایجاد می‌کند.‏
‏- کاهش قاچاق سوخت: واقعی‌تر شدن نرخ بنزین در سطوح بالاتر ‏مصرف، فاصله قیمتی با کشورهای همسایه را کاهش داده و قاچاق را ‏از صرفه اقتصادی خارج می‌سازد.‏
‏- افزایش شفافیت در توزیع سوخت: استفاده از کارت سوخت شخصی، ‏امکان رصد دقیق‌تر مصرف و جلوگیری از تخلفات احتمالی را فراهم ‏می‌کند.‏
‏- تخصیص بهینه منابع یارانه‌ای: درآمد حاصل از نرخ سوم می‌تواند در ‏قالب کالابرگ الکترونیکی یا سایر حمایت‌های معیشتی، به دهک‌های ‏پایین جامعه بازگردد.‏
بدیهی است که موفقیت این سیاست در گرو اجرای تدریجی، ‏اطلاع‌رسانی شفاف، اقناع افکار عمومی و طراحی سازوکارهای ‏حمایتی مکمل است. تجربه‌های پیشین نشان داده‌اند که هرگونه اصلاح ‏قیمتی، بدون در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی و روانی آن، می‌تواند ‏پیامدهای ناخواسته‌ای به‌دنبال داشته باشد.‏
‏ در نهایت سه‌نرخی شدن بنزین، اگر با تدبیر، عدالت‌محوری و ‏مشارکت نخبگان و مردم همراه شود، می‌تواند الگویی نوین برای ‏حکمرانی در حوزه انرژی باشد؛ الگویی که ضمن حفظ کرامت معیشتی ‏مردم، به پایداری اقتصادی و انضباط مصرفی نیز یاری می‌رساند.‏

پاسخی بگذارید