گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/08/10 10:56
شناسه : 411992
زهره نعلبندی
در سال‌های اخیر، جامعه ایران با پدیده‌ای روبه‌روست که آثار آن در ‏لایه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قابل مشاهده است: ‏فرسودگی نسل جوان. نسلی که بالقوه می‌تواند موتور محرک توسعه و ‏نوآوری باشد، امروز درگیر نوعی سردرگمی، خستگی روانی و ‏بی‌اعتمادی نسبت به آینده شده است. دلایل این وضعیت تنها به ‏مشکلات اقتصادی و معیشتی محدود نمی‌شود، بلکه در عمق، مسئله‌ای ‏مربوط به «امید اجتماعی» نهفته است؛ احساسی جمعی که آینده را ‏قابل زیستن و تلاش را معنادار می‌سازد.‏
وقتی جوان تحصیل‌کرده پس از سال‌ها تلاش، فرصت شغلی متناسب ‏نمی‌یابد؛ یا در فضای سیاسی و اجتماعی، احساس بی‌صدایی و ‏بی‌تأثیری می‌کند، طبیعی است که انگیزه و پویایی‌اش به تدریج تحلیل ‏رود. این فرسایش تنها بحران فردی نیست، بلکه زنگ خطری برای ‏پایداری جامعه است. جامعه‌ای که جوانانش به آینده باور نداشته باشند، ‏در بهترین حالت در سکون و بی‌تفاوتی فرو می‌رود، و در بدترین ‏حالت، در معرض فروپاشی اعتماد و مهاجرت گسترده قرار می‌گیرد. ‏
برای ترمیم این شکاف، نیاز به رویکردی چندبُعدی و صادقانه وجود ‏دارد. مسئولان باید فراتر از شعار، سیاست‌هایی اتخاذ کنند که پیام ‏روشنی از احترام و امید به نسل جوان بدهد؛ از ایجاد فرصت‌های ‏واقعی شغلی و مشارکت اجتماعی، تا فراهم‌سازی بستر گفت‌وگو و ‏شنیده‌شدن صداهای تازه. در سوی دیگر، رسانه‌ها و نخبگان فرهنگی ‏نیز باید نقش خود را در بازسازی امید جمعی ایفا کنند، با روایت ‏واقعیت‌ها، اما بدون ترویج یأس.‏
نسل جوان هنوز ناامید مطلق نشده است، اما زمان به‌سرعت در گذر ‏است. بازسازی امید، نه با وعده‌های تکراری بلکه با اقدام ملموس و ‏شنیدن صدای حقیقی این نسل ممکن است. آینده، بیش از هر چیز، ‏نیازمند اعتماد دوباره است. ‏
افزایش سطح فرسودگی همچنین رابطهٔ مستقیمی با کیفیت سرمایه ‏اجتماعی جامعه دارد. هنگامی که نهادهای واسط، از خانواده تا ‏سازمان‌های مدنی و حرفه‌ای، از کارایی لازم برای حمایت و هدایت ‏جوانان باز می‌مانند، بار روانی و اجتماعی مستقیما بر دوش فرد ‏می‌افتد. این امر منجر به گسست نسلی در انتقال ارزش‌ها و تجارب ‏می‌شود؛ چرا که تجربه زیسته نسل قبل، برای جوان امروز، دیگر ‏مسیرگشای مشکلات نیست و این تفاوت، خلأیی از درک متقابل ایجاد ‏می‌کند.‏
بنابراین، مقابله با این بحران نیازمند بازتعریف مسئولیت‌پذیری در ‏تمامی سطوح است. دولت باید با اصلاحات ساختاری، شفافیت را ‏افزایش دهد و اطمینان دهد که مسیر پیشرفت، صرفاً بر اساس روابط و ‏امتیازات نیست، بلکه شایسته‌سالاری واقعی مبنای آن است. هم‌زمان، ‏جامعه مدنی باید فضایی امن برای ابراز دغدغه‌ها و سازماندهی ‏مطالبات فراهم آورد تا جوانان دوباره حس کنند که نه تنها شنیده ‏می‌شوند، بلکه می‌توانند در شکل‌دهی به آینده خویش سهیم باشند.‏

پاسخی بگذارید