به‌مناسبت روز نوجوان؛
گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/08/10 15:40
شناسه : 411993

هدی سادات چاوشی ‏


دوران نوجوانی، فصل شکفتن گل وجود انسان و زمان نقش‌بستن ‏عقاید در ژرفای جان است. بر پایه رهنمودهای تربیتی، سنین هفت تا ‏چهارده‌سالگی، بهار یادگیری و دوران طلایی فراگیری بنیادی‌ترین ‏تعالیم، یعنی باورهای دینی است. در این برهه حساس، باید فرزندان را ‏به اندازه درک و فهمشان با معارف ناب آشنا ساخت.‏
در این راه، نخستین گام، خداشناسی است؛ آن‌چنان که نوجوان، ‏پروردگار را در متن زندگی خود ببیند، نه در حاشیه‌ای دورافتاده. ‏سپس، آشنایی با سیره و زندگی پیامبر گرامی اسلام و اهل‌بیت عصمت ‏و طهارت علیهم‌السلام است که باید به‌عنوان الگوهای حیات‌بخش به ‏نسل نو معرفی شوند. اگر عقاید حقه با تار و پود جان انسان بیامیزد، ‏هرگز از او جدا نخواهد شد. عقیده‌ای سالم و استوار، چونان گوشت و ‏ناخن به جان انسان می‌چسبد و تا پایان عمر با او خواهد بود. چنین ‏باوری، هم‌چون نقشی است که بر سنگ کنده شود؛ ماندگار و بی‌زوال.‏
برای نهادینه‌داشتن این معارف، باید حقایق دین را در محیطی سالم و ‏به‌دور از هرگونه فساد روحی به نوجوانان آموخت. یکی از کارآمدترین ‏روش‌ها در این زمینه، بهره‌گیری از شیوه غیرمستقیم و نقل داستان‌ها ‏و حکایاتِ عبرت‌آموز است. می‌توان ذره‌ذره عقاید را در لابه‌لای این ‏قصه‌ها جای داد و به جان تشنه نوجوان رساند.‏

پس از هفت‌سالگی، باید به‌طور جدی به تعلیم و تربیت فرزند همت ‏گماشت، اما این تربیت، حساب و کتابی دارد. سپردن نوجوان به ‏جامعه‌ای ناسالم و به نوعی فاسد، او را در معرض آسیب‌های ‏جبران‌ناپذیر قرار می‌دهد. لذا باید برای نوجوان برنامه داشت و تنها او ‏را به.دنبال اهدافی مادی مانند تحصیل و درآمد رها نکرد. چه‌بسا یک ‏جمله یا یک رفتار ناشایست در یک فضای ناسالم از یک محیط یا کوچه ‏و خیابان یا شهر و حتا مدرسه، اثری ماندگار و ویرانگر بر روح لطیف ‏او بگذارد.‏
حکایتی شنیدنی است از بزرگی که از عصبانیت ذاتی خود در رنج بود. ‏او از پدرش پرسید و دریافت که پوشیدن کفش و رخت تنگ در دوران ‏کودکی به مدت یک ماه، این خُلق و خوی تلخ را در نهاد او کاشته ‏است. این است نمادی از تأثیر محیط و رفتارهای به‌ظاهر کوچک بر ‏روان انسان.‏
بنابراین اگر پدر و مادری خود در معرض رفتارها و برنامه‌ها و ‏تصاویر ناسالم باشند، چگونه می‌توانند انتظار تربیت فرزندی پاک ‏داشته باشند؟ نوجوان از آنچه از او منع شود، حریص‌تر می‌شود و در ‏خفا بدان می‌گرود.‏
اگر محیط خانواده و جامعه سالم باشد، نوجوان نیز به‌طور طبیعی در ‏مسیر درست رشد می‌کند. فشار مضاعف برای انجام تکالیف دینی، ‏چه‌بسا نتیجه معکوس دهد و او را از دین بی‌زار کند. باید آموزش دین ‏را در برنامه‌های عادی زندگی و تحصیل او گنجاند و از تحمیل بی‌مورد ‏پرهیز کرد.‏
به‌عنوان سخن پایانی، از امامان بزرگوارمان می‌آموزیم وقتی که؛ ‏‏«الإمام الصادق عليه‌السلام می‌فرمایند: دَع ابنَكَ يَلعَبُ سَبعَ سِنينَ، ‏ويُؤَدَّبُ سَبعَ سِنينَ، وألزِمهُ نَفسَكَ سَبعَ سِنينَ، فإن أفلَحَ، وإلاّ فَإنّهُ مِمَّن ‏لا خَيرَ فيهِ» و «الإمام عليّ عليه‌السلام می‌فرمایند: يُرَبَّى الصَّبِيُ سَبعا، ‏ويُؤَدَّبُ سَبعا، ويُستَخدَمُ سَبعا، ومُنتَهى طولِهِ في ثَلاثٍ وعِشرينَ سَنَةً، ‏وعَقلِهِ في خَمسٍ وثَلاثينَ سَنَةً، وما كانَ بَعدَ ذلِكَ فَبِالتَّجارِبِ». لذا در یک ‏برداشت از این توصیه‌ها می‌توان تا حدودی دریافت که به‌عبارتی هفت ‏سال نخست، دوران بازی و آزادی کودک، هفت سال دوم (۷ تا ۱۴ ‏سالگی) زمان تربیت و ادب‌آموزی، و از چهارده‌سالگی به بعد، زمان ‏آزادی و رفاقت با نوجوان است. اگر در این هفت‌سال دوم، درست عمل ‏کنیم، نوجوانی خواهیم داشت که همچون کشتی‌بان توانمند، خود قادر ‏به عبور از امواج پرتلاطم زندگی است.‏
و در «روز نوجوان»، بار دیگر بر مسئولیت خطیر خویش در قبال این ‏گنجینه‌های الهی تأکید می‌کنیم؛ باشد که با آگاهی، بصیرت و درایت و ‏خصوصا توسل به آستان کبریایی حق و ولی حق، نسلی را تربیت کنیم ‏که هم مایه مباهات اولیاء دین خدا و اسلام و حق باشند و هم ‏سرمایه‌های ارزشمند میهن اسلامی.‏

پاسخی بگذارید