فاطمه مداح نظری - سودان، سرزمینی ثروتمند و زخمی، میان دو فرمانده و دهها قدرت خارجی تکهتکه میشود. جنگی که از ادغام نیروهای نظامی آغاز شد، امروز نبردی برای طلا، بندرها و استقلال است. در حالیکه مردم در آتش قحطی میسوزند، طمع بیگانگان شعلهها را روشن نگه داشته است.
از آوریل ۲۰۲۳، سودان به صحنه یکی از خونبارترین درگیریهای آفریقا بدل شده است؛ جنگی که در ظاهر نزاعی میان ارتش و نیروهای واکنش سریع بر سر ادغام نظامی بود، اما در واقع نبردی برای کنترل قدرت و منابع غنی کشور است، در یکسو، ارتش سودان به رهبری ژنرال عبدالفتاح البرهان قرار دارد و در سوی دیگر، نیروهای واکنش سریع به فرماندهی محمد حمدان دقلو، معروف به «همدتی». هر دو خود را مدافع منافع ملی میدانند، اما نتیجه این رقابت چیزی جز ویرانی کشور و رنج میلیونها سودانی نبوده است.
جنگی بر سر طلا و بندرها
آنچه در ظاهر اختلافی نظامی بود، بهسرعت چهره واقعی خود را نشان داد: رقابت بر سر طلا، بندرهای دریای سرخ و گلوگاههای اقتصادی کشور. سودان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان طلا در آفریقاست و همین ثروت زیرزمینی، به منبع اصلی تأمین مالی جنگ تبدیل شده است. بندر مهم «پورت سودان» نیز در مرکز مناقشه قرار دارد؛ مسیری که میتواند تجارت منطقه و دریای سرخ را در اختیار هر نیروی مسلط قرار دهد، در نتیجه جنگ سودان به نزاعی اقتصادی و ژئوپلیتیکی بدل شده که هر روز دامنه آن گستردهتر میشود.
در چند روز اخیر، پس از سقوط شهر فاشر، مرکز ایالت دارفور سودان، عکسها و ویدئوهایی حاکی از قتلعامها، تجاوزها و کشتارهای وحشیانه توسط افراد وابسته به نیرویی موسوم به "واکنش سریع" به فرماندهی افسری به نام محمد حمدان دقلو معروف به حمیدتی منتشر شده است. این کشتارها بهویژه علیه زنان و کودکان آنقدر وحشیانه و ضد انسانی است که کمتر انسان باوجدانی طاقت تماشای آنها را دارد. افسری موسوم به ابولولو با افتخار اعتراف کرده که بهتنهایی ۲۰۰۰نفر را به قتل رسانیده است. در این مورد سؤالات زیادی مطرح است: انگیزه و هدف از این کشتارها چیست؟ چرا و در چه شرایطی انسانها به این درجه از سبعیت و وحشیگری میرسند؟ چه کسانی از این کشتارها سود میبرند؟ و آیا آنچه در دارفور روی میدهد علل داخلی دارد یا دستهای خارجی عوامل داخلی را حرکت میدهند؟
سودان با موقعیت مهم در جغرافیای سیاسی و دارای منابع مهم ثروت، اگر به حال خود رها شده بود، میتوانست کشور ثروتمندی باشد و غذای کل منطقه را تأمین کند. اما سالهاست که این کشور دستخوش دخالتهای خارجی و کودتاهای مکرر است. نخستین کودتا در ۱۹۸۹توسط عمرالبشیر علیه حکومت صادق المهدی بود. عمرالبشیر ۲۰سال بر سودان حکومت کرد و در همین دوران بود که نخستین کشتار در دارفور توسط شبهنظامیانی موسوم به جنجوید رخ داد که طی آن ۳۰۰هزار نفر کشته و دو میلیون نفر آواره شدند.
در ۲۰۱۱ جنوب سودان پس از سالها کشمکش و زد و خورد با ارتش مرکزی، از خاک اصلی سودان جدا شد و کشور مستقلی را تشکیل داد. این جدایی با دخالت خارجی و بهطور مشخص، رژیم صهیونیستی، صورت پذیرفت. در آوریل ۲۰۱۹ارتش دست به کودتا زد و عمرالبشیر را به زیر کشید. این کودتا نیز با دستهای خارجی صورت گرفت. در حالیکه مصر از ارتش سودان حمایت میکرد، واحد واکنش سریع به فرماندهی محمد حمدان دقلو به مخالفت با عبدالفتاح البرهان، چهره قدرتمند ارتش، برخاست و شورش را آغاز کرد. نشانههای بسیاری دخالت دولت امارات و رژیم صهیونیستی در این شورش را ثابت میکرد. به همین دلیل، یک سال بعد، در ۲۰۲۰عبدالفتاح البرهان زیر فشارهای متعدد، با رژیم صهیونیستی تماس گرفت و سیاست عادیسازی روابط با این رژیم را پذیرفت. با این حال، این سیاست مانع از ادامه دخالت رژیم در امور سودان نشد.
اکنون اگر طرح رژیم صهیونیستی در فروپاشی سودان به نتیجه برسد، با توجه به اهمیت سودان برای مصر، آنگاه نوبت به خود مصر خواهد رسید؛ چرا که رژیم صهیونیستی برغم معاهده کمپ دیوید، مصر را همچنان دشمن میدارد و طبق طرح اسرائیل بزرگ نتانیاهو، رژیم به فروپاشی مصر و تصاحب بخشی از سرزمین این کشور و رسیدن به رودخانه نیل میاندیشد. به هر حال، به نظر بسیاری از تحلیلگران منطقهای، آنچه در سودان میگذرد بخشی از یک طرح منطقهای است که صرفاً در مرزهای سودان متوقف نخواهد شد.
در حالی که دو طرف سودانی درگیر نبردی فرسایشی هستند، برخی کشورها از تداوم این وضعیت سود میبرند، گزارشهای بینالمللی از نقش پررنگ امارات متحده عربی در ارسال تسلیحات و حمایت مالی از نیروهای واکنش سریع حکایت دارد، هدف ابوظبی حفظ نفوذ در سواحل دریای سرخ و دستیابی به معادن طلا و مسیرهای تجاری سودان است. رقابت با ترکیه، قطر و مصر برای نفوذ در آفریقا نیز بخشی از انگیزههای پشت این سیاست است، به این ترتیب سودان به میدان رقابت قدرتهای منطقهای بدل شده است، جایی که منافع اقتصادی بر سرنوشت مردم سایه انداخته است.
بحران سودان تنها مسئلهای آفریقایی نیست، این کشور بهدلیل موقعیت جغرافیایی و ترکیب جمعیتی مسلمان خود، در معادلات امنیتی رژیم صهیونیستی نیز جایگاهی حساس دارد. سودان در گذشته در مسیر عادیسازی روابط با تلآویو قرار داشت، اما بیثباتی کنونی این روند را متوقف کرده است. با تقویت جریانهای ضداستعماری و ضدغربی در سودان، نگرانیها در اسرائیل افزایش یافته است؛ زیرا کشوری با گرایش اسلامی و استقلالطلب در نزدیکی دریای سرخ میتواند تهدیدی برای منافع تلآویو و متحدان غربیاش باشد.
اهمیت سودان فراتر از منابع طبیعی آن است. این کشور در کنار دریای سرخ و در مسیر ارتباطی اقیانوس هند تا کانال سوئز قرار دارد. تسلط بر بندر سودان به معنای نفوذ بر یکی از حیاتیترین مسیرهای تجارت جهانی است، همچنین سودان دروازهای به آفریقای مرکزی و شرقی محسوب میشود، جایی که رقابت قدرتهای جهانی برای نفوذ در منابع و مسیرهای ترانزیتی، هر روز شدیدتر میشود.
سودان از نظر منابع طبیعی یکی از غنیترین کشورهای آفریقا محسوب میشود و همین مسئله توجه و طمع قدرتهای غربی را برانگیخته است، غربیها با وجود این ظرفیت عظیم، همواره نسبت به استقلال و اسلامگرایی سودان موضع خصمانه داشتهاند. مردم سودان از گذشته تا امروز روحیهای انقلابی و ضداستعماری داشتهاند. از نهضت مهدی سودانی در قرن نوزدهم تا دوران معاصر، این کشور همواره شاهد جنبشهایی بوده که با سلطه غرب مخالفت کردهاند.
غربیها از مدتها قبل به دنبال تجزیه سودان بودند. در دوره عمرالبشیر، این هدف با جدا شدن سودان جنوبی محقق شد. بخش جنوبی کشور بیشتر مسیحی و سیاهپوست بود و خود را به جامعه آفریقایی متعلق میدانست، در حالی که سودان شمالی عرب و مسلمان است و بیشتر خود را به جهان عرب و شمال آفریقا منتسب میکند.
پس از سقوط البشیر، عبدالفتاح برهان به قدرت رسید، او از نظر فکری به جریان اخوانالمسلمین نزدیک بود، اما به تدریج از اشتباهات گذشته درس گرفت و به مواضعی ضدغربی تمایل یافت. در شرایط کنونی، منطقه شاهد رقابت دو جبهه است: جبهه اخوانی که کشورهایی همچون قطر از آن حمایت میکنند و جبهه اماراتی که تنها با تکیه بر منابع مالی خود به دنبال نفوذ منطقهای است. این رقابت از لیبی و عراق گرفته تا سودان ادامه دارد. در سودان، ریشه اختلافات کنونی به دوره عمرالبشیر بازمیگردد، زمانی که او نیرویی به نام «واکنش سریع» به فرماندهی محمد حمدان دقلو (حمیتی) تشکیل داد. حمیتی فردی غیرمذهبی و خشن بود و نیروهای شبهنظامی متعددی را گرد خود جمع کرد.
این نبردها در واقع تقابل میان محور عادیسازی روابط با اسرائیل و محور مقاومت است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند ایران در سودان زیرساختهای نظامی ایجاد کرده و این کشور در آینده میتواند یکی از حلقههای مهم محور مقاومت در آفریقا باشد. موقعیت ژئوپلیتیکی سودان نیز اهمیت زیادی دارد، زیرا در جنوب مصر و نزدیک به دریای سرخ قرار گرفته و فاصله کمی با فلسطین اشغالی دارد، به همین دلیل اسرائیل و کشورهای غربی از حضور نیروهای ضدصهیونیستی در سودان به شدت نگران هستند.
در حال حاضر نیروهای موسوم به «واکنش سریع» که تحت حمایت امارات قرار دارند، مرتکب جنایات گستردهای شدهاند و بسیاری از مردم بیگناه را به قتل رساندهاند. این نیروها ساختار مذهبی و اخلاقی ندارند و بیشتر از اوباش و عناصر مزدور تشکیل شدهاند. در مقابل دولت عبدالفتاح برهان با وجود فشارهای فراوان بینالمللی همچنان بر مواضع ضداسرائیلی خود پایدار است.
پهپادهای ایرانی از جمله «مهاجر ۶» نقش مهمی در بازپسگیری خارطوم ایفا کردند و پیشبینی میشود ایران با ادامه حمایت تسلیحاتی، بتواند موقعیت دولت سودان را تثبیت کند. قدرتهای غربی و اسرائیل از شکلگیری سودانی قدرتمند، اسلامی و ضدغربی بیم دارند و به همین دلیل تلاش میکنند کشور را به سمت تجزیه سوق دهند. با این حال اگر پشتیبانیهای ایران و متحدانش ادامه پیدا کند، سودان میتواند در آینده به یکی از اعضای مهم محور مقاومت در آفریقا تبدیل شود. عبدالفتاح برهان تاکنون در برابر فشارها برای عادیسازی روابط با اسرائیل مقاومت کرده و حاضر نشده به این روند بپیوندد. او اکنون بهای همین مقاومت را میپردازد. با این وجو امید است که در برابر فشارهای خارجی کوتاه نیاید و مسیر استقلالطلبی و مبارزه با اسرائیل را ادامه دهد.



