فاطمه مداح نظری _ از دیدگاه آموزههای اسلامی، انسان نسبت بهسرنوشت فردی و اجتماعی خویش مسؤول است و نمیتواند در رابطه با حوادث، جریانات و واقعیتهای پیرامون خویش بیتفاوت باشد. یکی از مهمترین موضوعاتی که تأثیری عمده بر سرنوشت بشریت دارد؛ رهبری و مدیریت سیاسی جامعه است که برخورد مسؤولانه تمامی افراد جامعه را در قبال خود طلب مینماید و در این رابطه جنسیت مطرح نیست. و از این زاویه است که فاطمه (س) دختر پیامبر گرامی اسلام (ص) سزاوارترین افراد برای مشارکت سیاسی و حضور در صحنه سیاست میباشد و علیرغم اشتغالات اجتماعی متعدد و خستگیهای ناشی از کار روزانه و رسیدگی به امور خانه و سرپرستی چند کودک خردسال، خود را از سیاست دور نمیدارد و همچون سیاست مداری قهرمان در صحنه اجتماع حاضر میشود و در دفاع از حق و عدالت جان مبارک خویش را نثار مینماید. او زندگی سیاسی و آشنائی با الفبای آن را از همان دوران خردسالی آغاز کرد و با فعالیتهای سیاسی و اجتماعی پدر بزرگوار خویش و مشکلات و مصائب بیشمار از نزدیک مأنوس بود.
فاطمه زهرا (س) از نگاه رهبر انقلاب
اگر شخصیت فاطمه زهرا (س) برای ذهنهای ساده و چشمهای نزدیک بین ما آشکار میشد ما هم تصدیق میکردیم که فاطمه زهرا (س) سرور همه زنان عالم است. بانویی که در سنین کم و در عمر کوتاه به مقامات معنوی و علمی و معرفتی و به مرتبهای برسد که برابر مرتبه انبیا و اولیاست. فاطمه زهرا فجر درخشانی است که از گریبان او خورشید امامت و ولایت و نبوت درخشیده است. آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن ستارههایفروزان ولایت قرار گرفته است. همه ائمه (ع) برای مادر بزرگوار خود تکریم و تجلیل قائل بودند که برای کمتر کسی این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران میشود دید. زنان مسلمان در زندگی شخصی، اجتماعی و خانوادگی خود باید زهرا (س) را از جهت خردمندی، فرزانگی و عقل و معرفت، الگو و سرمشق خود قرار دهند و از بُعد عبادت، مجاهدت، حضور در صحنه، تصمیمگیریهای عظیم اجتماعی، خانه داری، همسرداری و تربیت فرزندان صالح از زهرای اطهر (س) پیروی کنند. اسلام فاطمه (س) را، آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی را، بهعنوان نمونه و اسوه زنان معرفی میکند. آن زندگی ظاهری او، جهاد او، مبارزه او، دانش او، سخنوری او، فداکاری او، شوهرداری او، مادری او، همسری او، مهاجرت او و حضور او در همه میدانهای سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی همهجانبه او که مردهای بزرگ را در مقابل او به خضوع وادار میکرد. اصولاً درک نادرست از شخصیت زن، که میراث نامبارک فرهنگهای غیر اسلامی دخیل در اندیشه مسلمانان است، باعث شده است که آن حضرت تنها از زاویه دختری برای پیامبر (ص) و مادری برای ائمه (ع) مطرح شود و آن شایستگیها و گزینش الهی که در شکلگیری زندگی و شخصیت آن حضرت نقش برجسته داشته و زندگی و صفات فاطمه زهرا (س) را بهعنوان اسوهای برای همه زنان و همه انسانها، بهویژه زنان، مطرح میسازد، مجهول بماند.
رفتار حضرت زهرا علیها السلام نشان می دهد که انسان بایستی مَشْی سیاسی داشته باشد. مشی سیاسی هم با مشی عبادی هیچ منافات ندارد. به این دلیل است که حضرت امام(ره) در تحریرالوسیله می فرماید: این هایی که می گویند دین بدونِ سیاست، نه دین را می شناسند و نه سیاست را. چون دین حدود دارد، تجارت دارد، قضاوت دارد، امامت دارد، برائت دارد، نفی سلطۀ کافر دارد، همۀ اینها می شود سیاست. لذا مشی سیاسی حضرت زهرا علیها السلام را این دو، سه ماه پیش گرفته است ببینید! تلاش و راه های مختلف، احتجاج، سخنرانی، گریه، توبیخ، وصیت سیاسی، بی اعتنایی، راه ندادن به خانه و همه، حکایت از هوش سرشار و معرفت سیاسی ایشان دارد. با شیوه های مختلف به مسلمانان و به شیعیان تفهیم کرد که من مدافع امیرالمؤمنین و مدافع ولایت و اسلام هستم، شما نیز این گونه باشید.
حضرت فاطمه زهرا(س) «اولین شهیده راه ولایت» و شخصیت برجسته ای است که در بین زنان همانند مهتاب آفرینش، روشنایی عالمتابی از خود نشان داد و در کتاب وجود او «تمام حقیقت انسان» و «تمام حقیقت زن» و در یک کلام «تمام نسخه انسانیت» به خوبی مشاهده می شود؛ به گونه ای که «افتخار خاندان وحی» است و الگوی شایسته ای که امام راحل در بیان شیوای خود درباره او فرمود: «حضرت فاطمه زهرا(س) زنی بود که اگر مرد بود نبی بود؛ زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود.»
خطبه تاریخی بانوی اسلام فاطمه زهراء(س) نمونه روشنی از روش و مشی مجاهداتی و مبارزاتی آن حضرت می باشد و بیانگر این واقعیت است که او سخنوری بلیغ و خطیبی نستوه، همتای همسرش امیر مؤمنان علی(ع) بود.
موشکافی های فاطمه(س) در این خطبه در زمینه فلسفه و اسرار احکام، و تحلیل تاریخ سیاسی اسلام، و مقایسه دوران جاهلیت عرب با زندگی آنها بعد از ظهور اسلام، درس های بزرگی به رهروان راه حق میدهد و آنها را در مبارزاتشان تعلیم و آموزش میبخشد. و مهم تر از همه اینکه فاطمه(س) با این خطبه موضع خاندان پیامبر(ص) را در برابر رژیم حاکم روشن ساخت و مبرا بودن ساحت مقدس اسلام از مظالمی که به نام اسلام انجام میگرفت، آشکار نمود، و اگر تنها فایده این خطابه بزرگ و پر محتوی همین بود، کافی بود.



