گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/08/17 10:16
شناسه : 412040
ریحانه غفاری
شور و اضطرابی در چشمان و وجودهمه موج‌ میزد. شور و شوق ‏دیدار ، ثانیه به ثانیه، زمان مثل همیشه نمی گذشت، گویا که ساعت هم ‏بی اختیار به انتظار نشسته بود .‏
فریاد شعارهای حماسی و یکدل و یکصدای دانش آموزان ایران زمین، ‏گویی ستون های کاخ سفید را به لرزه در می آورد، فاصله جغرافیایی ‏شان دلالت نمیکرد بر فاصله قلب هایشان .گویا روح هایی بودند که با ‏ورود رهبر عظیم الشان به آرامش ابدی رسیدند.‏
ورودی سرشار از قدرت و اقتدار ، ورود رهبر عزیزم به حسینیه، ‏ورود قلب تمام ایرانیان به یک مکان‌بود، مکان مقدسی که کانه ‏میعادگاه هموطنان مان از نقاط صفر مرزی تا مرکز ایران اسلامی است ‏‏.‏
با حضورشان توانایی احساس حضور پدری دلسوز را داشتیم و ما ‏فرزندانی بودیم که با اشتیاق بی پایان به پای نصیحت های سازنده پدر ‏نشسته بودیم . پدری مهربان اما مصمم و مقتدر. پدری که برای ایران ‏و فرزندان ایرانی خود از هیچ کاری دریغ نمی کرد. پدری که برای ‏آرامش و امنیت جهان اسلام و همه مظلومان تمام تلاش خود را کرده ‏و دانش آموزانی را در کشور خود تربیت نموده که راه ایشان همان ‏سیره ولایت را ادامه دهند .‏
روز دوازدهم آبان ماه امسال روز تکرار قلب هایی بود که عشق به ‏وطن، عشق به اسلام و ایران در سلول به سلولشان موج میزد .‏
روز دانش آموز روز تجدید پیمان میان دانش آموزان و ولی امر ‏خویش است، روزی که دانش آموزان به یاد غیور نوجوانان و جوانان ‏سال پنجاه و هشت گرد هم‌ می آیند تا به جهانیان اعلام دارند که ما ‏فرزندان همان دانش آموزان هستیم و خون آنان در رگمان جاری است. ‏آنها به اسرائیل اخطار میدهند که چون پدرانشان روزی نه چندان دور  ‏از نقشه محوشان خواهند کرد .‏
روزی که رهبر بزرگوارمان پرچم انقلاب را به دست حضرت حجت بن ‏الحسن(عج) خواهند داد و همه مظلومان عالم پیروزی بر مستکبران را ‏جشن خواهند گرفت.‏

پاسخی بگذارید