مستقل بانو ‏
گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1402/10/12 12:26
شناسه : 405236
مهدی تکلو-چند روز پیش خدمت خانمهای پاکستانی بودم. به دعوت ‏سرورانی قرار شد قدری هم بنده در مورد تجربه و اندیشه‌ای که در ‏انقلاب اسلامی راجع به زن و جنسیت داشتیم صحبت کنم. ‏برگزارکننده سلیقه به خرج داده بود و پیش از من اساتید خانم را ‏برای ارائه دعوت کرده بود. در فرصتی که داشتم برایشان از اراده‌ی زن ‏حرف زدم. گفتم من تاریخ را بر اساس نظم جنسیتی مطالعه می‌کنم و ‏این یعنی باید برای موفقیت یا عدم موفقیت ملت‌ها و نهضت‌ها ببینم ‏وضعیت و جایگاه زن در تاریخ هر کدام چطور است. ‏
‏ گفتم انقلاب اسلامی مدیون زن‌ها بود و زن‌ها بودند که توانستند ‏مسیر حرکت تاریخی ما را اصلاح کنند. یعنی انقلاب جایی بود که در ‏آن نظم جنسیتی تغییر کرد. امام پشت اراده زن‌ها ایستاد و آن‌ها را به ‏رسمیت شناخت و زن‌ها پشت امام ایستادند و ولایتش را تسری ‏دادند. ‏
‏ بعد مردها آمدند و این هندسه متعادل شد و ما پیروز شدیم. پرسیدم ‏اما این کدام زنها بودند که چنین قدرتی داشتند و توانستند افسار ‏تاریخ را دست بگیرند؟ گفتند: زنانی که اهل تکلیف بودند! پرسیدم ‏چه زمانی زن‌ها می‌توانند اهل تکلیف باشند؟ و پاسخ دادم زنانی که ‏صاحب اراده باشند و بتوانند صحنه را بدون تقلید، تبعیت، ترس و ‏طمع، خودشان بفهمند.  ‏
مترجمِ همزمان موضع من را خوب گرفت و کامم را شیرین کرد. از ‏لابلای ترجمه‌هایش فهمیدم دارد «زنِ صاحب اراده» را به زبان اردو با ‏عبارت «مستقل خاتون» معنا می‌کند.  ‏
من چقدر برای این مفهوم الهی استقلال دلم می‌سوزد. گفتم احسنت! ‏من دارم به زنان مستقل اشاره می‌کنم که چون یک انسان کامل و بالغ ‏هستند بر استقلالشان پافشاری کرده‌اند و کسی را ارباب خود ‏نگرفتند. گفتم مشکل ما از قضا با زن شرقی و زن غربی این است که ‏آنها برخلاف زن مجاهد انقلابی، پاک استقلال‌شان را باخته‌اند. ‏
‏ پروژه امام هم دربرابر زنان این بود که زمانی که بنا شد در نهضت، ‏سرنوشت دیگری در تاریخ مردم ایران رقم بخورد امام در برابر فقهای ‏دیگر ایستاد و گفت ما بدون زن‌ها نمی‌توانیم سرنوشتی نو خلق کنیم. ‏در اندیشه انقلاب اسلامی زن و مرد هر دو به یک اندازه و برابر در ‏خلق تاریخ سهم دارند و این معنای انسانیت مشترک است. ‏
‏ به من گفته بودند فضای پاکستان هنوز خیلی شرقی است. این را ‏وقتی بهتر فهمیدم که یکی از خانم‌ها گفت شوهران ما می‌گویند عقل ‏زن ناقص است و زن باید در خانه بماند و... . یکی دیگر گفت مردان به ‏ما می‌گویند «مولاجان» (حضرت علی ع) فرموده با زنان مشورت ‏نکنید! چقدر آشنا! یادم آمد در یکی از دانشگاه‌های فنی تهران برای ‏برادران و خواهران بسیجی همین‌ها را می‌گفتم که برادران شاکی شده ‏بودند و می‌خواستند با همین استدلال‌ها و از روی بیانات رهبری به من ‏ثابت کنند زن باید بماند در خانه به خانه‌داری‌اش برسد! دخترها هم ‏این‌طرف نشسته بودند! ببینید چقدر جالب است که گفتمان‌ها این‌طور ‏صورتبندی‌ها را فراتر از مرزها مشترک و مشابه می‌کند. گفتمان ‏شرقی که اراده‌ی زن را ذیل اراده‌ی مرد قرار می‌دهد هنوز فوق‌العاده ‏زنده و فراگیر است و در الهیات و ادبیات ما رسوخ کرده و چهره‌های ‏گوناگونی گرفته است. از قضا اخیرا کتابی را که یکی از آقایان حوزوی ‏در مسأله حجاب منتشر کرده می‌خواندم. عجیب آن بود که هیچ ردی ‏از گفتمان شرق در آن نبود. تمام صحنه، در نزاع بین زن اسلامی و زن ‏غربی خلاصه شده بود (مثل مناظره‌‌ی جمشیدی و عبدالکریمی). ‏شاید نرخ این روزها فحش و ناسزا نثار غرب و فمینیسم کردن باشد ‏که فکر می‌کنم امتیاز این مرحله را از دست داده‌ام. ‏
‏ چون می‌بینم انقلاب اسلامی هربار می‌خواهد با این تمدن ‏مردساخته‌ی خبیث دست به گریبان شود، انگاره‌ها و نیروهای شرقی ‏از پشت دست‌وپایش را بسته و توانش را تحلیل می‌برند. بگذریم! چه ‏واژگان زیبایی؛ مستقل خاتون.‏

پاسخی بگذارید