فاطمه صحاف
سپاس خدای را که یکتاست در ازلیتش و باجبروت است در حکومتش و عالم است در برگزیدن برگزیدههایش. هر آنچه قدردانی و درود از آنِ او که خانهٔ فیهِ آیاتٌ بیناتش را شکست برای وضع حمل یک مادر که و مَن دَخَلَهُ کانَ ءآمنا...
دختر عمران اگر مسجد نشینی میکرد، ولادت فرزندش در مکانی دور از طهارت خانهٔ حق؛ که فرزندش روح الله بود و پیامرسان حضرت خالق و صاحب معجزه نیز. چگونه است که ولادت یک نوزاد، احرام و محرمات اولُ بَیْتٍ وُضِعَ لِنّاس را میشکند؟!
به یقین فرزند فاطمه بنت أسد را سِرُّ الله خواندن از این روست؛ که راز گشودن کعبه را چه کس جز صاحب خانه و مولودش میداند؟!
حضرت دوست جایز ندانست که در ولادت او که آیة الله اعظم و حجتِ اسلام و مسلمین، دست اجنبیان دخالت کند که ملائک بیش از زمینیان مشتاق آمدنش. قبل گشودن چشمانِ آسمانیاش در زمین، اعلی بودنش را تفهیم کرد برای جهان که فریاد اقرار کوهها و آسمانها و اَرَضین رسیده تا قرنهایی بعد، تا قیام قیامت.
قلم فریاد میزند توحید پروردگارش را تا یگانه بودنِ او، رشک خدایی در خیال بشر نزاید.
و منطق انگشت به دهان از این قیاس مع الفارقِ حضرتشان با فرزند مریم، که اگر عیسی به اذن خداوند منان اعجاز کرد در احیاء مردگان، «آن بیاجازه معجزهگر، مرتضی علیست». ترسیم این قیاس، جز اثبات تباین مقامش با اولوالعزمان درگاه حق، عقل سلیم را چه میرساند؟!
تعظیم و تکریم مقامش همین بس که تنها مولودِ باطهارتِ کعبهزادی ست که جهان بر خود دیده. گوارای وجودمان ولادتش که اعطای نعمتی بود از پروردگار و اَلحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین علیه السلام.