محمدحسن فیروزعلیزاده
4 هفته از استعفای رسمی و علنی یحیی گل محمدی گذشته است و وقت زیادی تا پایان جام ملت های آسیا و شروع مجدد لیگ برتر باقی نمانده است اما اوضاع و نیمکت پرسپولیس در بلاتکلیفی محض به سر می برد.
در ابتدا که یک هفته توسط مدیریت برای پذیرش استعفا و اقاله رسمی قرارداد گل محمدی وقت تلف شد و در نهایت هم یحیی برای پایان حاشیه سازی ها و روشن شدن سریع تر تکلیف تیم هم بخش عمده مطالباتش را بخشید و هم رضایت داد که آن قسمت باقی مانده را در اقساط بلند مدت بگیرد و با امضای اقاله قرارداد رسما به دوران پر افتخار خودش در پرسپولیس پایان داد.
در ادامه هیئت مدیره تشکیل جلسه داد و استخدام مربی بزرگ خارجی را تصویب کرد و به مدیرعامل اختیار برای این کار اختیار تام داد
اولین گزینه ای که درویش به سراغش رفت برانکو بود که قطعا بهترین انتخاب به نظر می رسید اما برانکو علنا و در یک فایل صوتی این پیشنهاد را رد کرد که بعد از این قضیه نمایشی با بازی مدیران باشگاه و کمک چلنگر مترجم و دوست برانکو آغاز شد و با پرداخت مالیات قبلی برانکو و دریافت مفاصا حساب رضا درویش با ژست یک منجی به قطر رفت و مثلا با بانکو سر میز مذاکره نشست که خروجی همان قبلی بود.
از اینجا به بعد بازی اسم و فامیل و جولان دلالان برای غالب کردن گزینه خود به پرسپولیس آغاز شد و تا همین امروز هم ادامه دارد و انگار کسی هم علاقه ندارد سرگیجه طرفداران این تیم را پایان دهد، تازه بعد از حذف عمان از جام ملت ها برانکو را به لیست گزینه ها برگرداندند و اوسمار ویه را دستیار اول گل محمدی را نیز جدی ترین گزینه معرفی می کنند
در این بین پرسپولیس بعد از بیش از 4 سال به اردوی خارجی اعزام شده و احتمالا به اولین باشگاه تاریخ تبدیل شده که بدون سرمربی اردوی خارج از کشور برگزار می کند! همین طور دو بازیکن هم جذب شده که معلوم نیست بر اساس خواست کدام سرمربی این اتفاق افتاده است؟!
اساسی ترین سوال این است که مگر مربی قبلی به جز جذب چند بازیکن و یک اردوی خارج از کشور چیزی درخواست کرده بود که هیچ کدام از این خواسته ها برایش فراهم نشد و کار به جایی رسید که استعفا بدهد،برود و پشت سرش را هم نگاه نکند؟بسیار واضح بود که با این قیمت دلار و شرایط کشور و منطقه آوردن یک مربی خارجی که در سطح فنی گل محمدی یا بالاتر از او باشد کار بسیار سختی است و البته مربی ایرانی هم نه در سطح کیفیت او وجود دارد و نه هوادار پرسپولیس اجازه چنین انتخابی به مدیریت می دهد.
سوء مدیریت کار را به جایی رسانده است که طی روزهای گذشته شاهد رفتاری بحثبرانگیز از سوی بازیکنان تیم نیز بودیم؛ جایی که سنگربان سرخپوشان به طور رسمی و علنی به حمایت از اوسمار ویه را پرداخت و ضمن پشتیبانی از او در فضای مجازی، در گفتگو با رسانهها هم دلایلی برشمرد مبنی بر این که بهتر است دستیار یحیی گلمحمدی تا پایان فصل اداره تیم را بر عهده داشته باشد.
آیا اوسمار گزینه بدی است؟ نمیدانیم. آیا بازگشت برانکو مقدور و مفید است؟ به ما مربوط نمیشود. آیا بین سایر گزینههای نیمکت پرسپولیس فرد مقبولتری پیدا میشود؟ این هم در حوزه تخصص ما نیست. تنها چیزی که کاملا از آن مطمئنیم و از بدیهیات دنیای فوتبال فهممان شده، این است که یک بازیکن تحت هیچ شرایطی نباید به خودش اجازه بدهد در مورد مسایلی از قبیل تعیین تکلیف کادرفنی نظر بدهد. بازیکن حتی اگر فوقستاره باشد و تمام بار تیم را به تنهایی بر دوش بکشد هم حق ندارد از حدود اختیاراتش تجاوز کند. در ارزشمندی بیرانوند برای پرسپولیس تردیدی نیست، اما حتی لیونل مسی و کریس رونالدو هم مجاز نیستند راجعبه مسایلی مثل تعیین کادرفنی نظر بدهند.
قرار بود 26 دی ماه پرسپولیس و استقلال واگذار شوند و شاید فرجی می شد و این نوع مدیریت فشل در این تیم ها به پایان می رسید که از آن هم خبری نیست که نیست.