در گفتگو با شاعرآیینی مطرح شد؛
زهره نعلبندی
طلبه است اما به شدت شوق شعرگفتن برای اهل بیت(س) را دارد با این حال از رسالت خود به عنوان یک طلبه نیز غافل نشده و شعر و طلبگی را به گونه ای در کنار هم جمع کرده که هریک از این کارها عاملی برای موفقیت در آن یکی کار شده است.
او در حقیقت شعر و طلبگی را پلهای برای تکامل انسانیت خود و تقرب به خداوند کرده است.
به گزارش خبرنگار شاخه سبز، حجت الاسلام سید بشیر حسینی متولد 20 اردیبهشت ماه سال 1354 در روستای طوق شهرستان میانه است که دوران ابتدایی و راهنمایی را در روستا و یک سال دبیرستان را در شهرستان میانه گذرانده و سپس وارد حوزه علمیه تبریز شده است و تمامی سطوح حوزه را پشت سر گذاشته و اکنون در شهر مقدس قم ساکن و به عنوان شاعر، نویسنده و سخنران فعالیت دارد.
او علاوه بر مدح اهل بیت(س) در قالب شعر، با طبع لطیفی که بواسطه شعر به آن دست یافته و رسالتی که به عنوان طلبه بر دوش دارد، سیره اهل بیت را پیش گرفته و بخشی از وقت خود را صرف کمک رسانی به مردم و دستگیری از نیازمندان کرده است.
در ادامه گفتگویی با این شاعر برجسته کشور انجام شده که آن را خواهید خواند:
علاقه شما به شعر از چه زمانی شروع شد؟
از سال 70 و با ورود به حوزه علمیه ادبیات و شعر و شاعری را شروع کردم.
اوایل بیشتر غزل کار میکردم، اما بیشتر اشعارم اکنون آیینی است و در همه قالبها شعر میگویم اما در غزل موفقتر هستم.
آثار چه شاعرانی را بیشتر دنبال میکنید؟
صائب خیلی میخوانم همچنین اشعار حافظ و سعدی را نیز مطالعه میکنم و با اشعار مرحوم شهریار نیز از دوران کودکی آشنا هستم.
و یک شاعری که باید نام ببرم که من الفبای شعر را از کتاب ایشان آموختم مرحوم قمری دربندی است که اشعارش ترکی است و بیشتر در زمینه تعزیه است.
به نظر شما شعر گفتن قابل یادگیری است یا امری ذاتیست؟
من معتقدم خداوند قریحه شعری را در وجود انسانها قرار میدهد و شعرگویی امری خدادای است به قول حافظ "حسد چرا میبری ای سست نظم بر حافظ / قبول خاطر و لطف سخن خداداد است" البته میشود این قریحه را در زمانیکه وجود آن را در خود احساس کردیم با مطالعه و مراجعه به استاد تقویت کنیم؛ چراکه بدون استاد و راهنما هیچکسی نمیتواند به مقصد برسد.
اولین مجموعه شعری که منتشر کردید چه نام دارد؟
اولین اثر من به نام "نغمههای غنچهها" بدون مجوز برای کودک و نوجوان چاپ شد و بعد از آن کتاب رسمی من "زخم دل" برای چهارده معصوم بود که در سال 1379 به زبان فارسی و ترکی چاپ شد.
تاکنون چند کتاب چاپ کردهاید؟
تاکنون بیش از 37 جلد کتاب چاپ کردم که تعدادی از آنها شعر کودک و نوجوان مثل کبوتر حرم، بچه شیعه و خورشید ری است و تعدادی نیز تحقیقی و تالیفی است مثل اهمیت ازدواج و روابط متقابل زن و شوهر و شریکه الحسین که شرح حال حضرت زینب(س) است و بعضی کتب مثل کتاب آنادیلی اشعار ترکی است.
آخرین کتابی که چاپ کردیم به نام "گلدی محرم 3" است که 4 و 5 آن نیز آماده چاپ است و معمولا هرسال یکی دو جلد کتاب چاپ میکنم.
همچنین کتاب بی تو در مورد آقا امام زمان(عج) است که براساس این غزل رهبری "دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو" نوشته شده و این غزل را به زبان ترکی ترجمه منظوم کردم و به حضرت آقا هم تقدیم کردم و تمام غزلیاتی که از قدیم با ردیف بی تو گفته شده را جمع آوری کردم و اسم کتاب را "بی تو" گذاشتم که استاد مجاهدی به این کتاب مقدمه نوشته است.
برای چاپ اثراتتان کسی شما را حمایت کرده است؟
از طرف دولت خیر و انتظاری هم نداریم اما افراد خیر کمک میکنند و از طرفی امتیاز عمده شعر و کتابهایم را به ناشر میدهم و ناشر خودش چاپ میکند چون خودم قدرت چاپ ندارم.
تاکنون در دیدار شعرا با مقام معظم رهبری حضور داشتید؟
من چندین بار موفق شدم محضر ایشان برسم، اما موفق به خواندن شعر در محضر ایشان نشدم.
در یکی از این دیدارها فقط شعرای آیینی دعوت بودند که من شب قبل از دعوت خواب دیدم در محضر ایشان هستم و صبح با من تماس گرفته شد و برای این دیدار دعوت شدم.
از شعرای آیینی معاصر کار چه کسانی را بیشتر دنبال میکنید؟
به اشعار و اجرای حمیدرضا برقعی بسیار علاقه دارم و یکی دوتا از شعرهایش را به ترکی ترجمه منظوم کردم همچنین کار افرادی همچون احمد علوی، سید محمد جواد شرافت
و استاد مجاهدی را نیز دنبال میکنم.
در محضر چه اساتیدی شعر را آموختید؟
وقتی در تبریز بودم از استاد یحیی شیدا، عابد تبریزی و اکبر مدرس شیوا بهره گرفتم و در شهر خودمان میانه از محضر استاد سید حمید موسوی میانجی و استاد اکبر اسدی استفاده کردم و در قم نیز فقط از محضر استاد مجاهدی بهره گرفتم.
تاکنون در جشنواره خاصی شرکت کردید؟
بله در جشنوارههایی همچون اشراق و...شرکت کردم و مقامهای زیادی به دست آوردم و خانه ما پر از تندیس و لوح است.
طلبه و شاعر بودن با هم منافاتی ندارند؟ چطور این دو را با هم جمع میکنید؟
سعدی و حافظ و مولوی طلبه بودند و عمده شعرای برجستهای که ماندگار شدند همه حوزوی بودند و کتب دینی خواندهاند و براساس آموزههای دینی شعر گفتند و شعرهایشان ماندگار هم شده است.
حضرت امام نیز شاعر بودند و مقام معظم رهبری هم شعر میگویند ایشان 14 غزل دارند که من همه غزلهای رهبری را تضمین کردم.
لذا این دو نه تنها منافاتی باهم ندارند، بلکه کمک کننده به هم هستند بنابراین علوم دینی هیچ وقت نمیتواند موفقیت شاعر را در زمینه شعر متوقف کند بلکه او را ارتقا میدهد.
چه موانعی در این مسیر پیش رویتان قرار داشته که کار را برایتان سخت کرده باشد؟
کار هرچه سخت تر باشد، موفقیت بیشتر است به همین دلیل ما هیچ مانعی ندیدیم اما متاسفانه آنطور که از شعر فارسی حمایت می شود از شعر ترکی حمایت چندانی نمیشود ما مجموعه فارسی داریم ناشر بلافاصله آن را چاپ کرده اما مجموعه ترکی دستمان مانده و کسی نیست چاپش کند.
برای اعضای خانواده خود نیز شعر گفتهاید؟
بله. علاوه بر شعر آیینی با موضوعات اجتماعی داخلی و بین المللی شعر میگویم گاهی شعر انتقادی گفتم و برای دخترم و همسرم و بچههایم نیز اشعاری سرودهام.
کدام شعر یا بیت را از بین شعرهایی که گفتید بیشتر دوست دارید؟
پاسخ به این سوال بسیار سخت است و معمولا این سوال را از شعرا میپرسند از استاد شهریار هم پرسیده بودند و ایشان گفته بود "شعر مثل بچه آدم است و آدم نمی تواند فرق بگذارد" اما در میان شعرهایم بیشتر این دو بیت را زمزمه میکنم:
"از شهر نجف می گذرد راه مدینه / بی شهر علی هیچ کجا را نشناسی" و این بیت که گفتهام "بشیر هستم و چاوش کاروان عزا / که از شروع محرم سیاه می پوشم".
علاوه بر شعر به چه کارهایی مشغول هستید؟
در کنار شعر و شاعری، سخنوری و سخنرانی هم تعریف کردم و کار می کنم ضمن اینکه نقاشی و خطاطی هم میکنم.
افزون بر این در کنار مردم هم هستیم و با مردم خیلی ارتباط دارم و امام جماعت هم هستم و در کنار مردم بودن ثمرات زیادی برایم داشته چراکه دعای مردم آدم را موفق میکند. گاهی خیرین کمک می کنند و ما واسطه میشویم و ماهانه به خانوادههای نیازمند در زمینههای مختلف اعم از معیشت تا تامین جهیزیه کمک میکنیم و این جزو افتخارات ماست.
همچنین برای خانمهای محله هیئت قرانی حضرت ام البنین را تشکیل دادم که خانمها فعال شوند و هیئتی برای نوجوانان به نام غلام ترک(یکی از شهدای کربلا) نیز تشکیل دادیم.
چطور این همه کار را با هم پیش میبرید؟
من شبانه روز کار میکنم و وقتم را برای مردم و اهل بیت(س) صرف میکنم همه تعجب میکنند و میگویند پس کی استراحت میکنی اما اصلا در این مسیر خسته نمیشوم البته خانواده هم کنارم هستند و با من در این امور همکاری میکنند.
تاکنون عنایتی از اهل بیت(س) شامل حالتان شده و به قول شما شعرا تجربه قدسی داشتید؟
بله خیلی تجربه دارم به عنوان مثال رفته بودم نجف. وقتی از حرم رد میشدم گفتم کنار قبر مرحوم مصطفی خمینی بروم و فاتحهای بخوانم وارد حجره که شدم دیدم دو قبر آنجاست که یکی مزار مرحوم خمینی و دیگری مزار آیت الله غروی کمپانی برجسته ترین شاعر فارسی زبان اهل بیت است که استاد بسیاری از مراجع تقلید نیز بودند من قبلا شعرهایی که ایشان برای اهل بیت گفته بودند را مطالعه کرده بودم و شعرهایی که ایشان برای امام حسین(ع) گفته بودند را جمع کرده بودم و نام کتاب را "شور محشر" گذاشته بودم و به این علامه بسیار علاقه داشتم اما نمیدانستم مزارش آنجاست وقتی دیدم گفتم یا امیر المومنین خوشا به حال این شاعر که مدح شما کرده و در پناه و زیر سایه خودتان او را جای دادید کاش من هم میدانستم آیا مورد قبول شما هستم یا نه یک نشانه میخواهم که بفهمم من هم مورد توجه شما هستم. همان لحظه موقع اذان غروب بود یکی از خادمان حرم دستش را گذاشت روی شانهام و گفت بیا اینجا نماز جماعت بخوان گفتم من نمیتوانم در صحن امیرالمومنین با حضور این همه علما نماز بخوانم من ایرانی هستم و لهجه ترکی دارم نمیتوانم برای عرب زبانها نماز بخوانم گفت نه باید بخوانی و دستم را گرفت و برد تا نماز بخوانم در حین نماز بودم که یادم افتاد این یک نشانه از سمت امیرالمومنین است و بسیار خوشحال شدم.