در گفتگو با شاعرآیینی مطرح شد؛
گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1402/11/10 12:55
شناسه : 405596


زهره نعلبندی

طلبه است اما به شدت شوق شعرگفتن برای اهل بیت(س) را دارد با ‏این حال از رسالت خود به عنوان یک طلبه نیز غافل نشده و شعر و ‏طلبگی را به گونه ای در کنار هم جمع کرده که هریک از این کارها ‏عاملی برای موفقیت در آن یکی کار شده است.‏
او در حقیقت شعر و طلبگی را پله‌ای برای تکامل انسانیت خود و ‏تقرب به خداوند کرده است.‏
به گزارش خبرنگار شاخه سبز، حجت الاسلام سید بشیر حسینی متولد  ‏‏20 اردیبهشت ماه سال 1354 در روستای طوق شهرستان میانه است ‏که دوران ابتدایی و راهنمایی را در روستا و یک سال دبیرستان را در ‏شهرستان میانه گذرانده و سپس وارد حوزه علمیه تبریز شده است و ‏تمامی سطوح حوزه را پشت سر گذاشته و اکنون در شهر مقدس قم ‏ساکن و به عنوان شاعر، نویسنده و سخنران فعالیت دارد.‏
او علاوه بر مدح اهل بیت(س) در قالب شعر، با طبع لطیفی که بواسطه ‏شعر به آن دست یافته و رسالتی که به عنوان طلبه بر دوش دارد، ‏سیره اهل بیت را پیش گرفته و بخشی از وقت خود را صرف کمک ‏رسانی به مردم و دستگیری از نیازمندان کرده است.‏
در ادامه گفتگویی با این شاعر برجسته کشور انجام شده که آن را ‏خواهید خواند:‏

علاقه شما به شعر از چه زمانی شروع شد؟
از سال 70 و با ورود به حوزه علمیه ادبیات و شعر و شاعری را ‏شروع کردم.‏
اوایل بیشتر غزل کار می‌کردم، اما بیشتر اشعارم اکنون آیینی است و ‏در همه قالب‌ها شعر می‌گویم اما در غزل موفق‌تر هستم.‏
آثار چه شاعرانی را بیشتر دنبال می‌کنید؟
صائب خیلی می‌خوانم همچنین اشعار حافظ و سعدی را نیز مطالعه ‏می‌کنم و با اشعار مرحوم شهریار نیز از دوران کودکی آشنا هستم. ‏
و یک شاعری که باید نام ببرم که من الفبای شعر را از کتاب ایشان ‏آموختم مرحوم قمری دربندی است که اشعارش ترکی است و بیشتر در ‏زمینه تعزیه است. ‏
به نظر شما شعر گفتن قابل یادگیری است یا  ‏امری ذاتی‌ست؟
من معتقدم خداوند قریحه شعری را در وجود انسان‌ها قرار می‌دهد و ‏شعرگویی امری خدادای است به قول حافظ "حسد چرا می‌بری ای ‏سست نظم بر حافظ / قبول خاطر و لطف سخن خداداد است" البته ‏می‌شود این قریحه را در زمانیکه وجود آن را در خود احساس کردیم ‏با مطالعه و مراجعه به استاد تقویت کنیم؛ چراکه بدون استاد و راهنما ‏هیچکسی نمی‌تواند به مقصد برسد. ‏
اولین مجموعه شعری که منتشر کردید چه نام ‏دارد؟
اولین اثر من به نام "نغمه‌های غنچه‌ها" بدون مجوز برای کودک و ‏نوجوان چاپ شد و بعد از آن کتاب رسمی من "زخم دل" برای چهارده ‏معصوم بود که در  سال 1379 به زبان فارسی و ترکی چاپ شد.‏
تاکنون چند کتاب چاپ کرده‌اید؟
تاکنون بیش از 37 جلد کتاب چاپ کردم که تعدادی از آن‌ها شعر کودک ‏و نوجوان مثل کبوتر حرم، بچه شیعه و خورشید ری است  و تعدادی ‏نیز تحقیقی و تالیفی است مثل اهمیت ازدواج و روابط متقابل زن و ‏شوهر و شریکه الحسین که شرح حال حضرت زینب(س) است و ‏بعضی کتب مثل کتاب آنادیلی اشعار ترکی است. ‏
آخرین کتابی که چاپ کردیم به نام "گلدی محرم 3" است که 4 و 5 آن ‏نیز آماده چاپ است و معمولا هرسال یکی دو جلد کتاب چاپ می‌کنم.‏
همچنین کتاب بی تو در مورد آقا امام زمان(عج) است که براساس این ‏غزل رهبری "دلم  قرار نمی گیرد از فغان بی تو" نوشته شده و این ‏غزل را به زبان ترکی ترجمه منظوم کردم و به حضرت آقا هم تقدیم ‏کردم و تمام غزلیاتی که از قدیم  با ردیف بی تو گفته شده را جمع ‏آوری کردم و اسم کتاب را "بی تو" گذاشتم که استاد مجاهدی به این ‏کتاب مقدمه نوشته است.‏
برای چاپ اثراتتان کسی شما را حمایت کرده ‏است؟
از طرف دولت خیر و انتظاری هم نداریم اما افراد خیر کمک می‌کنند و ‏از طرفی امتیاز عمده شعر و کتاب‌هایم را به ناشر می‌دهم و ناشر ‏خودش چاپ می‌کند چون خودم قدرت چاپ ندارم.‏
تاکنون در دیدار شعرا با مقام معظم رهبری ‏حضور داشتید؟
من چندین بار موفق شدم محضر ایشان برسم، اما موفق به خواندن ‏شعر در محضر ایشان نشدم.‏
در یکی از این دیدارها فقط شعرای آیینی دعوت بودند که من شب قبل ‏از دعوت خواب دیدم در محضر ایشان هستم و صبح با من تماس ‏گرفته شد و برای این دیدار دعوت شدم.‏
از شعرای آیینی معاصر کار چه کسانی را ‏بیشتر دنبال می‌کنید؟
به اشعار و اجرای حمیدرضا برقعی بسیار علاقه دارم و یکی دوتا از ‏شعرهایش  را به ترکی ترجمه منظوم کردم همچنین کار افرادی همچون ‏احمد علوی، سید محمد جواد شرافت
‏ و استاد مجاهدی را نیز دنبال می‌کنم.‏
در محضر چه اساتیدی شعر را آموختید؟
وقتی در تبریز بودم از استاد یحیی شیدا، عابد تبریزی و اکبر مدرس ‏شیوا بهره گرفتم و در شهر خودمان میانه از محضر استاد سید حمید ‏موسوی میانجی و استاد اکبر اسدی استفاده کردم و در قم  نیز فقط از ‏محضر استاد مجاهدی بهره گرفتم.‏
تاکنون در جشنواره خاصی شرکت کردید؟
بله  در جشنواره‌هایی همچون اشراق و...شرکت کردم و مقام‌های ‏زیادی به دست آوردم و خانه ما پر از تندیس و لوح است. ‏
طلبه و شاعر بودن با هم منافاتی ندارند؟ ‏چطور این دو را با هم جمع می‌کنید؟ ‏
سعدی و حافظ  و مولوی طلبه بودند و عمده شعرای برجسته‌ای که ‏ماندگار شدند همه حوزوی بودند و کتب دینی خوانده‌اند و براساس ‏آموزه‌های دینی شعر گفتند و شعرهایشان ماندگار هم شده است.‏
حضرت امام نیز شاعر بودند و مقام معظم رهبری هم شعر می‌گویند ‏ایشان 14 غزل دارند که من همه غزل‌های رهبری را تضمین کردم.‏
لذا این دو نه تنها منافاتی باهم ندارند، بلکه کمک کننده به هم هستند ‏بنابراین علوم دینی هیچ وقت نمی‌تواند موفقیت شاعر را در زمینه شعر ‏متوقف کند بلکه او را ارتقا می‌دهد.‏
چه موانعی در این مسیر پیش رویتان قرار ‏داشته که کار را برایتان سخت کرده باشد؟
کار هرچه سخت تر باشد، موفقیت بیشتر است به همین دلیل ما هیچ ‏مانعی ندیدیم اما متاسفانه آنطور که از شعر فارسی حمایت می شود  از ‏شعر ترکی حمایت چندانی نمی‌شود ما مجموعه فارسی داریم ناشر ‏بلافاصله آن را چاپ کرده اما مجموعه ترکی دستمان مانده و کسی ‏نیست چاپش کند.‏
برای اعضای خانواده خود نیز شعر گفته‌اید؟
بله. علاوه بر شعر آیینی با موضوعات اجتماعی داخلی و بین المللی ‏شعر می‌گویم گاهی شعر انتقادی گفتم و برای دخترم و همسرم و ‏بچه‌هایم نیز اشعاری سروده‌ام. ‏
کدام شعر یا بیت را از بین شعرهایی که ‏گفتید بیشتر دوست دارید؟
پاسخ به این سوال بسیار سخت است و معمولا این سوال را از شعرا ‏می‌پرسند از استاد شهریار هم پرسیده بودند و ایشان گفته بود "شعر ‏مثل بچه آدم است و آدم نمی تواند فرق بگذارد" اما در میان شعرهایم ‏بیشتر این دو بیت را زمزمه می‌کنم: ‏
‏"از شهر نجف می گذرد راه مدینه / بی شهر علی هیچ کجا را ‏نشناسی" و  این بیت که گفته‌ام "بشیر هستم و چاوش کاروان عزا / ‏که از شروع محرم سیاه می پوشم".‏
علاوه بر شعر به چه کارهایی مشغول هستید؟
در کنار شعر و شاعری، سخنوری و سخنرانی هم تعریف کردم و کار ‏می کنم ضمن اینکه نقاشی و خطاطی هم می‌کنم.‏
افزون بر این در کنار مردم هم هستیم و با مردم خیلی ارتباط دارم و ‏امام جماعت هم هستم و در کنار مردم بودن  ثمرات زیادی برایم داشته ‏چراکه دعای مردم آدم را موفق می‌کند. گاهی خیرین کمک می کنند و ‏ما واسطه می‌شویم و ماهانه به خانواده‌های نیازمند در زمینه‌های ‏مختلف اعم از معیشت تا تامین جهیزیه کمک می‌کنیم و این جزو ‏افتخارات ماست.‏
همچنین برای خانم‌های محله هیئت قرانی حضرت ام البنین را تشکیل ‏دادم که خانم‌ها فعال شوند و هیئتی برای نوجوانان به نام غلام ‏ترک(یکی از شهدای کربلا) نیز تشکیل دادیم.‏
چطور این همه کار را با هم پیش می‌برید؟
‏ من شبانه روز کار می‌کنم و وقتم را برای مردم و اهل بیت(س) صرف ‏می‌کنم همه تعجب می‌کنند و می‌گویند پس کی استراحت می‌کنی اما ‏اصلا در این مسیر خسته نمی‌شوم البته خانواده هم کنارم هستند و با ‏من در این امور همکاری می‌کنند.‏
تاکنون عنایتی از اهل بیت(س) شامل حالتان ‏شده و به قول شما شعرا تجربه قدسی ‏داشتید؟
بله خیلی تجربه دارم به عنوان مثال رفته بودم نجف. وقتی از حرم رد ‏می‌شدم گفتم کنار قبر مرحوم مصطفی خمینی بروم و فاتحه‌ای بخوانم ‏وارد حجره که شدم دیدم دو قبر آنجاست که یکی مزار مرحوم خمینی و ‏دیگری مزار آیت الله غروی  کمپانی برجسته ترین شاعر فارسی زبان ‏اهل بیت است که استاد بسیاری از مراجع تقلید نیز بودند من قبلا ‏شعرهایی که ایشان برای اهل بیت گفته بودند را مطالعه کرده بودم و ‏شعرهایی که ایشان برای امام حسین(ع) گفته بودند را جمع کرده بودم ‏و نام کتاب را "شور محشر" گذاشته بودم و به این علامه بسیار علاقه ‏داشتم اما نمی‌دانستم مزارش آنجاست وقتی دیدم  گفتم یا امیر المومنین ‏خوشا به حال این شاعر که مدح شما کرده و در  پناه و زیر سایه ‏خودتان او را جای دادید کاش من هم میدانستم آیا مورد قبول شما هستم ‏یا نه یک نشانه می‌خواهم که بفهمم من هم مورد توجه شما هستم. ‏همان لحظه موقع اذان غروب بود  یکی از خادمان حرم دستش را ‏گذاشت روی شانه‌ام و گفت بیا اینجا نماز جماعت بخوان گفتم من ‏نمی‌توانم در صحن امیرالمومنین با حضور این همه علما نماز بخوانم ‏من ایرانی هستم و لهجه ترکی دارم نمی‌توانم برای عرب زبان‌ها نماز ‏بخوانم گفت نه باید بخوانی و دستم را گرفت و برد تا نماز بخوانم در ‏حین نماز بودم که یادم افتاد این یک نشانه از سمت امیرالمومنین است ‏و بسیار خوشحال شدم.‏







پاسخی بگذارید