محمد مهدی فیروزعلیزاده
برد حماسی و بازی درخشان تیم ملی فوتبال ایران مقابل ابر قدرت حال حاضر آسیا ژاپن دل همه را شاد کرد اما برای ما جدا از خوشحالی عامل یک حسرت بسیار بزرگ هم شد.
نسل فعلی فوتبال ایران که حدودا از سال 2015 وارد تیم ملی شدند اکنون و در سال 2024 و وقتی که میانگین سنی شان از 30 گذشته و شاید آخرین رقابت های بین المللی خود را می گذرانند تازه فرصت بروز استعدادها و توانایی های خود را پیدا کرده اند و این مسئله بسیار دردناک و حسرت برانگیز است
در تمام این سالها کارلوس کیروش با سپر رسانه ای قدرتمندی که برای خود ساخته بود فوتبال ایران را به گروگان گرفته بود و با یک سبک اتوبوسی و فیزیکی صرف و بدون دادن کمترین مجالی برای استفاده از تکنیک ناب ایرانی تیم ملی ما را به نماد فوتبال به اصطلاح چرک در آسیا و دنیا تبدیل کرده بود و هر کس هم کمترین انتقادی می کرد با الفاظی مثل مار و عقرب و بزدل و ترسو و ... مورد هجوم خودش و باند رسانه ای قدرتمند اطرافش قرار می گرفت.
بازی دیروز تازه بعد از 9 سال یک پرده از ظرفیت کم نظیر این نسل را برای همه عیان کرد و نشان داد که می شد هم در جام جهانی 2018 و هم در جام جهانی 2022 به راحتی از گروه صعود کرد و حتی تا مراحل بالاتر هم رسید و به راحتی می شد در جام ملتهای قبلی قهرمان شد.
اما امروز و بعد از شکست ها و اخراج های پی در پی کیروش در تیم های مختلف می توان به راحتی گفت که نسل طلایی فعلی ایران سالها قربانی یک مربی عصبی ، ترسو با یک سبک منسوخ شده بود اما وقتی از پیله ترسی که او دور فوتبالمان کشیده بود خارج شدیم ، وقتی این باور (ساخته سپر رسانه ای کیروش که ما ضعیف تر از رقبا هستیم و چاره ای نداریم جز اینکه در برابر تیم های قدرتمند فقط و فقط دفاع کنیم و دلخوش به ضربات ایستگاهی باشیم) فرو ریخت و فهمیدیم که در فوتبال امروز چیزی به نام باخت حماسی اساسا وجود ندارد با یک سرمربی ایرانی که به شدت هم تحت فشار انتقادات بوده است توانستیم در مقابل بهترین تیم حال حاضر آسیا حماسه آفرینی کنیم.
دیروز و در نیمه اول انگار هنوز آن پابندها به پای بازیکنان ما بسته بود اما با شروع نیمه دوم هنگامی که دیگ نترسیدیم، موقعی که باورمان شد برای رسیدن به دور بعد چارهای جز قربانی کردن یازده سامورایی نداریم، وقتی گرههای خود ساخته ذهنیمان را کنار گذاشتیم، آن زمان بعد از 9 سال خودمان شدیم و از عقب نشینی دست کشیدیم، وقتی جلو آمدیم و حریف را در یک سوم دفاعیاش خفه کردیم ، همه آسیا با چشمان از حدقه بیرون آمده دیدند که چگونه غول ترسناک آسیای شرقی در مقابل نام، انگیزه و اتحادمان زانو زد و تیمی که همه از مصاف با آن فراری بودند، از دور رقابتها کنار رفت.
تمام انتقاداتی که از کادر فنی وجود دارد باعث نخواهد شد که از نقش مهم و تأثیرگذار امیر قلعه نویی نگوییم. وقتی امیر به گل مساوی راضی نشد و پسرانش را به تنگ کردن حلقه محاصره دعوت کرد معلوم بود که چیزی در تیم و در باور بچهها عوض شده و این فشار بی امان هر حریفی را خلع سلاح میکند. اینبار استیصال، بهت زدگی و یأس سهم موریاسو شد. مردی که بطرز ناباورانهای رو دست خورده بود و خوشبختانه دیگر کسی هم روی نیمکت ما نبود که به جای تفکر مناسب و طرح جدید برای جلوگیری از شکست ، روحیه عصبی و پرخاشگرانه خود را به درون زمین منتقل کند و بازیکنان را از ارائه فوتبال معمول خودشان هم عاجز کند.
این برتری بی حرف و حدیث، پاداش شجاعت، پا پس نکشیدن، میل به پیروزی و جاه طلبیمان بود. حالا میتوانیم به برتری آماریمان ببالیم. حالا میتوانیم رویا پردازی کنیم و برای جام قهرمانی نقشه بریزیم. ما هنوز در جام ملتها هستیم و رقیب پر ادعا به خانه باز میگردد. این، انتقام فنی تیم ملی ایران از ژاپن بود، بعد از شکست فاجعه باردوره قبلی و آن توپی که بازیکنان الکی رها کردند ، دیروز تیم ۹۰ دقیقه تمام جنگید و هیچ توپی را به امان خدا ول نکرد.
مطمئنا دیگر کسی در ایران دلتنگ کیروش نخواهد شد اما حسرت آن روزهای طلایی گذشته این نسل و افتخاراتی که می شد کسب کرد و نشد تا مدت ها بر دل فوتبال دوستان ایرانی خواهد ماند.