فاطمه مداح نظری - نثر فارغ از قیود وزن و قافیه و بحور عروضی است و اغلب موارد از تخیلات شاعرانه خالی است، وسعت میدان آن برای بیان هر گونه فکری مناسب تر از کلام منظوم است و شاید به همین دلیل باشد که انواع دانش های بشری و اندیشه های فلسفی، دینی، سیاسی، تربیتی و اجتماعی در قالب نثر نگاشته می شود.
معمولا در تعریف ادبیات فارسی اولین چیزی که به ذهن متبادر می شود شعر و آثار شعرای بنام چون حافظ، سعدی، فردوسی است این در حالی است که ادبیات شامل شعر و نثر است و آثار مهم و متنوعی در دو حیطه وجود دارد که باعث غنای بیشتر زبان فارسی شده است.
نثر از متونی است که ریشه و اصالت زبان فارسی را افزون کرده است و شاید بهتر باشد که چنین بگوییم که نثر سطح زبانی را ارتقا داده و سبب قوام و پایداری ادبیات فارسی در دوران های مختلف شده است. چراکه ماندگاری زبان نیازمند ریشه های ستبر آن است تا زبان محاوره و حتی سبک گویش ها و ادبیات گفتگوهای امروزی نتوانسته پایه های آن را بلرزاند.
شعر به مثابه یک نهاد فرهنگی ویژگیهایی داشت که با ساختار پیشامدرن ایران منطبق بوده است. هر چقدر جامعهای دارای یک ساختار ناهمگن، پیچیده، متراکم و وسیع باشد روابط اجتماعی آن از حالت چهره به چهره به روابط با واسطه تبدیل میشود و به تدریج فرهنگ شفاهی و رو در رو در آن جامعه به یک فرهنگ رسانه محور و با واسطه میل پیدا میکند. شعر یک رسانه برای روابط گرم چهره به چهره است نه تنها به این دلیل که قابلیت به خاطر سپردن دارد بلکه به این دلیل که دارای قدرت تاثیرگذاری نیز هست. شعر قدرت تحریک کنندگی و هیجان آفرینی دارد، در حالی که نثر این قابلیت را ندارد زیرا نثر علاوه بر سواد، یک سرمایه فرهنگی نیز میخواهد.
اهمیت نثر در زبان فارسی گسترش یافته است. اگر در گذشته نثر اهمیت نداشت عمدتا به دلیل نداشتن سواد خواندن و نوشتن مردم ایران بود در نتیجه تنها آن بخشی از ادبیات قابل اشاعه بود که موزون، مقفا و آهنگین بود و قابلیت به حافظه سپردن را داشت. نثر را بر خلاف شعر نمیتوان حفظ کرد زیرا نثر قابلیت به خاطر سپردن را ندارد. از اینرو در دورههای گذشته که مردم فاقد سواد خواندن و نوشتن بودند عملا نمیتوانستند با نثر ارتباط بر قرار کنند و فقط نخبگان میتوانستند از متون نثر استفاده کنند. اما با توسعه تدریجی نظام مدرسه، انقلاب سوادآموزی (از سال 1300 به بعد) بهتدریج سواد همگانیتر شد، در نتیجه نثر نیز از اهمیت بیشتری بر خوردار شد. با افزایش سواد مردم، جا برای شعر تنگ تر میشود.
در گذشته در نثر اشکال مختلفی از روایت و داستان وجود داشته است. آنچه که در قرن نوزدهم در ادبیات فارسی اتفاق میافتد این است که اشکال جدیدی از روایت گری و داستاننویسی و داستانپردازی تحت عنوان رمان و داستان کوتاه به وجود میآید که عمدتا تحت تاثیر تحولات مدرن شدن در جامعه ایران است. مدرن شدن یعنی فرایندهای مدرنیزه. یکی از فرایندهای مدرنیزاسیون مشارکت همه مردم در تولید و مصرف فرهنگ است. یکی از ویژگیهای داستان کوتاه و بلند این است که تودههای مردم میتوانند با آن ارتباط بر قرار کنند چرا که این داستانها هم به لحاظ نثر و هم به لحاظ سوژه، محتوا و موضوع کم و بیش بازنمای زندگی مردم هستند.
رن پنجم و ششم از حیث نثر فارسی یکی از ادوار بسیار مهم ادبی است. در این دو قرن نه تنها نثر فارسی دنباله ترقیات قرن چهارم را طی کرد بلکه به مراتب بیش از شعر ترقی و تحول یافت و انواع آثار مختلف در آن بوجود آمد چنانکه از حیث تنوع و تعدد آثار منثور میتوان هیچیک از ادوار ادبی را با این دو قرن مقایسه کرد.
نثر فارسی در این دو قرن دو سبک کاملاً متمایز از یکدیگر داشت: اول سبک ساده که دنباله نثر ساده قرن چهارم بوده است و دوم سبک مصنوع .
نثر فارسی دوره های مختلفی را گذرانده است؛ هم سادگی را به چشم دیده است و هم دشوارنویسی و مغلق نویسی را. شگفت اینکه در آثار به جامانده از قرن پنجم هم ساده نویسی و هم فارسی نویسی دیده می شود؛ اما از قرن ششم به بعد -به جز در آن هایی که قلمشان به ساده نویسی و روان نویسی متمایل بود- نثر به سمت تکلف و پیچیده نویسی گرایید. در ادامه این فرازونشیب ها، نثر فارسی در دوره ای از تاریخ ایران به شکلی شگفت آور از اریکه سلطنت پیچیدگی فرو غلتید و راه مردمی گرفت. دلیل اصلی آن به تحولات سیاسی برمی گشت و اتفاقی به نام انقلاب مشروطه.
البته نباید از نظر دور داشت که «در سرتاسر دوران پیشامدرن، در تاریخ فرهنگ و ادب ایرانی، نثر در حاشیه نظم قرار داشته است؛ اما با تأثیرات تجدد که تبلور سیاسی آن را در انقلاب مشروطه می توان دید، نثر به تدریج در جامعه ایرانی فراگیرتر شد و در انواع مختلفی از ارتباطات اجتماعی، جایگاهی نیرومندتر از نظم و شعر را به دست آورد».
در ادامه باید از نهضت ترجمه هم یاد کنیم؛ زیرا شکل دیگر تأثیر فرهنگ مدرن بر نثر فارسی، ترجمه است. ترجمه ناگزیر در این نهضت ساده نویسی بی تأثیر نبود، اما به تدریج خود زمینه ساز دردسر تازه ای در نثر فارسی شد و آن گرده برداری(گرته برداری)هایی بود که روزبه روز دامن زبان فارسی را گرفت.