گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1404/01/30 11:58
شناسه : 410947
فاطمه مداح نظری - مدل توافق با لیبی اصطلاحی بود که نتانیاهو ‏نخست وزیر اسرائیل بعد از جلسه شب گذشته با ترامپ به عنوان ‏الگوی ایده آل برای مذاکره وتوافق بین ایران و آمریکا بکار برد. ‏منظور از این مدل توافق چیست و چرا نتانیاهو ان را بر زبان آورد؟ ‏دستاورد لیبی از مذاکره و توافق با امریکا چه بود که به نمونه و ‏مصداقی برای استعمارگران تبدیل شده است؟ ‏
به جز نتانیاهو، هفته گذشته تام کاتن سناتور آمریکایی نیز گفته بود که ‏مدل مورد نظر توافق با ایران از منظر ترامپ، مدل لیبی است. ‏اظهاراتی که البته با واکنش سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ‏دولت چهاردهم مواجه شد و عصر روز یکشنبه در جلسه کمیسیون ‏امنیت ملی در اینباره گفت: «مگر در خواب ببینند». ‏
توافق با لیبی که نتانیاهو از آن به عنوان مدل ایده آل یاد کرده است به ‏توافق سال ۲۰۰۳ لیبی با آمریکا (و همچنین بریتانیا) اشاره دارد. لیبی ‏در سال‌های دهه ۱۹۷۰ برنامه هسته‌ای خود را آغاز کرد و در سال ‏‏۱۹۹۲ نیز شورای امنیت سازمان ملل، به‌دلیل برنامه‌های هسته‌ای و ‏موشکی تحریم‌هایی را علیه لیبی وضع می‌کند. ۷ سال بعد قذافی اعلام ‏می‌کند که لیبی می‌تواند در ازای لغو تحریم‌ها، برنامه هسته‌ای خود را ‏به حالت تعلیق درآورد. او ۴ سال بعد در سال ۲۰۰۳ پس از حمله ‏ائتلاف آمریکایی به عراق و در اثر نگرانی از تکرار این واقعه در ‏لیبی اعلام کرد که «لیبی برنامه هسته‌ای و تسلیحات نظامی و شیمیایی ‏خود را متوقف می‌کند، آماده همکاری با جامعه جهانی برای بازرسی و ‏نابودسازی تسلیحات خود است، با امضای پروتکل الحاقی، نظارت‌های ‏بیشتر آژانس انرژی اتمی و بازرسان تسلیحات شیمیایی را می‌پذیرد و ‏برد موشک‌هایش را به ۳۰۰ کیلومتر کاهش می‌دهد».‏
پس از حملات ۱۱ سپتامبر، روابط تیره بین لیبی و کشور‌های ناتو ‏بیشتر عادی شد و تحریم‌ها علیه این کشور در ازای خلع سلاح ‏هسته‌ای کاهش یافت.‏
یک سال بعد از اعلام این موضوع و برقراری مذاکراتی در این زمینه، ‏در سال ۲۰۰۴ بازرسی‌های بین‌المللی از سایت‌های هسته‌ای و موشکی ‏لیبی توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آغاز شد و در سال ۲۰۰۶ ‏لیبی به طور رسمی به عنوان شریک بالقوه در برنامه‌های انرژی ‏هسته‌ای صلح‌آمیز مطرح می‌شود و مذاکراتی با کشور‌های غربی برای ‏توسعه همکاری‌های هسته‌ای را آغاز می‌کند.‏
حدود سه سال بعد قذافی با ابراز نارضایتی از وضعیت لغو تحریم‌ها ‏علیه لیبی می‌گوید: «آمریکا باید به تعهداتش عمل کند تا کشور‌هایی ‏مثل ایران و کره شمالی با مشاهده رفتار آمریکا با لیبی تصمیمات ‏دیگری نگیرند.»‏
در همین فضا در سال ۲۰۱۱ سایه بهار عربی بر حکومت دیکتاتوری ‏لیبی نیز می‌افتد. چند ماه بعد شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه ‏‏۱۹۷۳ را تصویب می‌کند و به ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی ‏و استفاده از نیروی نظامی برای حفاظت از غیرنظامیان مجوز می‌دهد ‏و در ماه‌های آتی نیز معترضین به مرور کنترل شهر‌های مختلف را در ‏دست گرفته و در نهایت نیز طرابلس را تصرف می‌کنند.‏
طلوع ادیسه اسم رمز عملیات نیرو‌های آمریکایی در جنگ نیرو‌های ‏ائتلاف شامل فرانسه و بریتانیا، آمریکا، ایتالیا و چند کشور عربی علیه ‏دولت معمر قذافی رئیس جمهور لیبی بود که با حمله هواپیما‌های ‏فرانسه در ۲۰ مارس سال ۲۰۱۱ ساعت ۱۶:۴۵ به وقت گرینویچ ‏آغاز شد.‏
در سال ۲۰۱۱، با آغاز انقلاب لیبی و دخالت ناتو، قذافی سرنگون شد. ‏برخی کارشناسان معتقدند که قذافی با کنار گذاشتن برنامه‌های بازدارنده ‏‏(مثل تسلیحات شیمیایی)، خودش را در برابر مداخله نظامی آسیب پذیر ‏کرد. در مقابل برخی تحلیلگران یادآوری می‌کنند که از اساس لیبی در ‏آن سال‌ها با توجه به وضعیت عراق گزینه‌ای به جز توافق و مذاکره با ‏غرب نداشت و اگر فرم توافق را تنها به نفع ادامه حکومت خود تنظیم ‏نمی‌کرد و مردم نیز از تاثیر این توافق بهره‌مند می‌شدند- چه از نظر ‏اقتصادی و چه از منظر آزادی‌های سیاسی- شاید لیبی از روند ‏رخداد‌های بهار عربی در امان می‌ماند.‏
در دو دهه گذشته مدل لیبی به نوع مصطلح توافقی برای خلع سلاح و ‏بعد از آن حمله نظامی در ادبیات سیاسی خاورمیانه تبدیل شده است. به ‏نظر می‌رسد نتانیاهو با انگیزه‌های کاملا روشن سعی داشته است تا با ‏به زبان آوردن مسأله «مدل لیبی» از همین ابتدای کار فضای مذاکرات ‏را بیش از پیش از هر نوع امکان توافقی خالی کند. راهبردی که ‏مشخصاً نشان می‌دهد رسیدن به یک توافق بین یاران و آمریکا در ‏زمینه هسته‌ای مطلوب تلاویو نیست.‏
دولت معمر قذافی دیکتاتور معدوم لیبی، سال ۲۰۰۳ به توافقی با ‏طرف‌های غربی دست پیدا کرد او را در مقابل همه چیز خلع سلاح ‏کرد. بر اساس این توافق، لیبی اعلام کرد که برنامه تسلیحات هسته‌ای ‏خود را کنار گذاشته و از بازرسان بین‌المللی استقبال می‌کنند که بیایند و ‏پایبندی لیبی به تعهداتش را تائید کنند. مثال معروف این است که ‏لیبیایی‌ها تجهیزات، زیرساخت و اسناد هسته‌ای خود و همچنین بخشی ‏از توان موشکی را بار کشتی کردند و تحویل غربی‌ها دادند. تنها ۸ ‏سال بعد از آن بود که معمر قذافی دوام آورد و از یک سو شورش‌ها ‏آغاز شد و از سوی دیگر در مارس ۲۰۱۱ آمریکا، فرانسه و انگلیس ‏با قطعنامه شورای امنیت به این کشور حمله کردند. ‏
مفاد اصلی توافق لیبی با آمریکا در ۲۰۰۳‏
‏۱. کنار گذاشتن برنامه تسلیحات کشتار جمعی:‏
لیبی پذیرفت برنامه هسته ای، شیمیایی و بیولوژیکی خود را به طور ‏کامل کنار بگذارد و اجازه بازرسی بین المللی بدهد.‏
‏۲. بازگشت بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی (‏IAEA‏):‏
لیبی با بازرسی کامل از تأسیسات نظامی و هست‌های خود موافقت کرد.‏
‏۳. پرداخت غرامت به خانواده‌های قربانیان حمله لاکربی (۱۹۸۸):‏
لیبی غرامت سنگینی (۲.۷ میلیارد دلار) به خانواده‌های قربانیان پرواز ‏پان آمریکن پرداخت کرد.‏
‏۴. همکاری ضدتروریسم با غرب:‏
لیبی متعهد شد که دیگر از گروه‌های تروریستی حمایت نکند و با ‏آمریکا و اروپا در مبارزه با تروریسم همکاری کند.‏
محتوای دقیقتر توافق 2003:‏
برنامه‌های کنار گذاشته شده:‏
‏۱. برنامه هسته ای:‏
سانتریفیوژها، قطعات غنیسازی اورانیوم و نقشه‌های مربوطه تحویل ‏داده شد.‏
فناوری‌های خریداریشده از شبکه قاچاق عبدالقدیر خان (پاکستان) افشا ‏و کنار گذاشته شد.‏
‏ ۲. برنامه شیمیایی:‏
لیبی اعلام کرد که دارای ذخایر گاز خردل (‏Mustard Gas‏) است و ‏آن را نابود خواهد کرد.‏
‏ ۳. موشک‌های بالستیک:‏
لیبی متعهد شد برد موشکهایش را کمتر از ۳۰۰ کیلومتر نگه دارد ‏‏(طبق مقررات ‏MTCR‏).‏
لیبی زمانی این تعهدات را به صورت داوطلبانه اجرا کرد که جرج بوش ‏پسر رئیس‌جمهور آمریکا بود. او در همان زمان از کره شمالی و ایران ‏نیز خواست که از مدل لیبی پیروی کنند تا روابط خوبی با ایالات متحده ‏داشته باشند. سرنوشت قذافی، اما مشخص است و بخشی از سرنگونی ‏او به خاطر مداخله نظامی ناتو بود. او در شرایطی قرار گرفته بود که ‏حتی اگر می‌خواست نمی‌توانست از خود دفاع کند. به همین دلیل است ‏که عبرت از تجربه لیبی یا لیبیزاسیون همواره به عنوان یک الگو در ‏کشور‌هایی مانند ایران مطرح می‌شود. این مثال و همچنین ‏سوریه‌سازی در اشاره به تحولات داخلی همیشه استفاده می‌شود، اما با ‏توجه به این که نتانیاهو این موضوع را مطرح کرد، از شامگاه ‏دوشنبه به وقت تهران بر این موضوع بیشتر در داخل کشور مانوور ‏داده می‌شود.‏
اعتماد نابجای قذافی به غرب
ایلیا تسوکانوف تحلیلگر روابط بین‎الملل روسیه
‏9 ماه پس از حمله آمریکا به عراق در دسامبر سال 2003 معمر ‏قذافی اعلام کرد که لیبی برنامه‌های تسلیحاتی خود را کنار می‌گذارد و ‏اجازه ورود بازرسان آمریکایی، انگلیسی و سایر بازرسان خارجی را ‏به کشورش می‌دهد تا تسلیحات شیمیایی و برنامه هسته‌ای این کشور ‏را برچینند. قذافی می‌خواست با این اقدام واشنگتن و متحدانش را آرام ‏کرده و غرب را قانع کند که طرابلس تهدیدی برای آنان نیست. قذافی ‏با این کار موشک‌های بالستیک خود را با بردی که می‌توانستند ‏بخش‌های زیادی از اروپا جنوبی و بالکان را هدف قرار دهند کنار ‏گذاشت. لیبی در نهایت با قیام مسلحانه حمایت‌شده از سوی خارجی‌ها، ‏مداخله ناتو و در نهایت تجزیه به کشوری چندپاره تبدیل شد.‏
پایان داستان ‏
در سال ۲۰۱۱، با آغاز انقلاب لیبی و دخالت ناتو، قذافی سرنگون شد. ‏برخی کارشناسان معتقدند که قذافی با کنار گذاشتن برنامه‌های بازدارنده ‏‏(مثل تسلیحات شیمیایی)، خودش را در برابر مداخله نظامی آسیب پذیر ‏کرد.‏

پاسخی بگذارید