گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1404/02/1 11:07
شناسه : 410982
فاطمه مداح نظری – در خصوص مذاکرات باید این نکته را مدنظر ‏داشت که اگر ایران، اقتدار نظامی نداشت، امکان نداشت که اسرائیل و ‏آمریکا از حمله به ایران خودداری کنند و قطعا به ایران حمله کرده ‏بودند. اسپوتنیک ضمن طرح این سؤال که چرا همه دارند به ایران ‏می‌روند؟، می‌نویسد: هرگونه اقدام نظامی علیه ایران می‌تواند پایان ‏سریع عمر سیاسی ترامپ را هم رقم بزند. اگر ایران اقتدار نظامی ‏میدانی نداشت امکان نداشت که اسرائیل و آمریکا از حمله به ایران ‏خودداری کنند و قطعا به ایران حمله کرده بودند.‏
مذاکرات ایران و آمریکا که قرار است تنها بر سر برنامه هسته‌ای ‏تهران باشد، در حالی آغاز می‌شود که پیشرفت در این روند می‌تواند بر ‏کاهش تنش‌های منطقه تاثیر بگذارد.‏
ایران روی رفع تحریم‌ها به‌عنوان یک حق طبیعی تأکید دارد و فرمول ‏قطعی، زمانبندی و نقشه راه رفع تحریم‌ها را از دشمن مطالبه می‌کند.‏
سعدالله زارعی طی یادداشتی نوشته است که مذاکرات جاری میان ایران ‏و ‌آمریکا که به‌صورت «غیرمستقیم» یا «واسطه‌ای» و بنا به ‏درخواست و اصرار آمریکا و شخص «دونالد ترامپ» صورت می‌گیرد ‏و روز گذشته دومین دور را در رم پایتخت ایتالیا سپری کرد، حائز ‏اهمیت است. کما اینکه همزمان با این موضوع، روند دیپلماسی در ‏سطح منطقه و بین‌الملل شتاب پیدا کرده است؛ نامه‌ها و دیدارها از این ‏موضوع حکایت می‌کند.‏
بنابراین با آنکه هیچ اعتمادی به آمریکا در فضای دیپلماسی وجود ‏ندارد و به همین دلیل اعتماد به نتایج مذاکرات هم محل تردید فراوان ‏است، اما خود این گفت‌وگوها از چنان اهمیتی برخوردار شده که طی ‏یک هفته اخیر سایر تحولات بین‌المللی در حاشیه آن قرار گرفته است، ‏دلیل این توجه ویژه، موقعیت جمهوری اسلامی می‌باشد. در این ‏خصوص نکاتی به نظر می‌رسد:‏
‏۱- دونالد ترامپ در سال ۱۳۹۷، زمانی که طی یک «فرمان اجرائی» ‏آمریکا را از برجام خارج کرد، بر ضرورت «توافقی بهتر» با ایران ‏تأکید نموده و پی‌درپی وعده می‌داد که ایران برای توافقی بهتر آماده ‏است و به‌زودی با آن به توافقی تازه می‌رسد. بعد که در سال ۱۴۰۳ ‏وارد کارزار انتخاباتی شد، دوباره مذاکره با ایران را برای رسیدن به ‏توافق مطرح کرد و بعد از پیروزی در انتخابات، بر این موضوع ‏اصرار ورزید.‏
تأکید ترامپ بر مذاکره در حالی بود که جمهوری اسلامی اعتماد خود را ‏به مذاکره و به‌خصوص مذاکره با دولت ترامپ از دست داده و در ‏ایران کسی قادر به دفاع از آن نبود. بر این اساس فضای بین انتخاب ‏ترامپ در نوامبر/ آذر تا پذیرش درخواست او در ایران به دوگانه ‏اصرار ـ انکار تبدیل شد.‏
خود تأکید آمریکا بر مذاکره با ایران، نشان می‌دهد راه‌های دیگر چندان ‏نتیجه‌بخش نبوده است و حالا مذاکره که ماهیت تاکتیکی دارد، به یک ‏هدف تبدیل شده و بر این اساس اطرافیان دونالد ترامپ، مسائل مرتبط ‏با ایران را جوری در «ویترین مذاکره» قرار داده‌اند که هدف‌های ‏اساسی آنان در قبال ایران تأمین گردد.‏
در این میان ترامپ از صدور نامه‌ای خبر داد که هنوز نوشته نشده ‏بود! حسب آنچه شنیده شده، این نامه محرمانه لحنی کاملاً متفاوت از ‏مصاحبه‌های آشکار داشته و بحث آن به برنامه هسته‌ای ایران محدود ‏بوده است تا مذاکره سربگیرد و ایران رغبتی به آن نشان دهد. درواقع ‏آنچه ترامپ در نامه و نماینده ویژه او «ویتکاف» در مذاکرات روز ‏شنبه ۲۳ فروردین عمان، ابراز کردند، بسیار فروتر از مباحث برجام و ‏نیز بسیار فروتر از خواسته‌هایی بود که اروپایی‌ها در قالب ۱+۵ از ‏ایران طلب می‌کردند! و این در حالی بود که ترامپ می‌گفت توافق ‏هسته‌ای دوران اوباما توافقی بد و حداقلی است و بر ضرورت توافقی ‏قوی‌تر و پایاتر تأکید می‌نمود.‏
بر این اساس گفته شده مسئله اصلی ترامپ این است که توافق ‏هسته‌ای آمریکا با ایران را به نام خود ثبت کند و لذا حاضر است ‏امتیازاتی بدهد تا چنین ثبتی اتفاق بیفتد. البته نمی‌توان گفت آمریکای ‏ترامپ همین لحن فعلی را در رابطه با ایران ادامه می‌دهد، هیچ بعید ‏نیست که ترامپ و نماینده ویژه او پس از طی مراحل مقدماتی ‏مذاکرات، به طرح خواسته‌هایی غیرقابل پذیرش روی بیاورند کما اینکه ‏اظهارات خارج از اتاق مذاکرات مقامات و محافل آمریکا، به چنین ‏شائبه‌ای دامن می‌زند.‏
نکته اینجاست که به هر حال این ترامپ فعلاً آمده و می‌گوید من برنامه ‏غنی‌سازی اورانیوم در ایران را می‌پذیرم و تنها دنبال رفع نگرانی از ‏تبدیل این روند به روندی غیرصلح‌آمیز هستم. با فرض اینکه ترامپ ‏دروغ می‌گوید و به او نمی‌توان اعتماد کرد، در فضائی که حریف از ‏خود چهره‌ای مصمم و عازم به مسائل نشان می‌دهد و عملاً افکار ‏عمومی را درگیر چنین فضائی کرده است، جمهوری اسلامی ایران چه ‏واکنشی باید داشته باشد تا در دام طراحی خبیثانه طرف مقابل خود نیفتد ‏و بلکه به طراحی دشمن بدل هم بزند؟
‏۲- جمهوری اسلامی در این میان هوشمندانه‌ترین موضع را گرفته ‏است. رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ در بیانات پی‌درپی ‏فرمودند آمریکا قابل اعتماد نیست، مذاکره با آن شرافتمندانه نیست، ‏مذاکره هیچ مشکلی از مشکلات ما را رفع نمی‌کند و مذاکره گره ‏اقتصادی کشور را کورتر می‌نماید.‏
این بیانات قیمت کالایی که آمریکایی‌ها می‌خواستند آن را به گران‌ترین ‏بها به ایران بفروشند، پی‌درپی تنزل دادند تا اینکه ترامپ در نامه‌ای از ‏اهتمام حتمی خود به حل مسئله هسته‌ای با ایران به گونه‌ای که به آن ‏آسیب نزند تأکید نمود.‏
در این فضا که از نظر آمریکا مذاکره بسیار ارزشمند و از نظر ایران ‏مذاکره نه‌چندان باارزش ارزیابی می‌شد، جمهوری اسلامی با ‏هوشمندی، پذیرش یک قاعده ـ مکانیسم ـ مشخص ناظر به رفع ‏تحریم‌های ایران از سوی آمریکا را در مقابل قاعده ایمن‌سازی فعالیت ‏هسته‌ای خود مطالبه کرد و طرف آمریکایی پذیرفت که به فرمول یک ‏در برابر یک ـ یعنی تأمین نظر ایران در یک مسئله در مقابل تأمین ‏نظر آمریکا در یک مسئله ـ تمکین نماید.‏
با این وصف در این فضا، ایران مذاکره غیرمستقیم با آمریکا را که ‏امر تازه‌ای هم نبود و طی ۲۰ سال گذشته در مورد برنامه هسته‌ای ‏ایران و پیش از آن در سایر موارد جریان داشت، پذیرفت و با ‏موضوعی به‌عنوان محور مذاکره توافق کرد که پیش از آن و طی یک ‏دوره نزدیک به ۲۰ سال (۱۴۰۰ ـ ۱۳۸۲) محل بحث و مذاکره بوده ‏است.‏
‏۳- چرا «مذاکره غیرمستقیم»؟ مذاکره به صورت غیرمستقیم در دنیا، ‏امر رایجی می‌باشد و بسیاری از کشورها مایلند با دشمن خود فقط از ‏طریق واسطه صحبت نمایند. محدود کردن مذاکره با آمریکا به «مذاکره ‏غیرمستقیم» و اعلام پرهیز از مذاکره مستقیم، در واقع به نوعی ‏تحقیر آمریکا تلقی شد و از این‌روی بود که ترامپ اصرار زیادی داشت ‏تا این مذاکرات مستقیم باشد.‏
در عین حال باید بر این نکته اذعان کرد که تأکید ایران بر مذاکره ‏غیرمستقیم، موضعی متکبرانه نبود واقعیت این است که تأکید ایران بر ‏مذاکره غیرمستقیم از یک‌سو وضعیت ایران را در پذیرش و در عدم ‏پذیرش علی‌السویه نشان می‌دهد و به دشمن می‌گوید اگر مذاکره برای ‏تو راهبرد است، برای من صرفاً یک موضوع ـ از میان ده‌ها موضوع ـ ‏است و آنچه تو در عنوان مذاکره جست‌وجو می‌نمایی و به‌شدت به آن ‏نیاز داری، من به خروجی آن نظر دارم و جز با اطمینان خاطر از ‏رسیدن به «خروجی مناسب»، به مذاکره با تو نمی‌اندیشم در عین حال ‏مذاکره غیرمستقیم این امکان را برای کشوری مثل ایران که با مطالبه ‏مذاکره از سوی کشوری مواجه شده که طی نزدیک به ۵۰ سال جز ‏شرارت از آن سراغ ندارد، فراهم می‌کند که با دقت تمام، آنچه مطرح ‏می‌شود را سبک و سنگین کند و بدون عجله درباره آن بهترین یا ‏مناسب‌ترین تصمیم را بگیرد.‏
‏۴- در جریان این مذاکرات، درواقع ریل قبلی که اروپا چون نیمی از ‏کشورهای ۱+۵ اروپایی بودند، در آن محوریت داشت، کنار گذاشته شد ‏و عملاً اروپا از این چرخه حذف گردید. این یک اقدام واقع‌بینانه و ‏حکیمانه بود چرا که اروپایی‌ها از زمانی که وارد این پروسه شدند جز ‏شرارت علیه ایران کاری نداشتند.‏
بعضی دولت‌های منطقه‌ای مورد نظر و مورد تأکید آمریکا هم در این ‏چرخه راه پیدا نکردند و در واقع مذاکرات از یک‌سو در فضای ‏تماس‌های مقدماتی با محوریت یک کشور دوست ـ عمان ـ صورت ‏گرفت و از سوی دیگر اردوی قبلی غرب در هتل کوبورگ و... را در ‏هم شکست. این موضوع می‌تواند به گفت‌وگوها تحرک ببخشد و به ‏بهبود وضعیت مذاکراتی ایران منجر شود.‏
‏۵- مذاکرات فعلی، توسط «نمایندگان ویژه» اداره می‌شود، در عین ‏حال نماینده ویژه ایران، وزیر امور خارجه هم هست و می‌تواند از ‏کمک کارشناسی در روند کار استفاده ‌نماید. این موضوع خود بیان‌کننده ‏حساسیت‌ مذاکرات برای دو طرف می‌باشد. البته موضوع ایران و ‏آمریکا هیچ‌گاه عادی نبوده و در مناسبات جهانی به‌صورت یک عنصر ‏اساسی شکل‌دهنده به یک روند یا مانع‌شونده از شکل‌گیری یک روند ‏ظاهر شده است.‏
ایران مرکز جهانی‌سازی شعار «مرگ بر آمریکا» و پرچمدار اخراج ‏آمریکا از منطقه است، از آن طرف آمریکا قدرتمندترین دشمن ‏جمهوری اسلامی می‌باشد. شاید میز مذاکره در هیچ دوره تاریخی، ‏چنین دشمنانی را در دو سوی خود ندیده باشد! بنابراین جهان به این ‏رخداد به‌عنوان یک موضوع فوق‌العاده و ویژه نگاه می‌کند. آنچه مسلم ‏است جهان توقع ندارد، این دو دشمن تغییر وضعیت دهند و دشمنی ‏میان آنان پایان یابد.‏
جهان در حال ارزیابی نتیجه پنجاه سال منازعه میان دو طرف می‌باشد ‏تا ببیند کدام در وضعیت امتیازدهی و کدام در وضعیت امتیازگیری قرار ‏خواهد گرفت. این صحنه از منظر جهانی محک اقتدار دوطرف است. ‏آمریکایی‌ها دقیقاً برای آنکه تصویر مدنظر خود را تحمیل نمایند، از ‏یک ‌طرف بر ضعیف‌شدن ایران به دلیل تحولات یک سال اخیر تأکید ‏دارند و از طرف دیگر بر برجسته‌سازی موضوع منع ایران از دستیابی ‏به سلاح هسته‌ای ـ چیزی که اصولاً جزء برنامه ایران نیست ـ تمرکز ‏کرده‌اند!‏
متقابلاً ایران روی رفع تحریم‌ها به‌عنوان یک حق طبیعی تأکید دارد و ‏فرمول قطعی، زمانبندی و نقشه راه رفع تحریم‌ها را از دشمن مطالبه ‏می‌کند. جهان در حال ارزیابی است؛ یک قدرت شیطانی و یک قدرت ‏توحیدی به مصافی به ظاهر دیپلماتیک آمده‌اند، پیروزی در این میدان ‏مهم است. اما البته واقعیت این است که هیچ نتیجه‌ای منجر به تغییر ‏دشمنی استکبار علیه مردم حق‌طلب ایران نمی‌شود و هیچ چیزی مردم ‏ایران را به اشتباه نمی‌اندازد.‏

پاسخی بگذارید