زهره مهرنوروزی-مسئله جمعیت و توجه به بنیان خانواده، یکی از اساسیترین مباحثی است که در هر جامعهای مطرح است و هر کشور و تمدنی برای بقای خود باید به این مسئله توجه داشته باشد. ژاپن اولین کشوری است که به پیری جمعیت رسیده به گفته کارشناسان سالانه دهها مدرسه ابتدایی در این کشورتعطیل می شود.
حقیقت این است که در سده اخیر فرایند استقرار مدرنیته و گذر از جامعه سنتی به جامعه مدرن، بسیاری از عناصر مهم سنتی ساختار فرهنگی جامعه، در هم شکسته شده و عناصر و ساختارهای جدیدی جایگزین آنها میشود که یکی از ابعاد مهم این تغییر و تحولات فرهنگی در جامعه، تغییر ارزشهای سنتی و مدرن در حوزه خانواده است. خانواده از کانونهای تغییرات ارزشی جامعه محسوب میشود. در ایران هم به نوعی کمرنگ شدن سنت و رواج آزاداندیشیهای نوین در حوزه خانواده رخ داده است که میتواند جنبههای مثبت و منفی بههمراه داشته باشد. به نظر میرسد خانواده از نظامی تولیدی به واحدی اجتماعی مبدل شده و از لحاظ ساختاری، کارکردی و جمعیتی دستخوش تغییراتی شده است که این تغییر، خود ناشی از تغییر نظام اجتماعی از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی و به دنبال آن تضعیف خانواده گسترده و شکلگیری خانواده هستهای است.
شکل جدید خانواده، ارزشهای جدیدی را نیز به همراه خود داشته است که متفاوت از ارزشهای خانواده گسترده و سنتی است. ورود نوسازی و گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن در کشور ما تغییرات ارزشی، اهمیت فردگرایی و انتخابهای آزادانه را گسترش داده است که سبب شده سبک زندگی خانوادهها تغییر کند. امروزه شاهد هستیم که برخی زوجین، ترجیح میدهند فرزندی نداشته باشند یا فرزندآوری را به تأخیر بیندازند، برخی دیگر فاصله بین موالید را افزایش میدهند، برخی از آنها تک فرزندی را انتخاب کرده و زوجین مسنتر نیز فرزندآوری را متوقف میسازند. تداوم این روند به تدریج ساختار سنی جمعیت را از وضعیت جوانی خارج کرده و آن را به سوی سالخوردگی قریبالوقوع سوق خواهد داد که خود یک نگرانی بسیار جدی است.
به موازات پایین آمدن فرزندآوری و حضور سالمندان در جامعه، نیروی کار به شدت دچار افت و ضعف خواهد شد و این امر، دولتها را با چالش بسیار جدی مواجه ساخته و بار اکثریت افراد جامعه بر دوش اقلیت، سنگینی خواهد کرد.
البته لازم به ذکر است که چگونگی مواجهه با نیازهای فزاینده پیش روی سالمندان آینده، یکی از چالشهای جدی است که از همین الان باید فکری به حال آن کرد و با برنامهریزی مناسب و سیاستگذاری اثربخش، از آسیبهای محتمل جلوگیری به عمل آورد، چرا که در هر صورت، به دلیل افزایش امید زندگی، حتی با افزایش باروری و فرزندآوری، بخش عظیمی از جمعیت ما سالخورده خواهند شد و باید برای آنان برنامهریزی شود.
این موضوع قطعا دارای ریشهها و بسترهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روانشناختی بوده که شایان تأمل و قابل بررسی است. توسعه و رواج روشهای پیشگیری از بارداری در میان زوجین، تمایل زوجین به تنظیم خانواده و اهمیت بیش از پیش آن، گرایش به تحصیلات بالاتر، موانع و چالشهای اقتصادی و اجتماعی، ارزشهای فردگرایانه، تحرک اجتماعی، افزایش سن ازدواج، شهرنشینی، وضعیت اشتغال، درآمد، ظهور اندیشههای مدرن و باورهای مثبت نسبت به خانواده کوچک، تغییر سبک زندگی و تضعیف یا از دست رفتن کارکرد اقتصادی فرزندان، برخی از عوامل سوقدهنده زنان و مردان به سوی کاهش فرزندآوری است. آموزش، بهداشت، مسکن، اشتغال، برابری و عدالت، کشاورزی و تغذیه، مسایل اکولوژیک و زیست محیطی، حاشیهنشینی و پیامدهای آسیبشناختی آن مانند فقر، کودکان خیابانی، کارتنخوابها از جمله مفاهیمی است که با موضوع جمعیت و پویایی آن مرتبط است.
به گفته کارشناسان جمعیت کشور ما با سیاه چاله جمعیتی رو به رو شده است چرا که 30 سال تمرکز بر روی کاهش جمعیت و فرزندآوری تغیر باور و فرهنگ آسان نیست.بهطور حتم جوان بودن جمعیت یک امتیاز محسوب میشود اما کیفیت جمعیت جوان به معنای بسترسازی برای مشارکت در فرآیند توسعه به مراتب مقوله مهمتری بوده که ضروری است تا برنامهریزان و مسئولان مرتبط به آن نگاه ویژهای داشته باشند.



