گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/02/2 11:51
شناسه : 410986
‏ ‏
زهره مهرنوروزی-مسئله جمعیت و توجه به بنیان خانواده، یکی از ‏اساسی‌ترین مباحثی است که در هر جامعه‌ای مطرح است و هر کشور ‏و تمدنی برای بقای خود باید به این مسئله توجه داشته باشد. ژاپن ‏اولین کشوری است که به پیری جمعیت رسیده به گفته کارشناسان ‏سالانه دهها مدرسه ابتدایی در این کشورتعطیل می شود.  ‏
حقیقت این است که در سده اخیر فرایند استقرار مدرنیته و گذر از ‏جامعه سنتی به جامعه مدرن، بسیاری از عناصر مهم سنتی ساختار ‏فرهنگی جامعه، در هم شکسته شده و عناصر و ساختارهای جدیدی ‏جایگزین آن‌ها می‌شود که یکی از ابعاد مهم این تغییر و تحولات ‏فرهنگی در جامعه، تغییر ارزش‌­های سنتی و مدرن در حوزه خانواده ‏است. خانواده از کانون‌های تغییرات ارزشی جامعه محسوب می‌شود. ‏در ایران هم به نوعی کمرنگ شدن سنت و رواج آزاداندیشی‌های نوین ‏در حوزه خانواده رخ داده است که می‌تواند جنبه‌های مثبت و منفی ‏به‌همراه داشته باشد. به نظر می‌رسد خانواده از نظامی تولیدی به ‏واحدی اجتماعی مبدل شده و از لحاظ ساختاری، کارکردی و جمعیتی ‏دستخوش تغییراتی شده است که این تغییر، خود ناشی از تغییر نظام ‏اجتماعی از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی و به دنبال آن تضعیف ‏خانواده گسترده و شکل‌گیری خانواده هسته‌ای است. ‏
شکل جدید خانواده، ارزشهای جدیدی را نیز به همراه خود داشته است ‏که متفاوت از ارزش‌های خانواده گسترده و سنتی است. ورود نوسازی ‏و گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن در کشور ما تغییرات ارزشی، ‏اهمیت فردگرایی و انتخاب­‌های آزادانه را گسترش داده است که سبب ‏شده سبک زندگی خانواده‌ها تغییر کند. امروزه شاهد هستیم که برخی ‏زوجین، ترجیح می‌دهند فرزندی نداشته باشند یا فرزندآوری را به تأخیر ‏بیندازند، برخی دیگر فاصله بین موالید را افزایش می‌دهند، برخی از ‏آن‌ها تک فرزندی را انتخاب کرده و زوجین مسن‌تر نیز فرزندآوری را ‏متوقف می‌سازند. تداوم این روند به تدریج ساختار سنی جمعیت را از ‏وضعیت جوانی خارج کرده و آن را به سوی سالخوردگی قریب‌الوقوع ‏سوق خواهد داد که خود یک نگرانی بسیار جدی است. ‏
به موازات پایین آمدن فرزندآوری و حضور سالمندان در جامعه، ‏نیروی کار به شدت دچار افت و ضعف خواهد شد و این امر، دولت‌ها ‏را با چالش بسیار جدی مواجه ساخته و بار اکثریت افراد جامعه بر ‏دوش اقلیت، سنگینی خواهد کرد. ‏
البته لازم به ذکر است که چگونگی مواجهه با نیازهای فزاینده پیش ‏روی سالمندان آینده، یکی از چالش‌های جدی است که از همین الان ‏باید فکری به حال آن کرد و با برنامه‌ریزی مناسب و سیاستگذاری ‏اثربخش، از آسیب‌های محتمل جلوگیری به عمل آورد، چرا که در هر ‏صورت، به دلیل افزایش امید زندگی، حتی با افزایش باروری و ‏فرزندآوری، بخش عظیمی از جمعیت ما سالخورده خواهند شد و باید ‏برای آنان برنامه‌ریزی شود. ‏
این موضوع قطعا دارای ریشه‌ها و بسترهای اجتماعی، فرهنگی، ‏اقتصادی و روان‌شناختی بوده که شایان تأمل و قابل بررسی است. ‏توسعه و رواج روشهای پیشگیری از بارداری در میان زوجین، تمایل ‏زوجین به تنظیم خانواده و اهمیت بیش از پیش آن، گرایش به ‏تحصیلات بالاتر، موانع و چالش‌های اقتصادی و اجتماعی، ارزش‌های ‏فردگرایانه، تحرک اجتماعی، افزایش سن ازدواج، شهرنشینی، وضعیت ‏اشتغال، درآمد، ظهور اندیشه‌های مدرن و باورهای مثبت نسبت به ‏خانواده کوچک، تغییر سبک زندگی و تضعیف یا از دست رفتن کارکرد ‏اقتصادی فرزندان، برخی از عوامل سوق‌دهنده زنان و مردان به سوی ‏کاهش فرزندآوری است. آموزش، بهداشت، مسکن، اشتغال، برابری و ‏عدالت، کشاورزی و تغذیه، مسایل اکولوژیک و زیست محیطی، ‏حاشیه‌نشینی و پیامدهای آسیب‌شناختی آن مانند فقر، کودکان خیابانی، ‏کارتن‌خواب‌ها از جمله مفاهیمی است که با موضوع جمعیت و پویایی ‏آن مرتبط است. ‏
به گفته کارشناسان جمعیت کشور ما با سیاه چاله جمعیتی رو به رو ‏شده است چرا که 30 سال تمرکز بر روی کاهش جمعیت و فرزندآوری ‏تغیر باور و فرهنگ آسان نیست.به‌طور حتم جوان بودن جمعیت یک ‏امتیاز محسوب می‌شود اما کیفیت جمعیت جوان به معنای بسترسازی ‏برای مشارکت در فرآیند توسعه به مراتب مقوله مهم‌تری بوده که ‏ضروری است تا برنامه‌ریزان و مسئولان مرتبط به آن نگاه ویژه‌ای ‏داشته باشند.‏

پاسخی بگذارید