فاطمه مداح نظری- قرار است در اوایل نوامبر ۲۰۲۴ یعنی میانه آبانماه امسال، آمریکاییها کلیددار کاخ سفید طی چهار سال آتی را بشناسند و این یعنی سرنوشت انتخابات این کشور تا حد زیادی مختصات مذاکرات مورد نظر رئیس دولت چهاردهم را از خود متاثر خواهد کرد.
اکنون رقابتهای انتخاباتی در ایالات متحده هم به روزهای بسیار حساس خود رسیده است. در یک نگاه کلی ما با دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در ایالات متحده مواجه هستیم و هر کدام از این دو حزب هم نگرشهای خاص خود به موضوع سیاست خارجی را دارند.
اما در حقیقت اینکه چه کسی کلیددار کاخ سفید می شود چندان برای ایران کارگشا نخواهد بود چراکه امریکا دارای یک سند ملی است که بر اساس آن سند ایران تا زمانی که به دنبال استقلال و پیشرفت خود باشد همیشه یکی از دشمنان ایالات متحده محسوب می شود و آنها خود را محق می دانند تا برای نابودی و ضعیف کردن انقلاب اسلامی و حکومت مقتدر ایران هر اقدامی لازم است از جنگ تا تحریم را انجام دهند.
بنابراین چندان تفاوتی ندارد که چه کسی و کدام حزب به قدرت اول دولت امریکا دست یابد و هر کدام با روش های خود موظف به متوقف کردن سیر پیشرفت و قدرت گرفتن بیشتر ایران به ویژه محور مقاومت هستند. یک حزب با اعمال انواع تحریم های فلج کننده و حزب دیگر با ایجاد بحران و آشوب در کشور دشمنی خود را با ایران ثابت می کنند. این در حالی است که امریکا هزاران کیلومتر دور تر از مرزهای ایران است و این کشور در جایی خارج از منطقه خود و بسیار دورتر از منطقه استراتژیک خود سعی در آشوب آفرینی در منطقه و خاور میانه را دارد تا با التهاب آفرینی بتواند منافع خود را در این منطقه تامین کند و به روش های نوین در قرن حاضر به غارت و استعمارگری و متسعمره سازی بپردازد.
رسانه های امریکایی و برخی رسانه های غربگرا نیز سعی دارند تا با انعکاس اخبار این انتخابات را مهم جلوه دهند در حالی که در ماهیت عملکردی وهدف امریکا هیچ روش دلگرم کننده ای وجود ندارد که نشان از صلح و آبادانی برای ایران باشد.
با توجه به التهابات ایجاد شده در منطقه توسط اسراییل و امریکا باز باید گفت که هرکسی ریاست جمهور امریکا را دردست بگیرد هیچ تفاوتی به حال مردم مظلوم غزه، فلسطین و لبنان و یمن و دیگر کشورهای مسلمان محور مقاومت نخواهد داشت چراکه هر دو حزب خمایت کامل و همه جانبه خود از اسرائیل را اعلام کرده اند.
رهبرمعظم انقلاب اسلامی نیز در بیانات خود چنین فرمودند که میگوییم آمریکا دشمن انقلاب است، ذات نظام سلطه اقتضا میکند که با نظامی مثل نظام جمهوری اسلامی دشمن باشد؛ منافعشان ۱۸۰ درجه با یکدیگر اختلاف دارد. نظام سلطه اهل خیانت است، اهل جنگافروزی است، اهل ایجاد و سازماندهی گروههای تروریست است، اهل سرکوب کردن گروههای آزادیخواه است، اهل فشار آوردن بر مظلومین -مثل فلسطین و امثال فلسطین- است؛ این طبیعت نظام سلطه است. شما الان ببینید آمریکا و انگلیس، قریب صد سال است که دارند بر مردم فلسطین فشار میآورند -چه قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، چه بعد از آن تا امروز- دارند فشار میآورند روی فلسطینیها. خب این، حرکت نظام سلطه است؛ اسلام که نمیتواند در مقابل این ساکت بماند؛ نظام اسلامی که نمی تواند ببیند و بیتفاوت بماند. نظام سلطه مستقیماً به کشور بمبارانکنندهی مردم یمن کمک میکند -آمریکا صریحاً، مستقیماً کمک میکند به بمباران یمن- بمبارانِ کجا؟ بمباران جبهههای نبرد؟ نه، بمباران بیمارستان، بمباران بازار، بمباران مدرسه، بمباران میدان عمومی مردم؛ آمریکا کمک میکند. خب، نظام اسلامی نمیتواند بیتفاوت بماند. اینها با همدیگر دشمنند؛ در ذات خود با هم مخالفند.
ایران و ایرانی هیچگاه نمی تواتد جنایت های امریکا در حق مردم ایران را فراموش کند و ریشه این جنایات و استعمارگری ها به پیش از انقلاب باز می گردد چرا که ماهیت این کشور استعماری است و منطقی جز استعمارگری ندارد با چنین منطقی چگونه می تواند مذاکرات دوستانه و دیپلماتیک برد برد برقرار کرد ؟